پایگاه 598، روزنامه عبری زبان «معاریو» چاپ سرزمینهای اشغالی در گزارشی به قلم «یهودا جود نعمان» فیلمبردار و استاد دانشگاه تلآویو درباره «پرهیز اسرائیل از هرگونه حماقت نظامی علیه ایران» مینویسد؛ هنگامیکه به تأسیسات هستهای ایران حمله میشود و بمبها برای نابودی تاسیسات آنها فرود میآیند، از سوی دیگر این موشکهای تلافیجویانه ایران است که برای پاسخگویی شلیک میشوند و در نتیجه افراد زیادی کشته و مجروح میگردند.
حال در زمانی که هنوز درگیری رخ نداده است، زمان گفتگو برای بکارگیری گزینه دیگر وجود دارد. «گزینه ترس از وقوع جنگ هستهای» که بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در طی جنگ سرد برقرار شد و وحشت از چشم انداز جنگ هستهای و نابودی متقابل مانع از هرگونه رویارویی شد. کم و بیش از نبرد کره که از سال 1950 تا 1953 طول کشید تا فروپاشی دیوار برلین در سال 1989 که به نشانه خاتمه جنگ سرد بود، جهان نبردی را بهخود ندید.
*ایران هستهای، اسرائیل را بشدت مشوش کرده است
همانند بحران کنونی بابت برنامههای هستهای ایران، در دوران جنگ سرد وضعیت بهحدی رسیده بود که جهان هر آن در انتظار شعلهور شدن نبردی بسر میبرد.
بهعنوان مثال در سال 1962 به لطف «فیدل کاسترو»، موشکهای شوروی برای حمله به سواحل آمریکا در کوبا استقرار یافتند ولی در آن زمان سران وقت دو کشور یعنی «جان.اف.کندی» آمریکایی و «خروشچف» روسی، راهی را برای جلوگیری از وقوع نبرد یافتند و سپس «تلفن قرمز» یا خط مستقیم تلفنی ویژه بین کاخ سفید و کرملین جهت تماس در موارد ضروری برپا شد.
* تلاش برای القای گزینه ترس از نبرد هستهای
با وجود داستان فیلمهایی در زمینه «پایان جهان» و فیلم «دکتر استرنج لاو» یا با نام دیگر «چگونه یاد گرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم» به کارگردانی استنلی کوبریک کارگردان یهودی آمریکایی، هیچ نبردی بین آمریکا و شوروی رخ نداد؛ زیرا ترس از درگیری هستهای بین دو طرفی که هر یک مجهز به زرادخانه جنگ افزارهای هستهای بودند، شبکه امنیتی کنترل و توازنی را ایجاد کرد تا هر دو طرف از بکارگیری سلاح هستهای خودداری کنند.
در تناقض با وضعیت موجود آن زمان، هرگز در دوران جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب و در نبرد ویتنام جنگ افزارهای هستهای بکار نرفت. هماینک ترس از وقوع نبرد هستهای سالهاست که به همین شکل باقی مانده و هم اکنون نظایر آنرا بین هند و پاکستان و هند و چین شاهد هستیم.
* از ترس حملات پیش دستانه، ایران نباید هستهای شود
گزینه «ترس از درگیری هستهای» بر اساس دکترین «حمله ثانویه تلافیجویانه» و نیز «حمله سوم» است. بر اساس گزارشهای منابع خارجی، جنگ افزارهای هستهای و موشکهای کنونی اسرائیل، قادر به انجام حمله تلافیجویانه در منطقه و علیه مقابله با بمباران هستهای به هدف نابودی اسرائیل هستند.
ولی با توجه به اینکه اسرائیل کوچک است پس تلآویو نباید خود را در معرض خطر حمله پیش دستانه از سوی ایران قرار دهد بنابراین نباید اجازه دهد تا ایران به بمب هستهای دست یابد.
* ترس اسرائیل بیدلیل نیست
هرچند که در ماجرای «متزادا»، محاصره منطقه توسط سربازان رومی منجر به خودکشی متعصبین یهودی که در صحرای «یهودا» سنگر گرفته بودند، شد، اما باید درنظر داشت که اهالی کنونی اسرائیل بدین شکل نیستند و خودکشی نمیکنند بلکه تسلیم شده و دست از مقاومت می کشند.
* گزینه «بیم ترس از حمله هستهای» مناسبتر است
با وجود حمله تلافی جویانه اسرائیل علیه ایران که سدی کامل و ایمن در برابر حمله هستهای است بنابراین چرا باید بین تلآویو و تهران گزینه «ترس از حملات هستهای» انتخاب نشود؟ چرا باید به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و «باراک» وزیر جنگ اجازه داد که به اسرائیلیها قوت قلب بدهند که در صورت وقوع درگیری تنها صدنفر کشته خواهند شد؟ چرا باید به آنها اجازه داد تا با صحبت از هولوکاست دوم، ما را بترسانند؟
البته ما در اسرائیل به این نوع ارعابها خو گرفتهایم. برای مثال، در زمان دولت «لوی اشکول» نخست وزیر وقت اسرائیل و قبل از وقوع جنگهای شش روزه در سال 1967 و فاصله سه هفته ای بین آن، چنین چیزی را شاهد بودیم. همین تاکتیک رعب و وحشت را بعدا از سوی «گلدا مایر» و «موشه دایان» در نبرد «یوم کیپور» در سال 1973 و ترس از تخریب «معبد مقدس سوم» و بکارگیری جنگ افزارهای هستهای نظارهگر بودیم.
* خیر، گزینه «ترس از حمله هستهای» نیز بیفایده است
اما در کنار اینها باید گفت که موارد تاثیرگذار دیگری نیز دخیل هستند. اول از همه این است که بکارگیری «گزینه ترس ناشی از بمب هستهای» از سوی ما، احتمالا سد راه آزادی اسرائیل خواهد شد. بطوریکه دیگر تلآویو قادر نخواهد بود جنگهایی همانند جنگ اول لبنان در سال 1982، جنگ دوم سال 2006 و یا عملیات «سرب گداخته» غزه را اجرا کند و دیگر عملیات سرب گداخته و یا سرب توخالی در کار نخواهد بود.
* اسرائیل در برابر ایران در موضع ضعف قرار دارد
آیا ما در حقیقت شاهد نمایش ترسناک مترسک آدم آهنی در فیلم «جادوگران شهر اُز» هستیم؟ آیا «جادوگر شهر اُز» خود را از دید تهران مخفی نگه داشته و همانند شیربزدل این فیلم که شجاعتش را از دست داده، است؟ در رابطه با سابقه ترس ما از مسئله هولوکاست، در صورت هرگونه تقابل با ایران باید همه بهای گزافی را بپردازند.
* هرگونه برخوردی با ایران مختوم به نابودی اسرائیل است
واقعیت این است که اسرائیل نمیتواند در اولین حمله پیش دستانه جان بهسلامت ببرد. در همین راستا، اسرائیل حتی تاب حملات تلافیجویانه یا همان ضدحملههایی را که با شلیک صدها موشک از جانب حزب الله و ایران صورت میگیرد، ندارد. در این زمینه باید بمباران هستهای هیروشیما بیاد آورده شود. در این میان، توکیو حتی با بمب غیرهستهای نابود شد و تلفات بهمراتب بیشتری را باقی گذاشت، پس عقل سلیم میگوید که نه با بکارگیری گزینه اول (حمله پیش دستانه) و نه با گزینه دوم (حمله تلافی جویانه) و درکل نباید به هیچ صورتی نبردی بین اسرائیل و ایران صورت گیرد.
منبع: فارس