کد خبر: ۷۰۸۵۳
زمان انتشار: ۱۰:۵۲     ۱۲ مرداد ۱۳۹۱
فارس: برخی روزنامه های صبح امروز کشور سرمقاله خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

*کیهان

روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "کدام صرافی آنها را می خرد ؟" به قلم محمد ایمانی آورده است:

خاورمیانه روی گسل جنگ قرار دارد. این منطقه در طول 67 سال پس از جنگ جهانی دوم 11 جنگ را به خود دیده است. یعنی به طور متوسط هر 6 سال یک جنگ. از جنگ های 1948، 1956، 1967 و 1973 بر سر اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها بگیرید تا حمله صدام به ایران در سال 1980 و سپس هجوم اسرائیل به جنوب لبنان در سال .1982 این 6 جنگ در فاصله 34 سال رخ داد. پنج جنگ بعدی از سال 2001 با حمله آمریکا به افغانستان آغاز شد و با جنگ های 2003 عراق، 2006 لبنان، 2008 غزه و 2012 سوریه تداوم پیدا کرد. این روند تاریخی شهادت می دهد که خاورمیانه به خاطر اهمیت راهبردی اش و طمع قدرت های غربی، همواره منطقه جنگی بوده است. در عین حال تاریخ بر تغییر تدریجی طرف پیروز این جنگ ها گواه است. کسانی خواستند از جنگ بگریزند اما جنگ طلبان آنها را رها نکردند، مانند سرنوشتی که عرفات پیدا کرد و با وجود زانو زدن و کوتاه آمدن، صهیونیست ها او را رها نکردند و حتی مقر تشکیلات خودگردان او را به توپ بستند و از هیچ تحقیری دریغ نکردند. اما کسانی که سلاح مقاومت را برگزیدند، پیروزی را تبدیل به واقعیت مسلم در جبهه های جنگ ایران و لبنان و فلسطین و سوریه و حتی عراق کردند.

اقتضای شرایط منطقه پیرامون ما مصداق فرمایش امیرمومنان(ع) است که فرمود « مرد جنگی بیدار است و هر کس بخوابد، دشمن او به خواب نمی رود». افراطیونی بودند که تا مدت ها تهدید و توطئه دشمن را انکار می کردند. همان ها ناگهان گویی که از خواب پریده باشند، واقع گرا شدند و گفتند شرایط بحرانی است و باید احتیاط کرد. خروجی واژه احتیاط در ادبیات آنها جز بالا بردن دست ها و بزرگ نشان دادن دشمن نبود. این طیف اما تناقض دیگری را هم در کلکسیون تناقضات خود جای دادند و آن اینکه برخلاف ادعای خود، در حوزه عمل سیاست داخلی کاملا لاابالی و بی پروا عمل کردند، گویی که هیچ تهدیدی متوجه کشور نیست. و البته بدتر از آنها طیف هایی هستند که مدل خیانت اندود «فشار از خارج، امتیازخواهی در داخل» را پیشه خود ساختند هرچند که سیاهی لشکر کتک خور دشمن. ماجرای فتنه سال 88 و انحراف بعدی از سوی جریان هایی رقم خورد که درخوش بینانه ترین قضاوت، از حجم دشمنی دشمن غفلت کردند، اگرچه برخی اعضای آنها با فشار و تهدید دشمن همگام شدند و به رفتارهای پرخطر همت گماشتند. رقابت و تسویه حساب های سیاسی برای طیف اول، فربه تر از امنیت ملی و رسالت انقلابی شد، گویی که تهدیدها و فرصت های مهم جهانی را نمی بینند. و طیف دوم توانست در فضایی که گروه اول فراهم می کند، غواصی کند. نکته شگفت این است که عناصر مسئولیت نشناس در عرصه رقابت و تسویه حساب سیاسی، غالبا و به تدریج در حوزه سیاست خارجی نیز به سوی تسلیم طلبی و ادعای «ما نمی توانیم مقاومت کنیم» تغییر موضع دادند. آنها نیز مدعی بن بست شدند.

منطق اسلامی و انقلابی در حوزه مقاومت و پیشرفت، نسبیت بردار و سکولاریسم پذیر نیست. این منطق به شهادت تاریخ پرماجرای انقلاب اسلامی و تحولات منطقه در حوزه مقاومت و بیداری اسلامی جواب داده است. ملت ما این منطق قرآنی را در طول تاریخ 33سال اخیر تجربه کرد که «اتقوا الله و یعل ّمکم الله. تقوای الهی پیشه کنید و خداوند به شما می آموزد». (آیه282بقره) معجزه خیر ه کننده و باشکوه دفاع مقدس بر مبنای همین باور راهبردی نقش بست، همچنان که بن بست محاصره و تحریم در حوزه های اقتصادی و فناوری و نظامی شکسته شد. ما مکرر در مکرر تجربه کردیم این باورهای الهی را که «الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» و «من یتق الله یجعل له مخرجا». به تعبیر قرآنی در آیه 21 سوره ابراهیم(ع) «و ما لنا الّا نتوکّل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرنّ علی ما آذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکّلون. ما را چه می شود که بر خدا توکل نکنیم در حالی که هر آینه ما را به مسیر مقصود هدایت کرد...». دشمن مکرهایی ورزید که کوه را از جا می کند اما خود در دام افتاد چرا که آن مکرها در چرخه مکر الهی قرار داشت «قد مکروا مکرهم و عندالله مکرهم و ان کان مکرهم ل تزول منه الجبال» (آیه 74 سوره ابراهیم). از ماجرای طبس و جنگ تحمیلی تا ماجرای عبرت آموز لشکرکشی آمریکا به عراق و ده ها نمونه مشابه، کلکسیون انباشته اسناد برای باورهای الهی ماست. ما در همین 33 سال دیدیم و ایمان آوردیم که چرا حضرت سیدالساجدین خطاب به خداوند عرض می کند «یا من تحلّ به عقد المکاره... ذلّت لقدرتک الصعاب و تسبّبت بلطفک الاسباب. ای آن که گره ناگواری ها با او گشوده می شود... سختی ها در قدرت تو نرم می شود و اسباب و علل با لطف تو فراهم می شوند و اثر می گذارند».

زیستن با باور مجاهدانه، انبوه مجاهدان گمنام را در طول این سال ها پروراند که اگرچه در حوزه های گوناگون فعالیت کردند اما یک ویژگی مهم دارند و آن تاختن به قلب دشمن و به شعف آوردن امت و امام امت. تهرانی مقدم ها و عماد مغنیه ها وارثان مجاهدانی بودند که امیر مومنان علیه السلام با مشاهده رزمندگی و صف شکنی شان فرمود «و لقد شف ی وحاو ح صدری أن رأیتکم بآخره تحوزونهم کما حازوکم. سوز و خروش سینه ام فرو نشست آن هنگام که شما را دیدم دشمنان بی سر و پا را پراکنده کردید و از جای خود راندید» (خطبه 701 نهج البلاغه). البته سیاست پیشگان سست عنصر و کج بازی هم بودند که می شد ده تای آنها را با یکی از نفرات دشمن صرافی مبادله کرد! «ای جماعتی که پیکرشان حاضر اما عقل از آنها غائب است، سودای آنان پراکنده و امیران به آنها مبتلا هستند. صاحب شما خداوند را اطاعت می کند و شما نافرمانی او می کنید و صاحب اهل شام نافرمانی خدا می کند و آنها از او اطاعت می کنند. لوددت والله انّ معاویه صارفنی بکم صرف الدینار بالدّرهم... به خدا سوگند دوست داشتم معاویه بر سر شما با من معامله و مبادله دینار با درهم بکند و 01 تن از شما را بگیرد و یکی از آنها را به من بدهد» (خطبه 79 نهج البلاغه). می فرمود «می خواهم خود را با شما درمان کنم و درد من شمایید. کجایند برادران من که... به جهاد خوانده شدند پس مانند اشتیاق شتران شیرده به فرزندانشان، شوق نشان دادند... همانا شیطان راه های خود را هموار می سازد و می خواهد گره های دین شما را یکی یکی بگشاید و تفرقه و جدایی را جایگزین اتحاد شما کند و از تفرقه، فتنه را برای شما حاصل نماید. پس روگردان شوید از وسوسه ها و پلیدی های او» (خطبه 121 نهج البلاغه).

در متن رقابت های سیاسی چگونه می شود مرد جنگی بود و با غفلت زدگی برای دشمن میدان مانور فراهم نکرد؟ چگونه می توان مرزبان و دیدبان امنیت و منافع ملی شد؟ مرزداری و دیدبانی لوازمی دارد، هر کس نمی تواند مرزبان شود. حضرت سیدالساجدین در دعا برای مرزداران فرمود «خداوندا بر محمد و خاندان او درود فرست و هنگام مواجهه و ملاقات با دشمن، یاد دنیای پرنیرنگ فریبنده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را در دلهایشان نابود کن و بهشت را نصب العین آنها قرار ده». آن حضرت در دعای هشتم صحیفه سجادیه از برخی دام ها و لغزشگاه ها به خدا پناه می برند و می فرمایند «خدایا به تو پناه می برم از جنبیدن حرص و تاختن غضب و غلبه حسد و ضعف صبر و اندکی قناعت و بدخلقی و اصرار شهوت و غلبه حمیت و پیروی هوا... و ترجیح باطل بر حق و اصرار بر گناهان ... و به تو پناه می بریم از اینکه خیانت برکسی را قصد کنیم و به خاطر اعمالمان شیفته خود شویم... خداوندا به تو پناه می بریم از حسرت عظیم و مصیبت بزرگ روز قیامت».

«ان ّالله لایهدی کید الخائنین» (آیه 25 سوره یوسف). این قانون الهی است که نیرنگ و ترفند اهل خیانت به مقصود راه نبرد و بی فرجام بماند. تمام گروه ها و اشخاصی که بر حسب ظاهر با قافله انقلاب بودند اما در میانه راه خیانت کردند اگر چه زحمت افزا شدند، اما سر به دیوار کوفتند و از این معامله جز رسوایی و سرافکندگی نصیبشان نشد. خیانت کردند و برای توجیه خیانت، بدعت آوردند و برای دین خدا، تبصره و حاشیه های از سر هوس زدند. شدند راهزن. «مرد خردمند با چشم دل به نهایت کار خویش بنگرد و فراز و نشیب آن را بشناسد... در دریاهای فتنه غوطه ور شدند و بدعت ها را گرفتند و سنت ها را وانهادند... ماییم حافظان و یاران پیامبر و خزانه داران و درهای معارف الهی. و به خانه ها جز از درهای آن نمی توان وارد شد. پس هر کس به خانه ها از غیر در آنها وارد شود، به دزدی و راهزنی مسما می شود» (خطبه 451 نهج البلاغه).

کار ویژه وسوسه گران پنهانکار به نیابت از شیطان، گشودن بی سروصدا و با حوصله و یکی یکی گره های ایمان است. بست های باور که شل شد، تفرقه و جدایی و گسیختگی از هم پدیدار می شود و از شکاف تفرقه، فتنه سر برمی آورد تا مسیر دشمن را هموار و کار او را آسان کند. برجسته سازی اختلاف سلایق، جعل قطب بندی های فریبنده بر مبنای رقابت ها و تسویه حساب های سیاسی و سرانجام القای اینکه وحدت بر سر موضوعات مهم ملی امری ناممکن است، از هر حلقومی که باشد خشاب گذاری سلاح دشمن است. وحدت و همدلی ضرورت راهبردی برای تدبیر درست در زمینه فرصت ها و چالش های مهم در دو سطح ملی و بین المللی است. اتحاد همیشه ضرورت دارد و در مقاطع مهم و شرایط حساس، ضرورت آن دو چندان می شود. ما می توانیم کمر دشمن را در آخرین فاز از سلسله نبردها بشکنیم به شرط اینکه در میانه میدان شارژ انگیزه ها و باورهایمان خالی نشود. روزهای پرفضیلت ماه مبارک رمضان، اوقات ویژه انباشت انگیزه و اعتقاد است.«واستعینوا بالصبر و الصلوه و انّها لکبیره الّا علی الخاشعین».

*رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان"اقتصاد مقاومتی پدافند یا استراتژی برای پیشرفت"به قلم صالح اسکندری آورده است:

‏1- اقتصاد مقاومتی یک شعار نیست بلکه واقعیتی ناظر به ملاحظات داخلی و خارجی حاکم بر مناسبات پیشرفت ملت ایران است. حرکت رو به جلو ملت ایران برای فتح قله های پیشرفت یک واقعیت است اما معارضان و معارضه هایی نیز در داخل و خارج دارد. برای مقابله با این موانع باید ضمن شناخت موقعیت کنونی کشور و چشم انداز آینده نقشه راهی برای رسیدن به قله پیش رو داشت و به عنایت پروردگار امیدوار بود. خداوند متعال در آیه 30 سوره فصلت می فرماید: "إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ-آنـهـایـی کـه گفتند پروردگار ما اللّه است و بر گفته خود مقاومت و استواری هم کـردنـد مـلائکـه بـر آنـان نـازل گـشـتـه و مـی گویند نترسید و غم مخورید و به بهشت بشارت و خوشوقتی داشته باشید بهشتی که در دنیا همواره وعده اش را به شما می دادند." در تفسیر المیزان ذیل این آیه و در توضیح  "ثُمَّ اسْتَقَامُوا" علامه  طباطبائی قدس سرُّه به نقل از راغب می نویسد:"کـلمه استقامت در اصل در خصوص طریقی به کار می رفته که به خط مـسـتـقـیـم کـشیده شده باشد، و در آیه شریفه (اهدنا الصراط المستقیم ) حق را به چنین راهـی تـشـبـیـه کـرده . سـپس می گوید: و استقامت انسان به این معنی است که همواره ملازم طـریـقه مستقیم باشد که خدای تعالی درباره چنین انسانهایی فرموده : (ان الّذین قالوا ربـنـا اللّه ثـم اسـتـقـامـوا)" در واقع استقامت بر طریق مستقیم خیر و برکت الهی را به همراه دارد. اما طریق مستقیم و تلازم به این طریق چگونه تحصیل می شود؟

  امروزه کوهنوردان برای طی طریق و پیمایش مناطق بکر و ناشناخته بدون هراس از گم کردن راه از ابزارهایی پیشرفته نظیر موقعیت یاب های جی پی اس استفاده می کنند. دیگر اکتفا به قطب نما ها و نقشه ها کفایت نمی کند بلکه باید ابزاری پیشرفته در هر لحظه از زمان به شما اطلاع دهد که در کدام نقطه مسیر هستید، با چه مشکلاتی روبرو هستید، مقصد نهایی کجاست و چقدر تا قله فاصله دارید.

در مسیر پیشرفت کشور هم باید ضمن پیش رو داشتن آرمانها و اهداف واقعیات مثبت و منفی را در نظر داشت تا بتوان بر اساس آن برای هر لحظه برنامه ریزی کرد. پیشرفت قله نهایی ملت ایران و اقتصاد مقاومتی استراتژی یا همان موقعیت یاب و نقشه پیشرفته ای است که هم برای شرایط تحریم و تشدید خباثت های دشمن و هم برای شرایط عادی می تواند برنامه عملیاتی داشته باشد.‏

‏2- مولفه ها و ارکان اقتصاد مقاومتی نظیر مدیریت مصرف، اجتناب از خام فروشی نفت، خصوصی سازی اقتصادی، اتکا بر شرکت های

دانش بنیان در تولید ثروت و ... بیش از آنکه اقداماتی پدافندی و ستادی باشد یک استراتژی بلند مدت به منظور اولویت بندی سیاست گذاری ها در عرصه اقتصاد به منظور پیشرفت کشور است. اقتصاد ایران با در اختیار داشتن سرمایه های عظیم طبیعی، ساختاری، انسانی و فکری در 33 سال گذشته همواره از فقدان یک استراتژی منسجم به منظور مدیریت این منابع بی بهره بوده است.

