فارس، 4 ژانویه 2007 مأموران پلیس شهر لاسوگاس آمریکا، از وقوع قتل زن جوانی در منزلش در این شهر با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه، متوجه شدند جسد متعلق به زنی ایرانی است. با انجام تحقیقات بیشتر شوهر این زن به اتهام قتل دستگیر شد و به قتل همسرش اعتراف کرد.
وی درباره انگیزه خود در ارتکاب قتل همسرش گفت: بعد از ازدواج با همسرم، متوجه شدم که او با مردی آمریکایی رابطه دارد. به او درباره این رفتارش تذکر دادم و او هم به من تعهد داد که به رابطه خود با آن مرد آمریکایی پایان دهد.
بعد از آن، به دیدار آن مرد رفتم و به او گفتم که به همسرم علاقه دارم و اجازه نخواهم داد او را از من جدا کنی. او هم به من گفت باید همسرت را ترک کنی.
این حرف او را جدی نگرفتم ولی بعد از مدتها فهمیدم که او قصد کشتن من را داشته است. مدتی از این موضوع گذشت و متوجه شدم که آنها همچنان به رابطه خود ادامه میدهند.
یک روز که به خانه آمدم و آنها را در خانه دیدم، با اسلحهای که در اختیار داشتم همسرم را کشتم ولی آن مرد از خانه فرار کرد.
این مرد ایرانی، با حکم دادگاه آمریکا تا قبل از زمان رسیدگی به پرونده، بازداشت خانگی بود و توسط پابند الکترونیکی کنترل میشد. مقامات قضایی ایران از طریق اینترپل از فرار متهم و ورود وی به ایران باخبر شدند و سرانجام وی را در حوالی ولنجک دستگیر کردند.
متهم بعد از دستگیری با قرار وثیقه آزاد شد و جلسه رسیدگی به اتهام قتل همسرش، روز 23 خرداد سال 89 در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. سیدرضایی، نماینده دادستان، با اشاره به مدارک موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد.
در ابتدای جلسه، پدر مقتول در جایگاه قرار گرفت و ضمن درخواست قصاص برای متهم، گفت: 24 سال قبل همسرم فوت کرد و دخترم هم بعد از آن دیگر با من زندگی نکرد. از موضوع ازدواج اول و دوم دخترم هم مطلع نبودم و هیچ وقت هم نفهمیدم دختر چه موقع با شوهرش به آمریکا رفته است.
بعد از اظهارات پدر مقتول، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل عمد را قبول ندارد گفت: من از 32 سال قبل به آمریکا رفتم و اقامت دائم آنجا را داشتم. سال 77 به ایران آمدم و با مقتول آشنا شدم.
وی ادامه داد: رابطه ما شروع شد و وقتی او فهمید من در آمریکا زندگی میکنم، از من خواست با او ازدواج کنم و مدعی شد که مجرد است. بعد از ازدواج فهمیدم که به من دروغ گفته است. او با گریه به من گفت پدرش بعد از ازدواج مجدد او را طرد کرده است.
متهم افزود: او را به عقد موقت خود درآوردم و دوباره به آمریکا برگشتم و تا سال 81 که با هم ازدواج کردیم، با نامه و تلفن با هم رابطه داشتیم و یک بار به ایران آمدم. وقتی به ایران آمدم او اجازه نمیداد خانه او را پیدا کنم و هربار در یک خیابان از ماشین من پیاده میشد.
وی گفت: بعد از ازدواج برای دریافت ویزای او به آمریکا رفتم و در مدت هفتماهی که آنجا بودم همسرم خانه مادرم بود و هیچ یک از بستگان همسرم خبری از او نگرفتند. کار ویزای او درست شد و مهر 81 به آمریکا رفتیم. به محض اینکه به آمریکا رسیدیم او رفتار خود را تغییر داد و به دفعات او با مردان غریبه ارتباط داشت.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: بارها به او اعتراض کردم ولی او دیگر اسیر فرهنگ غرب شده بود و نصیحتهای من نتیجه نداشت. 3 سال بعد، الهام سیتیزن آمریکا شد و وقتی خیالش از اقامت دائم در آمریکا راحت شد رفتار ناپسندش شدت گرفت. سال 85 باهم به ایران آمدیم و به او گفتم اگر میخواهی به رفتارت ادامه بدهی، باید از من جدا شوی.
