کد خبر: ۶۷۲۹۸
زمان انتشار: ۱۱:۲۳     ۲۵ تير ۱۳۹۱

گروه سیاسی برهان/ محمد جعفری؛ این روزها و با نزدیک شدن به روزهای پایانی دولت دهم که جریان‌ها و گروه‌های سیاسی سودای پیروزی در انتخابات را در سر می‌پرورانند، حلقه‌ی انحرافی گذشته از آن و بیش از هر چیز به ادامه‌ی حیات سیاسی خود پس از انتخابات می‌اندیشد. در هر صورت اصل اساسی برای این گروه نیز همانند تمامی گروه‌های سیاسی دیگر، تلاش برای بقا و بازیابی قدرت محسوب می‌شود.
 
در چنین شرایطی 3 راه در مقابل این حلقه قابل تصور است:

1. تأسیس حزب به عنوان محفلی سیاسی برای دیده شدن و هماهنگ نگه داشتن کادر مدیریتی؛

این روش، دقیقاً از الگویی پیروی می‌کند که خاتمی با تأسیس بنیاد «باران» پدید آورد. اصلاح‌طلبان نیز پس از فرود آمدن از تخت قدرت، کنجی را برای خود برگزیدند تا در آنجا افزون بر فعالیت‌های اقتصادی، برای تأمین هزینه‌های تحرکات سیاسی آینده، مانع قطع ارتباط تشکیلاتی‌شان گردند. هرچند این گزینه برای خاتمی و یارانش تا حد زیادی کارگر افتاد، اما اقبال حلقه‌ی انحرافی به این راهکار، به دلیل نبود اعتقاد به تحزب و تأثیرگذاری گروه‌های سیاسی و نیز به دلیل حداقلی بودن ظرفیت آن برای برآوردن خواسته‌های این گروه، تا حد زیادی دور از ذهن به نظر می‌رسد. به هر روی این جریان، قطع یقین تنها به دیده شدن و هماهنگ نگه داشتن کادر خود در روزهای پس از قدرت بسنده نخواهد کرد.

گذشته از آن اساساً اصالت داشتن چنین کادری که هر گوشه‌ی آن مانند نیروهایی چون رحیمی، مرتضوی و ... از جریانی دیگر سر برآورده، زیر سؤال است. به هر شکل آنچه در سال‌های اخیر اثبات شده این است که به دلیل فقدان گفتمانی مشخص، نیروهای این حلقه تنها به دلیل منافع مادی حول آن گرد آمده و پیاده نظامی گوش به فرمان را شکل داده‌اند. بدیهی است که با از بین رفتن زمینه‌های این منافع، همکاری‌ای که هیچ بهره‌ای از همسویی ایدئولوژیک ندارد، به کلی منتفی خواهد شد.

2. راهکار دیگری که حلقه‌ی انحرافی برای گریز از مرگ سیاسی در مقابل خود می‌بیند، تزریق نیروهای مطمئن‌تر خود در بدنه‌ی مدیریتی کشور است.
 
این روش که قرینه‌ی تاریخی آن در مدل عملکرد کارگزاران در قبال دولت اصلاحات مشاهده شد، هم‌اینک نیز در حال اجراست و تغییرات گسترده‌ی مدیریتی در سطوح مختلف گواه آن است. با این شیوه، نیروهای معتمد حلقه‌ی انحرافی به خصوص در سطح مدیران میانی، در صورت شکست آن در انتخابات ریاست جمهوری نیز تا مدت‌ها در بدنه‌ی دولت آینده حضور خواهند داشت.
 
از آن‌جایی که حلقه‌ی انحرافی اساساً اعتقادی به تأثیرگذاری گروه‌های سیاسی نداشته و همواره به ارتباط مستقیم با بدنه‌ی جامعه قائل بوده است، اکنون به دنبال سازوکاری است که به‌واسطه‌ی آن با عموم مردم مستقیماً  مرتبط باشد. در این راستا مناسب‌ترین راهی که هم باقی ماندن در قدرت را تضمین می‌کند و هم زمینه‌ی ارتباط این حلقه با کف جامعه را فراهم می‌آورد بهره‌گیری از ظرفیت «شوراهای شهر و روستا» است.
 
3. از آن‌جایی که حلقه‌ی انحرافی اساساً اعتقادی به تأثیرگذاری گروه‌های سیاسی نداشته و همواره به ارتباط مستقیم با بدنه‌ی جامعه قائل بوده است، اکنون به دنبال سازوکاری است که به‌واسطه‌ی آن با عموم مردم و کف جامعه به طور مستقیم مرتبط باشد. در این راستا مناسب‌ترین راهی که هم باقی ماندن در قدرت را (ولو در سطحی دیگر) تضمین می‌کند و هم زمینه‌ی ارتباط این حلقه با کف جامعه را فراهم می‌آورد، بهره‌برداری از ظرفیت «شوراهای شهر و روستا» است.

تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد جریانی که موفق به پیروزی در انتخابات شوراها شود، پیروزی‌های بزرگ‌تری را در آینده از آن خود می‌نماید. اصول‌گرایان با بهره‌گیری از همین ظرفیت، کرسی‌های مجلس و در نهایت ریاست جمهوری را از آن خود کردند و فارغ از شکل‌گیری حلقه‌ای انحرافی در بدنه‌ی دولت بیش از یک دهه قدرت را در اختیار گرفتند که نمود آن را می‌توان در شوراهای دوم و سوم و نیز مجالس هفتم، هشتم و نهم و حتی دولت نهم یافت.

این مسئله از آنجا اهمیت بیشتری می‌یابد که نهاد ناظر بر این انتخابات، نه شورای نگهبان بلکه وزارت کشور و فرمانداری‌های تحت امر آن می‌باشد. در واقع انتخابات شورای شهر کوتاه‌ترین راه برای حلقه‌ی انحرافی جهت حفظ حضور خود در بدنه‌ی قدرت به شمار می‌آید. چرا که آن‌ها برخلاف سایر انتخابات‌ها این‌بار مانع بزرگی به نام شورای نگهبان را در مقابل خود نمی‌بینند و این به منزله‌ی آن است که فرصتی تاریخی عاید این حلقه شده است. افزون بر آن، غفلت رقیب اصول‌گرا از این موقعیت چشم‌گیر، زمینه‌ی مناسبی را برای خیز این گروه فراهم آورده است.
 
اصول‌گرایانی که در ماه‌های آغازین مجلس نهم بیش از هر چیز به این می‌اندیشند که «خود کرده را تدبیر نیست!» این روزها سخت در حال تکاپو برای رسیدن به جمع‌بندی جهت چگونگی حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند و همان‌گونه که از برآیند مواضع شخصیت‌ها و رسانه‌های آن‌ها استنباط می‌شود، به کلی انتخابات شوراها را به فراموشی سپرده‌اند.

در این بین، حلقه‌ی انحرافی طی یک همسویی رسانه‌ای با اصلاح‌طلبان، با فضاسازی و عملیات روانی گسترده حول انتخابات ریاست‌جمهوری در تلاش‌اند تا به این غفلت رقیب دامن زده و توجه آنان را کماکان به انتخابات ریاست جمهوری محدود سازند. در این شرایط درک صحیح جریان اصول‌گرا از بازی رقبا و توجه بیشتر به ابعاد گوناگون شرایط سیاسی -اجتماعی کنونی جامعه به جای به خود مشغولی و نیز موضع‌گیری‌های سطحی در قالب چراغ سبز و قرمز نشان دادن‌ها به حریف، در کنار برنامه‌ریزی دقیق برای این موقعیت‌حساس از اهمیت به سزایی برخوردار است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها