نا اسلامی و نا ایرانی و نه ...
فقط هنرمندانه بود!!!!!!!
ali
۱۶:۵۰ - ۲۴ تير ۱۳۹۱
۳۷
۷
به نام خدا
متاسفم تنها باعث شادی خودشون شدند نه آن مرحوم کاش با صلوات و فاتحه باعث شادی روحش می شدند نه باعث آزار مرحوم. متاسفانه کسانی نام خدشان را هنرمند گذاشته اند شدیدا ضد فرهنگ و مذهب مردم انقلابی و مذهبی ایران عزیز حرکت میکنند و چشم وزارت فرهنگ مثل همیشه کور است
بیچاره کسانی که هنرمند هستند، بعد از مرگشون چه جماعتی در تشییع و مزارش حاضر میشن.
روحش در کنار اینها در عذابه.
متأسفانه جامعه هنری ما از ارزشها و روحیه انقلابی و اسلامی بسیار فاصله داره.
این آقای حامد بهداد و بقیه بازیگران محترم و محترمه که این همه ماتم زده شده اند چرا در طول دوران زنده بودن آقای سمندریان حتی یکبار در یک مصاحبه مطبوعاتی ، رادیویی ، تلویزیونی ، اینترنتی و ... از ایشان یادی و تشکری نکردند ؟ آیا واقعا ناراحت هستند یا جو گیر فاتحه شده اند ؟
اینا بخاطر اینکه ازشون عکس بگیرن و بذارن توی سایت این کارارو میکنن، وگرنه کدومشون حق استاد و شاگردی رو برآورده کردن..!
قاسم
۲۱:۰۷ - ۲۶ تير ۱۳۹۱
کدوم مطبوعات ورادیو وتلویزیون واینترنت؟مگه میذارن؟هر وقت شجریان وناظری اومد سر صحنه وافتخاری ورفت اونوقت.بهترین هنرمند هنرمند مرده است.
یکی
۲۱:۲۵ - ۲۶ تير ۱۳۹۱
سی سی جان نزن این حرف رو
خووووب حق استاد و شاگرد رو بجا اوردن
دررررس استاد رو به خوبی بهش پس دادن
استاد هم الان داره با این شاگردهای گلش کلی حال می کنه
reza
۱۱:۵۰ - ۲۹ تير ۱۳۹۱
آقای قاسم شجریان و ناظری خودشان گفتند نمی خواهد صدایمان در تلویزیون باشد انصاف هم خوب چیزی است
اين ... كه اداي روشنفكريشون نشان از شعور بالاي اوناست ، جواب بدن چرا گريه هاي الكي شون حتي الكيشون برا امام حسين رو كسي نديده.
اگه جمله من بي ادبيه خواهشا فقط كلمه هدف رو نا خوانا كنيد
بنده که هیچکدام از اشخاصی که در تصاویر هستند را نمیشناسم ولی به جرأت عرض میکنم اگر تصاویر را بدون متن در مقابلم میگذاشتند فکر میکردم اینها یک مشت متهم هستند که بعد از پایان دادگاهشان از حکم قاضی مطلع شده اند.
بیچاره سید!بنده ی خدا.برای ابراز حرفش از شیوه ی تجاهل عارف بهره میبرد.اگر اینهارو کسی نشناسه باید برگردد به همون بیابانی که بوده!
سیّد
۲۳:۰۳ - ۲۷ تير ۱۳۹۱
آقا قاسم با چاره!!
برای ابراز حرف نیازی به تجاهل نیست برادر!
اگر اینها را میشناختم بازهم در ابراز نظرم فرقی نمیکرد و حقیقت همان بود که عرض شد.
و اما اینکه چون اینها را نمیشناسم بیابانی هستم و شما خیابانی؟
تا مرد سخن نگفته باشد ... عیب و هنرش نهفته باشد.
ناشناس
۰۴:۴۹ - ۲۶ تير ۱۳۹۱
۱۷
۶
آدم واقعا می مونه چی بگه؟
لابد می خواهند این کار بی منطق و وقیح رو مد کنند. متاسفانه الگوی جامعه که هستند پس می توانند هر عمل بی منطقی را که هیچ شعوری در اون نهفته نیست را به عنوان یک عمل روشنفکرانه در جامعه باب کنند
برای اونی که رفته نه سوت ونه صلوات وسلام به دردش میخوره!عمل شرط است.اگه داشت رد می شود وگرنه جانش را هم فدا کند خواهد لرزید ودر چاه اسفل نزول اجلاس خواهد فرمود!عمل.من خاف مقام ربه ونهی النفس عن الهوی...
محمد
۱۳:۵۱ - ۲۶ تير ۱۳۹۱
۱۷
۶
از جماعتي بي سواد،... ، ... كه نبايد بيش از اين انتظار داشت.
هنرشان تنها ... و جلف گري واباهه گري است.
باسواد جون!اباحه نه اباهه.اینها سماعی نیستن قیاسی اند!می فهمی؟!فکر نکنم.به هر حال از ما بی سوادها گفتن!
سرایدار اخراجی دانشگاه آزاد
۱۷:۰۱ - ۲۷ تير ۱۳۹۱
حق با محمد است و اباهه صحیح است قاسم جان . تو که میدونی سوادت چقدر است . هنرپیشگان هم سوادشان به اندازه سواد تو نیست .
حمید
۱۸:۴۶ - ۲۶ تير ۱۳۹۱
۰
۰
نماز يا مکاء و تصديه؟
نماز که يکى از مهم ترين جلوه هاى عبادت و زيباترين نمادهاى عبوديت است بر اثر جهل جاهلان، گونه اى تأسف بار و مسخره آميز يافته بود. قرآن کريم ضمن آيه شريفه 35 سوره انفال، نماز جاهلى را اين چنين توصيف کرده است:
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِيَةً(آن ها که مدعى هستند ما هم نماز داريم) نمازشان نزد خانه (خدا) چيزى جز سوت کشيدن و کف زدن نبود.
معناى مکاء و تصديه
مُکاءبه معناى سوت کشيدن و صفير است، لذا در حجاز به پرنده اى که صدايى شبيه صفير دارد «مَکّاء» مى گفتند. اين سوت کشيدن، گاه با نهادن دست بر دهان و گاه بدون آن تحقق مى يافت.
تصديه نيز مصدر، به معناى صداى منعکس شده از کوه است. و مراد از آن، صداى حاصل از به هم خوردن صفحه دو دست بر روى هم است که از آن به "تصفيق"نيز تعبير مى شود; يعنى کف زدن3 البته برخى نيز مدعى شده اند تصديه در اصل، تصددة بوده و دال به ياء تبديل شده، و از ريشه صدّ و به معناى بازداشتن و منع کردن است و مراد از آن، ممانعت مشرکان از زيارت مسلمانان نسبت به بيت الله الحرام است.4 اما چنين معنايى علاوه بر آن که تکلّف تغيير يک حرف به حرف ديگر را به همراه دارد با ظاهر و سياق آيه نيز سازگار نيست، چرا که آيه در صدد بيان عملى عبادى توسط مشرکان است که يک جزء آن، سوت کشيدن(مکاء) بوده و طبيعتاً جزء ديگر بايد با آن هم سنخ باشد. در حقيقت، آيه در صدد بيان فعل لغو و بيهوده اى است که مشرکان به عنوان نماز در کنار بيت الله الحرام انجام مى داده اند. علاوه بر اين در آيه قبل از اين آيه به «صدّ عن المسجد الحرام» توسط مشرکان اشاره شده است; لذا ضرورتى در تکرار همين معنا در آيه بعد نيست. برخى نيز تصدية را به معنى طواف به سمت چپ (الطواف على الشمال) دانسته اند5 که دليل قابل قبولى اين معنا را همراهى نمى کند.
بنابر آن چه گذشت، آيه شريفه، در صدد نفى و محکوم کردن رفتار مشرکانى است که مسلمانان را از زيارت بيت الله و انجام مناسک عبادى مربوط به خانه خدا بازداشتند. اين جلوگيرى همراه اين ادّعا بوده که آنان سزاوارتر به عبادت در کنار بيت الله الحرام هستند، از اين رو، خداوند در جمله اى تحقيرآميز، گونه عبادت آنان را در کنار بيت الله الحرام به چالش کشيده و به طور ضمنى رفتارهاى عبادى مشرکان و مسلمانان را در معرض تطبيق و مقايسه قرار داده است، و قصد آن دارد که عدم صلاحيت مشرکان را ـ با چنان عبادتى ـ در منع مسلمانان از بيت الله الحرام اثبات، و انحراف عبادى آنان را محکوم کند.
انگيزه مشرکان از مکاء و تصديه
آيا مکاء و تصديه به عنوان يک رفتار عبادىِ ثابت و نهادينه شده در عصر جاهلى رواج داشت؟ و به تعبيرى ديگر، آيا مشرکان به قصد انجام عبادت (نماز) در کنار بيت الله الحرام به سوت کشيدن و دست زدن مى پرداختند يا آن که اين رفتار به انگيزه اى غير از آن چه اشاره شد صورت مى گرفته است؟
در بعضى روايات نقل شده در تفسير آيه، چنين آمده که مشرکان قريش به هنگام نماز خواندن پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله)در کنار بيت الله الحرام، در دو سوى آن حضرت ايستاده و دو نفر به سوت کشيدن از يک سو، و دو نفر نيز به کف زدن در سوى ديگر مى پرداختند تا نماز آن حضرت را بر هم زده و موجب ايذاء وى شوند.6 در روايت ياد شده، قبيله اى که به اين رفتار ناپسند اقدام مى کرد بنى سهم و در بعضى ديگر بنى عبدالدار معرفى شده است.7ظاهر اين روايات، آن است که اين رفتار، عکس العملى به نماز خواندن پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله)در کنار کعبه، و يکى از رفتارهاى ايذائى مشرکان به آن حضرت بوده، و حال آن که صريح آيه شريفه آن است که مکاء و تصديه در کنار بيت الله براى مشرکان حکم نماز را داشته است، زيرا واژه نماز، اضافه به ضمير "هُم" شده و حکايت از رفتار عبادى خاصّ مشرکان دارد.
اما به نظر مى رسد ميان اين روايات و نصّ آيه، تهافتى نباشد، چرا که هر چند مشرکان ـ طبق روايت ياد شده ـ هنگام نماز خواندن پيامبر(صلى الله عليه وآله) به اين عمل مشغول مى شدند، اما گويا مى خواستند هم زمان با نماز پيامبر(صلى الله عليه وآله) نوع نماز خود را نيز به رخ حضرت بکشند، و به هر حال، روايت ياد شده نمى تواند اطلاق حاصل از بيان آيه را مقيّد به رفتار ايذائى خاصى کند.
به جز آنچه گذشت در برخى اشعار شعراى صدر اسلام نيز شواهدى براى مدّعاى ياد شده به چشم مى خورد. به عنوان مثال، حسّان بن ثابت در يک بيت به مقايسه نماز اسلامى و نماز شرک آلود پرداخته است:
نقوم الى الصلاة اذا دعينا *** و همّکم التصدّى و المکاء8
«ما آن گاه که به نماز فراخوانده شويم براى انجام آن بر مى خيزيم، در حالى که همّت شما جز کف زدن و سوت کشيدن نيست».
اين که در آيه شريفه از رفتار ياد شده، به "صلوة" تعبير شده، بنا به گفته شيخ طوسى مى تواند ناشى از آن باشد که مشرکان اين رفتار را به عنوان نماز تلقّى مى کردند يا آن که در نمازشان اين رفتار را نيز اجرا مى کردند9. در روايتى ديگر چنين آمده که مشرکان قريش پس از تصميم بر قتل پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) هنگام شب، به مسجد الحرام رفته وضمن طواف، به کف زدن و سوت کشيدن پرداختند10. اين روايت نيز بر معناى استفاده شده از آيه، منطبق نيست، زيرا ممکن است آنان با اين رفتار قصد تأکيد بر سنن جا افتاده جاهلى خويش را داشته و به عنوان مقدمه زمينه اى براى از ميان برداشتن کسى که معارض اين سنن بود عملا آن را در اين موقعيت، اجرا کرده باشند. در روايت نقل شده از ابن عباس نيز آمده است که مشرکان به صورت عريان به گرد کعبه طواف کرده و به سوت کشيدن و کف زدن مى پرداختند11 از اين روايت و خبر پيشين چنين بر مى آيد که رفتار ياد شده (کف و سوت) با طواف همراه بوده است. ابن جوزى نيز نقل کرده که طواف آنان همراه با کف و سوت و سپس نهادن گونه ها بر روى زمين بوده است.12 اما اين که کف زدن و سوت کشيدن آنان هنگام طواف، ناشى از چه انگيزه و هدفى بوده، به درستى معلوم نيست. بعيد نيست که اين عمل به تبع جهالت عميق آنان نسبت به معارف صحيح و رفتارهاى درست عبادى و براى جلب توجه خدايان (آلهه) صورت مى گرفته است.
حاصل آن چه گذشت اين است که قرآن کريم ضمن يک آيه به خوبى لغوگرايى و بيهوده کارى مشرکان را ـ حتى در مقدس ترين رفتار در مقدس ترين مکان ـ به تصوير کشيده است. و در صورتى که نماز ايشان در کنار بيت چنين بوده چه انتظارى از وضع عبادى آنان در غير اين مکان مى توان داشت؟!
این کارشون ثابت کرد که هنرمند نیستند و آدمهای معمولی و بیسواد هم میتونن هنرپیشه باشند .
من توی بچگی هام که فاتحه بلد نبودم و در مراسمات سوگواری شرکت میکردم خیلی مودبانه از یک تا 50 میشمردم تا فاتحه بزرگترها تموم بشه .
اینها هنوز به بچگی من هم نرسیدن.
سید جان باهات موافقم.
خدا به فریاد اونایی برسه که این بازیگرا را الگو قرار میدن.متاسفم واسه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی. کاش حداقل اسمش میذاشتن وزارت همین.کجاست فرهنگ اسلامی؟ارشاد کجاست؟
اه چقدر ایراد میگیرید همین شماهایید که با این افکارای پوچتون جوونای کشورو عقده ای و باعث فحشا در کشور میشید چه عیبی داره مگه...شاید خودش تو وصیت نامش درخواست کرده.. که خیلیارو دیدم که این درخواستو کردن الان مشکل جامعه ی ما این کارا نیست برید زیر حرفای سیاسی و گرونی کامنت بزارید
بخدا دور شدن از جماعتی مثل شماها که اینجا نظر گذاشتین واقعا جشن گرفتن داره.. تا ابد دوس دارین تو غم و ماتم زندگی کنین و هرچی میشه بزنین تو سر و صورت خودتون.. منم همین وصیت آقای سمندریان رو خواهم کرد