وی افزود: به دادگاه انقلاب شکایت کردم و موضوع ازدواج او با مرد دیگری را گفتم و دادگاه تمام مدارک او را ضبط کرد اما او غیرقانونی از ایران فرار کرد و به آمریکا برگشت. من در آمریکا مدارک خود را نشان دادم و دادگاه آمریکا او را به علت دروغی که برای دریافت سیتیزن گفته بود، به زندان محکوم کرد.
متهم گفت: به وسیله یکی از مردانی که با او رابطه داشت، با قید وثیقه از زندان خارج شد و با فرافکنی مدعی شد که اگر به ایران برگردد، اعدام خواهد شد و به همین دلیل درخواست پناهندگی سیاسی داد.
وی ادامه داد: آن زمان من به ایران آمده بودم و 24 روز قبل از قتل به آمریکا برگشتم. از من شکایت کرده بود که خط او را جعل کرده و حساب بانکیاش را خالی کردم ولی ادعایش اثبات نشد.
متهم درباره روز حادثه گفت: وقتی وارد خانه شدم، او را با مرد دیگری دیدم و با عصبانیت از آنها خواستم خانه مرا ترک کنند. وقتی مقابل در آمدند، الهام به من گفت باید به من پول بدهی تا از خانهات بروم اما من قبول نکردم. به همین دلیل شروع به کتک زدن من کردند و الهام با چاقویی که از آشپزخانه آورد چند ضربه به من زد.
وی افزود: من روی زمین افتادم که متوجه شدم آنها قصد دارند خانه را آتش بزنند و مرا بسوزانند. اسلحه کمری من کنارم داخل کمد بود، آن را برداشتم و به سمت آنها شلیک کرد که 4 گلوله به الهام خورد و یک گلوله به رامین، که او موفق به فرار شد. بعد از آن قصد خودکشی با قرص سیانور داشتم که زنده ماندم.
متهم با بیان اینکه بعد از دستگیری به شدت از سوی پلیس آمریکا شکنجه شده است، گفت: پلیس آمریکا مرا به مدت 24 روز داخل سلول انفرادی انداخت و قصد داشت تحت شکنجه مرا مجبور کند که اعتراف کنم تروریست هستم.
وی ادامه داد: من شناسنامه مردی که همسرم با او ازدواج کرده بود را همراهم داشتم اما با وجود اینکه به هم شباهت نداشتیم، پلیس آمریکا مدعی بود که من با تغییر چهره شناسنامه جدید تهیه کردم.
وی درباره نحوه فرار از آمریکا گفت: من با حکم دادگاه و به وسیله پابند در خانهام حبس شدم. یک روز فردی که خود را مأمور پلیس معرفی میکرد به من گفت اگر فرار نکنی زیر شکنجه کشته خواهی شد. او پاسپورت مرا داخل صندوق پستی گذاشته بود و من به راحتی پابند خود را بریدم و راحتتر از آن با وجود اینکه پلیس تمام مدارک مرا در اختیار داشت، به شکل قانونی و از طریق فرودگاه از آمریکا خارج شدم.
بعد از اظهارات متهم، قاضی تردست و مستشاران دادگاه، وارد شور شدند و متهم را به علت شبهه در قتل عمد، به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.
پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که قضات یکی از شعب با بررسی پرونده و مشورت، حکم صادره مبنی بر تبرئه متهم از قتل عمد را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستادند.
ایراد وارده دیوان عالی کشور مبنی بر این بود که از مردی که در جریان این حادثه زخمی شده بود، هیچ تحقیقی صورت نگرفته است.
قرار بود جلسه محاکمه مجدد امروز در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شود اما به خاطر نظر دیوان عالی کشور، قاضی محمدرضا محمدیکشکولی تحقیق از فرد موردنظر را با نیابت به سیستم دادگستری آمریکا محول کرد تا بعد از اعلام نتیجه تحقیقات از سوی مسئولان آمریکایی درباره این پرونده تصمیمگیری شود.