*کیهان
روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان «جبهه غربی- عبری از چه نگران است» به قلم «حسین شریعتمداری» آورده است.
1- به این گزارهها توجه کنید؛ «نشریه فرانسوی لوپوئن: اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران، گوشمالی کشورهای 1+5 است که 6 سال است در پوشش سازمان ملل برای منزوی کردن ایران تلاش می کنند»، «خبرگزاری رویترز: نشست عدم تعهد در تهران کودتای دیپلماتیک علیه انزوای ایران است»، «نیویورک پست: برگزاری نشست غیرمتعهدها در تهران آخرین میخی است که ایران بر تابوت سیاستهای ضدایرانی آمریکا میکوبد»، «واشنگتن پست: اجلاس تهران نشانه زوال حیثیت و اعتبار بینالمللی واشنگتن است»، «لس آنجلس تایمز: ایران با برپایی اجلاس تهران به آمریکا دهن کجی کرده است»، «نوبل آبزرواتور: نشست نم مهر باطل شدی است که ایران بر ادعاهای غرب درباره انزوای این کشور میزند»، «آسوشیتدپرس: ایران اجلاس تهران را با سیلی به تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل آغاز کرد»، «روزنامه اسرائیلی اورشلیم پست: تحریمها و فشارهای آمریکا به کجا رسید؟ اجلاس تهران نمایش عدم انزوای ایران است»، «الاهرام مصر: نشست عدم تعهد در تهران، خواب و خوراک را از واشنگتن و تل آویو گرفته است»، «روزنامه سوئیسی تاگس اسنایگر: برخلاف ادعای آمریکا درباره انزوای ایران، اجلاس تهران نشان میدهد که این کشور امروزه در مرکز تصمیم گیریهای جهانی قرار دارد»، «نیویورک تایمز: بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد به اجلاس تهران با چشم همایش امید به آینده نگاه میکنند» و... صدها نمونه دیگر که شماری از آنها طی چند روز گذشته بر صفحات روزنامه کیهان نشسته است.
اکنون جای این سؤال است که اینهمه نگرانی آمریکا و متحدانش- بخوانید جبهه غربی ، عبری- برای چیست؟ آیا اصول بنیادین جنبش عدم تعهد تغییر کرده است؟ که نکرده است. آیا در فاصله بین دو نشست «شرم الشیخ» و تهران، عضو جدیدی به جنبش عدم تعهد اضافه شده است؟ که نشده است. آیا در این فاصله، کشوری از عضویت جنبش کناره گرفته است؟ که نگرفته است. بنابراین نگرانی و اضطراب جبهه غربی- عبری از چیست؟!
نمایش شکست پروژه آمریکایی انزوای جمهوری اسلامی ایران اگرچه یکی از دستاوردهای بزرگ و بااهمیت اجلاس تهران است و همین نگرانی به صورت «ترجیع بند» در اظهارات و گزارشهای رسانهها و مقامات آمریکایی و اسرائیلی و برخی کشورهای عربی تکرار میشود ولی علت اصلی اضطراب آمریکا و متحدانش را باید در نقطه دیگری جستجو کرد. بخوانید؛
2- در فاصله 3 ساله میان اجلاس قبلی جنبش عدم تعهد در شرم الشیخ مصر و برپایی امروز آن در تهران، وقایع تعیین کننده و سرنوشت سازی اتفاق افتاده است که اجلاس تهران را از تمامی 15 نشست قبلی جنبش عدم تعهد متمایز می کند. نگرانی اعلام شده و اضطراب پنهان- ولی قابل درک- آمریکا و متحدانش در این بستر قابل جستجو است. بااهمیت ترین این رخدادها عبارتند از؛
الف: در فاصله بین دو نشست یاد شده، موج بلند بیداری اسلامی سراسر منطقه را فرا گرفته و به قول نتانیاهو «از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراکش را به لرزه درآورده و حکومتهای همپیمان غرب را یکی پس از دیگری ساقط کرده و یا در حال ساقط کردن است». و به گفته برژینسکی در اجلاس راهبردی آتلانتیک «این موج به رهبری ایران، آمریکا را از بلندای ابرقدرتی سال 2001 به دره سال 2011 کشانده است» و به قول جیمز ولسلی رئیس اسبق سازمان سیا «دکترین پایان تاریخ فرانتس فوکویاما را درهم پیچیده و از آرشیو مراکز استراتژیک بیرون انداخته است» و...
ب: جنبش عدم تعهد با ابتکار اولیه جواهرلعل نهرو، احمد سوکارنو و جمال عبدالناصر در سال 1955 در باندونگ اندونزی کلید خورد و مقابله یا- حداقل- استقلال از جهان دو قطبی آن روز یعنی اردوگاه مارکسیسم به رهبری شوروی سابق و اردوگاه امپریالیسم به رهبری آمریکا را به عنوان اصلی ترین هدف جنبش برگزید. این هدفگذاری و بسیاری دیگر از اصول بنیادین جنبش عدم تعهد به تدریج کمرنگ شد تا آنجا که بیشتر این اصول فقط روی کاغذ باقی ماند و در بیانیه ها به تکرار نشست. پیروزی انقلاب اسلامی ایران با شعار به عمل درآمده نه شرقی نه غربی، شوک بیدارکنندهای بود که علایم حیاتی تقریبا از بین رفته جنبش را به آن بازگرداند و با فروپاشی شوروی سابق، یکی از دو قطب رو در روی جنبش حذف شد، اما آمریکا ساز دهکده جهانی با کدخدایی خود را آغاز کرد و با آهنگ بدصدای این ساز و جنگ افروزی و قدرت نمایی کوشید جای خالی شوروی سابق را به نفع خود پر کند، که به قول حضرت آقا ویترینی از شکستهای خود را به نمایش گذاشت. از سوی دیگر، طی دو سال اخیر پتانسیل و ظرفیت پنهان جنبش با تجربه مقاومت سی وچند ساله و پیروز جمهوری اسلامی فرصت و جرأت بروز یافت و به صورت انقلابهای اسلامی فوران کرد و تنها قطب قدرتمند باقی مانده یعنی آمریکا را نیز به ضعف و ناتوانی کشید. بنابراین امروزه شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در حالی برگزار می شود که آمریکا به قول «اوبر ودرین»، وزیر خارجه اسبق و مشاور کنونی رئیس جمهور فرانسه «دیگر ارباب جهان نیست» و به قول برژینسکی «شرایط امروز آمریکا شبیه شرایط منجر به فروپاشی شوروی سابق در سال 1989 است» و این پروسه طی 2 سال اخیر و در فاصله دو نشست 15 و 16 جنبش عدم تعهد به بار نشسته است.
ج: در فاصله 3 ساله میان دو اجلاس شرم الشیخ و تهران، آمریکا و اروپا با بی سابقه ترین بحران اقتصادی طی چند دهه اخیر روبرو بوده اند تا آنجا که به قول لوموند «بوی مرگ از اقتصاد آمریکا و اروپا بلند شده است» و به نوشته وال استریت ژورنال «نشستهای پی درپی اتحادیه اروپا و چاره جوییهای اقتصاددانان آمریکا یادآور بال بال زدن مرغ سرکنده است که مرگ نتیجه محتوم آن است». گفتنی است گاندی معتقد بود وابستگی اقتصادی فاجعه بارتر از وابستگی سیاسی و امنیتی است و جواهرلعل نهرو در نشست 1955 باندونگ بر همین راهکار به عنوان بستر حرکت جنبش عدم تعهد اصرار می ورزید.
بحران اقتصادی غرب، اصلی ترین امتیاز حریف 57 ساله جنبش عدم تعهد یعنی توان اقتصادی آن را به ضعف و استیصال کشانده است.
د: در فاصله 3 ساله مورد اشاره، جنبش وال استریت نیز شکل گرفته و با شتاب پیش می رود. این جنبش فراگیر در آمریکا و اروپا مقابله و ضدیت با نظام سرمایه داری را محور حرکت خود میداند. به بیان دیگر ماهیت نظام های حکومتی آمریکا و اروپا را هدف گرفته است. قیام 99 درصدی ها علیه یک درصدیها که جنبش وال استریت به عنوان شعار محوری خود برگزیده است ترجمان روشنی از ضدیت با نظام سرمایه داری است، یعنی حریف که تاکنون در پی دست اندازی به حاکمیتهای غیرهمسو بود، امروزه با بحران جدی هویت روبروست.
هـ: در فاصله یاد شده برخی از کشورهای منطقه که تا 3 سال قبل در اردوگاه آمریکا و از متحدان پرو پا قرص غرب بودند نه فقط از این اردوگاه جدا شده اند بلکه تقابل با آمریکا و اسرائیل به خواسته بنیادین مردم این کشورها تبدیل شده است که مصر به عنوان یکی از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد از بااهمیت ترین آنهاست.
به این فهرست میتوان نمونهها و شواهد فراوان دیگری نیز اضافه کرد که بیرون از محدوده این نوشته محدود است.
3- تحولات و تغییرات یاد شده در حالی است که به قول کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا، «الگوی ایران پیش روی ملتهاست» و به گفته ریچارد هاوس مسئول شورای روابط خارجی آمریکا «این الگو بهار عربی- شما بخوانید انقلابهای اسلامی- را به سوی آنچه در ایران شکل گرفته است سوق می دهد». این سخن از قول جرج فریدمن رئیس بنیاد استراتفور آمریکا که به باشگاه کهنه کاران سیا شهرت دارد، نیز شنیدنی است. فریدمن میگوید «مشکل ما- آمریکا- با ایران، برنامه هستهای این کشور نیست. مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا بلکه در حال درگیری و چالش با آن نیز میتوان بزرگترین قدرت نظامی و علمی منطقه بود. این واقعیت تلخ- شما بخوانید شیرین- در تحولات کنونی منطقه نقش اصلی را داشته است».
4- امروز در شرایطی که به آن اشاره شد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار بیداری اسلامی و نماد پیروزی بر قدرتهای استکباری میزبان شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران است. اکنون به پاسخ سؤالی که در ابتدای این یادداشت مطرح شده بود نزدیک شدهایم و علت اصلی نگرانی و اضطراب آمریکا و متحدانش از اجلاس تهران به وضوح قابل دیدن است. شکست پروژه منزوی کردن ایران اگرچه یکی از دستاوردهای بزرگ اجلاس تهران است ولی اضطراب جبهه غربی- عبری را باید در نقش جمهوری اسلامی ایران در تبدیل جنبش عدم تعهد به یک نهاد- سازمان- نقش آفرین در معادلات جهانی جستجو کرد.
این جنبش با 120 عضو دومین نهاد بین المللی جهان بعد از سازمان ملل متحد است و کشورهای عضو آن بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل را تشکیل میدهند بنابراین در صورتی که از سوی یک نظام آبدیده در کوران درگیری با قدرتهای استکباری و دارای تجربه موفق و پیروز در مقابله با انواع چالشها و برخوردار از اعتماد توام با اعتماد ملتها مدیریت شود، به آسانی میتواند نامعادلات ظالمانه حاکم بر روابط کنونی بین المللی را به سوی آموزههای ارزشمند الهی تغییر داده و دگرگون کند و این یعنی پایان حاکمیت قدرتهای استکباری بر معادلات بین المللی و عبور تاریخ از پیچ بزرگی که نظام سلطه بین الملل را پشت آن جا گذاشته است.
5- با توجه به آنچه گذشت، اجلاس تهران بایستی و میتواند از پیچ و خمهای دست و پاگیر و تشریفاتی خارج شود و ضمن تعریف یک راهکار منطقی برای تبدیل به یک سازمان بین المللی، از هم اکنون نیز مسائل مهم و سرنوشت ساز جهان نظیر تغییر ساختار سازمان ملل متحد، حذف حق ظالمانه وتو و نیز، موضوعات مهم و تعیین کننده در جغرافیای عدم تعهد، مانند موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و تشکیل دولت فلسطین از بحر تا نهر، و دهها مسئله حیاتی دیگر از جمله نجات مردم مظلوم بحرین از چنگال خونریز آل سعود، مقابله با تبعیض در برخورداری از فناوری هستهای و... را به طور جدی در دستور کار خود قرار دهد و به عنوان نمونه میتواند از بحران سوریه آغاز کند. چرا که سوریه امروز به آوردگاه و نقطه تلاقی قدرتهای استکباری- آمریکا، اسرائیل، دیکتاتورهای عرب- با ملتهای آزاده تبدیل شده است. چه کسی باور میکند که آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه و تجارتخانه قطر نگران دموکراسی در سوریه باشند؟! و اگر مدعی اصلاحات هستند چرا بلافاصله بعد از شروع اصلاحات، گله تروریستها را به سوریه میفرستند و حمام خون برپا میکنند؟!
6- اجلاس تهران می تواند برای بررسی همه جانبه و یافتن راه حل برای بحران سوریه گروه و هیئتی را به ریاست تروئیکای جنبش شامل روسای فعلی(ایران)، قبلی(مصر) و بعدی(ونزوئلا) جنبش عدم تعهد و با حضورکشورهای همسایه سوریه که عضو جنبش هستند، یعنی سه کشور اردن، عراق و لبنان را مامور بررسی بحران سوریه کند.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان « اجلاس شانزدهم؛ ارمغان شهیدان شهریور » به قلم « محمود فرشیدی » آورده است.
اینروزها ایران اسلامی برگزار کننده شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدهاست و با سرافرازی میزبان سران و نمایندگان بیش از یکصد کشور جهان میباشد. برگزاری این اجلاس و تفویض ریاست آن به غیر متعهدترین کشور جهان یعنی به جمهوری اسلامی ایران در شرایطی انجام میشود که چند کشور سلطهگر و افزونخواه جهان، تمام امکانات خویش را به کار گرفتهاند تا ایران را درعرصه بینالمللی منزوی سازند و به خصوص کوشیدند از برگزاری این اجلاس در تهران ممانعت به عمل آورند و به هر یک از سران کشورها و سیاستمداران جهان که توانستند توصیه و تاکید کردند و فشار آوردند تا در این نشست حضور نیابند.
بنابراین گردهمایی سران کشورهای غیر متعهد در تهران، علاوه بر تاثیری که در احیای تفکر وتقویت جایگاه جنبش غیر متعهدها در عرصه بینالمللی خواهد داشت، خود نشان دهنده شرایط جدیدی است که در ساختار هندسی قدرتهای جهان درحال شکلگیری است و نشان از به هم ریختن نظام پیشین قدرت و پایان یافتن دوران سلطه چند کشور قدرتمند بر جهان دارد.
درعین حال برگزاری اجلاس شانزدهم غیر متعهدها، مقارن شده است با سالروز شهادت دو تن از برجستهترین و مظلومترین شخصیتها و سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران یعنی رجایی و باهنر. روزی که به همین مناسبت روز مبارزه با تروریسم نام گرفته است و پیام این تقارن زمانی آن است که این دو حادثه را باید در ارتباط با هم و بلکه علت ومعلول یکدیگر ارزیابی کرد؛ در حقیقت مظلومیت ملت و شهیدان ملت ایران از جمله رئیس جمهور و نخست وزیر شهید رجایی و باهنر و پایمردی آنان بر اصول و ارزشهای نظام اسلامی، موجب شد که امروز پس از گذشت سی ویکسال از آن شهادت مظلومانه، صداقت، حقانیت، عدالتخواهی واستکبار ستیزی جمهوری اسلامی ایران و در عین حال آسیبپذیر بودن و شکست پذیر نبودن نظام سلطه جهانی، بر بسیاری از کشورها ثابت شود و رئیس جمهور و دولتمردان کشورمان بتوانند با عزت و افتخار برگزار کننده اجلاس شوند که در مقایسه با دورههای گذشته با ترکیب سیاسی قویتری برگزار میشود و از جمله بیش از پنجاه کشور در عالیترین سطح درآن حضور مییابند.
ندای عدالتخواهی و مظلومیتی که رئیس جمهور شهید رجایی، سالها پیش در مجامع بینالمللی آن را فریاد کشید و از ظلم و ستم رژیم دست نشانده آمریکا بر خویش و بر ملت ایران سخن گفت، امروز پس از سی و یکسال در جهان پژواک یافته است و پیام استقلال طلبی و استکبار ستیزی و عدالتخواهی انقلاب اسلامی بر لبهای مردم جهان زمزمه میشود و سران بسیاری از کشورها لااقل برای حفظ موقعیت خویش در میان مردم شان هم که شده مجبورند خود را با این موج مطالبات جامعه، همراه نشان بدهند چرا که شرکت یا عدم شرکت در اجلاس شانزدهم، شاخصی شده است برای تمییز سرسپردگی و وابستگی یا استقلال و عدم تعهد سران و مسئولان کشورها!
نکته قابل توجه آنکه شهادت دولتمردان و شخصیتهای برجستهای همچون رجایی و باهنر در مقام رئیس جمهور و نخست وزیر، سندی بر مظلومیت و در عین حال شاهدی بر مردم سالاری نظام جمهوری اسلامی ایران است زیرا در کشورهای مختلف افراد فراوانی قربانی ترورها وکشتارها میشوند اما کثرت مسئولانی که قربانی ترور شدهاند از جمله رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس قوه قضائیه، ائمه جمعه، وزرا، نمایندگان مجلس و دیگر دولتمردان کشورمان، همزمان با ترور مردم کوچه و بازار به خصوص در سالهای 60 و 61، گویای این واقعیت است که مسئولان جمهوری اسلامی ایران همرنگ وهمراه و در میان مردم هستند و آنگاه که دشمن سیاست ترور را در پیش گرفت، عالیرتبهترین مسئولان کشور پیشگامان شهادت و نخستین قربانیان ترورهای دشمن شدند و در میان قریب به هفده هزار نفری که با دست تروریستهای وابسته به نظام سلطه جهانی به شهادت رسیدند، حدود پانصد نفر از مسئولان کشور دیده میشوند.
با توجه به تقارن ایام برگزاری اجلاس با روز مبارزه با تروریسم و نیز با توجه به آنکه تروریسم یکی از ظالمانهترین سیاستهای نظام سلطه جهانی است که حتی دانشمندان نیز از تیررس آن درامان نیستند، جا دارد شرکت کنندگان در اجلاس شانزدهم در زمینه مبارزه با این سیاست ضدانسانی تصمیمی جدی اتخاذ کنند.
در حقیقت جایگاه برجسته امروز کشورمان در عرصه بینالمللی و تمکین کشورهای جهان در برابر اقتدار روز افزون جمهوری اسلامی ایران پشتوانهای معنوی و پایگاهی مردمی دارد و دستاورد مظلومیتها و ایثارها و شهادتهای فرزندان این ملت است که با تمام توان و به تنهایی دهها سال است در برابر همه قدرتهای زورگوی جهان ایستادهاند تا از استقلال و هویت و دیانت خویش دفاع کنند. بیتردید این حضور مقتدرانه در صحنه جهانی، ارمغان قطره قطره خون یکایک شهیدان گرانقدری است که وجودشان سرشار از عشق به اسلام عزیز و نفرت از استکبار و نظام سلطه بود. به مناسبت برگزاری شکوهمند اجلاس شانزدهم یاد و خاطره همه شهیدان خصوصا شهید رجایی و شهید باهنر را گرامی میداریم و نیز باید ازخلبان شهید عباس دوران یاد کنیم که در بیستم تیر ماه 1361 با ناامن کردن آسمان بغداد مانع میزبانی صدام و برگزاری اجلاس غیر متعهدها در عراق شد.
* مردمسالاری
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله خود با عنوان «بهرهمندی از یک الگو» به قلم «سروش ارشاد» آورده است:
این روزها، ایران تحتالشعاع برگزاری اجلاس سران جنبش غیرمتعهدهاست. اجلاسی که ریاست دورهای آن به ایران رسیده و میزبانی از اعضا، مهمترین اقدامی است که مسوولان اجرایی کشور در دستور کارشان قرار دادهاند و به نظر میرسد که در این زمینه میتوان نمره قبولی را به آنها داد. هماهنگی و برنامهریزی برای برگزاری آبرومندانه این اجلاس چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و به ارزش آن اشاره نداشت.
اجلاس غیرمتعهدها، فارغ از جایگاه و ارزشاش در عرصه دیپلماسی، همچنین میتواند از این منظر مورد توجه قرار گیرد که موقعیتی مناسب برای تبیین مواضع ایران است. موقعیتی که به راحتی امکان تکرارش وجود ندارد و نوع مواضع دیپلماتها و مقامات ایرانی و نحوه برگزاری اجلاس تاثیر بسزایی در اذهان عمومی جهان دارد. با نظر به حجم گسترده تبلیغات آمریکا و همراهانش در غرب و رایزنیهایی که با برخی اعراب حوزه خلیجفارس صورت دادهاند، ایران میتواند در راستای پیام صلح جویانهاش، اقدامی اثرگذار و عملیاتی در این اجلاس صورت دهد که در پی آن از فواید این تبیین مواضع بهره ببرد تا آثار و نتایج آن را در آینده و در عرصه بینالمللی شاهد باشیم.
اگر از این هدف مهم یعنی تلطیف تصویری که غرب از ایران در جهان در حال ساختن است عبور کنیم، بهرهمندی از تجربیات برگزاری این نشست و هماهنگی کامل بین دستگاههای مختلف اجرایی و انتظامی و...برای برگزاری این اجلاس میتواند الگوی مناسبی برای حل بسیاری از مسائل و مشکلات باشد.
