به گزارش پایگاه 598، سرکار خانم فروز رجاییفر از دانشجویان پیرو خط امام و از دانشجویان
حاضر در تسخیر سفارت آمریکا که از سوی دانشجویان و مردم به "لانه
جاسوسی"معروف گردید، خاطرات بسیاری را از آن روزها و رویدادی که از سوی
رهبر کبیر انقلاب به عنوان "انقلاب دوم" و "انقلابی بزرگتر از انقلاب
اول" بیان گردید، دارند. به مناسبت این رویداد فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب بر آن شدیم
تا در مصاحبه ای با ایشان به زوایای مختلف چگونگی تسخیر و ادامه آن
بپردازیم:
طرح اولیه تسخیر سفارت امریکا چگونه مطرح گردید؟
تشکل های اسلامی که خود را تابع حضرت امام(ره) می دانستند و با انقلاب اسلامی
کاملا منطبق بودند در این رویداد موثر بودند .در آن زمان تشکل هایی بود که رویکرد اسلامی داشتند
اما با نحوه تفکر و بینش حضرت امام(ره) فاصله داشتند و وابسته به برخی از
گروهک ها بودند که بعداً هم مشخص شد که چقدر در خط نفاق قرار دارند ولی آن
دسته از دانشجویانی که واقعاً پیرو حضرت امام(ره) بودند و عاشق قرائت ایشان از
اسلام بودند و به خاطر اینکه دانشجویان با روحانیت آشنایی پیدا کنند و
مانوس بشوند دفتری را تاسیس کردند به نام دفتر تحکیم وحدت حوزه و
دانشگاه، و هر تشکل اسلامی در شورای تحکیم وحدت یک نفر عضو
داشت و از آن شورای تحکیم وحدت که از دانشجویان سطح تهران تشکیل شده بود ظاهراً
یکی از دانشجویان پیشنهاد می دهد که در لبیک به ندای حضرت امام(ره) برای
استرداد شاه باید یک چنین عملیاتی را به لانه ی جاسوسی آمریکا داشته باشیم که
در این بین برخی از دانشجویان نماینده دانشگاه های تهران مخالفت می کنند
مانند نماینده علم و صنعت و .. و چهار دانشگاه اصلی نیز موافقت می کنند و
قرار می شود که از هر دانشگاه 100 نفر انتخاب بشوند و برای اجرای این کار
با هم هماهنگ شوند .
در حال حاضر مهم این است که هزینه های این اشغال را
از لحظه اشغال سفارت به بعد و از زمان تایید حضرت امام(ره) و ملت ایران همه با هم
دارند پرداخت می کنند و انجام این کار فراتر از یک حرکت دانشجویی می باشد
وابعاد بین المللی پیدا کرد و به نظر من نقش دانشجویان نباید خیلی پر رنگ
تر از این که شایسته آن است مطرح گردد.
هدف دانشجویان را از طراحی و انجام این حماسه را تبیین بفرمایید؟
آن چه که دانشجویان در آن زمان فکر می کردند این بود که تحصن چند ساعته
است و احتمالا اگر درگیری پیش آمد و گروگان گیری صورت گرفت و برگزاری
تظاهرات افشا گرانه را برنامه ریزی می کردند و بیشتر هدفشان این بود که
حرکتی را در پاسخگویی به ندای حضرت امام(ره) داشته باشند و وظیفه خودشان
را انجام دهند اما نمی توانستند پیش بینی بکنند که چه خواهد شد و آن چه که
بچه ها در نظرشان بود این بود که درگیری صورت بگیرد که حتی کشته شدن
دانشجویان رسوایی بیشتری را برای آمریکا به وجود می آورد و شعارهایی که انجا مطرح گردید آن بود که
آمریکا باید شاه مخلوع را برای محاکمه به ایران بازگرداند.
اما در کنار
این حرکت که برای چند ساعت و یا حداکٍثر یک یا دو روز پیش بینی شده بود یک
فرصتی ایجاد شد مبتنی بر روشن بینی و درایت حضرت امام(ره) که دست آمریکا
را برای همیشه از ایران کوتاه کرد و حتی از این حرکت محدود دانشجویی یک
حرکت ضد استکباری در سطح جهانی خلق کرد که تداوم تاریخی هم پیدا کرد و
انشاء الله این حرکت به جایی خواهد رسید که شیطان بزرگ از صحنه زورگویی و
سلطه بر جهان کنار گذاشته بشود و مردم جهان بتوانند عادلانه در کشورهای
خودشان با حقوق مساوی در کنار هم زندگی آرامی را داشته باشند .
نقش آقای موسوی خوئینی ها را در تسخیر لانه جاسوسی چگونه ارزیابی می کنید؟
درست نیست که ما بیایم جریان های تاریخی را از ظرف زمان خودش خارج کنیم و
بر اساس جناح بندی های امروز بیان کنیم و مطالبی را مطرح کنیم مثل این که
بگوییم که چرا حضرت امام (ره) آمدند جمهوری اسلامی را تاسیس کردند و مانند
حضرت امیرالمومنین حکومت اسلامی تشکیل ندادند و این گونه مسائل را بیان
کنیم. ما باید هر چیزی را در ظرف زمان و مکان خودش بررسی و تحلیل نماییم و
این نگاه غلط است که ما بگوییم که اگر کسی امروز راه غلطی را رفته است از
ابتدا غلط عمل می کرده و این جریان تحول انسان رو به خوبی یا بدی در این
صورت اصلا نباید وجود داشته باشد .
