روزی که مقامات عربستان سعودی اعلام کردند دیگر حاضر به پذیرش و اعطای ویزای زیارتی به دختران مجرد ایرانی تحت عنوان حج دانشجویی نیستند، رسانههای این کشور تلاش کردند تا مسائل دینی و احکام شرعی را به عنوان دلایل خود برای این ممنوعیت عنوان کنند اما در همان زمان، بسیاری از جامعهشناسان عرب صراحتا اعلام کردند که حضور دختران شیعه ایرانی در عربستان به منزله یک تهاجم فرهنگی سنگین و زلزله در سبک زندگی خانوادههای عربی است.
حضور دختران محجبه ایرانی که آزادانه به فعالیت اجتماعی میپردازند و گفتگوی آنان با دختران عرب که در خانوادههای بسته و تحت تفکرات متحجرانه و البته با نام اسلامی معرفی میشود، زمینهساز تغییر نگرش جوانان این کشور و باعث ایجاد جنبشهای اعتراضی اجتماعی در میان خانوادههای سعودی شده بود که دختران ایرانی را به عنوان الگوی خود در ارائه یک سبک زندگی دینی امروزی میدیدند.
جرقه تشکیل یک جریان رسانهای علیه دختران ایرانی از همینجا کلید خورد و تخریب کشور رویایی ایران که اکنون به عنوان نماد یک حکومت اسلامی موفق و امروزی در میان مسلمانان – به ویژه جوانان – شناخته میشود، سرخط فعالیتهای رسانهای و تبلیغاتی غرب و همچنین کشورهای عرب مرتجع حاشیه خلیج فارس قرار گرفت؛ تا جایی که این رسانهها از هیچ اقدامی برای موهوم نشان دادن جامعه اسلامی در ایران کوتاهی نمیکنند.
«توماس اردبرینک»، خبرنگار «نیویورک تایمز» در تهران هم در روزهای اخیر با یک گزارش نشان داده که از استعداد خوبی برای پیگیری این خط رسانهای برخوردار است و میتواند عصبانیت ناشی از موفقیتهای دختران مسلمان ایرانی را که بر طبق تعریف کشور متبوعش، «در قفس حجاب» گیر کردهاند، به عنوان مقاله برای افکار عمومی غرب نسخه بپیچد.
چند روز پیش این روزنامه آمریکایی در مقالهای، با استناد به یک شخصیت مجهول به نام «شکوفه» که او را نماد دختران تحصیل کرده و مشتقل ایرانی نامیده، ارائه الگوی «دختر مسلمان اجتماعی» را تخطئه کرده و از «دختر آمریکایی» به عنوان الگویی برای این الگو نام برده است.
اردبرینک در مقاله خود، اساسا سبک زندگی اسلامی را منکر شده و با اشاره به افزایش حضور دانشجویان دختر در دانشگاهها به ویژه پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، مدعی شده است: «نحوه زندگی حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام، به عنوان الگوی رسمی زنان در ایران تبلیغ میشود. اگرچه قرائتهای نوین از اقدامات و نحوه زندگی حضرت فاطمه وجود دارد ولی در میان هیچ کدام از آنها نامی از تنها زندگی کردن نیست، تنها نحوه اداره امور خانه مد نظر قرار دارد.»
این روزنامه همچنین دین اسلام را قدیمی و غیرکاربردی معرفی کرده و ضمن تلاش برای تمسخر ساختار خانواده محور زندگی اجتماعی در ایران، به نقل از یک دختر دانشجو نوشته است: «آنها (پدر و مادرم) میدانند که من میخواهم مستقل باشم. میفهمند که روزگار عوض شده است. جامعه هیچ چارهای جز پذیرش ما دختران مجرد که میخواهند مستقل باشد، ندارد.»
یک نمونه دیگر: دختران مسلمان ترکیه نباید از دختران ایرانی الگو بگیرند
«در ایران از اسلام خبری نیست.» این جمله، آغازگر یک سفرنامه درباره ایران و مردم کشورمان است. سفرنامهای که توسط یک نویسنده ترک به نام «ربیعه اوزدن کازان» نوشته شده و در سال ۲۰۰۸ در این کشور به چاپ رسیده است و رسانههای غربی مانور تبلیغاتی سنگینی بر روی آن انجام دادند.
این نویسنده ترک، در ابتدای کتاب خود با نام «ملکههای تهران» نوشته است که «ایران در پی انقلاب ۱۹۷۹ برای اسلامگرایان جهان به الگویی تبدیل شده و اکنون بسیاری از زنان مسلمان خارج از ایران، در حسرت زندگی در ایران هستند. به همین دلیل تصمیم گرفتم به ایران بروم اما با یک سراب روبرو شدم.»
کازان در بخشی از کتاب خود، تلاش میکند تا تمام جوانان ایرانی به ویژه دختران را دارای روابط غیراخلاقی نشان دهد که به هیچ عنوان نباید الگویی برای دختران مسلمان در سایر کشورهای اسلامی باشند. او در این زمینه مینویسد: «جوانان ایرانی در پارتیها و مناسبتهای مختلف، مشروبات الکی را مثل آب مصرف میکنند.»
این نویسنده ترک نهایتا دست به نتیجهگیری دلخواه غربیها هم زده است: «میخواهم ظلم و زورگوییهای اسلامی ایران را افشا کنم. اما دقت کنید زورگویی اسلام را نمیگویم. آنچه من از اسلام آموختهام، اسلام مولانا است، اسلامی که عشق، صداقت، دوستی با همه مردم جهان و آزادی را ارائه میدهد، نه اسلام ایران. جوانان ما نباید اسلام ایران را فرا بگیرند.»
دختران ایرانی یا عاشق آمریکا هستند یا تروریست
از سوی دیگر، دختران فعال در جامعه ایران که ضمن رعایت احکام اسلامی به فعالیت روزمره خود میپردازند و در فعالیتهای مختلف اجتماعی و ورزشی شرکت دارند، مورد غضب شدید این رسانهها هستند؛ تا جایی که الگوی رفتاری دختران ایرانی در رسانههای غربی نهایتا دو خروجی دارد: الف- دخترانی که به هیچ عنوان احکام دینی را رعایت نمیکنند و عاشق سبک زندگی غربی هستند ب- دخترانی که برای فعالیتهای تروریستی آموزش میبینند.
به عنوان مثال، اداره کل رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چهاردهم فروردین ماه جاری، فعالیت دفتر نمایندگی خبرگزاری رویترز در تهران را متوقف کرد. این خبرگزاری که سابقه گزارشهای خلاف واقع و سیاهنمایی از وضعیت کشور را در کارنامه خود دارد در اواخر سال گذشته درباره فعالیتهای ورزشی شماری از بانوان ورزشکار ایرانی در رشته «نینجتسو» گزارشی با تیتر «هزاران زن نینجا به عنوان قاتلان ایرانی آموزش میبینند» را منتشر کرد و طی آن بانوان ورزشکار را «تروریست» معرفی کرد.
وقتی «آزادی» آمریکایی، واقعیت دختران ایران را تحمل نمیکند
ترس و واهمه از تبدیل دختران مسلمان ایران به الگوی برتر دختران مسلمان در جهان، در همه عرصههای فرهنگی، اجتماعی و حتی ورزشی نفوذ کرده و یک اتاق فکر بسیار گسترده را برای جلوگیری از وقوع این موضوع شکل داده است.
به عنوان مثال، دو سال پیش افتخارآفرینی تاریخی دختران شایسته ایرانی در مسابقات آسیایی چین اگرچه طبق معمول با بیمهری مسئولان سیاسی و فرهنگی کشور روبرو شد اما مخالفان جمهوری اسلامی ایران را به تکاپوی شدید انداخت. رسانههای معاند تلاش ویژهای کردند تا با تهیه گزارش، مصاحبه و خبرهای جهتدار درباره این دختران شایسته، این موفقیت بینظیر را تحتالشعاع قرار دهند و به روند همیشگی خود در اتهام به وضعیت حقوق زنان در ایران ادامه دهند.
دویچهوله، بیبیسی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی در اقدامی هماهنگ با صدها سایت اینترنتی وابسته به جریان اپوزیسیون، سعی کردند تا دختران ایرانی را که در مسابقات آسیایی موفق به کسب موفقیت و مدالهای رنگارنگ شدند، افرادی معرفی کنند که هیچ اعتقادی به مقررات کشور ایران و مقدسات و احکام دین اسلام ندارند. این رسانهها با تمرکز ویژه بر روی پوشش و حجاب این دختران ورزشکار، آن را مانعی بر سر ورزش زنان در ایران نامیدند که دختران ایران از روی «اجبار» باید آن را رعایت کنند. حتی تلویزیون دولتی انگلیس پا را از این فراتر گذاشت و در برنامه «نوبت شما»، صریحا مدعی شد که «ورزش بانوان در ایران در شعاع حجاب گیر کرده است.»
با تمام این تفاسیر و البته در غیبت مایوس کننده و تاسف بار رسانههای تصویری و مکتوب ایرانی، دختران افتخارآفرین و قهرمان ایران با اقدامات خود پاسخی صریح، قاطع و شفاف به این رویکرد تخریبی علیه مقدسات دینی دادند و نشان دادند که شاید بتوان با استفاده از جذابیتهای بصری، اینگونه مطالب ناصواب را برای مخاطبان ناآگاه عرضه کرد اما افکار عمومی جهان شاهد روی دیگری از سکه این مساله بوده است.
به عنوان مثال، «الهه احمدی» عضو تیم ملی تیراندازی جمهوری اسلامی ایران که در مسابقات گوانگژو موفق به کسب ۳ مدال رنگارنگ (۲ نقره و ۳ برنز) شد، در هر سه نوبتی که بر روی سکوی اهدای مدال رفت، یک جلد کلام الله مجید به همراه خود برد تا هم مشتی بر دهان کشیش هتاک آمریکایی (تری جونز) که رد آن زمان اقدام به قرآن سوزی کرده بود، زده باشد و هم اعتقاد اصیل و راسخ خود به دین مبین اسلام را به نمایش بگذارد.
به نظر میرسد وحشت از تهاجم فرهنگی دختران محجبه ایرانی به باورهای غربی و نمایش نمونه یک زن موفق و اجتماعی در سایه رعایت حدود شرعی و اسلامی سبب شده است تا مقابله با این دختران از حالت تبلیغاتی به حذف ناجوانمردانه از صحنههای مهم و پرمخاطب سوق پیدا کند.
این مساله همچنین لزوم «نظارت بیشتر بر فعالیت رسانههای خبری و تصویری غربی در ایران» را به مسئولین مربوطه گوشزد میکند. طبیعی است که نباید به رسانههایی که به طور جدی در حال تکمیل قطعات این پازل تهاجم تبلیغاتی علیه ایران هستند و تلاش میکنند تا با توهین به دختران پاک ایرانی، زمینه را برای الگوسازی «باربی» ها فراهم کنند، اجازه فعالیت در کشور را داد. همانطور که خبرنگار صداوسیمای ایران در ایالات متحده تحت شدیدترین فشارهاست و حتی اجازه تردد در منطقهای به غیر از بخشی از نیویورک و سازمان ملل را ندارد، خبرنگاران رسانههای غربی نظیر نیویورک تایمز نیز باید با نظارت بیشتری در ایران به فعالیت خبری و رسانهای بپردازند.