کد خبر: ۷۰۰۰
زمان انتشار: ۱۱:۱۷     ۰۶ آذر ۱۳۸۹
زماني كه دانشگاه تهران توسط رضاخان در سال 1313 تأسيس شد، شايد هيچ كس فكرش را هم نمي كرد كه اين نهاد در براندازي نظام شاهنشاهي نقش اساسي ايفا نمايد.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ آن زمان رضاخان با پوتين به دانشگاه تهران پاگذاشت تا آن را بازگشايي كند. او همچنان كه دستش را روي اسلحه كمريش قرار داده بود و كمربند چرمينش را از روزهاي قبل محكم تر بسته بود دعا كرد كه دانشگاه سعادت و پايداري را براي نظام شاهنشاه پهلوي به ارمغان بياورد. اما هنوز ديري نپاييده بود و عرق صورت رضاخان پس از سخنراني خشك نشده بود كه جنبش دانشجويي مسلمان در دانشگاه فعالیت هایش را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد.

شاید بتوان پیشینه جنبش دانشجویی در ایران را به روزگار مشروطه و فعالیت دانشجویانی که برای تحصیل در زمان قاجار به خارج کشور رفته بودند، در نهضت مشروطه بازگرداند.

اما اگر بخواهيم به نقش دانشگاه و دانشجويان در دانشگاه هاي ايران بپردازيم مي بايست با نگاهي تاريخي از زمان تأسيس اين نهاد در ايران به تحليل روند پيوستن دانشگاهيان به مبارزات مردمي در انقلاب اسلامي بپردازيم.

حقيقت آن است كه اگر بخواهيم بطور مشخص به نقش و تأثير دانشجويان در انقلاب اسلامي بپردازيم، مي بايست آن را در تاريخ جنبش دانشجويي مسلمان و در قالب انجمن هاي اسلامي دانشجويان بنگريم، چرا كه مطمئناً يكي از پايه هاي اساسي مبارزات دانشگاهيان عليه رژيم پهلوي و نظام شاهنشاهي را مي بايست در باورها و اعتقادات اسلامي آنها كه متأثر از شخصيت هاي خاصي همچون آيت الله طالقاني، بر اثر جاذبه و عمق فكري و معرفتي آنها در تعامل نزديك و مستقيم با دانشجويان به وجود آمده بود جستجو كرد.

چنين اعتقادي در جريان دانشجويي باعث گرديد كه دانشجويان مسلمان در طول سال هاي دهه 20 و 30 همواره در مقابل انحرافات مختلف رژيم وابسته پهلوي دست به اعتراضات مختلف بزنند.

اما نقطه اوج اعتراضات دانشجويان، كه به صورت خودجوش شكل گرفت را مي توان در 16 آذرماه سال 1332 يافت، دانشجويان در اعتراض به اعلاميه دربار شاهنشاهي مبني بر مسافرت ”نيكسون“، معاون رئيس جمهور آمريكا به ايران -كه عامل اساسي كودتاي نظامي 28 مرداد و سقوط دولت مردمي مصدق بود- خود را مانند چند روز قبل آماده برپايي تظاهرات ديگري در محيط دانشگاه و خيابانهاي اطراف كردند، اما شواهد نشان دهنده آن بود كه رژيم شاهنشاهي به منظور فراهم آوردن وضعيت مناسب و آرام كردن جو آن روز جامعه براي پذيرايي از معاون رئيس جمهور آمريكا و در آستانه ورود وي به تهران، به منظور رويارويي با اعتراض هاي فزاينده دانشجويان، در آماده باش به سر مي بردند و عزم خود را جزم كردند تا از دانشجويان زهرچشم بگيرند، تا مذاكرات نيكسون با مقامات ايراني در كمال آرامش انجام شود. از بامداد آن روز، همه، وقوع يك حادثه را پيش بيني مي كردند در حالي كه عقربه هاي ساعت حدود 10 بامداد را نشان مي داد و دانشجويان سر كلاسهاي درس بودند، ناگاه شماري از سربازان لشكر زرهي به همراه عده اي سرباز معمولي به دانشكده فني يورش بردند، حضور نظاميان در صحن دانشكده فني باعث شد كه بين نظاميان و دانشجويان، زد و خورد شود. عده‏ي از سربازان، دانشكده فني را به كلّي محاصره كرده بودند تا كسي از ميدان نگريزد.

آن گاه دسته‏ اي از سربازان با سر نيزه از دربِ بزرگ دانشكده وارد شدند.

افرادي كه به فرمان تيمسار ”تيمور بختيار“، فرمانده لشكر به دانشگاه آمده بودند به دانشجويان بي دفاع در دانشكده فني تيراندازي كردند و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند به كلّي غافل گير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند.

 به خصوص كه بين محوطه مركزي دانشكده فني و قسمت‏هاي جنوبي، سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشيني عده زيادي از دانشجويان روي پله‏ها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند، مصطفي بزرگ نيا به ضرب سه گلوله از پاي درآمد.

مهدی شريعت رضوي كه ابتدا هدف قرار گرفته بود به سختي مجروح شد و بر زمين مى‏خزيد و ناله مى‏كرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچي حتي يك قدم هم به عقب برنداشته و در جاي اوليه خود ايستاده بود و از گلوله باران اول مصون ماند، يكي از جانيان  با رگبار مسلسل سينه او را شكافت.

 بعد از پايان درگيرى‏ها احمد هنوز زنده بود؛ او را به يكي از بيمارستان‏هاي نظامي تهران منتقل كردند.
در حالي كه در درگيرى‏ها لوله شوفاژ در مقابلش تركيده و آب جوش تمام سر و صورت او را به شدت مجروح كرده بود، با اين حال مسئولان بيمارستان از مداوا و حتي تزريق خون به او اِبا كردند و 24 ساعت بعد او همانند دو دوست ديگرش مظلومانه شهيد شد.


درست روز بعد از واقعه 16 آذر، نيكسون به ايران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهي كه هنوز به خون دانشجويان بي گناه رنگين بود دكتراي افتخاري حقوق دريافت كرد.
صبح ورود نيكسون يكي از روزنامه‏ها در سر مقاله خود تحت عنوان ”سه قطره خون“ نامه سرگشاده‏ اي به نيكسون نوشت.

در اين نامه سرگشاده ابتدا به سنت قديم ما ايرانى‏ها اشاره شده بود كه هرگاه دوستي از سفر مى‏آيد يا كسي از زيارت باز مي گردد و يا شخصيتي بزرگ وارد مى‏شود ما ايرانيان به فراخور حال در قدم او گاوي و گوسفندي قرباني مى‏كنيم؛ آنگاه خطاب به نيكسون گفته شده بود كه ”آقاي نيكسون! وجود شما آنقدر گرامي و عزيز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترين جوانان اين كشور يعني دانشجويان دانشگاه را قرباني كردند“.

مسئله اي که 16 آذرماه سال 32 را نسبت به بسياري از رخدادها متمایز کرده، این است كه جریان دانشجویی مسلمان بر خلاف بسياري از سياسيون و روشنفكران چپ و راست كه يا خود در شكل گيري كودتا دخالت داشتند و يا با دولت كودتا كنار آمده بودند، براي مقابله با استبداد و استکبار وارد ميدان شد تا آنجا كه خونش، سنگ فرش هاي دانشگاه تهران را رنگين نمود.

البته برخي حركت هاي اعتراضي همچون برپايي تظاهرات به هنگام عقد كنسرسيوم در ارديبهشت 33  و  شركت فعال دانشجويان در ميتينگ دي ماه 39 در جلاليه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بيستم شورا در بهمن ماه 39، آتش زدن اتومبيل دكتر اقبال رئيس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات بر ضد ورود ملكه اليزابت به تهران در اسفندماه همان سال، باعث گردید تا دهه 30 تحت تأثیر ابتدای این دهه روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاه های کشور به نمایش گذارد. اما به جرأت مي توان 16آذر سال 32 را خودجوش ترين اقدام جنبش دانشجويي مسلمان عليه نظام شاهنشاهي و نماد استكبار ستيزي اين جريان دانست.

اما درست 56 سال بعد در 16 آذرماه سال 88 نيز دانشجويان در مقابل كودتاي رنگين ايستادند و نقطه عطف ديگري را در تاريخ جنبش دانشجويي به ثبت رساندند.

جریان مغلوب انتخابات دهم ریاست‌جمهوری پس از شکست در رقابت، سناریوی اغتشاش را کلید زد و دانشگاه به عنوان یکی از سایت‌های تشکیلاتی اغتشاش از سوی این جریان انتخاب شد.

بسياري از تحليلگران و استراتژيست هاي حامي كودتا در ايران تلاش داشتند تا در تحليل شكست كودتاي رنگين در ايران، براي ايجاد انگيزه مجدد در بدنه خود، اينگونه تحليل كنندكه به دليل تعطيلي دانشگاه در بازه زماني پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، اصلي ترين ظرفيت حامي اين جريان -كه از نگاه آنها دانشجويان و دانشگاهيان مي باشند- توان تأثيرگذاري و به ثمر نشاندن اهداف كودتاچيان را ندارند و حداقل تمام توان خود را در اختيار ندارند.

بر همين اساس سران جريان كودتاي رنگين“تعطيلي دانشگاه ها“ را در بحبوحه غائله آفريني هاي پس از انتخابات خردادماه در زمره بداقبالي هاي سياسي خود ارزيابي مي كردند.

به عقيده اينان ”استفاده از پتانسيل دانشگاه ها“ بهترين مجال براي فتنه افروزي در فضاي امن اجتماعي و ”تنها راه“ براي امتيازگيري سياسي از اكثريت مردم بوده است.

بر همين مبنا پيش از بازگشايي دانشگاه ها، جريان راديكال تئوري ”فشار از پائين“ را از كانال دانشگاه تعريف نمود تا ”چانه زني با قدرت“ را با هوچي گري و فشار اجتماعي آسان تر دنبال كند.

و به همين دلايل و تحليل ها بود كه با چنين توهمي، هفته نامه انگليسي اكونوميست، روزنامه واشنگتن پست، شبكه BBC فارسي، راديو زمانه، راديو صداي آمريكا و بسياري ديگر از شبكه هاي استكباري يكپارچه و يكصدا با حمايت صريح از جريان كودتاچي سبز در شيپور التهاب آفريني مي نواختند.

بر همين اساس نيز 13 آبان ماه سال 88 به عنوان هدف جريان معاند براي انتقام گيري از دانشجويان مسلمان در نظر گرفته شد؛ آنهايي كه درون دانشگاه تنفس مي كنند به خوبي شاهد بودند كه چه سرمايه گذاري عظيمي براي 13 آبان ماه براي برپايي تحصني چند روزه در كف دانشگاه ها از سوي سران اغتشاش صورت گرفت و همگان شاهد بودند كه حماسه ضد آمريكايي و ضد استكباري 13 آبان ماه 88 چگونه پرشورتر از سال هاي گذشته در تهران و ديگر شهرستان ها برگزار شد، تا جايي كه جريان اغتشاش طلب براي حفظ روحيه پياده نظام خود ناچار شد، ضمن برپايي تجمع هاي كودكانه در برخي كوچه پس كوچه هاي تهران، اقدام به فحاشي و هتاكي در بعدازظهر 13 آبان ماه براي ايجاد درگيري با پليس براي كليد زدن پروژه مظلوم نمايي كند كه با آگاهي مردم و پليس راه به جايي برده نشد تا تمام چشم ها و تحليل ها معطوف 16 آذرماه به عنوان روز دانشجو شود.

به همين دليل در هفته هاي منتهي به روز دانشجو پروژه جنگ نرم با شتاب بيشتري دنبال شد و ”دانشگاه“  نقطه كانوني هجمه رسانه ها قرار گرفت و ماحصل اتاق فكر آشوب طلبان استراتژي ”سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاهيان“ به مرحله اجرا گذاشته شد.

اما هوشياري افسران جوان جنگ نرم، باعث گرديد تا دانشگاه حماسه اي تاريخي بيافريند و تمام توطئه هاي جريان اغتشاش را با شكست روبرو كند.در سالروز شهادت سه شهید راه استکبارستیزی دانشگاه تهران و روز دانشجو بر خلاف تبلیغات گسترده طرفداران جنبش سبز در هفته های گذشته برای ایجاد آشوب و اغتشاش در دانشگاه های تهران،در تجمع ‌های دانشگاهی کار از سر دادن شعار و چند برخورد سطحی فراتر نرفت و 16 آذر 88 هم با گرامیداشت یاد شهدای دانشجو به کاروان 56 شانزده آذری پیوست که پیش از این پشت سر گذاشته بودیم. البته هيچ كس منكر حضور جمعيت محدود حامي ديكتاتوري مدرن در دانشگاه و در ديگر بخش هاي جامعه نيست، اما آنچه باعث مي گردد تا حتي شبكه بي بي سي -به عنوان اتاق فرمان اصلي اغتشاشات پس از انتخابات- پس از 16 آذرماه سال 88 به شكست استراتژي اغتشاشات كف خياباني اعتراف كند، مشاهده ظرفيت عظيم جنبش دانشجويي مسلمان در دانشگاه هاست كه توهم همراه بودن دانشگاه ها و دانشجويان با كودتاچيان را همچون توهم ”ما بيشماريم“ با بن بست روبرو كرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها