فارس، "آنی تریسی ساموئل" در پایگاه تحلیلی "فر آبزرور" منتشر شده، با طرح این سوال که آیا حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران، این کشور را تضعیف خواهد کرد، تلاش کرده مباحثی در زمینه حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل به تأسیسات نظامی و هستهای ایران را مطرح کند.
در این گزارش با اشاره به اینکه هدف از چنین حملهای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ممانعت از دستیابی ایران به توانمندی های هستهای خواهد بود، آمده است: به هرحال تجربه تجاوز عراق به ایران در دهه 1980، این تفکر را که حمله به ایران میتواند نظام جمهوری اسلامی را تضعیف کند، زیر سوال می برد.
* تجربه جنگ ایران و عراق اساس سیاستهای ایران را تشکیل میدهد
موضوعی که در این گزارش مطرح شده، فقط بخش کوچکی از عوامل و فاکتورهایی است که باید هنگام سیاستگذاری در قبال ایران و از جمله انتخاب گزینه نظامی مورد بررسی قرار گیرد. پیامدهای جانبی چنین حملهای، سنگین وغیرقابل پیشبینی خواهد بود. ازاین رو بررسی واکنشهای ایران به تهاجم عراق، زمینه ای برای درک واکنشهای احتمالی در قبال حمله آتی به ایران است. گذشته از این، سیاستهای امنیتی ایران و دورنمای کلی سیاستهای این کشور تا حدود زیادی، بر اساس تجربه این کشور از جنگ هشت ساله بنا نهاده شده است. وقتی که خود ایرانیها مرتبا به درسهای جنگ و لزوم استفاده از آنها در روزگار کنونی سخن به میان میآورند، پس برای سیاستگذاران آمریکا نیز واجب است که از همین رویه پیروی کنند.
* همه گروههای مبارز ایران علیه شاه متحد بودند
انقلاب ایران در سال 1979 نتیجه حرکتی از سوی گروههای مختلف بود که در مخالفت خود با شاه ایران قویاً با هم متحد بودند وبه دنبال سرنگونی شاه در فوریه آن سال، اتحاد این گروهها کاهش یافت. اگر چه بسیاری از ایرانیهایی که در انقلاب شرکت کرده بودند از تشکیل جمهوری اسلامی حمایت کردند اما بسیاری از آنها برای آن نجنگیده بودند که قدرت مطلقه در اختیار آیتالله خمینی به آن صورتی قرار گیرد که همراهانش در نهایت موفق به کسب آن شدند. علاوه بر این، اتفاق نظر اندکی درباره ماهیت و سیاستهای جمهوری اسلامی و دامنه هدایت آن به وسیله یک رهبر مذهبی در میان ایرانیها وجود داشت.
* حمله صدام نیز باعث شد ایرانیها با وجود اختلافات علیه وی متحد شوند
صدام حسین رئیس جمهوری وقت عراق، تهاجم به ایران را با این فرض آغاز کرد که ایران پر از اختلافات است و نیروهای مسلح آن تحلیل رفتهاند و قادر به مقاومت چندانی در برابر وی نیستند اما او در اشتباه بود. ایرانیها با متحد شدن علیه صدام به این تجاوز پاسخ دادند؛ با وجود آن که بسیاری از آنها با مسیری که انقلاب در پیش گرفته بود، موافق نبودند.
* هزاران داوطلب ایرانی برای دفاع از کشور و انقلاب به ارتش و سپاه پیوستند
رهبران ایران با توقف محاکمههای نظامی و پاکسازی نیروهای مسلح، اقدام به احیای ارتش و جذب داوطلبان کردند. سپاه پاسداران که بعد از انقلاب به عنوان یک نیروی امنیتی داخلی تشکیل شده بود به یک نیروی نظامی ثانوی بدل گشت و به مقابله با دشمن شتافت. هزاران نفر از داوطلبان ایرانی به ارتش و سپاه پیوستند. آنها با ترکیبی از احساسات ملیگرایی، تکلیف انقلابی و تعصب مذهبی که به خاطر تهدید خارجی تحریک شده بود به دفاع از کشور، انقلاب و جمهوری اسلامی ترغیب شدند.
* دفاع مصمم و فداکارانه ایرانیها مانع از پیشروی دشمن شد
رهبران ایران به خوبی از این احساسات بهره برده و از آن برای مقابله نظامی استفاده کردند. بخصوص این که با تسلیح قوای انقلابی مانند سپاه و بسیج که از وفادارترین چهرهها و حامیان انقلاب و نظام تشکیل شده بودند، آنها را برای هدایت جنگ اعزام کردند. دفاع مصمم و ایثارگرانه آنها، در کنار عملکرد ضعیف عراقیها باعث شد که پیشروی متجاوزان متوقف شده و مجبور به عقبنشینی شوند.
* میل به دفاع از جمهوری اسلامی در بسیجیها چنان است که خود را روی مین میاندازند
سپاه پاسداران و بسیج در جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از ایثارگرترین مدافعان جمهوری اسلامی باقی ماندهاند. آنها تمایل شدیدی به بقای نظام دارند و از این رو میتوان انتظار داشت که بیمحابا به مقابله با قوای متجاوز برخیزند، درست همانطور که در زمان حمله عراق به ایران وارد صحنه شدند. نیروهای بسیجی در طول نبرد ایران و عراق پایبندی و شجاعت حیرتآوری از خود نشان دادند. آنها کسانی هستند که در زمان جنگ برای پاکسازی میدانهای مین، خود را روی مین میانداختند و انتظار میرود که این نیروها همان فداکاری را در صورت هرگونه مقابله نظامی در آینده از خود نشان دهند.
* نتیجه اتحاد مجدد مردم علیه متجاوزین، یک جمهوری اسلامی قویتر خواهد بود
حمله به ایران توسط آمریکا یا اسرائیل احتمالاً به میزان حامیان نظام میافزاید. درست همانطور که جمعیت متفرق ایران در زمان تهاجم عراق علیه این کشور دست به دست هم داده و در کنار هم قرار گرفتند. ایرانیها از همه قشر در مخالفت با چنین حملهای بار دیگر متحد خواهند شد. نتیجه کار ایجاد یک جمهوری اسلامی قویتر، منسجم تر و با توان نظامی بالاتر خواهد بود. محمد خاتمی رئیس جمهوری اصلاح طلب ایران که از منتقدان تند برخی از سیاستهای کنونی ایران است، می گوید :"اگر روزی مداخله نظامی در ایران صورت گیرد آنگاه همه جناحها اعم از اصلاحطلبان و غیراصلاحطلبان برای مقابله یا این حمله متحد خواهند شد."
* جامعه ایران از حمله هیچ کشوری استقبال نخواهد کرد
ایرانیهایی که با رسانههایی مانند رویترز، رادیو فردا و کمپین حقوق بشر در ایران صحبت کردهاند نیز همین بحث را مطرح کردهاند. یک زن 56 ساله تهرانی گفت: وقوع جنگ، نظام را متحد خواهد کرد و بسیاری از طرفها را مجبور به ایستادن درکنار نظامی خواهد کرد که از آن حمایت نمیکنند.
همچنین یک خبرنگار که خود را طرفدار جنبش سبز میداند، نیز گفت: چه کار دیگری میشود کرد؟ برای اسرائیل هورا بکشیم که هم میهن ما را که در سایتهای هستهای کار میکنند، کشتار میکند؟ جامعه ایران از حمله هیچ کشوری استقبال نخواهد کرد.
* حمله به ایران حمایت مردمی از برنامه هستهای ایران را تقویت میکند
حمله به ایران نه تنها ایرانیها را در کنار هم و تحت لوای نظام کنونی جمع خواهد کرد بلکه آنها را در حمایت از تصمیم کشور برای دستیابی به سلاح هستهای متحد میکند. در حال حاضر شواهد و مدارک دال بر آن است که سران ایران برای ارتقا توان هستهای در حال توسعه فناوری های لازم هستند اما شواهد نشان میدهد که آنها تصمیمی دال بر این امر نگرفتهاند که حرکت هماهنگی را برای شروع برنامه تولید تسلیحات هستهای آغاز کنند.