الگوی برگزاری اجلاس غیرمتعهدها برای دولت از این جهت قابل توجه است که بهتر است پس از پایان موفقیت آمیز این اجلاس، دولت چنین هماهنگی و تمرکزی را با همکاری سایر نهادها برای حل موضوعگرانی و تورم که دغدغه این روزهای مردم ایران است، صورت دهد. با این توضیح که دولت در سال پایانیاش به سر میبرد و همانطور که مقام معظمرهبری نیز در هفته دولت به دولتمردان برای گرانی و کاهش قدرت خرید مردم توصیههایی داشتند، مطلوب است نگاهی همه جانبه به این دغدغه عمومی شود. تجربه برگزاری اجلاس از این جهت برای دولت احمدینژاد مفید است که میتواند الگویی مناسب برای یک عزم ملی در جهت یک اقدام مهم باشد. همه دست به دست هم دادهاند تا میزبانی قابل قبول برای کشورهای مهمان باشیم و همین همکاری و توان ملی میتواند به صورت گسترده برای حل مشکلات اقتصادی کشور به کار گرفته شود و مطمئنا به این ترتیب میتوان در یک سال پایانی دولت شاهد کاهش انتقادات از وضعیت اقتصادی کشور و نابسامانیها باشیم.
*حمایت
روزنامه حمایت در سرمقاله خود با عنوان «اهمیت حضور بان کیمون در تهران » به قلم « حمیدرضا ترقی» آورده است.
با وجود تلاشهای گسترده رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از سفر دبیر کل سازمان ملل متحد به ایران، امروز با ن کیمون برای شرکت در شانزدهمین اجلاس جنبش غیر متعهدها وارد تهران میشود. حضور دبیر کل سازمان ملل متحد در تهران در حالی که این حضور در چند هفته گذشته خبرساز بوده و توجه رسانهها را به خود جلب کرده است، از چند جنبه اهمیت دارد، از جمله اینکه: 1- حضور بان کیمون در تهران در حالی صورت میگیرد که آمریکا و اسرائیل همه تلاش خود را برای جلوگیری از این سفر به کار بستند؛ بنابراین ورود دبیر کل سازمان ملل به تهران بینتیجه بودن تلاشهای آمریکا و اسرائیل را نشان میدهد و پیامآور این است که تأثیرگذاری آنان بر تصمیمگیریهای مهم بسیار کاهش یافته است و آمریکا و رژیم صهیونیستی جایگاه گذشته خود را ندارند.
2ـ حضور بان کیمون در اجلاس غیر متعهدها در تهران به معنای حمایت مجمع عمومی سازمان ملل متحد از این اجلاس به حساب میآید؛ به عبارت دیگر این حضور به معنای تایید مصوبات اجلاس تهران خواهد بود و میتواند به عنوان پشتوانهای محکم برای پیگیری مصوبات این اجلاس باشد.
3- دبیر کل سازمان ملل متحد با حضور در تهران و شنیدن نظرها و دیدگاههای مقامات جمهوری اسلامی، به ویژه در دیدار با مقام معظم رهبری، از نزدیک با تحلیلهای جمهوری اسلامی درباره موضوعات جهانی، منطقهای و داخلی آشنا خواهد شد به این ترتیب نقشههای غرب برای منزوی کردن ایران و تبلیغ بر ضد جمهوری اسلامی به شکست منجر خواهد شد.بنابراین سفر بان کیمون به تهران و شرکت در شانزدهمین اجلاس غیر متعهدها علاوه بر اینکه بر خلاف خواست و اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی است و ضربه سنگینی به آنان وارد میکند، موقعیت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، کشورهای مستقل و به طور کلی اکثریت مجمع عمومی سازمان ملل متحد را تقویت خواهد کرد.جمهوری اسلامی نیز پیشبینیهای لازم برای استفاده از فرصت حضور دبیر کل سازمان ملل متحد در ایران را کرده است؛ چرا که مواضع و دیدگاههای کشورمان در ملاقاتهایی که قرار است انجام شود، بدون واسطه به وی منتقل خواهد شد. علاوه بر این جمهوری اسلامی آمادگی دارد هرگونه شبهه و ابهامی را که در ذهن دبیر کل سازمان ملل وجود دارد، رفع کند. البته انتظار میرود آقای بان کیمون نیز از این فرصت استفاده ببرد و واقعیتهای موجود در ایران را درک کند تا در آینده بر اساس این واقعیتها اظهار نظر و موضعگیریهای واقعبینانهتری داشته باشد.