مثلا این سئوال در افکار عمومی وجود داشته و دارد کشوری که قادر است در شرایط سخت تحریم ها و در حالی که حتی کشورهای عضو کلوپ هسته ای از دادن یک قطعه ساده مربوط به تاسیسات غنی سازی مضایقه می کنند، چرخه سوخت خود را تکمیل کند چطور نمی تواند از پس مدیریت تولید، توزیع و مصرف یک کالای مصرفی ساده نظیر مرغ به خوبی برآید؟ یا مثلا چرا با در اختیار داشتن ظرفیت خدادادی گسترده در حوزه کشاورزی هنوز کشور ما در موضوع نهاده های ماکیان به کشورهای بیگانه نیازمند است؟ مگر در همین مملکت نمی توان سویا و یا ذرت کشت کرد؟

و یا چرا در خصوص خودکفایی در 24 قلم کالای اساسی مورد نیاز مردم تمهید جدی تا کنون اندیشیده نشده تا مورد حقد، حسد و توطئه دشمن واقع نشود؟ یا چرا کشوری که بزرگترین مصرف کنند چادر است باید پارچه آن را از ژاپن و کره جنوبی وارد کند و یک کارخانه تولید کننده پارچه چادر در این کشور نباشد؟ و هزاران چرای دیگر... . اقتصاد مقاومتی یک استراتژی بلند مدت به منظور رفع ریشه های اساسی این مشکلات است که در صورت تحقق اهداف آن حتی به طور آفندی می تواند دشمن را منفعل کند. ‏

‏3- کوهنوردان برای رسیدن به قله نهایی معمولا در چند پناهگاه توقف می کنند. برای رسیدن به قله نهایی پیشرفت نیز باید ابتدا به یک هدف میانی دست یافت که آن چیزی نیست جز استقلال اقتصادی. انقلاب اسلامی در سال 1357 ایران را از وابستگی سیاسی نجات داد اما هنوز برای رسیدن به استقلال اقتصادی باید تلاشهای مستمر و جدی صورت بپذیرد. رسیدن به استقلال اقتصادی نیازمند یک استراتژی است و اقتصاد مقاومتی می تواند آن استراتژی باشد. رسیدن به استقلال اقتصادی به مراتب مشکل تر از تحصیل اقتصاد سیاسی است. استقلال اقتصادی می‌تواند مقدمه استقلال فرهنگی نیز واقع شود. از نگاه رهبر معظم انقلاب پیشرفت کشور مسبوق به استقلال اقتصادی است و پیشرفت بدون استقلال اقتصادی سرابی بیش نمی‌تواند باشد. (مقام معظم رهبری، 27/02/1388) ‏

‏4- در پایان اما باید گفت اقتصاد مقاومتی از جنس انقلاب اسلامی و یک پویش اصیل ضد سرمایه داری است که منطق و اصول حاکم بر نظم اقتصاد جهانی را با چالش مواجه می کند. این اقتصاد به معنای انزوای اقتصادی و بستن درهای کشور به روی دنیا نیست بلکه مقدمه مراودات اقتصادی را استقلال اقتصادی می داند. اقتصاد مقاومتی نسخه قابل اعتمادی برای یک انقلاب اقتصادی در کشور است. این گزاره ساده ماحصل سه دهه تجربه کار اقتصادی در ایران پس از انقلاب اسلامی است. در واقع اقتصاد مقاومتی یک استراتژی است که می تواند در یک زمانبندی مشخص ضمن تحصیل استقلال اقتصادی کشور را در عرصه اقتصادی به مرحله‌ای برساند که تحریم و محاصره اقتصادی در آن تاثیرگذار نباشد.‏

*جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان"تحلیل سیاسی هفته"آورده است:

ماه خدا به نیمه رسید، ماهی که ابتدایش رحمت، میانه‌اش مغفرت و پایانش آزادی از دوزخ است. در گذر زمان، عمرها به سرعتی باورنکردنی سپری می‌شوند و شاید تنها چیزی که در این میان، تسلای دل غارت زدگان باشد، ما به ازایی است که در قبال آن بدست می‌آورند. خوشا به حال کسانی که بهره زمانی آنها از گذر عمر، کسب مغفرت و رضای الهی است.

ماه ضیافت الهی که به اینجا می‌رسد، بدر میلاد خجسته سبط اکبر پیامبر و کریم اهل بیت عصمت و طهارت، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در آسمان می‌درخشد و معنویت و بهره این ماه دوچندان می‌گردد. چه بسیار افراد نیکوکاری که در این روزها، سفره‌های احسان را به تأسی از این سفره‌دار بزرگ رحمت الهی و در جهت دستگیری از نیازمندان می‌گشایند و این سنت حسنه را احیاء می‌نمایند. سطح توقع عموم نیز بر اینست که در این ماه رحمت و ضیافت الهی، مسئولان اجرایی و عرضه کنندگان ارزاق عمومی با ایجاد گشایش در توزیع مایحتاج مردم و کاهش سطح قیمت‌ها، رضای الهی را تحصیل کنند ولی متأسفانه گرانی‌های بی‌حساب و کتاب و بی‌نظمی‌های اقتصادی، زندگی اقشار متوسط و حقوق‌بگیر جامعه را دچار تنش کرده و سفره‌های رمضان مردم را کم رونق نموده است.

درهفته جاری جمعی از پژوهشگران و نوآوران در عرصه علم و فناوری با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. ایشان در این دیدار صمیمانه، علم را سرمایه‌ای تمام نشدنی برای کشور دانستند و با اشاره به نقش اقتصاد مبتنی بر دانش و علم در ارتقای هویت و قدرت ملی تاکید کردند: "امروز ایران در یک مقطع حساس تاریخی قرار دارد که شناخت صحیح مسئولیتها و ایفای آنها، قطعاً ملت ایران را به افق‌های نویدبخش و آرمانهای مورد نظر خواهد رساند". حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: "کشور درحال پیشرفت است و هیچ بن بست و مشکل برطرف نشدنی در حرکت رو به جلوی ملت ایران وجود ندارد و بر همین اساس ملت مصمم است که با همت و اراده از میان مشکلات عبور کرده و خود را به نقطه مورد نظر برساند." ایشان یکی از راههای عبور از مقطع حساس کنونی را جدی گرفتن اقتصاد مقاومتی خواندند و تصریح فرمودند: "اقتصاد مقاومتی یک شعار نیست بلکه واقعیتی است که می‌بایست محقق شود."