اوایل انقلاب آقای موسوی خوئینی ها موضع های امروزیشان را نداشتند و یک روحانی انقلابی و قابل احترام بودند مانند بقیه افرادی که همراه
حضرت امام(ره) آمده بودند و در اداره کشور کمک می کردند. در آن زمان فاصله ای بین
اینها با امام(ره) دیده نمی شد و در بین خود مسئولان هم وحدت بود.
حضرت
امام(ره) برای اتصال بچه های دانشگاه به بیت خودشان آیت الله خامنه ای را
مطرح نمودند اما زمانی که این اتفاق افتاد ایام حج واجب بود که آیت
الله خامنه ای به حج مشرف شده بودند و دانشجویان دسترسی به ایشان را
نداشتند تا کسب تکلیف کنند و در نتیجه مراجعه کردند به آقای خوئینی ها، زیرا ایشان جزو روحانیون انقلابی بودند و دانشجویان هم به ایشان دسترسی داشتند
و می دانستند که ایشان از طریق آشنایی با مرحوم سید احمد خمینی با بیت
امام مرتبط هستند و ایشان انسان خوش فکری بودند که البته فتنه ها و آزمایش ها
سرنوشت را طور دیگری رقم می زند و انسانها از آزمایش ها درست یا غلط بیرون
می آیند.
اما اصل مطلب این است که دانشجویان اصرار داشتند که این مطلب را
از امام(ره) اجازه بگیرند که کار را ادامه بدهند یا نه چون امام به عنوان
یک رهبر شاید نمی توانستند ار ابتدا بگویند که این کار را انجام دهید. ما این
کار را انجام دادیم که اگر امام نظرشان خلاف این بود سریعا بیرون می آمدیم
و اگر موافق بودند دانشجویان به هدف خودشان که لبیک گفتن به ندای امام(ره)
بود رسیده بودند و این احتیاج به سوال قبلی ندارد و این عین حرکتی است که
امروز مشاهده می شود برخی ها مسئله ولایت را همین امروز هم غلط تفسیر می
کنند یعنی ولایت را سپر خودشان قرار می دهند و می آیند به جای دیده بان
بودن که برود در تاریکی همه جوانب را شناسایی کند و به رهبرش بگوید که من
این موانع و این تحرکات را دیدم و کمک کند به کارشناسی آن عمل و تحلیل
ماجرا ها، تبدیل شده به این که منتظر می ماند تا فرمانده به او بگوید و او
عمل کند ولی فرمانده خودش که نمی تواند تمام کار ها را انجام دهد.
برخی از
دوستان ما نقش خودشان را این گونه با رهبری تعریف می کنند که ما نباید از
رهبری جلو بیفتیم اما این را غلط می فهمند و فکر می کنند که حتی نباید
تحلیل هم انجام دهند و مبانی هم نباید داشته باشند من سوال می کنم که این
گونه افراد برای کار روز مره خودشان هم می توانند با رهبری چک کنند.
این که ما تشخیص صحیح بدهیم و حرکتی که رهبری چشم به آن دارد و دعوت می
کند که افراد دیده بانی کنند مسائل را، آیا این جلو افتادن از رهبری است .
من یادم هست زمانی که نشریات معاند نظام در سالهای 79 تعطیل شدند بنده
6 ماه قبل از آن مقاله ای را نوشته بودم که تا این نشریه های پایگاه دشمن
تعطیل نشوند ما نمی توانیم روی آرامش را در جامعه ببینیم من به عنوان یک
روزنامه نگار این مطلب را یک زمانی گفتم و مقام معظم رهبری 6 ماه بعد آن
در آن خطبه معروف همین مطالب را فرمودند و سعه صدر ایشان بود که تحمل
نمودند و اگر همه سکوت کنیم تا ایشان بگویند این که صحیح نمی باشد ما باید
تحرکات خودمان را با مبانی انقلاب و اسلام تطبیق بدهیم انشاء الله اگر
مبانی را درست فهمیده باشیم همان حرکتی است که رهبری و امام امت از ما
انتظار دارند و اما یک موقع هم حرکت غلط بود و اعلام موضعی شد که دیدم که
اشتباه رفتیم آن وقت برمی گردیم پشت سر رهبری و هیچ گاه پس از اعلام موضع
رهبر ما در مقابل ایشان قرار نمی گیریم و اگر بگیریم معنایش این است که
ولایت فقیه را نفهمیدیم .
فهمیدن ولایت فقیه به این معنا نیست که ما صبر می کنیم رهبری مسائل را بیان کنند و ما هم پشت سر هم در دفتر خودمان بنشینیم و در حمایت بیانیه صادر کنیم، این تفسیر غلط است.
حضرتعالی علت برگشت برخی از دانشجویانی که همراه شما بودند از افکار و اعتقاداتشان را در چه می دانید؟
این که عده ای از آنها برگشتند سخن درستی است اما فقط در دانشجویان نبوده
در مدیران و مسئولین هم اتفاق افتاده، برخی مدیران کسانی بودند که در زمان
جنگ با خودکار اداره، جمله ی شخصی نمی نوشتند اما بعدا در دام مفاسد
اقتصادی و کار های کثیفی افتادند که اصلا باور کردنی نبود. این ابتلا ها
برای هر کسی اتفاق می افتد و همیشه انسان در معرض این امتحانات است و اگر
عده ای انحراف پیدا کردند با انگیزه قدرت طلبی و برخی با انگیزه مادی و
حتی هوای نفسانی که باعث می شود که برخی ها به خاطر پیوند های سببی و نسبی
و تشکیلاتی تحلیل غلط داشته باشد ولی هیچ کدام از این افرادی که عوض شدند
ماجرای لانه جاسوسی را در سی سال پیش نفی نکردند اما می گویند کاری بود که
در آن زمان می شد اما امروز حاضر به انجام دوباره آن نیستیم.