خبرنامه دانشجویان ایران:كتاب پروفسورها
نوشتة ديويد هاروويتز نمونهاي از تلاش حكومتي آمريكا براي سركوب تفكرها در
داخل و خارج مرزهاست.
در كتاب فوق هاروويتز افراد نامبرده را متهم ميكند كه سعي در تلقين افكار
نادرست خود دارند و به دنبال پيروي و پيشبرد بيغرضانه دانش نيستند.
در كتاب سعي شده اين مطلب القا شود كه تفكر ضدّ آمريكايي(anti-Americanism)
در حال نفوذ به دانشگاهها و رشد روزافزون است و دانشمندان نامبرده در اين
كتاب را جلوداران اين حركت ميداند.
در سال 2008 هاروويتز در روزنامة Daily Nexus به شدت به "بنياد دانشجويان
مسلمان" حمله كرد و آنان را متهم به تلاش براي راهاندازي فرهنگ جهاد در
دانشگاههاي ايالات متحده و پيرو آن گسترش تروريسم در اين كشور كرد.
در كتاب پروفسورها، هاروويتز پس از ذكر نام هر فرد به توضيح مختصري از
سوابق او ميپردازد و در ادامه به صورت خلاصه- با ذكر شعار فرد يا قسمتي از
سخنان او- دليل خطرناك بودن اين فرد را بيان ميكند.
وی سپس توضيح مفصل و كاملي از شخص، عقايد و سوابقش ارائه ميگردد. هاروويتز
اظهار ميكند كه عدم تقابل مسئولان دانشگاهي با سخنان ايراد شده توسط
افراد مذكور در كتاب، نشانة كمكاري و حاشيهگزيني اين مسئولان است و اين
امر در آيندة نهچندان دور باعث ايجاد مشكل در سطح دانشگاهي خواهد شد.
كتاب پروفسورها با انتقادات گسترده و سنگيني از جانب بسياري از افراد
نامبرده در كتاب و ديگر متفكران غرب روبرو شد ولي با اين حال استقبال
عمومي از كتاب قابل توجه و تأملبرانگيز بوده است.
كتاب 101 پروفسور ميتواند به عنوان يكي از منابع دريافت طرز تفكر متفكران
آمريكايي در عرصههاي آكادميك مورد استفاده قرار گيرد. براي مخالفت با 101
پروفسور معرفي شده در اين كتاب دلايل مختلفي ذكر شده است.
آنچه بيشتر از ديگر موارد مشاهده ميشود مخالفت با اسرائيل و خشونتهاي آن،
مخالفت با سياستهاي اقتصادي و خارجي دولت آمريكا و ضديت با جنگطلبي
سياستمداران آمريكايي است.
اين مطلب ميتواند عمده موارد مورد توجه و تمركز سياسيون آمريكايي را تبيين
و منافع مدنظر آنها را مشخص كند. در مجموع تهديدهاي بيان شدة نويسنده در
اين كتاب را ميتوان در چند پارامتر زير خلاصه كرد:
نازي دانستن اسرائيليها
مخالف هنجار دانستن عقايد آمريكايي
ضديت با سفيدپوستان
نوشتن كتاب بر ضد سياستهاي آمريكا
تلاش براي راهاندازي نوعي انتفاضه در آمريكا
حمايت از حملة صدام به كويت
شهيد ناميدن بمبگذاران انتحاري فلسطيني
مخالفت با بزرگداشت ياد كلمبوس (كاشف آمريكا)
بردهدار دانستن دولت آمريكا
فعاليت عليه جنگ
حمايت از عقايد ماركسيستي
تلاش براي تغيير در سياستهاي اقتصادي دولت آمريكا از طريق آموزش ادبيات
مخالفت شديد با جنگ عراق
نگاه به حادثة 11 سپتامبر به عنوان نتيجة سياستهاي امپرياليستي آمريكا
مخالفت با سياستهاي جنگ عليه تروريسم
قاتل خواندن ارتش آمريكا پس از حادثة 11 سپتامبر
...
عمده مطالب مطرح شده در مخالفت با افراد نامبرده در كتاب مطالب فوق بود.
از اينجا ميتوان دريافت كه منافع آمريكا خلاصه ميشود در اسرائيل، جنگ و
امپريالسم و كاپيتاليسم.در ادامه به معرفي مفصلتر نويسندة كتاب و
اطللاعات جزئياي از افراد معرفي شده در كتاب ميپردازيم.
ديويد هاروويتز
متولد 10 ژوئن 1939- فورست هيلز- نيويورك سيتي- ايالات متحدة آمريكا در
خانوادهاي يهودي به دنيا آمد. پدر و مادرش هر دو معلم دبيرستان بودند.
پدرش ادبيات انگليسي درس ميداد و مادرش آموزش خلاصهنويسي.
در سال 1959 از دانشگاه كلمبيا مدرك كارشناسي خود را دررشتة ادبيات انگليسي
دريافت كرد و سپس مدرك كارشناسي ارشد را در همان رشته از دانشگاه
كاليفرنيا اخذ كرد.
پدر و مادر هاروويتز هر دو كمونيست بودند ولي از همان ابتدا در طرز تفكر او
نشانههاي تمايل به جناح راست ديده ميشد و پس از مدتي از فعالان اين جناح
در آمريكا شد. پس از گذشت زماني به جناح نواصلاحطلبان علاقه پيدا كرد و
تا به امروز در اين جناح فعال است.
هاروويتز 4 بار ازدواج كرد و 4 فرزند دارد. از منابع غير رسمي اينگونه
دريافت ميشود كه او سابقة همكاري بلند مدتي با سازمان اطلاعاتي
آمريكا(CIA) دارد ولي صحت اين موضوع به طور كامل مشخص نيست. هاروويتز در
حال حاضر در حوالي لسآنجلس زندگي ميكند.
سوابق:
* 1960- فعاليت در بنياد صلح راسل- لندن
* 1970- نويسندگي در مجلة نواصلاحطلبان- آمريكا
* مؤسس ((مركز آزادي ديويد هاروويتز)) – يكي از اتاق فكرهاي مطرح آمريكا
* ارائة چندين مقاله در مسائل سياسي، به خصوص مسائل مربوط به عرصة دانشگاهي
ديويد هاروويتز در كتاب خود اظهار ميكند
كه رشتههاي دانشگاهياي مانند (مطالعات سياه پوستان و مطالعات زنان) در
واقع ماهيتي سياسي دارند و به مباحثي مانند نژادپرستي سياهپوستان، فمينيسم
و مباحثي از اين قبيل اختصاص يافتهاند. او ميگويد" برخي از فعالان اين
رشتهها به اعتراضات سياسي اكتفا كردهاند و برخي دست به اعمال خشونتآميز
زده وگاهي اقدام مسلحانه انجام دادهاند. از نمونههاي اين اقدامات
خشونتآميز اشغال ساختمان مديريت دانشگاه كُرنِل توسط دانشجويان نژادپرست
سياهپوست با استفاده از تفنگهاي آمادة شليك بود. بعضي از اين برنامهها
به سياست خارجي آمريكا و ارتش آمريكا حمله ميكنند وبرخي ديگربه تصور ملت
آمريكا از خودشان و هويت ملي."
از اينجا ميتوان ترس از بيداري وآگاهي ازحقوق ذاتي اقشاري مانند
سياهپوستان وزنان رادر ميان سياست مداران وفرهنگيان آمريكا مشاهده كرد.
تشبيه مطالعات سياهپوستان به نژادپرستي سياه ومطالعات زنان به فمينيسم
بيانگرعواقبي است كه حقوق واقعي بشربراي مدعيان دروغين آن ميتواند به بار
آورد.
در مقدمة كتاب، هاروويتز به طور مفصل به صحبت دربارة يكي از شخصيتهاي نامبرده در كتاب خود ميپردازد. اين شخص پروفسور وارْد چِرچيل نام دارد. هاروويتز پس از معرفي وي به تشريح روابط او با تعدادي از دانشمندان و اساتيد ديگر و نقش كلي اين افراد در ايجاد تفكرات ضد اسرائيلي و ضد آمريكايي در مرزهاي دانشگاهي ميپردازد.
او نام تعدادي از دانشگاهها را به عنوان
دانشگاههاي استحاله شده ذكر ميكند كه در اين ميان دانشگاههاي كلمبيا،
هميلتُن و كُرنِل بيش از ديگران مورد توجه قرار گرفتهاند. هاروويتز در
مقدمة كتاب، در كنار توضيح مفصل دربارة وارد چرچيل و سوابقش نام افراد
ديگري را نيز ذكر ميكند. از ميان اين افراد ميتوان سوزان رُزِنبِرگ ،
نانسي رابينُويتزْ و لورا وايْت هُرن را نام برد.
هاروويتز سعي كرده است با مرتبط نشان دادن اين افراد يا خانوادههاي آنها
با گروهكهاي تروريستي، به تخريب شخصيت آنان و القاي عقيدة باطل بودن
تفكرات آنها بپردازد. به عنوان مثال، هاروويتز دربارة سوزان رُزِنبِرگ (يكي
از پروفسورهاي نامآشناي دانشگاه هميلتُن) مينويسد:
"نمايش چرچيل در دانشگاه هميلتن تكنفره نبود. در بهار سال 2004 يك تروريست محكوم شده به نام «روزنبِرگ» به دانشگاه هميلتن دعوت شد تا به عنوان استاد ميهمان به تدريس درس خاطرات مقاومت بپردازد. بدون توجه به سوابق بد سياسي روزنبرگ، او در تدريس اين رشته نيز ناموفق و ناتوان بود. روزنبرگ عضو فعال يك شبكة سربازان كهنهكار تندرو بود كه بسياري از اعضاي آن هنوز هم در زندان به سر ميبرند. رزنبرگ در سال 1984 به جرم حمل 600 پوند مواد منفجره در نيوجِرسي بازداشت و به 58 سال زندان محكوم شد. اما پس از سپري كردن 14 سال از محكوميت خود و به دستور رئيس جمهور كلينتون آزاد گشت..."
"The Churchill spectacle was not an
isolated incident in Hamilton. In the fall of 2004, a convicted
terrorist named Susan Rosenberg was invited to join the faculty as a
visiting professor, to teach a course on Resistance Memories. Far from
repudiating her political past, Susan Rosenberg embraced it. She was an
active member of a network of veteran radicals, many still in jail….
Rosenberg herself had been apprehended in 1984 as she was moving more
than six hundred pounds of explosives into a Cherry Hill, New Jersey,
warehouse. She had been sentenced to fifty eight years in prison for her
crime, but was released as one of the President Clinton's last-minute
pardons after serving only fourteen years of her term..."
علاوه بر اينها، هاروويتز در ادامة مقدمة
خود به قول خودش دست به روشنگري زده است. اين روشنگري در واقع توضيح روابط
خانوادگي پروفسور نانسي رابينُويتْز ، رئيـــس پروژة كــريكْ لَنْد و
استاد درس ادبيات تطبيقي در دانشگاه هميلتُن است. هاروويتز ميگويد اين شخص
با يك خانوادة تندروي بسيار مشهور ازدواج كرده است كه عمدة شهرت آنها به
خاطر فعاليتهاي گستردة كمونيستي اين خانواده است. به عنوان مثال يكي از
اعضاي اين خانواده وكيلي به نام ويكتور است كه يكي از مشتريانش فيدل كاسترو
بوده!
از اين مطالب ميتوان دريافت كه هاروويتز با تروريست خواندن گروههايي كه در
عالم خارج از دنياي امپرياليستي تروريست محسوب نميشوند و ارتباط دادن
افراد مدنظرش با اين گروهها و در نهايت بيان افكار عقايد اين اشخاص، سعي
كرده است تا روحية مقاومت با جبر حاصل از امپرياليسم و نظام سرمايهداري را
نوعي تلاش عليه امنيت جاني و فكري مردم جهان و مخصوصاً ملت آمريكا جلوه
دهد. بدگويي از اين افراد و استحاله شده خواندن دانشگاهها در سرتاسر
مقدمةكتاب هاروويتز موج ميزند. هاروويتز در ادامة كتاب و در
ذيل ذكر نام 101 پروفسور مدنظرش، سياست ايران هراسي و اسلام هراسي را در
كُنه مطالب خود به گونهاي جا داده است كه خواننده خود را با دو قطب منفي
كه هدفشان تخريب بشريت است و دو قطب مثبت كه در حال دفاع از بشريت در مقابل
اين دشمن بزرگ هستند روبرو ميبيند. اسلام به همراه همة تفكراتش- از جهاد و
استكبار ستيزي گرفته تا حقوق شخصي و فردي- و ايران به عنوان زمامدار
پيشبرد اين تفكرات، دو ديو اصلي داستان واهي عدالت اجتماعي هاروويتز هستند و
آمريكا و اسرائيل به عنوان داعيهداران ابدي حقوق بشر دو فرشتة نجات جهان
از نابودي و ابتذالِ اين پيرمرد قصهپرداز آمريكايست.
در بخش پاياني كتاب، هاروويتز به شدت به مسئولان دانشگاهي ايالات متحده و
به خصوص مديران دانشگاههاي نامبرده حمله ميكند. در اين بخش كه با تيتر
«چرا مديران در كسب استاندارهاي دانشگاهي شكست خوردهاند» از ديگر بخشها
جدا شده، هاروويتز استاندارد دانشگاهي را القاي تفكر ضدديني و سرمايهداري
دانسته و تقابل با تفكر جبر و استثمار را نابهنجار و غير استاندارد خوانده
است. او ميگويد سهلانگاري مسئولين دانشگاهي در مقابله با سخنان و افكار
برخي اساتيد بوده است كه كار را به اينجا كشانده و مسئولين ميبايست
برخوردهاي شديدتري با چنين اساتيدي داشته باشند. از اخراج اساتيد گرفته تا
لغو سخنرانيها و محدود كردن كرسيهاي استادي آنها، از راههايي است كه
اين نظريهپرداز براي مقابله با انحرافات دانشگاهي و نابهنجاريهاي آكادميك
پيشنهاد ميكند!! اين راهحل، در راستاي اجراي شعار آزادانديشي امّا از
نوع آمريكايي آن نشاندهندة ميزان پوچي مفاهيم انتزاعي در ذهن سياستمداران
و مسئولين كشوري است كه حقوق بشر در آن افسانهاي بيش نيست. حال اين سؤال
پيش ميآيد؛ كشوري كه اينگونه انفعالي و با دلهره با قلمرو ذهن و آزادي
فكر انسانها برخورد ميكند، چگونه ميتواند داعيهدار ديگر حقوق افراد
باشد؟؟...
درتهية كتاب 101پروفسور خطرناك درآمريكا افراد ديگري نيز با هاروويتز
همكاري داشتهاند. نزديك به 30 نفر در مراحل مختلف توليد كتاب مشاركت
كردهاند. در ادامه نام و مشخصات برخي از اين افراد ذكر خواهد شد:
جان پِرازو
سردبير مجلّة فرانت پِيْج
داراي مقالات متعدد در اين مجله و سايت رسمي مجموعه
عضو پايگاه اطلاعرساني www.DiscoverTheNetworks.com (پايگاه جناح سياسي چپ)
نويسندة بخشي از كتاب پروفسورها و بازنگري بخشي از كتاب
جِيْكُب لاكسين
نويسنده در سايت رسمي جناح چپ ايالات متحدهwww.DiscoverTheNetworks.com
نويسنده و عضو رسمي وبسايت مشهور www.FrontPagemag.com
انجام تحقيقات لازم براي نگارش كتاب
در ادامة مطلب به ارائة شرح مختصري از افرادي كه در كتاب هاروويتز از آنها نام برده شده ميپردازيم.
برای دریافت نسخه ترجمه شده این کتاب روی عکس زیر که همان جلد کتاب است کلیک کنید