در این هفته نمایندگان مجلس شورای اسلامی در راستای مقابله با توطئه‌های استکبار جهانی با انتشار بیانیه‌ای از ملت سوریه حمایت کرده و بر پایداری دولت این کشور در برابر نقشه‌های آمریکا، اسرائیل و کشورهای مرتجع که از طریق گروههای تروریستی و مزدوران القاعده انجام می‌شود، تاکید کردند. این روزها همچنین تهران میزبانی وزیر خارجه سوریه را برعهده داشت که برای رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی ایران به کشورمان آمده بود و حمایت همه جانبه ایرانیان از دولت و مردم این کشور در قبال توطئه‌های خارجی و هجوم عناصر تروریست به او منتقل شد.

این هفته در موضوعات خارجی، تحولات سوریه در صدر اخبار قرار داشت و ادامه اعتراضات مردمی در بحرین، ربوده شدن اعضای هیات هلال احمر ایران در لیبی و اظهارات صهیونیستی "میت رامنی"، نامزد جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دیگر رویدادهای مهم را تشکیل می‌دادند.

در سوریه، توطئه چند ملیتی علیه دولت این کشور که با انفجار و تحرکات تروریستی در دمشق آغاز شد و سپس دامنه آن به حلب توسعه یافت، اکنون با تسلط نیروهای دولتی بر اکثر نقاط درگیری درحال خنثی شدن کامل قرار دارد. واقعیت این است که سوریه در کانون هجوم ناجوانمردانه‌ای از سوی جبهه‌ای از دولتهای خارجی قرار گرفته است که مشخصاً می‌توان به آمریکا، اروپا، کشورهای مرتجع عرب و ترکیه به عنوان اعضای این جبهه شوم اشاره کرد. سوریه امروز جولانگاه تروریستهایی از ملیت‌های مختلف شده است و غرب، علیرغم ادعاهایش، بیشرمانه از این تروریستها حمایت می‌کند.

سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان نیز که قاعدتاًَ می‌بایست مدافع صلح و امنیت در جهان باشند به پیروی از سیاستهای استعمارگران، با حمایت از شورشیان و تروریستها به آتش ناآرامی‌ها و خشونت‌ها در سوریه می‌دمند.

درحالی که ترکیه به عنوان عضوی از ناتو خاک خود را در اختیار شورشیان مسلح سوریه قرار داده و سیل سلاح‌ها را به داخل سوریه سرازیر کرده است و به این اقدام خود علناً اعتراف می‌کند، در چنین شرایط ناعادلانه ای، غربی‌ها از دولت سوریه می‌خواهند قدرت را به مخالفان واگذار کند.

واقعیت این است که از ابتدا هم غرب به دنبال مصالحه و روند مسالمت آمیز اوضاع در سوریه نبود و علت آن نیز خشم این کشورها و متحدین منطقه‌ای آنها از مواضع دولت سوریه در حمایت از مقاومت ضد صهیونیستی بوده است. در چنین شرایطی است که حساسیت تحولات جاری در سوریه، به خصوص جنگ اخیر در حلب اهمیت خود را بروز می‌دهد.

اکنون که جبهه ضد سوری تمامی توان خود را برای اجرای طرح مشابه لیبی در این کشور به کار گرفته است توفیق نیروهای دولتی در مهار این توطئه که نشانه‌های روشن آن پدیدار شده است می‌تواند اقتدار و ثبات را برای همیشه به سوریه باز گرداند و رسوایی بزرگی را برای جبهه ضدسوری رقم بزند.

هفته جاری مردم بحرین با استفاده از فرصت ماه مبارک رمضان به اعتراضات خود علیه رژیم آل خلیفه تحرک تازه‌ای دادند. تظاهر کنندگان اعتراضات خود را "قیام روزه داران" خوانده و در همین راستا، شهرهای بحرین، به ویژه منامه، شبها شاهد راهپیمایی گسترده می‌باشد.

اعتراضات مردم بحرین علیه نظام ظالم و خودکامه آل خلیفه پس از گذشت نزدیک به دو سال با قدرت و قوت ادامه دارد و همه تدابیر حکومت منامه برای متوقف ساختن این قیام تاکنون نتیجه‌ای نبخشیده است. تداوم اعتراضات ملت بحرین با وجود تحمل سرکوب، شکنجه و حبس، و در سایه حمایت همه جانبه غرب از حکومت آل خلیفه، بیانگر این واقعیت است که انقلاب مردمی بحرین تا دستیابی به اهداف آن قصد باز ایستادن ندارد و دیر یا زود خاندان آل خلیفه را که با حمایت‌های سیاسی غرب و پشتیبانی نظامی آل سعود سر پا مانده است از اریکه به زیر خواهد کشید.

این هفته، اظهارات "میت رامنی" نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که برای اثبات سرسپردگی‌اش به صهیونیستها به فلسطین اشغالی رفت، برنقش تعیین کننده صهیونیستها در ارکان سیاسی آمریکا تاکید گذاشت و تاسف جهانی را از ابراز چنین سخنان سخیف و تملق آمیز، آنهم از رئیس احتمالی کشور به اصطلاح مدعی ابرقدرتی برانگیخت.

میت رامنی در حضور سران جنایتکار رژیم صهیونیستی به شکلی انزجارآمیز تلاش کرد تا نظر صهیونیستها را برای حمایت ازخود در انتخابات آتی جلب کند، رامنی گفت که درصورت رئیس‌جمهور شدن، سفارت آمریکا را به بیت‌المقدس منتقل خواهد کرد. وی همچنین اظهار داشت حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی را درک می‌کند! این اظهارات آنقدر مشمئز کننده بود که حتی کاخ سفید را نیز به واکنش واداشت و مقامات کاخ سفید این سخنان را غیرقابل تحقق و نسنجیده خواندند.

با اینحال صهیونیستها که می‌دانند اینگونه سخنان صرفاً مصرف انتخاباتی دارد استقبال چندانی از رامنی نکردند. ناظران نیز براین عقیده‌اند که بعید است اینگونه چاپلوسی‌ها در نتیجه انتخابات تأثیری قابل ملاحظه داشته باشد.

از سوی دیگر، دست کم آن دسته از سیاستمداران آمریکا که اندک درایتی دارند به خوبی می‌دانند که تکرار این گونه سخنان در شرایط کنونی و در فضای ناشی از قیام ملت‌های عرب، که جایگاه و موقعیت آمریکا و رژیم صهیونیستی بسیار شکننده شده است می‌تواند برای تل آویو و واشنگتن عواقب غیرقابل جبرانی ایجاد نماید.

این هفته، گزارش رسید که هفت عضو سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در لیبی توسط عوامل ناشناس ربوده شدند. این اتفاق درحالی رخ داد که این افراد به دعوت رسمی دولت لیبی در آن کشور بودند. گزارش‌های بعدی حاکی از آن است که گروه رباینده درخواست کرده است شماری از هم کیشان زندانی آنها در عراق، در ازای تحویل هیات ایرانی، آزاد شوند. نکته قابل تأمل این است که دولت لیبی نه تنها در پوشش امنیتی هیات ایرانی اهمال و کوتاهی کرده بلکه در آزاد ساختن آنها از دست ربایندگان نیز تلاش جدی به خرج نداده است. مقامات دولت لیبی باید به این اصل ابتدایی قواعد بین‌المللی آگاهی داشته باشند که تضمین امنیت هیاتهایی که به صورت میهمان رسمی دعوت می‌شوند از وظایف بدیهی دولت دعوت کننده محسوب می‌شود و دولتمردان طرابلس باید در اسرع وقت زمینه آزادی گروگانها را فراهم سازند.

*مردم سالاری

روزنامه مردم سالاری در سرمقاله امروز خود با عنوان" حکم دیوان عدالت اداری آزمونی برای همه! "به قلم محمدحسین روانبخش آورده است:

ابطال حکم انتصاب سعید مرتضوی به عنوان رئیس صندوق تامین اجتماعی توسط دیوان عدالت اداری ، آزمونی تازه برای دولتی بود که حرف و حدیثهای زیادی در عملکرد خویش دارد و می‌تواند میزان پایبندی دولت را به قوانین نظام نشان دهد ، با این حال روندی که دولت در پیش گرفته حاکی از این است که دولت نمی‌خواهد زیر بار این حکم برود و در واقع با این کار نه تنها در مقابل قانون بایستد ، بلکه به نوعی بر رویارویی خود با دو قوه مقننه و قضائیه تاکید کند و آن را با شدت بیشتری پیگیری کند!این تنها نتیجه‌ای است که می‌توان از سخنان دیروز محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد در حاشیه جلسه هیات دولت ودر جمع خبرنگاران گرفت. از رحیمی سوال شده که آیا امکان اجرای رای دیوان عدالت اداری درباره سعید مرتضوی وجود دارد؟ که وی در پاسخ گفت: اجرا نمی‌شود و آقای مرتضوی سر جایش است.

سخنان رحیمی ادامه روندی است که دولت در این داستان شروع کرده بود و دارد ادامه می‌دهد و یکبار دیگر این سوال را پیش می‌آورد که واقعا چرا دولت بر سر این موضوع این همه پافشاری می‌کند و حاضر است به خاطر آن هزینه‌هایی را به همه نظام تحمیل کند؟! آیا یک حکم احمدی نژاد چنان تقدسی دارد که باید بابت ماندگاری آن چنین کرد؟ آیا این موضوع ماهیت دولتی را که هفت سال است عملکردی این چنین دارد، بیش از پیش نشان می‌دهد ؟ یا این رفتار ، بخشی از استراتژی جدید بخشی از دولت است که می‌داند بعد از پایان دوره ریاست جمهوری فعلی ، روز و روزگار خوشی نخواهد داشت ؟! اما صرف نظر از این سوالات و جوابهایی که می‌توان به آن داد ، این موضوع مهم است که واقعا دولت تا چه حد می‌تواند چنین رفتارهایی داشته باشد و به خاطر یک حکم ، سه قوه حکومت را به تنشی دراز مدت دچار کند؟ شیوه رفتار و گفتار دولتمردان و رسانه‌هایشان در این موردچنان است که هیچ جای شکی نمی‌گذارد که آنها می‌خواهند به رویارویی با قوای دیگر دامن بزنند و اختلاف نظری را که می‌تواند به راحتی و با تامل و تاکید برقانون حل نمود ، به دعوایی در سطح افکار عمومی و با استفاده از مظلوم نمایی ، به نفع خویش به پایان برسانند .نحوه موضع گیری دولتمردان در این خصوص را یکبار دیگر مرور کنید : انتصاب مرتضوی در آخرین روزهای سال برای اینکه کسی نتواند اعتراض چندانی کند ، بی اعتنایی به اعتراض نمایندگان که منجر به جمع آوری امضا برای استیضاح وزیر کار شد ، استیضاحی که با میانجی گری عجیب و پر حرف و حریث منتفی شد و پس از آن قول شرفی که تکذیب شد ، تاکید بر انتصاب سعید مرتضوی و حالا هم نحوه رویارویی معاون اول احمدی‌‌نژاد با این موضوع ، همه و همه نشان می‌دهد که دولت هیچگاه کوچکترین تلاشی برای مفاهمه و برطرف کردن دغدغه‌های قوای دیگر نداشته و راهی را می‌رود که هیچ کس، هیچ کس به معنای واقعی این کلمه ، نباید در آن چون و چرا کند ! سالها قبل یک روزنامه سابقا عصر، با افتخار نوشته بود که ما کسانی هستیم که در یک جاده مستقیم در حال پیشروی هستیم و ترمز و فرمان خودرویمان را کنده ایم و بیرون انداخته ایم ؛ و این بهترین توصیف برای دولت امروز کشور است و نشان می‌دهد که این منطق عجیب، در حد حرف و شعار نبوده و با کمال ناباوری اجرایی شده است و مهمتر از آن ،اینکه چنین منطقی می‌تواند به چه جاهایی برسد. نکته نهایی اینکه این اولین بار نیست که دولتمردان از این شیوه‌ها استفاده می‌کنند و اولین بار نیست که نتیجه این روحیه تهاجمی و حق به جانب هزینه‌های گزافی را بر دوش نظام و مردم گذارده است، ولی می‌تواند اولین باری باشد که جلوی این رفتار نادرست گرفته شود و قانونمندی به دولت آموزش داده شود؛ اما آیا می‌توان چنین انتظاری را در ازای این داستان داشت؟!

*حمایت

روزنامه حمایت در سرمقاله امروز خود با عنوان " هیلاری در آفریقا چه می خواهد؟"آورده است:

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در سفری دوره‌ای راهی آفریقا شده است. وی در این سفر از سودان جنوبی، کنیا، مالاوی، اوگاندا ، سنگال و آفریقای جنوبی دیدار خواهد داشت. این سفر در شرایطی صورت گرفته است که در باب اهداف و دلایل سفر چند نکته قابل توجه است.نخست آنکه یکی از ابعاد این سفر را طرح‌های انتخاباتی اواباما تشکیل می‌دهد. آمریکا در شرایط کنونی با دو چالش اساسی مواجه است. در حوزه داخلی شرایط اقتصادی نامطلوب بر این کشور حاکم است. در حوزه سیاسی نیز آمریکا تلاش دارد تا از احیای جایگاه جهانی خود بگوید. اوباما با ترفندهای اقتصادی و سیاسی تلاش دارد تا آرای مردمی را کسب کند. سفر کلینتون به آفریقا را می توان مجموعه‌ای برگرفته از هر دو سیاست دانست بویژه اینکه هیاتی اقتصادی وی را در این سفر همراهی می‌کنند. بررسی سیاستهای آمریکا نشان می‌دهد که این کشور برای کاهش بحران اقتصادی دست به دامن آفریقا شده است. ناتوانی‌های آمریکا در خاورمیانه از دلایل گرایش به آفریقا است تا از منابع این قاره برای رسیدن به اهداف سلطه طلبانه بهره‌گیرد.دوم آنکه آمریکا به دنبال یافتن پایگاه نظامی در آفریقا می‌باشد . از سیاستهای آمریکا را تشکیل پایگاه در آفریقا تشکیل می‌دهد. این کشور خواستار رسیدن به طرح 12 پایگاه نظامی در آفریقا است که در سفرهای پانه تا وزیر دفاع و کلینتون وزیر امور خارجه پی گیری می کرد. سوم آنکه آمریکا به شدت از گسترش حضور سایر کشورها در آفریقا نگران می‌باشد . آمریکا از اینکه سرنوشت منافعش در آفریقا به سرنوشت آمریکای لاتین مبدل گردد در هراس است لذا تلاش دارد تا حضور گسترده در آفریقا از تکرار آن جلوگیری نماید. چهارم اینکه در سیاستهای آمریکا نمی‌توان جایگاه رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت. آمریکا در تمام سیاستهای خود حمایت از این رژیم را در دستور کار دارد و اکنون نیز بر همین اساس رفتار می‌کند. برخی ناظران سیاسی تاکید دارند که سفر کلینتون برگرفته از خواستهای صهیونیستها است چنانکه  کشورهای مقصد کلینتون عملا کشورهایی است که صهیونیستها برای ورود به آنها طرح های بسیاری اجرا کرده اند. به هر تقدیر می‌توان گفت که سفر کلینتون به آفریقا به هر عنوانی که صورت گرفته باشد یک اصل اساسی در آن مشهود است و آن اینکه آمریکا به دنبال استعمار نظامی و اقتصادی این قاره است و تلاش دارد تا از این قاره برای رسیدن به اهداف اقتصادی و نظامی بهره برداری نماید. تا برگ دیگری از استعمار گری را بر پرونده خود بیفزاید .

 

*دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله امروز خود با عنوان "تورم؛ راه در برابر بیراهه"به قلم بهروز ملکی آورده است:

در فرهنگ اقتصادی عامه مردم به اشتباه، قیمت‌گذاری حتی برای کالای ناهمگنی مانند مسکن، راهکار مقابله با تورم و گرانی پنداشته می‌شود.

این رویکرد که متاسفانه مورد وثوق برخی از تصمیم‌سازان نیز است در ظاهر به قصد حمایت از مصرف‌کننده صورت می‌پذیرد، در صورتی که با توجه به تاثیر منفی آن بر تولید و عرضه کالا و خدمات، اثرات ضد تورمی آن محدود به دوره کوتاه‌مدت بوده و این اثرات، خیلی زود از بین می‌رود و جای خود را به اثرات ماندگار تورم در بلندمدت می‌دهد. به عبارت دیگر این سیاست به ضد خود تبدیل شده و باعث شکل‌گیری یک سیکل با ماهیت باخت- باخت میان مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان می‌شود.

اقتصاد ما از آن اقتصاد‌هایی است که همواره دغدغه قیمت در آن وجود داشته است، البته این به‌ آن معنا نیست که اقتصادهای دیگر دغدغه قیمت ندارند؛ تفاوت در نوع مواجهه با این دغدغه است. در اقتصادهای غیردولتی وظیفه دولت، بهبود فضای کسب‌و‌کار و فراهم نمودن پیش نیازهای رقابت و سپردن قیمت‌ها به مکانیزم بازار است. در اقتصادهای دولت محور، قیمت‌گذاری کالا و خدمات، حق طبیعی دولت به منظور دفاع از حقوق مصرف‌کنندگان تلقی می‌شود؛ غایت این حق را نیز می‌توان در اقتصادهای بلوک شرق، پس از جنگ جهانی دوم مشاهده نمود.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که سیاست‌های اقتصادی عمدتا کارکردی دوگانه دارند؛ به طوری که بسیاری از سیاست‌هایی که در کوتاه‌مدت برای عموم مردم خوشایند می‌نمایند، در بلندمدت پیامدهای ناگوار و نامطلوب اقتصادی بر جای می‌گذارند و بالعکس. این پارادوکس اقتصادی، کار را بر اقتصاددانان در مقام سیاست‌گذاری سخت می‌نماید؛ چراکه سیاست‌های اقتصادی عامه‌پسند کوتاه‌مدت، عموما برای سیاستمداران نیز ترجیح دارد! البته مظلومیت و محجوریت علم اقتصاد در کشور ما نیز مزید بر علت است. در حالی که در کشورهای پیشرفته، اقتصادیون، نقش محوری را در تبیین راهکارهای رشد و توسعه کشور بر عهده دارند(علوم اقتصادی جزو ده رشته دانشگاهی پردرآمد و پرمتقاضی در آمریکاست)، در کشور ما این نقش، عمدتا بر عهده فارغ‌التحصیلان فنی است.

رویکرد فنی، جهت حمایت از مصرف‌کنندگان، با توسل به راه‌های میانبری چون قیمت گذاری، با ظواهر و معلول‌های تورم – و نه علل تورم- برخورد می‌نماید؛ چراکه حمایت واقعی و پایدار از مصرف‌کنندگان در گرو حمایت از تولید و عرضه است که نیازمند پول و از آن مهم‌تر، تدبیر اقتصادی است. بر این مبنا شاید بتوان سیاست‌هایی چون تعیین دستوری قیمت‌ها را به عنوان سند مظلومیت علم اقتصاد در این خطه دانست.

در عمل نیز آنچه قابل مشاهده است، همسویی بسیاری از سیاست‌های اقتصادی کشور با رویکرد زودبازده مهندسی است؛ به نحوی که عقلانیت اقتصادی بلندمدت در تصمیم‌سازی‌ها عمدتا کمرنگ است. قیمت‌گذاری کالا و خدمات نیز از جمله همین سیاست‌ها به شمار می‌رود.

بر اساس مبانی علم اقتصاد، وقتی قیمت‌گذاری صورت می‌گیرد، تولیدکننده این علامت را می‌گیرد که تولید با ریسک بیشتر و سود انتظاری کمتر همراه است؛ بنابراین در نهایت تولید کاهش یافته و بالطبع تعداد کمتری از مصرف‌کنندگان قادر به مصرف کالا می‌شوند که نتیجه طبیعی آن کاهش رفاه جامعه است. در نتیجه قیمت‌گذاری را می‌توان به نوشاندن آب شور به فرد تشنه، تشبیه نمود که هر چند به طور موقت، موجب کاهش عطش می‌شود؛ ولی پس از مدتی موجب تشدید تشنگی می‌شود.

بنابراین همان طور که مشاهده می‌شود مضرات قیمت‌گذاری بیش از منافعش است؛ اما مشکل اینجا است که در جوامع کوتاه‌مدت، مضرات بلندمدت قیمت‌گذاری، کمتر از حد، برآورد می‌شوند؛ بنابراین با لحاظ جمیع جهات، قیمت‌گذاری را می‌توان سیاستی با منافع نامشخص کوتاه‌مدت و معایب قطعی بلندمدت دانست.

نیم نگاهی به تجارب موجود نیز حاکی از آن است که پیش نیاز توسعه، شکل‌گیری عقلانیت بلندمدت اقتصادی است و درست به همین دلیل است که کشورهای توسعه یافته به این بینش دست یافته‌اند که برخوردهای احساسی، راه‌حل مواجهه با مسائل اقتصادی نبوده و بر همین مبنا سیاستی مانند قیمت‌گذاری، چندین دهه است که از چرخه سیاست‌گذاری در این کشورها حذف شده است. بر این اساس به اختصار می‌توان تنها راه‌حل مشکلات اقتصادی کشور- از جمله تورم – را اعتماد و احترام به علم اقتصاد دانست.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها