کد خبر: ۶۱۲۶۸
زمان انتشار: ۱۲:۵۵     ۲۷ خرداد ۱۳۹۱
به دنبال ساختن سدی به نام سد گتوند علیا، در شمال استان خوزستان، شهرستان لالی، به منظور آبگیری این سد، بالغ بر 13 روستای این منطقه، تحت الشعاع آبگیری قرار گرفته و به زیر آب رفته‌اند.
 

تعدادی از این روستاهای باقیمانده که شامل این طرح می‌شوند و قرار است به زودی زیر آب فرو روند و قرار بر تخلیه آنهاست با وضعیت اسف بار بی‏آبی، بی برقی و شرایط سخت معیشتی روبرو هستند و مطالبات آنها مبنی بر قیمت‌گذاری و خرید منصفانه زمین‌ها و خانه‌هایشان از سوی مسئولین مربوطه اجرایی نشده است و به گونه‌ای مجبور به تخلیه زودهنگام خانه‌های خود هستند.

گزارش گونه‌ای از مشکلات این روستانشینان توسط خبرنگار رجانیوز در اهواز تهیه شده است که در ادامه می‌آید:
 
فاطمه ظاهری بیرگانی: از کجا برایتان بگویم که شاید سایه‏بان خیالتان،سایه گستر درد این مردم باشد.از کدامین بغض، از کدامین درد، از کدامین تلاطم دردناک درونِ مردم بی بضاعت برایتان واژه فرش کنم تا که شاید احساسی درک شود و دستی گرفته شود برای نشاندن مشکل!
 
 
من، شما و تمامی کسانی که در این ملت، نفس در قالب وجودشان خروج و ورود پیدا می کند باید مجوز این نفس ها را هرروز و هر ماه و هر سال با یافتن درد و مشکلات هم ولایتی های مرز و بوم‌مان تمدید کنیم.
 
بی درک بودن و جویای حال دیگران نبودن، مسئول بودن و مسند بگیر بودن اما مردم را خدوم نبودن،مسئول بودن و با واژه‌ی، تنها در موقعیت بحرانی کار کردن عجین بودن،انسان را، آدمیزاد را و مسئولِ مسئولیت پذیرفته را از مدار رضایت خدا خارج و مردم را بدگمان به مواضع وحرف های مسئولین می کند.
 
من نیز گشتم تا که برای یک روز مجوز نفس‌های سنگین زیستن در بین این مردم را برای خودم تمدید کنم آنچه یافتم مشکل این مردم بود.
 
 
مردمی ساکن در شمال استان خوزستان،شهرستان لالی،مشکل ساخت سد گتوند علیا،با عنوانی اخذ کرده به نام "گران ترین سد ایران".
 
خارج از عدالت فطرت انسانی است که این وجود یافته را که قادر به دفاع از خود نیست مقصر بدانیم او که خود این سرنوشت را منتخب نبوده است که از روستانشینان هم جوارش آرامش را سلب کند و خود آرام بگیرد پس مقصر کیست؟
 
یادم هست هر گاه بچه‏ای شیطنت می‏کرد همسایه دست آن بچه را می‏گرفت به در خانه‏شان می‏برد و شکایتش را پیش  والدینش که مسئول او بودند می‏برد. حال ما کجا به دنبال مسئول این سد بگردیم، به که بگوییم که ای مسئولین به دلیل ساخت سد گتوند علیا، مردم روستاهای همجوار این سد بیش از 90 روز است که برقشان قطع شده است و آبرسانی به این روستاها صورت نگرفته است و آرامش و آسایش و راحتی در زندگی آنها مبدل به دردهایی همچون گذاشتن طفلشان در آب تشت برای رهایی از گرما، گذاشتن قرص‏های کودک دیابتی زیر مشک آب برای ممانعت از فاسد شدن، مجبور شدن به فروختن خانه  آبا و اجدادی، تن دادن به سکوت وهم انگیز خیالی که می‏گوید ای پیرمرد روستایی، دیگر صدای گردن آویز گوسفندانت که عمری بدان عادت کرده بودی را نخواهی شنید.
 
  
پیرمرد روستایی هم وطن، خستگی جسمت چگونه بود آنگاه که از دل کوه سنگ می آوردی برای خانه سازی و کمر خم می‏کردی زیر سنگینی بار آن سنگ ها و می آمدی و خانه می ساختی با سنگی از دل کوه در آمده اما حال که به اجبار باید آن خانه را برای آب‏گیری سد رها کنی و آن خانه با کوله‏ای پر از بار خاطرات ناگفتنی باید زیر آب فرو برود!
 
انگار کسی متناسب و بحق و به اندازه برای آن همه زحمتی که کشیدی احترامی قائل نیست! و تنها می‏خواهد خانه و مأمنت را با ارزش مصالحش از تو بخرد بی آنکه برای آنچه کشیده‏ای و تحمل کرده‏ای خیالی دلسوزانه برهم بزند!
 
هان ای پیرمرد روستایی که گفته‏ای "در این روستا می‏مانی تا اتفاقی بیفتد که در تاریخ بماند" موهای سفیدت چه خوب دوران را درنوردیده است که یافته‏ای این حقیقت را که "خیلی‏ها تا کارد به استخوان هشدار نزدیکی ندهد دل‏شان به حال کسی نمی سوزد!"
 
 
هان ای مردم روستایی، ای حقایق زنده بی آلایشی و سادگی، فکر می کنید آن آدم ها که مطالبات و خواسته‏های شما را نادیده گرفتند و خودشان بریدند و دوختند و به تن شما کردند دلیل‏شان چه بوده است؟
 
 آن درختانی که کاشتید و بزرگ کردید و میوه‏های‏شان را برای امرار معاش می‏فروختید چرا فقط با بهای حساب کردن هیزم آن می‏خواهند آن را از شما بخرند؟ و نفس‏های پرغرور سالیانه این درختان را به شلاق‏های امواج آب سد گتوند علیا و به خفقان نیستی بسپارند؟
 
آن وقت که پشت میزنشینان مسئول پای برگه‏های تصمیم‏گیری برای روستاهایتان را امضا می‏کردند آیا به ذهن‏شان نمی‏رسید که برای آن همه حیواناتی که زیر زمین لانه کرده بودند کاری بکنند؟ که شاهد فرار شبانه و وحشت آور آن‏ها و لاشه‏های به جا مانده آن‏ها بعد از آب‏گیری سد نباشیم، که حال شما که آب آشامیدنی ندارید باید به سراغ آن آب آلوده بروید و جسم خسته و پردردتان به آلودگی و بیماری‏های آن آب رضایت دهد.
 
 
آه که چه حال و وضعی داری روستایی همجوار سد گتوند علیا، مانده‏ای درمانده که چه کنی حالا که می‏خواهند تمام زندگیت را تنها با سرمایه ایده میلیونی بخرند می‏خواهی با عیال ده نفره‏ات با آن چه کنی؟ خانه‏ای بخری؟ شغلی برهم بزنی؟ یا زندگی دختر و پسرت را سامان بدهی؟
 
می‏گویند تاریخ و هویت اجدادتان قرار است آب‏نمای تاریخ شود و تا ابد زیر آب بماند تو که بازمانده‏ی این تاریخی، بمان.
ما امید داریم که مسئول حالت را خوب بفهمد، دسترنج و زمین و خانه‏ات را منصفانه ارج مادی بنهد و حال بچه‏ی دیابتی‏ات، گرمای خانه‏ات و آب آلوده‏ای که به اجبار می‏نوشی را درک کند و به دنبال موقعیتی تاریخی و بحرانی که توی پیرمرد روستایی می‏خواهی با ماندنت در روستا و منتظر هر حادثه‏ای  بودن آن را خلق کنی نباشد.
 
و یادمان و  یادشان باشد رضایت خدای این مردم در گرو رضایت مردم این خداست!
 
 

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها