کد خبر: ۶۹۵۰۶
زمان انتشار: ۱۷:۰۰     ۰۶ مرداد ۱۳۹۱
ایران هسته ای- اگرچه رییس جمهور امریکا در اجلاس سال گذشته لابی آیپک تحت فشار صهیونیست ها اعلام کرد که راهبرد این کشور در قبال برنامه هسته ای ایران جلوگیری از هسته ای شدن ایران است نه مهار آن پس از هسته ای شدن، ولی تحلیلگران نظامی عقیده دارند عملا سیاستی که امریکا در پیش گرفته مهار ایران هسته ای است و البته در حالی که ایران به معنای مورد نظر امریکا هسته ای نیست –یعنی سلاح هسته ای ندارد- تردیدهایی در برخی محافل امریکایی شکل گرفته که آیا این همه هزینه برای مهار نظامی ایران منطقی است؟
هفته نامه امریکایی فارین پالیسی هفته گذشته در مقاله ای ابعاد این موضوع را بررسی کرده است.
این هفته نامه تاکید می کند که برنامه مفصل نظامی امریکا برای نهار نظامی ایران هزینه های سنگینی را روی دست اقتصاد این کشور گذاشته است بدون اینکه فایده مشخصی داشته باشد.
نخستین اشکال این برنامه که به شکل افزایش ناوهای هواپیما بر در خلیح فارس، ارائه تسلیحات مدرن به اسراییل و کشورهای عربی، استقرار بمب افکن در امارات و استقرار سپر دفاع موشکی در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بویژه قطر در حال انجام است این است که با راهبرد دفاع اعلام شده امریکا مبنی بر کاهش تمرکز بر خاورمیانه و افزایش تمرکز بر حوزه اقیانوس آرام مغایرت دارد.

امریکا سال گذشته رسما با اعلام یک راهبرد دفاعی جدید اعلام کرد قصد دارد با هدف مهار نظامی چنی تمرکز بیشتری بر حوزه شرق آسیا و اقیانوس آرام داشته باشد.

فارین پالیسی اشاره می کند که سیاست جدید افزایش حضور نظامی در منطقه به درخواست ژنرال جیمز ماتیز سرفرمانده نیروهای امریکایی در منطقه خلیج فارس انجام شده اما وی در درخواست خود به این نکته توجه نکرده است که هیچ نشانه ای از قریب الوقوع بودن جنگ بین ایران و امریکا وجود ندارد.

فارین پالیسی اشکال دوم این راهبرد را در آن می داند که ممکن است در دراز مدت قابل تداوم نباشد. این منبع امریکایی می نویسد: «پس از آن که پنتاگون اعلام کرد قصد دارد نیروی هوایی و دریایی بیشتری را برای ایجاد بازدارندگی در برابر ایران به منطقه خلیج فارس اعزام کند، این سئوال مطرح شد که آیا مسئولان نظامی آمریکایی خواهند توانست در درازمدت به چنین سیاستی در برابر ایران که مشکلی «دیرپا» توصیف می شود ادامه دهند».

مشکل سوم اجرای این راهبرد از دید فارین پالیسی این است که محدودیت های نیروهای نظامی راهبردی امریکا را در نظر نمی گیرد.

به عنوان نمونه فارین پالیسی با اشاره به محدودیت تعداد ناو های هواپیمابر امریکا می نویسد: «آمریکا برای ادامه حضور خود در آب های منطقه کشورهای عربی به منظور اجرای ماموریت دشوار مهار ایران، باید 6 تا 7 ناو هواپیمابر خود را به صورت دوره ای در این منطقه به خدمت بگیرد. به این منظور لازم است جدول زمانی دقیقی برای حضور متناوب ناوهای هواپیمابر در منطقه تهیه شود به ویژه آن که نیروی دریایی آمریکا فقط 10 ناو هواپیمابر در اختیار دارد و ناو هواپیمابر جدید یو اس اس جرالد فورد زودتر از سال 2015 وارد خدمت نخواهد شد. حتی پس از آن نیز تعداد کل ناوهای هواپیمابر آمریکا 11 فروند خواهد بود. به این ترتیب فقط 4 یا 5 ناو هواپیمابر برای اجرای ماموریت های نظامی آمریکا در آبهای دیگر مناطق جهان از جمله در منطقه اقیانوس آرام باقی می ماند در حالی که نیاز به حضور گسترده تر آمریکا در این منطقه به شدت احساس می شود».

چهارمین مشکل از دید فارین پالیسی این است که درخوات مکرر ماتیز برای اعزام ناوهای هواپیما بر به خلیج فارس در واقع اعترافی است به اینکه استراتژی امریکا در عراق و افغانستان شکست خورده و این کشورها نمی توانند به عنوان میزبانی مناسب برای نیروهای زمینی امریکا در نظر گرفته شوند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها