كيهان: حسين باقرزاده كه مدتي است ادعا مي كند از اين گروهك جدا شده، با اشاره به مواضع
اصلاح طلبان مبني بر «مرزبندي با نيروهاي برانداز» و بازگشت به انتخابات نوشت: حركت
اصلاح طلبي كه در سال 88 تحت الشعاع جنبش سبز قرار گرفت به دنبال احياي مجدد خود
افتاده است اصلاح طلبي به تدريج در برابر جنبش سبز رنگ باخته بود و كمتر كسي از آن
دفاع مي كرد و محدود به گروه كوچكي از مجلسيان و كساني مانند خاتمي شده بود.
تبليغات حكومتي جنبش سبز را به فتنه تبديل كرد و از اصلاح طلبان خواست براي اثبات
صداقت خود از فتنه تبري جويند.
وي در تحليلي كه از سوي سايت ايران امروز و با عنوان «تفرقه افكني در صفوف جنبش
سبز» منتشر شده تاكيد مي كند: اين وضعيت شرايط را براي كساني مانند خاتمي بسيار سخت
كرده بود. او كه هم چنان به ادامه راه اصلاح طلبي معتقد بود و در عين حال نمي
توانست در ضمن تخطئه مسير متحدان پيشين خود مهدي كروبي و ميرحسين موسوي صريحا در
برابر آنان بايستد در مخمصه سختي گرفتار شده بود. تلاش هاي اوليه او متوجه آن شد كه
رداي رهبري جنبش سبز را، به خصوص پس از حصر خانگي كروبي و موسوي، بر تن خود كند و
آن را به سوي جريان اصلاح طلبي سوق دهد. او حتي در ماه هاي پيش از انتخابات مجلس در
اسفندماه گذشته شرايطي حداقل را پيش كشيد و شركت خود و اصلاح طلبان در انتخابات را
موكول به تحقق آن شرايط كرد. براي بسياري از ناظران كه روشن بود اين شرايط تحقق
پذير نيست، عمل خاتمي به معناي اعلام تحريم انتخابات تلقي شد. ولي درست در روزي كه
جنبش سبز در كليت خود از رفتن به پاي صندوق راي سر باز زده بود و هيچ يك از شرايط
خاتمي محقق نشده بود، او به صورت اعلام نشده و دور از چشم ديگران به نقطه دورافتاده
اي رفت و بي سروصدا راي خود را به صندوق انداخت.
اين منافق خارج نشين تصريح كرد: راي خاتمي در اين روز در واقع اعلام تسليم او در
برابر فشار حاكم براي بريدن از جنبش سبز بود. او در عين اين كه امروز همچنان بر
«آزادي زندانيان سياسي» و رهايي كروبي و موسوي از حصر تاكيد مي كند اين اقدامات را
ديگر شرطي براي همكاري خود با حكومت و شركت در بازي هاي سياسي آن نمي داند. او فقط
انتظار دارد كه اين حد از دوري با جنبش سبز را جناح حاكم براي اثبات وفاداري او
كافي بداند و آن را بپذيرد تا شايد بتواند يك بار ديگر شانس اصلاح طلبان را در
انتخابات بيازمايد.
وي سپس هدف اظهارات اخير هاشمي درباره انتخابات آزاد و شفاف و قانوني را «ايجاد
توهم و اميد كاذب در نيروهاي پراكنده اصلاح طلب» توصيف كرد و نوشت: اظهارات توهم
آفرين خاتمي و نوري نيز نمي تواند انگيزه هاي ديگري داشته باشد يا هدف بهتري را
دنبال كند. در فضاي بسته سياسي، صف بندي هايي متشكل از اصلاح طلبان رانده شده از
حكومت و سرخورده از جنبش سبز در حال شكل گيري است. آقايان خاتمي و نوري به همگان
توجه كرده اند كه به هيچ وجه در «دام حيله هاي تفرقه افكنان و دروغ پردازان»
نيفتند، ولي از مصاديق آن نامي نبرده اند. آيا تفرقه افكني در صفوف جنبش سبز كه
موضوع تلاش مشترك اينان و هاشمي رفسنجاني است، يك مصداق بارز آن نيست؟