شبکه ایران: "رسانه"؛ این واژه شاید در ابتدا ساده به نظر برسد و عمقی از آن برداشت نشود و یا نهایتا چند عبارت رایج و کلیشهای درباره آن به اذهان عمومی متبادر شود اما بررسی تحولاتی که در دهههای اخیر در جهان صورت گرفته، نقش بیبدیل رسانه بر مهمترین و تاثیرگذارترین حوادث جهانی را مشخص میکند.
در جریان حوادث سال گذشته در ایران هم همگان اذعان کردند که رسانهها نقش اساسی را در آن حوادث ایفا کردند؛ چه مسئولان و اکثریت مردم که این رویکرد و هجمه ناگهانی رسانهای را به "جنگ نرم" در راستای یک کودتای مخملی تعبیر کردند و چه جریان ضدانقلاب که نهایت استفاده را از رسانههای ماهوارهای و اینترنتی برای بقای خود و ادامه حیات انجام داد.
در همین راستا، یکی از رویکردهای اصلی رسانههای مخالف جمهوری اسلامی ایران برای تحریک و تهییج حامیان جریان ضدانقلاب، استفاده از عواطف و احساسات انسانی برای تحت تاثیر قرار دادن این افراد بود.
البته از آنجایی که هوشمندی ماموران انتظامی و مسئولان امنیتی کشور اجازه خلق چنین فرصتهایی را به این جریان نداد، این رسانهها مجبور شدند تا به قوه تخیل استثنایی خود رجوع کنند و دست به خلق داستانهای متاثرکننده بزنند؛ موضوعی که در ماجرای "عاطفه امام" نمود اصلی خود را نشان داد و تلاش شد تا با ذکر جرئیات ربایش یک دختر جوان و معصوم نظیر "چادر از سرش کشیدند و گفتند که تو لیاقت چادر نداری"، مخاطبان تحت تاثیر قرار بگیرند و آماده حضور در اغتشاشات خیابانی شوند.
ماجراهای "ترانه موسوی" و "سعید پورآقایی" هم اگرچه بعدا دروغ بودن آنها مشخص شد ولی در ابتدای انتشار اخبار مربوط به آنها، یک فضای احساسی شدید را در میان حامیان جریان مخالف ایران ایجاد کرد که زمینه را برای دامن زدن به اغتشاشات خیابانی فراهم کرد که نهایتا منجر به حوادث ناگوار و فراموش نشدنی هتک حرمت مقدسات دینی و اسلامی شد.
با این حال، پس از راهپیمایی گسترده و میلیونی مردم در روز 9 دی و همچنین مشخص شدن دروغین بودن بسیاری از این داستانهای سوزناک برای مردم، اینگونه اقدامات رفته رفته میزان تاثیرگذاری خود را از دست دادند؛ تا جایی که در ماههای اخیر در فضای اینترنت شاهد بودیم که اینگونه موضوعات نه تنها با اعتنا روبرو نمیشد بلکه تمسخر کاربران اینترنت را هم به همراه داشت.
به همین دلیل است که در روزهای اخیر، این رویکرد رسانههای مخالف جمهوری اسلامی ایران وارد فاز جدیدی شده و مدیران این سایتها دست به طراحی یک سناریوی جدید برای تاثیرگذاری احساسی بر کاربران اینترنت زدهاند؛ سناریویی که در آن از یک دختربچه 7 ساله برای پیشبرد اهداف سیاسی یکی طیف خاص سوءاستفاده شده است.
طبق این پروژه رسانهای، فیلمی کوتاه از یک دختربچه 7 ساله تحت عنوان "دختر یک زندانی سیاسی در ایران" در سایت یوتیوب منتشر و به سرعت در سایتهای وابسته به جریان ضدانقلاب بازنشر شده است.
در این فیلم، این دختر خردسال با لحنی کودکانه و معصومانه ولی برنامهریزی شده که گویا از روی یک نوشته از پیش تعیین شده مشغول خواندن و بیان مونولوگ است، مطالب مطرح شده در سایتهای ضدانقلاب درباره برخورد نیروهای انتظامی ایران با آشوبگران سال گذشته را بیان میکند تا بدینوسیله مخاطبان را تحت تاثیر قرار بدهد.
در این فیلم همچنین از اجبار دختربچههای خردسال برای پوشیدن چادرمشکی در مهدکودک و لزوم گریههای شدید دختربچهها برای عزای امام حسین (ع) در مدارس سخن گفته میشود؛ مسالهای که نگاهی کوتاه به وضعیت فعلی مدارس و مهدهای کودک دخترانه در ایران میتواند میزان صحت آن را مشخص کند.
در پایان این فیلم کوتاه هم این کودک 7 ساله در نقش یک رهبر مبارزاتی ظاهر میشود و با اشاره به انفعال و کرختی جریان اغتشاش در یک سال گذشته، درحالی که اشک میریزد از مردم میخواهد که تا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران دست از آشوب و حضور در خیابانها برندارند!
فعالان سیاسی معتقدند انتشار گسترده این فیلم در ایام محرم و سالگرد حوادث عاشورای 88 نوعی برنامهریزی و آخرین تلاش جریان ضدانقلاب برای احیای مجدد جریان اغتشاشات خیابانی است؛ موضوعی که با توجه به آغاز شدن طرح هدفمند کردن یارانهها به یکی از اهداف اصلی و محوری این جریان تبدیل شده است تا با ایجاد اختلال در این طرح ملی، زمینه برای استفاده برخی جریانات سیاسی خاص فراهم شود.