*آفرینش
روزنامه آفرینش در سرمقاله خود با عنوان «ریاست سه ساله اجلاس و 360 سال انتظار» به قلم «علی رمضانی» آورده است.
اکنون ایران میزبان بزرگترین همایش بینالمللی دهههای اخیر خود با عنوان شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد است و ایران در این اجلاس برای دورهای سه ساله، ریاست را بر عهده خواهد گرفت در این بین اگر نیک بنگریم ایران به اذعان غرب و شرق و بسیاری از تحلیلگران در واقع اکنون یکی از طلاییترین فرصتها در حوزه استثنایی و حساس دیپلماسی در جهان را در طول چند دهه گذشته به دست آورده است فرصتی که از چند زاویه قابل بررسی و تحلیل است:
نخست اینکه ریاست ایران بر جنبشی به بزرگی جنبش غیرمتعهد تاثیر عمده های در روابط ایران با جهان دارد. یعنی گذشته از حضور و سطوح حضور کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها در تهران آنچه اکنون مشخص است اجلاس تهران و ریاست سه ساله ایران بر این جنبش فرصتی طلاییای برای بازنگری روابط ایران و کشورهای جنوب جنوب و رفع چالشهایی که در روابط ایران و این کشورها در طی چند سال گذشته است تا روابط را گرم تر از آنی شود که اکنون هست.
دوم اینکه اکنون فرصتی طلایی در اختیار ایران قرارداده شده است و این فرصت در مهمترین و حساسترین برهه تاریخی به ما رسیده است. چرا که در شرایطی که غرب و امریکاییها به دنبال اعمال فشارهای گوناگون و چند و جهی بر ضد ایران هستند ریاست ایران و اجلاس تهران میتواند در کاهش فشارها موثر باشد. در این حال باید دانست که ایران در پرتو دوران سه ساله طلایی ریاست بر عدم تعهد در صورت به کارگیری سیاستهای سنجیده می تواند در مذاکرات آژانش بین المللی انرژی هسته ای و همچنین با کشور های غربی و اروپایی با توان بیشتر حرکت کرده و در رفتار کشورهای 5+1 با ایران نیز تاثیرگذار باشد.
سوم اینکه حضور دهها کشور در سطح بالاترین مقام در اجلاس تهران میتواند زمینه ساز ارتقائ روابط استراتژیک بین ایران و این کشورها باشد. و تبلیغات آمریکاییها مبنی بر اینکه ایران در جامعه بین المللی منزوی است را خنثی کند. گذشته از این نیز باید توجه داشت که فرصت سه ساله ریاست ایران به تناسبی که روابط بین المللی ایران تحت تاثیر ریاست ایران در جنبش عدم تعهد اصلاح گردد به همان نسبت هم میتواند روابط ایران با کشورهای منطقه را اصلاح کند. گذشته از این با توجه به محوریت ایران در جنبش به حل مسائل منطقهای و بحرانها در منطقه نیز کمک کند.
چهارم اینکه ایران در فرصت طلایی ریاست بر جنبش عدم تعهد میتواند به رایزنی با کشور های عضو جنبش برای ایجاد دگرگونی اساسی در مسیر حرکت جنبش دست زند و از حمایت صد و بیست کشور استفاده کند.
در این راستا قابل ذکر است که جنبش عدم تعهد در گذشته با ناتوانیها و ناکارآمدیهایی روبرو بوده است اکنون که بستر برای فعالیت جنبش عدم تعهد فراهم است ایران میتواند در سه سالی ریاست خود بر جنبش عدم تعهد بر افزایش نقش و توان این جنبش و ارتقای جایگاه این جنبش در نوع دسته بندیهای نظام بین الملل حرکت کند.
آنچه مشخص است فرصت طلایی ایران در ریاست جنبش عدم تعهد به مثابه بودن توپ در زمین خودی است یعنی اگر ما بتوانیم با درک درستی از این فرصتها در منطقه و جهان بهره بریم نه تنها کمک گستردهای به رشد جنبش عدم تعهد نموده بلکه در وهله نخست جایگاه دیپلماتیک، پرستیژی و سیاسی ایران را در منطقه و جهان بالا برده و کمک گستردهای به منافع ملی کشور نمودهایم.