به گزارش 598 از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله) روایت شده است : ”با
تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه كنید همانا پاداش این كار همانند پاداش
مبارزه در راه خداست . و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد
خدا كسى است كه گرسنگى بیشترى كشیده باشد و در خداوند متعال تفكر بیشترى
نموده باشد.” و به اسامه فرمودند: «اگر مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى
ملك الموت را ملاقات كن تا به بالاترین مقامها و جاها رسیده و با پیامبران
هم منزل شوى و ملائكه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود
فرستد.»
نیز فرمودند: گرسنگى بكشید و بر بدنهایتان سخت بگیرید شاید
دلهایتان خداوند متعال را ببیند. در حدیث معراج خداوند پرسید: اى احمد!
آیا آثار روزه را مى دانى ؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه كم
خورى و كم گویى است . و آن حكمت را به ارمغان مى آورد و حكمت معرفت را در
پى دارد و معرفت یقین را. و وقتى كه بنده اى به یقین رسید باكى ندارد كه
چگونه روزگار را سپرى كند. در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست . و هر
كس طبق خوشنودى من رفتار كند، سه خصلت را به او مى دهم : شكرى كه نادانى
همراه آن نباشد، یادى كه فراموشى نداشته باشد و دوستیى كه دوستى من را بر
دوستى آفریدگانم ترجیح ندهد. هنگامى كه او من را دوست داشت ، من هم او را
دوست خواهم داشت ؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به
عظمت جلالم مى گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم ؛ در تاریكى
شب و روشنایى روز با او مناجات مى كنم تا آنجا كه سخن گفتن و همنشینى او با
بندگانم قطع شود و كلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را
كه از بندگانم پنهان كرده ام براى او آشكار مى كنم ...؛ عقل او را غرق در
شناخت خود كرده و درك او را بالا مى برم ؛ مرگ را بر او آسان مى كنم تا
وارد بهشت شود و وقتى كه ملك الموت او را ملاقات كند، به او مى گوید: آفرین
بر تو و خوشا به حالت ! خوشا به حالت ! خداوند مشتاق تو است ... خداوند مى
گوید: این بهشت من است ، در آن بخرام و خوش باش و در همسایگیم ساكن شو.
روح انسان مى گوید: خدا یا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع
آفریدگانت بى نیاز شدم . قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است كه
قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شكل كشته شوم خوشنودى تو براى من
دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند،
هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم ؛ تا هر وقت خواسته باشى بر من
وارد شوى ؛ كه با دوستان خود چنین كنم .
از رسول اكرم (صلى الله علیه و آله) روایت شده است : ((كسى كه شكم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود.))
در
این روایت به فلسفه و فضیلت گرسنگى اشاره شده است . براى توضیح بیشتر مى
توان به سخنان علماى اخلاق كه برگرفته از روایات مى باشد، مراجعه نمود.
آنان براى گرسنگى فواید زیادى گفته اند از قبیل :
الف- صفاى قلب :
زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى كند
و نمى تواند خوب فكر كند؛ سرعت انتقال او كم شده و قلب او كور مى شود.
برخلاف گرسنگى كه باعث رقت و صفاى قلب مى شود. و قلب را آماده تفكرى كه
باعث شناخت مى شود، مى كند. و نورى آشكار پیدا مى كند. از رسول اكرم (صلى
الله علیه و آله) روایت شده است : ((كسى كه شكم خود را گرسنه نگه دارد
اندیشه اش تربیت مى شود.)) .
ب- تواضع و از بین رفتن سرمستى و
ناسپاسى كه منشاء سركشى است ؛ وقتى نفس خوار شد، در مقابل پروردگارش خاضع
شده و از سركشى دست بر مى دارد.
ج- شكستن شدت شهوات و نیروهایى است
كه باعث انجام گناهان كبیره شده و سبب هلاكت انسان مى شوند. چون بیشتر
گناهان كبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى بوجود مى آید و كم كردن این دو
شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.
د- آمادگى براى انجام
تمام عبادتها از چند جهت است ؛ كه كمترین آنها كم احتیاجى به تخلى و بدست
آوردن غذا و كمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون است - زیرا معده خانه
بیمارى و پرهیز سرِ هر دارویى است .
با این مقدمات مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم كه بعضى از آنها عبارتند از:
الف.
مى فهمیم كه چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب كرده است . نعمتى
بالاتر و بهتر از نعمت شناخت ، نزدیكى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از
راههاى نزدیك رسیدن به آن است . پس مى بینى كه روزه تكلیف نیست بلكه
خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت
دارد. و بهمین جهت شكر آن واجب است و مى فهمى كه علت واجب كردن آن كم خوردن
و ضعیف كردن نیروهاست . بهمین جهت حیف مى آید كه حتى در شب نیز غذا بخورى .
و ممكن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درك كنى .
ب. وقتى ارزش كارى را كه از تو خواسته شده ، فهمیدى ، براى رسیدن به نتیجه خوب ، در جهت انجام درست و اخلاص در آن ، تلاش مى كنى .
ج.
هنگامى كه هدف از واجب شدن روزه را دانستى ، مى فهمى كه چه چیزى باعث صفا و
روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى كه «روزه فقط
خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست ؛ و هنگامى كه روزه گرفتى ، گوش ، چشم و
زبانت نیز باید روزه بگیرد.» حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده .
د. مى فهمى كه شایسته نیست نیت و هدف روزه ، فقط مجازات نشدن یا
بدست آوردن پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست
مى آید بلكه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیكى انسان به خداوند و همسایگى و
خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر
این كه انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیك مى گرداند،
نزدیك شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیك شدن به او.
این
سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین ، و درباره اثرات آن تامل نما. كسى
كه خود را نزدیك به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او چیزى
جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شكسته و خاضع و
خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او كسى جز خدا نیست . و
كسى كه روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزه او روزه
مقربین مى گردد. خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما بفرماید؛
گرچه یك روز در عمرمان باشد.
منبع: تبیان