فارس، در پی معرفی ویژهنامه برگزاری نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی، اولین مطلب به سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس شورای سیاستگذاری این کنگره اشاره دارد که در سیو یکم اردیبهشت ماه سال جاری ایراد شده است و مشروح آن در ذیل میآید:
موضوع تحول بنیادین در علوم انسانی، موضوع تازهای نیست و پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، همواره یکی از دغدغههای اصلی اساتید متعهد و دلسوز دانشگاه و همچنین علما و فضلای پیشروی حوزههای علمیه به شمار رفته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گرچه این موضوع با فراز و فرودها، بهویژه بدفهمیها یا کمکاریهای برخی مسئولان وقت روبهرو بوده،اما هیچگاه از میان دغدغهها حذف نشده است. بنابراین، امروز با اطمینان میتوان گفت که ما در نقطه صفر قرار نداریم و بخشی از راه هر چند کم، ولی طی شده است.
از زوایای گوناگونی میتوان باب نقد را پیش روی علوم انسانی سکولار باز کرد، اما به نظر میرسد امروزه صحبت از ناکارآمدی این علوم، باب مناسبتری برای انتقاد قلمداد شود. نمیتوان تردید کرد که علوم انسانی سکولار نه تنها توانایی درک عمیق واقعیتهای حاکم بر هستی، انسان و به طور کل مبدأ و معاد، و پاسخگویی به سؤالات اساسی بشر در این زمینه را ندارد، بلکه از قدرت فهم درست مسائل انسان و جامعه اسلامی و به طریق اولی ارائه نسخههای مناسب برای حل آن مسائل برخوردار نیست.
البته روشن است که معنای این سخن، کارآمدی این علوم برای انسان و جامعه سکولار نیست چرا که در حال حاضر میتوان از میان متفکران غربی افراد فراوانی را نام برد که سالهاست به منتقدین سرسخت علوم انسانی سکولار بدل شدهاند و از نقد صریح این علوم به ویژه از زاویه کارآمدی، ابایی ندارند.
از این گذشته، امروز وضعیت آشفته کشورهای غربی، گویای ناکارآمدی علوم انسانی سکولار است؛ از یک طرف، گسترش روزافزون معضلات و ناامنیهای اجتماعی در کنار شیوع نیهیلیسم و از طرف دیگر، شکست نظام سرمایهداری غرب و طغیان مردم علیه بیعدالتی کشنده اقتصادی و به تبع آن، سیاسی، تحت عنوان جنبش والاستریت، گویای این واقعیت است که مجموعه نظریهها و نظامهای فکری علوم انسانی سکولار که در قرون گذشته از هیچ تلاشی برای پشتیبانی فکری و تطهیر نظام سرمایهداری و موالید آن دریغ نکرده است، به شدت شکست خورده و غرب با نسخههای تئوریسینهای سکولار خود، قادر به خروج از این باتلاق نیست.
در نقطه مقابل، تعالیم ناب اسلامی با محوریت قرآن مجید به عنوان تنها منبع وحیانی مصون از تحریف، که با مدد اجتهاد اصیل شیعی، همواره (بالقوه یا بالفعل) از پویایی لازم برخوردار بوده است، نه تنها قادر به پاسخگویی قاطع به سؤالات حیاتی بشر است بلکه از ظرفیتهای لازم و منحصربهفرد برای شناخت صحیح مسائل فردی و اجتماعی و ریشههای آن، و همچنین ارائه راهحلهای کارآمد برای آنها برخوردار است و این واقعیت در برهههای زمانی گوناگون به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، به اثبات رسیده است.
مطمئنا علوم انسانی، چراغ راه پیشرفت و تعالی فردی و اجتماعی انسانها و جوامع انسانی محسوب میشود؛ در چنین شرایطی، روشن است که ادامه حیات علوم انسانی وارداتی و سکولار در ایران اسلامی رو به پیشرفت، آن هم در عین ناکارآمدی و انزوای علوم انسانی سکولار و غربی، نمیتواند عاقلانه به حساب آید. البته طبیعی است که جریان اصیل روشنفکری انقلاب به دور از رویکرد افراطی، هیچگاه نقاط قوت و مزیتهای موجود در علوم انسانی فعلی را منکر نشده، بلکه در ساختار علوم انسانی اسلامی برای دانش تجربی و دستاوردهای بشری در این زمینه، سهم مشخص و سازندهای قائل است که در جای خود قابل بحث است.
این کنگره که بدون اغراق میتوان آن را یکی از مهمترین رویدادهای علمی در قلمرو علوم انسانی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی دانست، از ابتدا، ضمن اظهار نگرانی از بدفهمیها و سطحینگریهای برخی مسئولان علمی درباره تحول بنیادین در علوم انسانی، اسلامیزه کردن علوم انسانی فعلی که چیزی جز پارهای تغییرات لفظی و شکلی نخواهد بود را مورد نقد قرار داد.
از طرف دیگر، تردیدی نیست که تحول اساسی در علوم انسانی که البته از نظر ما نتیجه آن، شکلگیری کامل علوم انسانی اسلامی است، جز با سرمایهگذاری هدفمند و گام به گام پژوهشی در آن قلمرو، اولا به صورت یک فرایند و نه یک پروژه و ثانیا در عالیترین سطح، یعنی نوآوری، نظریهپردازی و نظامسازی، میسور نبوده و طبیعی است ورود به امور درجه 2 و 3 یا به تعبیری دیگر، امور حاشیهای که ثمره آن تاکنون عمدتا ابهامزایی و ملتهب کردن فضای دانشگاهها بوده است، ارزش چندانی ندارد؛ لذا فرصت را غنیمت دانسته و از شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی درخواست میشود، ضمن اصلاح رویه فعلی در موضوع تحول بنیادین در علوم انسانی، کار را در مسیر اصلی خود، آن هم در متن دانشگاه و حوزه و با مشارکت حداکثری اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه، قرار دهد و بیش از این اجازه اتلاف وقت توسط دوستان و همکارانی که البته همه آنها برای ما عزیزند، ندهد.
نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی که انشاءالله با قوت به صورت سالانه یا دوسالانه ادامه خواهد یافت، به فضل الهی با مشارکت خودجوش 37 مرکز علمی، تحقیقی و فرهنگی مهم کشور برگزار میشود.
این کنگره، بینالمللی است و لذا از حضور شماری از اندیشمندان و محققان مسلمان و غیرمسلمان، اما منتقد جدی علوم انسانی غربی، بهرهمندیم. به اعتقاد ما، موضوع تحول در علوم انسانی در جهان اسلام نیز یک موضوع مهم و باسابقه محسوب میشود که آثار و تجارب متفکران مسلمان و برنامهریزی برای همکاران و همافزایی علمی در این عرصه، میتواند یک فرصت ذیقیمت به شمار آید؛ با این ملاحظه که استمرار جریان بیداری اسلامی و شکلگیری جهان اسلام قدرتمند در آینده، و خواست ملتهای مسلمان برای جاری و ساری شدن احکام و ارزشهای اسلامی در تمام شئون فردی و اجتماعی، مستلزم وجود علوم انسانی اسلامی کارآمد است.
مهمترین هدف نخستین کنگره، عبور از بحث ضرورت و امکان و پاسخ به سئال از چگونگی تحول و شکلگیری کامل علوم انسانی اسلامی در قالب یک نقشه راه متقن و منسجم علمی است، لذا به طور طبیعی، از 181 مقاله تایید شده (از میان 406 مقاله رسیده)، بیشتر مقالات کنگره، درعرصه فلسفه و روششناسی علوم انسانی اسلامی است که بنا بر اظهار نظر شورای علمی، بحمدالله بخش زیادی از آنها، از کیفیت ممتازی برخوردارند.
صرف نظر از متن مقالات، نفس نقد و بررسی آنها در کمیسیونهای تخصصی کنگره نیز حائز اهمیت بوده و میتواند علاوه بر ایجاد زمینه اصلاح و تکمیل مقالات، به گسترش فضای تضارب افکار در این موضوع مهم کمک کند.
یکی از رخدادهای مهمی که در این کنگره شاهد آن هستیم، افتتاح «جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی» به عنوان یک جایزه غیردولتی است که به لطف الهی از سال 1392شاهد اعطای آن به یک نوآوری و یک نظریه برتر در قلمرو علوم انسانی اسلامی خواهیم بود که میتواند علاوه بر تشویق و ترغیب پژوهشگران مسلمان به تولید فکر و اندیشه در این زمینه، معیار جدیدی را برای ارزشگذاری فعالیتهای علمی ایجاد کند.