* حمله به ایران تنها به برنامه هستهای آن لطمه میزند و آن را نابود نمیکند
حمله به ایران به برنامه هستهای این کشور صدمه خواهد زد اما آن را نابود نمیکند. حتی اگر چنین حملهای تنها تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد و محدود باشد، ایرانیها به احتمال فراوان از این امر به عنوان حمله و اعلام جنگ، تلاش برای تغییر نظام و عزم و اراده برای ممانعت از دستیابی ایران به فناوری هستهای یا قابلیت غنیسازی اورانیوم تعبیر خواهند کرد. این حمله همچنین ایرانی را به این امر متقاعد خواهد کرد که حرکت به سمت دستیابی به سلاح هستهای و دستیابی به آن تنها راه حفاظت از نظام و کشور در برابر حملات آتی است.
"هانس بلیکس" رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً در این باره اینگونه اظهار نظر کرده است: فکر نمیکنم بشود به زور تهدید، کسی را به دست کشیدن از برنامه هستهای متقاعد کرد بلکه این امر آن فرد را ترغیب میکند که سریعتر در این راه گام بردارد تا از خود دفاع کند ... اگر تاکنون تصمیمی برای ساخت بمب گرفته نشده است، حمله نظامی بیش از هر زمان دیگر چنین تصمیمی را محتمل میکند.
* برنامه هستهای ایران به منبع غرور ملی ایرانیها بدل شده است
به این ترتیب، برنامه هستهای ایران به عنوان سمبلی مطرح است که ایران جایگاه خود در جهان را در ورای آن می بیند. برنامه هستهای به منبعی از غرور ملی، نشانهای از قدرت مدرن ایران و احیای امپراطوری گذشته ایران بدل شده است. در عین حال این برنامه ابزاری اساسی برای کاهش آسیبپذیری ایران قلمداد میشود. برنامهای که حکم خاکریز در برابر تهدیدات و تجاوزات را دارد. حمله به ایران این حس آسیبپذیری را تقویت نموده و از این رو از این حمله به عنوان بازآفرینی تلاشهای گذشته برای مهار ایران و جلوگیری از استقلال این کشور یاد خواهد شد و این تلقی، اهمیت جایگاه سلاحهای هستهای برای تضمین استقلال کشور را محکم میکند.
* حمله به ایران به نظام فرصت میدهد تا قدرت خود را نهادینه کند
در حالی که احتمال می رود قدرت نظام ایران پس از این حمله بیشتر شود، در عین حال ایران میتواند از این حمله به عنوان فرصت و سرمایهای برای از بین بردن دشمنان داخلی استفاده کند. این دقیقاً همان کاری است که بعد از تهاجم عراق به ایران در سال 1980 صورت گرفت. آیتالله خمینی و همراهانش از جنگ برای تقویت کنترل خود بر کشوراستفاده کردند و در این راه از الگوی نخبگان انقلابی در دیگر کشورها تبعیت کردند.
گروه سکولار تحت هدایت ابوالحسن بنیصدر بود که تلاش کرد حمایت قوای ارتشی را به دست آورده و هدایت اقدامات نظامی را به عنوان فرمانده وقت کل قوای ایران در دست گیرد. آیتالله خمینی برای کاهش قدرت بنیصدر نماینده خود را برای نظارت بر نیروهای مسلح اعزام کرد که این امر زمینه عدم حمایت نیروهای مسلح از رئیس جمهور را فراهم کرد.
در سال 1981، بنیصدر استیضاح و اخراج شد. جمهوری اسلامی منسجم، بعد از آن توانست با موفقیت بیشتری جنگ را به پیش ببرد. قوای ایران توانستند بنبستی را که بعد از تهاجم عراق ایجاد شده بود، شکسته و تا بیرون راندن عراقیها پیش روند.
آیتالله خمینی با بسیج مردم برای جنگ و تمرکز بر دشمنان خارجی ایران توانست قدرت خویش را با محدودیت و مباحثات کمتری تحکیم بخشد.