كيهان:عامل حولاي سوريه همان عامل قاناي لبنان
«عامل حولاي سوريه همان عامل قاناي لبنان»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛طي روزهاي گذشته فشارهاي سياسي و امنيتي بر «دمشق» به نحو كاملا محسوسي افزايش يافته است. در داخل سوريه اقدامات تروريستي به بي شرمانه ترين شكل يعني كشتن زنان و كودكان در روستايي از شهر حمص از طريق به آتش كشيدن خانه ها گسترش يافته و در بيرون از مرزهاي اين كشور، رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا از آمادگي ارتش آمريكا براي اقدام عليه سوريه خبر داده و كشورهاي غربي عضو گروه G8- شامل آمريكا، انگليس، فرانسه، آلمان، كانادا، استراليا، اسپانيا و ايتاليا - سفراي سوريه را از كشور خود اخراج كردند. در خصوص تحولات سوريه، بهتر است ابتدا خبرهاي زير را مرور كنيم:
1-همزمان با آغاز به كار مجلس قانونگذاري سوريه كه در پي اصلاح قانون اساسي و برگزار شدن انتخاباتي با مشاركت حدود 51 درصد از مردم سوريه شكل گرفت و حتي رسانه هاي غربي به آزاد بودن اين انتخابات تاكيد و بنياد كارتر آن را قانوني و سالم ارزيابي كرد، ماجراي حمله شبانه به يك روستا (حولا) در نزديكي شهر حمص كه به كشته شدن حداقل 108 نفر و زخمي شدن حدود 300 نفر انجاميد و در مجموع وحشيانه ترين اقدام تروريستي عليه مردم سوريه طي حدود 15 ماه گذشته بود، پيش آمد و توجهات از روند سياسي در سوريه به سمت موضوع «امنيت» انتقال پيدا كرد.
2- همه خبرها بيان گر آن است كه پس از اجلاس اسلامبول كه در تاريخ 13 فروردين ماه 91 - اول آوريل 2012 - با حضور حدود 60 كشور و تحت عنوان «دوستان سوريه» با محوريت آمريكا و مخالفان نظام سياسي سوريه- تشكيل شد، شكاف هاي جدي در ميان مخالفان پديد آمد تا جايي كه برهان غليون كه چند هفته پيش بار ديگر بعنوان رئيس شوراي ملي مخالفان منصوب شده بود، استعفا داد و با صراحت از ناكارآيي ساختار و عدم وحدت مخالفان سخن گفت. بعد از انتخابات فرانسه و شكست ساركوزي زمزمه تغيير سياست فرانسه در سوريه به گوش رسيد اين دو موضوع به معناي شكست فرايند حركت سياسي عليه بشار اسد بود و بر اين اساس مطبوعات غربي از بهبود وضعيت بشار اسد سخن مي گفتند و يك مقام وزارت خارجه روسيه اعلام كرد كه آمريكا منتخب بودن نمايندگان و قانوني بودن مجلس سوريه را پذيرفته است. درست در اين حال و هوا، حادثه حولا پيش مي آيد وزير خارجه انگليس به فرانسه مي رود و رئيس جمهور جديد فرانسه را تشويق به ادامه سياست ساركوزي مي كند و در نهايت كاخ اليزه بيانيه اي صادر مي كند و دولت بشار اسد را متهم به ارتكاب «جنون مرگبار» عليه مردم كرده و وجود آن را «تهديدي براي امنيت منطقه» مي خواند و بالاترين مقام ارتش آمريكا كه تا پيش از اين وانمود مي كرد كشورش برخلاف قطر و عربستان با تجهيز نظامي مخالفان بشار اسد موافق نيست، از لزوم اقدام نظامي عليه سوريه خبر داد و حال آنكه منطقي ترين واكنش در برابر حادثه حولا اين بود كه آنان از عنان و حدود 300 ناظر خود در سوريه بخواهند كه گزارش دقيقي از آنچه اتفاق افتاده است را به شوراي امنيت سازمان ملل منعكس نمايند. همان چيزي كه روسيه درخواست كرد. اما در اين صحنه هم غرب به جاي محكوم كردن جنايت و جانيان به صدور حكم پيشدستانه روي آورد.
3-روزنامه لبناني الاخبار با اسناد و مدارك فاش كرد كه يك گروه تروريستي تعدادي از اتباع لبناني را در روستاي السلامه سوريه ربوده و سپس به يك پايگاه اطلاعاتي- كيليس- متعلق به سازمان اطلاعات تركيه منتقل كرده و تحت بازجويي اين سرويس قرار داده اند. يك روز پس از آن، مالك الكردي يكي از مزدوران عربستان كه عنوان معاون ارتش آزاد سوريه را دارد در مصاحبه با روزنامه سعودي الشرق الاوسط اصل خبر را تاييد كرد و در عين حال مدعي شد كه اين گروگانها در سوريه اند و به تركيه منتقل نشده اند اين خبر و اسناد آن به خوبي رابطه تروريست هاي داخل سوريه را با دو كشور تركيه و عربستان ثابت مي كند.
4-يك گزارش رسمي دولت سوريه كه عليرغم آنكه دو ماه از اعلام رسمي و رسانه اي آن گذشته از سوي دولت فرانسه تكذيب نشده، بيانگر آن است كه مقامات اطلاعاتي فرانسه با راه اندازي مراكزي در سه كشور همسايه سوريه- يعني لبنان، اردن و تركيه- به آموزش و سرويس دهي عوامل مسلح ضدسوري مبادرت مي ورزند كه عمده آنان غيرسوري بوده و عضو القاعده مي باشند. جالب اين است كه چند روز پيش از حادثه حولا يك مقام ارشد القاعده قتل بشار اسد و ساير اعضاي دولت سوريه را واجب اعلام كرد و يك مفتي سعودي- وهابي- براي ترور بشاراسد 450 هزار دلار جايزه تعيين كرد.
5-يك روز پس از حادثه حولا و در روزي كه عنان براي پيگيري ماموريت خود و ديدار با مقامات سوريه وارد اين كشور شد و از قضا در فرودگاه دمشق از همكاري دولت سوريه با ناظران بين المللي تشكر كرد، ماهر النعيمي نفر دوم مخالفان بشار اسد اعلام كرد كه طرح عنان شكست خورده و ديگر موضوعيت ندارد. پيش از اين هم مخالفان از پذيرش آن بخش از بندهاي شش گانه طرح صلح عنان كه به پايان دادن به خشونت برمي گشت، خودداري كردند و براي حتي يك روز سلاح هاي خود را كنار نگذاشتند و حال آنكه عنان با صراحت از خارج شدن ارتش سوريه از شهرها- از جمله شهر حمص- خبر داده بود. حادثه حولا درست در زماني اتفاق افتاده كه ارتش سوريه در حمص به پادگانها بازگشته اند و پس از پاكسازي 12 اسفند سال گذشته اين شهر حالت عادي به خود گرفته بود.
با اين وصف تحولات جاري سوريه و اهداف منطقه اي و بين المللي را مي توان اينگونه صورت بندي كرد:
الف: فرايند سياسي در سوريه تا آنجا كه به دولت اين كشور برمي گردد تا حد زيادي پيش رفته است. دولت قانون اساسي را اصلاح كرده و آن را به معرض آراي عمومي گذاشته و با 57 درصد آراء شهروندان به تصويب رسيده است دولت تك حزبي را كنار گذاشته و به مخالفان اجازه تشكيل حزب و ائتلاف و... داده و با اين مبنا انتخابات 16 ارديبهشت گذشته را اجرا كرده و مجلس جديد بر اين اساس شكل گرفته است. ارتش سوريه هم به پادگان هاي خود بازگشته اند اما اين فرايند تا آنجا كه به جبهه مقابل- شامل گروه هاي تروريستي داخل سوريه و كشورهاي مخالف سوريه- برمي گردد شكل نگرفته است. اتحاديه عرب كه به جاي دفاع از يكي از اعضاي در برابر كشورهاي مهاجم، خود به ابزاري براي سقوط اين كشور تبديل شده، طرحي را مطرح كرد كه به طرح صلح عربي موسوم گرديد براساس اين طرح ناظران طي دو نوبت به سوريه گسيل شدند و دولت سوريه هم با آنان همكاري كرد ولي در نهايت اعضاي آسيايي اتحاديه عرب شامل عربستان و قطر روند اعزام ناظران را متوقف و از شوراي امنيت سازمان ملل خواستار مداخله در امور سوريه شدند.
آمريكايي ها طرح جديدي پس از پاكسازي حمص از سوي دولت سوريه- 12 اسفند سال گذشته- و هم زمان با اجلاس تونس ارائه كردند و بر مبناي آن كوفي عنان به عنوان نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب مأمور شد تا از طريق يك طرح سياسي به سوريه براي رسيدن به دمكراسي و پايان دادن به خشونت ها كمك كند. عنان در سوريه، ايران و روسيه مورد استقبال قرار گرفت و با همكاري روسيه و چين اعزام 300 ناظر بين المللي هم به تصويب شوراي امنيت رسيد و ناظران در يك ماه گذشته در شهرها و روستاهاي مختلف سوريه حضور پيدا كرده اند اما درست در زماني كه اين ناظران بايد گزارش و جمع بندي و پيشنهادات خود را درباره مسايل سوريه ارائه دهند، آمريكايي ها از لزوم توسل به شيوه حمله نظامي به سوريه حرف مي زنند. اين دو موضوع به خوبي نشان مي دهد كه هم عربستان و قطر كه اعزام ناظران اتحاديه عرب را پيشنهاد كردند و هم آمريكايي ها و انگليسي ها كه اعزام ناظران بين المللي را پيشنهاد كرده و به تصويب رساندند دنبال حل واقعي موضوع نبودند بلكه اعزام ناظران در شرايطي كه عمليات و اقدام نظامي عليه سوريه به بن بست رسيده بود را يك فرجه و فرصت براي خط زدن طرح سياسي و ايجاد اجماع حول محور اقدام امنيتي و بازگشايي مسير پيروزي طرح امنيتي مي دانستند و از اين رو بي جا نيست اگر بگوئيم «عنان» - شايد بي آنكه بخواهد- جاده صاف كن فاجعه روز دوشنبه حولا بوده است.
ب: اگر به حادثه روستاي حولا و مسايل پس از آن نگاه بياندازيم آن را شبيه ماجراي روستاي قانا در استان صور لبنان در جريان جنگ 33 روزه يا حادثه مدرسه انرواي غزه در جريان جنگ 22 روزه مي بينيم يعني ارتكاب جنايت براي پايان دادن به يك روند و آغاز كردن يك روند ديگر. در ماجراي حمله وحشيانه رژيم صهيونيستي به كودكان و زنان در قانا كه در روز نوزدهم جنگ 33 روزه اتفاق افتاد، يكي از افسران ارشد ارتش آن رژيم فاش كرد كه: «براي رها شدن گريبان اسرائيل از جنگي كه شكست اسرائيل در آن قطعي بود، به وقوع جنايتي هولناك نياز داشتيم و از اين رو قانا به شوراي امنيت امكان داد تا قطعنامه 1701 را صادر و از فروپاشي ارتش اسرائيل جلوگيري كند.» در جريان جنگ 22 روزه نيز زماني كه جناح سياسي اسرائيل- دولت اولمرت- بر ادامه جنگ تا نابودي حماس تأكيد مي ورزيد و اين كار از نظر نظاميان غيرممكن بود، ارتش تل آويو با توسل به جنايت انروا به دولت فهماند كه بايد شكست را در جنگ بپذيرد و بيش از اين به ارتش فشار نياورد. در واقع حادثه حولا از نظر ماهيت كاملا اسرائيلي است و به نظر نگارنده اصلي ترين متهم حادثه به حساب مي آيد اين حادثه هر چه بود روند سياسي را به پايان راه رساند و از اين رو هم زمان آمريكايي ها و ساير اعضاي گروه G8 با اخراج سفراي سوريه و مقامات عربستان و قطر با تعيين جايزه براي ساقط كردن بشار و مخالفان آموزش ديده و مسلح سوريه به طور رسمي پايان روند سياسي را اعلام كردند.
ج: اعلام پايان راه حل سياسي در سوريه به معناي آن نيست كه راه حل امنيتي در سوريه راه به جايي مي برد چرا كه اگر منظور «مارتين دمپسي» رئيس ستاد مشترك آمريكا از راه حل نظامي، حمله خارجي به سوريه باشد، مانع روسيه و چين در شوراي امنيت هنوز پابرجاست و اختلاف كشورهاي اروپايي براي حمله به سوريه نيز كماكان وجود دارد كما اينكه دو روز پيش «لوران فابيو» وزير خارجه فرانسه به لوموند گفت مداخله نظامي در سوريه منطقه را درگير جنگ مي كند و به مقابله جدي ارتش سوريه مي انجامد از آن طرف كشورهاي خاص همسايه سوريه شامل عربستان، قطر، اردن و تركيه نيز عليرغم آن كه كمك هاي مهمي به مخالفان مسلح بشار اسد مي كنند اما هيچكدام قادر به واگذاري بخشي از سرزمين خود به عنوان سكوي اقدام نظامي عليه سوريه نيستند بنابراين بن بست امنيتي كماكان وجود دارد و اين همه در حالي است كه دولت، ارتش، مردم، نيروهاي امنيتي سوريه و همراهان بين المللي و منطقه اي بشار اسد كماكان روي حفظ سوريه و به شكست كشاندن برنامه غرب و رژيم صهيونيستي تأكيد دارند.
خراسان:اخوان و ريسکي به بزرگي سابقه اش
«اخوان و ريسکي به بزرگي سابقه اش»عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم عليرضا رضاخواه است كه در آن ميخوانيد؛تصميم جماعت اخوان المسلمين براي بازنگري در راي اوليه اش مبني بر عدم معرفي نامزد در انتخابات رياست جمهوري مصر و عزم اين گروه براي در اختيار گرفتن اولين دولت پس از مبارک، چرخشي اساسي در رويکرد با سابقه ترين جنبش اسلامي منطقه خاورميانه محسوب مي شود. چرخشي که موافقت ها و مخالفت هاي گسترده اي را هم در داخل و هم در خارج از تشکيلات اخوان المسلمين به همراه داشت. مخالفين غير اخواني اين تصميم که بيشتر متعلق به جريان هاي سياسي سکولار مصر بودند، انحصار گرايي اخواني و جريان هاي اسلام گرا را تهديدي براي موجوديت خود در عرصه سياسي اين کشور مي ديدند.
جريان هاي اسلامي، ترکيبي از نمايندگان سلفي حزب نور و نمايندگان اخوان، کنترل هر دو مجلس قانون گذار در مصر را در اختيار گرفته اند. فقدان اعلان فرضيه تقسيم قدرت از سوي اخوان سبب شد، تا بسياري تصميم اين جماعت براي حضور در انتخابات رياست جمهوري را ناشي از تماميت خواهي اسلام گرايان مصر تفسير کرده و با آغازپروژه اسلام هراسي مخالفت خود را با اين تصميم اخواني ها اعلام کنند.
از سوي ديگر جرياني سنتي و محافظه کار در درون تشکيلات اخوان المسلمين نيز با اين رويکرد مخالف بودند. گروهي به رهبري عبدالمنعم ابوالفتوح معتقد بودند با توجه به پيچيدگي ساختاري اخوان المسلمين و تمرکز گرايي نيمه دموکراتيک حاکم بر رفتار تشکيلاتي اين گروه بهترين نوع مشارکت در انتخابات رياست جمهوري براي اخوان حضور غير مستقيم و حمايت از يک نامزد مورد اعتماد است.
از همين رو بود که ابوالفتوح از شوراي مرکزي اخوان استعفا داد و به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرد. مخالفت اخواني ها محدود به اين نگاه نيست، گروه ديگري به رهبري محمد مهدي عاکف مرشد سابق اخوان المسلمين، معتقدند راهبري کشور در مرحله گذار و در شرايطي که از يک سو ارتش ساخت منسجمي نداشته و از برقراري امنيت در اين کشور عاجز است و از سوي ديگر وضعيت نابسامان اقتصادي نارضايتي هاي مردمي را تقويت کرده است از لحاظ تاکتيکي امري اشتباه است.
عاکف اخيرا در مصاحبه اي با شبکه تلويزيوني العربيه تصريح کرد:«وقتي از خواست قلبي خود مبني بر دوري جستن اسلامگرايان از سمت رياست جمهوري سخن گفتم، منظورم اين بود که راهبري کشور در شرايط فعلي، امري بسيار دشوار است. زيرا ارتش با وظايف سنگيني که بر دوش گرفته است، خسته به نظر مي رسد، امنيت در جامعه از بين رفته است، اقتصاد کشور از هم پاشيده است و صنعت توريسم و نظام آموزشي ما نيز وضع بهتري ندارند.» مرشد سابق اخوان افزود: «در يک کلام، اوضاع دشواري است و اگر يک اسلامگرا رئيس جمهوري شود، دو حالت دارد؛ اگر موفق شود، خودش محبوب مي شود، اما اگر مديريت او موفق نبود، خواهند گفت که اسلامگرايان ناموفق و خطاکارند.» در اين راستا رهبر سابق اخوان المسلمين اعتقاد دارد که ميزان محبوبيت اين گروه کاهش يافته است. او مي گويد: «تشکيلات اخوان المسلمين، بسياري از هواداران خود را از دست داده است.
وقتي در انتخابات پارلمان 10 ميليون راي مي آوريم، ولي در انتخابات رياست جمهوري تنها پنج ميليون راي را از آن خود مي کنيم، معلوم مي شود پايگاه اجتماعي تشکيلات ما ضعيف شده است.» اين در حالي است که در مقابل جبهه مخالفان حضور اخوان در انتخابات رياست جمهوري مصر، تجديد نظر طلبي اخواني ها در رابطه با موضع اوليه ايشان هواداران جدي نيز به همراه دارد.
اخواني ها که در يک تصميم مدبرانه و مال انديشانه تاکتيک حضور خاموش در اعتراضات عليه نظام مبارک را دنبال مي کردند تا بهانه اي براي سرکوب قيام مردم مصر به دست مبارک ندهند از سوي جوانان و جريان هاي سکولار ليبرال و چپ به محافظه کاري بيش از حد، فرصت طلبي و عدم همراهي با انقلاب متهم مي شدند.
فشار شاخه جوانان اخوان از يک سو و پيش بيني احتمال بازگشت اقتدار گرايي نظامي و ديکتاتوري امنيتي از سوي بازماندگان رژيم مبارک از سوي ديگر باعث شد تا اخوان با قبول تمامي مخاطرات موجود ريسکي به بزرگي سابقه اين جنبش در مصر را قبول کرده و براي حفاظت از دستاوردهاي انقلاب 25 فوريه وارد صحنه رقابت هاي انتخابات رياست جمهوري شود. نتايج دور اول انتخابات رياست جمهوري مصر و موفقيت مهندسي شده احمد شفيق آخرين نخست وزير مبارک، کسي که همچنان مبارک را يک اسوه براي ملت مصر مي داند، نشان داد برآوردهاي اخوان المسلمين درست بوده است.
ائتلاف قبطي ها، عربستان و جريان نظامي با هزينه کرد ميلياردها دلار، خريد راي و ارتشاء توانست احمد شفيق را به دور دوم انتخابات برساند. هم اکنون مصر در آستانه يک تصميم تاريخي قرار دارد ، ادامه فرآيند انقلاب و يا بازگشت به دوران سياه ديکتاتوري. تصميمي که خردمندي اخوان و برگزيدن گفتمان و شعاري کارآمد از سوي اين جماعت، در دور دوم رقابت هاي انتخابت رياست جمهوري نقش مهمي در شکل گيري آن دارد.
جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛يك هفته از ماه پرخير و بركت رجب سپري شد. با رسيدن به نيمههاي رجب المرجب، بزرگترين نعمت الهي به بشر، پس از نعمت عظماي نبوت رسول اكرم، يعني نعمت بيكران ولايت و امامت مولي الموحدين حضرت علي بن ابيطالب عليهالسلام، رخ مينمايد و شيعيان از اين رحمت بيكران برخود ميبالند.
ميلاد خجسته مولاي متقيان و اميرمؤمنان به اين ايام، نورانيت ويژهاي بخشيده و جانهاي تشنه را از زلال معرفت ولايت سيراب ميكند. مسلماً آنگونه كه نصوص الهي و تصريحات نبوي و واقعيات تاريخي گواهي ميدهند، پس از وجود شريف پيامبر اكرم(ص)، جهان اسلام شخصيتي به جامعيت و كمال وجود پر عظمت حضرت علي عليه السلام به خود نديده و از همين رو حضرت ختمي مرتبت، حضرت امير را همچون "نفس خويش" دانسته و ايشان را "كشتي نجات"، "منير هدايت" و "ساحل رستگاري" خواندهاند. پس جا دارد كه ملت ايران بر اين نعمت بزرگ، خداي متعال را شاكر باشد و براي رهسپاري بر اين طريق پرعظمت تلاش نمايد.
در نيمه ماه رجب، رجبيون همچنين در پاي سفره پربركت ايام البيض قرار ميگيرند و سعادت از آن كساني خواهد بود كه اين فرصت را براي رسيدن به قرب الهي و مراقبت از اعمال و محاسبه رفتار خويش مغتنم بدارند و خود را براي حضور در پاي ترازوي عدل الهي آماده كنند.
فردا مناسبت خجسته ديگري در راه است و آن، ميلاد مسعود ابن الرضا، حضرت جواد عليه السلام ميباشد كه ملت ايران ريزه خوار جود و سخاوت آن امام و آباي گرامش است، همانگونه كه پدر شريف آن حضرت، حضرت علي بن موسي الرضا(ع) پس از تولد امام جواد(ع) فرمودند: "اين مولودي است كه براي شيعيان ما، با بركتتر از او زاده نشده است." اميد آنكه ما ايرانيان كه در سايه سار نعمت ولايت حضرت رضا(ع) زندگي ميكنيم، قدر اين نعمتهاي الهي را بدانيم و در عمل، شايستگي شيعه بودن آن حضرات را به اثبات برسانيم.
همزماني و تلاقي ماه رجب با خرداد، مناسبت بزرگ ديگري را نيز در اذهان ملت ايران زنده ميكند و آن، فرا رسيدن 14 خرداد، سالگرد ارتحال حضرت امام و پرواز ملكوتي آن روح بلند و پير و مراد ملت است. اين روزها، تداعي كننده روزهاي سخت ارتحال جانسوز روح و روان انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني است كه 23 سال پيش از ميان ما رفت و همه را سوگوار خويش كرد. قطعاً خاطره 14 خرداد سال 68 و ماتم بزرگ آن روز هرگز از ياد ملت ايران نخواهد رفت، بزرگمردي كه هنوز هم پس از گذشت بيش از دو دهه، چهره مهربان، نگاه باصلابت و رهبريهاي داهيانه او در اذهان دوستانش در سراسر جهان نقش ميبندد و شنيدن نام او همچنان لرزه بر اندام مستكبران مياندازد. حق است كه ملت ايران از اين فرصت براي تجديد بيعت با رهبر نستوه، احياءگر انقلابها در قرن معاصر و بيدارگر آزاديخواهان جهان استفاده كند و مسير خود را با راهي كه ايشان براي ملت ايران ترسيم كرده اند، بسنجد و در پيمودن راه امام تلاش كند.
در هفته جاري پرونده چهار سال ديگر از فعاليتهاي قوه مقننه در نظام جمهوري اسلامي ايران ورق خورد و با پايان كار مجلس هشتم، مراسم افتتاحيه مجلس نهم برگزار شد.
بررسي عملكرد مجلس هشتم، موضوع با اهميتي است كه نياز به تدقيق و كارشناسي موشكافانه و بدور از شعارزدگي دارد و بايد در جاي خود به آن پرداخت ولي مجلس نهم با انبوهي از مسائل مهم و حياتي و مشكلات اساسي روبروست كه بايد براي آن چاره انديشي كرد. بياغراق، سهم عمدهاي از مقابله ملت ايران با حجم انبوه دشمنيها در آينده، به ساخت استوار و مستحكم نظام قانونگذاري كشور دارد و نمايندگان مجلس نهم بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه چشم بيدار ملت ايران عملكرد آنها را نظاره كرده و آنرا در حافظه خود ثبت خواهد نمود.
به همين مناسبت رهبر معظم انقلاب در مراسم افتتاحيه مجلس نهم طي پيامي به نمايندگان اين دوره تاكيد كردند:
"اكنون در طليعه مجلس نهم، اصليترين توصيه اينجانب به نمايندگان محترم آن است كه در جايگاه خطيري كه با رأي مردم به دست آورده اند، تنها به مسئوليت الهي و اداي وظيفه سنگين نمايندگي از ملت بينديشند و انگيزهها و حب و بغضهاي شخصي و گروهي و طائفي و محلي را در قانونگذاري كه مهمترين وظيفه مجلس شوراي اسلامي است و نيز در نظارت بر اجراي قانون و البته نيز در موضع گيريهايي كه فضاي كشور را تحت تأثير قرار ميدهد، دخالت ندهند. در صدر اين همه، قانون قرار دارد. قانون بايد كارآمد، روزآمد، شفاف، معطوف به نيازهاي عمومي و تأمين كننده منافع ملي باشد. در دهه پيشرفت و عدالت، همه قوانين بايد به تحقق اين دو شاخص عمومي كمك كند و با نگاه بلند مدت، گسترهاي هرچه طولانيتر و پهناورتر داشته باشد. اولويتهاي كشور بايد احصاء شود و جايگاهي شايسته را در اهتمام به قانونگذاري بيابد.
مجلس شوراي اسلامي يك ركن اساسي كشور و نظام اسلامي است. همهي آنچه در نظام اسلامي برجسته و شاخص است، بايد در مجلس تبلور و انعكاس يابد؛ ايمان، شجاعت، پيشگامي، ايستادگي بر مباني نظام، ايستادگي در برابر دشمنان، روزآمدي و نوآوري، وحدت و انسجام ملي، كار و تلاش فداكارانه، به ميدان آوردن همه ظرفيتهاي فردي و جمعي، نشانههايي است كه ميتوان يك مجلس موفق را با آن شناسايي كرد."
در بررسي تحولات بينالمللي هفته، مسائل مصر و سوريه را، به دليل اهميت رويدادهاي آنها، مرور ميكنيم.
در مصر، پس از آنكه مردم اين كشور از بهت و شگفتي اعلام خبر پيروزي احمد شفيق، نخستوزير رژيم مبارك و ورود او به دور دوم انتخابات بيرون آمدند، اعتراض و خشم خود را از اين صحنه سازي بروز دادند. اكنون كاملاً محرز شده است كه تحركات وسيعي در جريان است تا رژيم گذشته در مصر احيا شود. طي روزهاي اخير شهرهاي مختلف مصر صحنه برگزاري گردهماييهاي معترضان به نتايج انتخابات بود و قرار است فردا نيز تظاهرات سراسري در مصر عليه احمد شفيق و طرح به قدرت رساندن وي، برگزار شود.
اين هفته نتايج رسمي انتخابات رياست جمهوري مصر اعلام شد كه طبق آن "محمد مرسي" نامزد اخوان المسلمين با كسب 5/24 درصد آرا و احمد شفيق، نخستوزير رژيم سابق تنها با 2/0 درصد اختلاف، يعني 3/24 درصد به دور دوم انتخابات راه يافتند. دور دوم انتخابات رياست جمهوري مصر قرار است روزهاي 26 و 27 خرداد ماه جاري برگزار شود.
در رخداد ديگري، كميته برگزار كننده انتخابات كه تحت نظارت شوراي نظامي حاكم است اعلام كرد هيچ شكايتي را مورد بررسي قرار نخواهد داد. مجموعه اين تحولات بيانگر آن است كه ارادهاي جدي در جريان است كه مقدمات پيروزي احمد شفيق در دور دوم انتخابات نيز فراهم شود.
گروه اخوان المسلمين كه در انتخابات مجلس توانست به سادگي اكثريت را به دست آورد اميدوار بود كه در انتخابات اخير نيز با اختلافات زيادي از ساير رقبا پيشي بگيرد. با اينحال اتفاقاتي در هفتههاي اخير به وقوع پيوست كه باعث شد خوشبينيهاي اخوان المسلمين محقق نشود. بروز اختلاف در ميان جناحهاي اسلامي و معرفي چند نامزد اسلام گرا، سياستهاي غيرشفاف اخوانيها در برابر شوراي نظامي حاكم كه برخي موارد تا پشتيباني از اين شورا نيز امتداد داشت و همچنين عدم ارائه برنامههاي مشخص و اهداف معين، موجب شد آن اقبال مورد انتظار از جنبش اخوان المسلمين مصر، به عنوان قويترين جريان سياسي مخالف رژيم سابق به عمل نيايد. در اين ميان، متأسفانه، مسئولان اخوان المسلمين به جاي اينكه به اصول و ارزشهاي ديني به عنوان مولفههاي قدرت خود كه مورد پذيرش جامعه اسلامي مصر است تكيه كنند، به مستمسكهايي انفعالي متوسل شدهاند از جمله اينكه اعلام كردهاند حساسيتي برروي حجاب اسلامي در جامعه نخواهند داشت. اين نوع برخورد اين شائبه را قوت ميبخشد كه اخوانيها تنها به ورود به قدرت فكر ميكنند.
البته در اين ميان نبايد فراموش كرد كه پيروزي احمد شفيق مرهون بسيج همه جانبه عوامل رژيم سابق و امكانات تحت اختيار شوراي نظامي حاكم و دلارهاي نفتي شيوخ خليج فارس ميباشد. بيدليل نيست كه بلافاصله پس از اعلام نتايج، اروپا و آمريكا از آن استقبال ميكنند و اخيراً نيز اتحاديه عرب انتخابات مصر را "عادلانه و سالم" خوانده است.
بديهي است حاميان داخلي و خارجي احمد شفيق براي دور دوم نيز برنامههاي گستردهاي تدارك ديدهاند. با توجه به اين مسائل، تنها، كسب راي بالا با فاصلهاي زياد توسط نامزد اخوان المسلمين ميتواند تضمين كننده پيروزي "محمد مرسي" باشد.
جريانهاي سياسي مخالف رژيم سابق، بايد بر روي 50 درصد مردمي كه در انتخابات شركت نكردهاند سرمايهگذاري كنند و با رفع بيانگيزگي اين بخش از جامعه مصر، امكان پيروزي خود و در نتيجه، نجات انقلاب مصر را قوت بخشند.
جمعه گذشته جنايت تكان دهندهاي در شهر "الحوله" سوريه رخ داد و طبق خبرها، حدود 115 نفر كه در ميان آنها زنان و كودكان نيز وجود داشتند به طرز فجيعي كشته شدند. اين جنايت اكنون دستاويزي شده است تا دولتهاي متخاصم با حكومت سوريه، فشارهاي خود را عليه دمشق به طرز فاحشي افزايش دهند. روز گذشته رئيسجمهور سوسياليست فرانسه پيشنهاد حمله نظامي به سوريه را داد.
رسانههاي خبري عربي و غربي با پخش چندين و چند باره صحنههايي از جنايت "الحوله" در واقع ميخواهند القاء كنند كه اين جنايات فجيع توسط دولت بشار اسد انجام شده است و با اين زمينه سازي، امكان اقدامات بعدي عليه دولت دمشق را فراهم سازند. اين درحالي است كه دولت دمشق اتهام جنايت "الحوله" را رد كرده و آن را كار مخالفان اعلام كرده است. دمشق اعلام كرده حتي مدارك و اسنادي آماده ساخته است كه دست داشتن گروههاي تروريست در اين جنايت را ثابت ميكند. ناظران مستقل نيز بر اين نظرند كه با توجه به نتيجه و عواقب جنايت "الحوله"، و نفعي كه مخالفان از آن برده اند، اين جنايت به احتمال قوي به دست شبه نظاميان مخالف دولت سوريه انجام شده است.
با اينحال، بديهي است كه دولتهاي غربي كه فقط به ساقط كردن حكومت سوريه ميانديشند هرگز به طور واقعي درصدد يافتن عامل واقعي جنايت "الحوله" برنميآيند.به همين دليل است كه در اقدامي هماهنگ، دولتهاي اروپايي سفراي سوريه را اخراج كردند و رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا نيز روز دوشنبه از آمادگي ارتش آمريكا براي حمله به سوريه خبر داد.
همچنين "ويليام هيگ" وزير خارجه انگليس در ارتباط با كشتار الحوله به روسيه سفر كرد تا نظر مقامات مسكو را براي اقدامات بعدي عليه دمشق جلب كند. اين نكته قابل تأمل است كه دولتهاي غربي درحالي براي كشته شدگان "الحوله" سينه چاك ميكنند كه در برابر جناياتي بسيار بزرگتر، از جمله كشتار مردم غزه توسط اسرائيليها، چشم فرو بسته بودند.
بهرحال آنچه از تحولات اخير بر ميآيد توطئههاي جديد و جدي عليه دولت دمشق در دستور كار قرار گرفته است. اين توطئهها، پس از شكست نقشههاي قبلي توسط جبهه مشترك غربي - عربي براي ساقط كردن حكومت كنوني سوريه قابل پيشبيني و انتظار بود.
رسالت:ثابت كرد خدا براي بنده اش كافي است
«ثابت كرد خدا براي بنده اش كافي است»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛در آستانه پنجاهمين سالگرد گراميداشت قيام الهي 15خرداد هستيم.روزي كه آن را بايد نقطه عطف در تاريخ ايران و جهان تلقي كرد.در اين روز صداي مردي در آسمان ايران چون رعد پيچيد و اركان نظامهاي پوسيده قرن ما را به لرزه درآورد.او منادي توحيد، عدالت و آزادي در عصر مابود.
او يك مصلح جهاني و بيدارگر بزرگ اسلامي بود و مسلمانان و آزادگان جهان را به تقوا و عدالت و مقاومت در برابر ستمكاران فراخواند.
امام خميني(ره) معمار كبير انقلاب اسلامي و موسس جمهوري اسلامي است و توانست به فاصله گذشت 15سال از قيام 15خرداد، انقلاب اسلامي را در 22بهمن 57 به ثمر برساند.
دشمنان او از همان ابتدا براي سقوط حكومت الهي اي كه برپا كرده بود روز شماري ميكردند ، ابتدا يك ماه، 2ماه، و 6ماه و سپس يكسال و دوسال تعيين ميكردند و روي آن شرط بندي مينمودند! اما او با اقتدار تا پايان حيات عزت بخش خود انقلاب را در ميان توفانهاي جنگ داخلي و خارجي هدايت كرد و روز به روز نيرومندتر از گذشته انقلاب را صيانت مي فرمود.
دامنه فتوحات ظاهري و باطني او قابل احصاء نيست . او در جنگ فاتح بود و در صلح، فتوحاتش بيشتر!از خصم كله شق و بي مغز او يعني شوروي اكنون اثري باقي نيست.
صدام كه به نمايندگي شرق و غرب با جمهوري اسلامي ميجنگيد به ذليلانه ترين وضع ممكن نابود شد. سران عرب كه همپيمان با صدام با ملت ايران ميجنگيدند، دچار تير غيب بيداري اسلامي شدند.
دنياي ليبراليسم كه سلطه جهاني سرمايه داري را پايان تاريخ ميدانست امروز خود را در آغاز فروپاشي ميبيند. جنبش وال استريت كيان سرمايه داري غرب را تهديد ميكند و آنها هنوز راهي براي برون رفت از بحرانهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي پيدا نكرده اند .
كفار، منافقان و مشركين لحظه شماري ميكردند تا امام از ميان امت برود و انقلاب هم همراه او به تاريخ بپيوندد اما او انقلاب را به بزرگمردي سپرد كه پرورش يافته مكتب خود اوست و چون كوه در برابر شرارت و دشمني هاي سخت و نرم ايستاده است. امروز بيش از دو دهه از رحلت امام (ره) مي گذرد ، اما اوپس از مرگ ، حياتي دوباره يافت و نام او ماندگارتر شده است. اگر بخواهيم مجاهدت امام خميني(ره) در پنجه انداختن به قدرتهاي جهاني را در يك جمله تفسير كنيم اين است كه او ثابت كرد؛ ذات اقدس الله براي بنده خالص او كفايت مي كند . نياز به هيچ چيز و هيچكس نيست . - اليس الله به كاف عبده - (سوره زمر، آيه36)
او به ملت ما و ملت هاي جهاني ثابت كرد در طريق آزادي و رهايي از طواغيت تكيه بر خداوند كافي است . اگر حمايت و پشتيباني او را داشته باشيم از هيچ كس نبايد بترسيم. نيازي به شرق و غرب نيست.
امروز بيش از دو دهه است كه سكان هدايت كشتي انقلاب پس از امام در دست كسي است كه جانش را در مكتب و انديشه امام شستشو داده است و شجاعانه و با اقتدار در همان مسير، بدون يك كلمه بيش و كم حركت مي كند . كارآمدي ، شجاعت، روزآمدي، تقوا، عدالت و تدبير مولايمان در اين دو دهه در مديريت انقلاب زبانزد عام و خاص و محافل جهاني است. نسل ما افتخار چنين پيشوايي را دارد.
طي نيم قرن اخير ملت ما هيچگاه به ميزان فوق العادهاي اينگونه سرافراز و مفتخر نبوده است. طي نيم قرن اخير كشور ما به اين ميزان پر قدرت و نيرومند نبوده است.
امروز آوازه دانشمندان ايران مرزهاي جغرافيايي كشور را در نورديده و آنها در محافل علمي جهان مطرح هستند.
امروز اقتدار ارتش ما و سپاه ما و نيروهاي انتظامي ما به قدري است كه خواب راحت را از چشم دشمنان اسلام و تبهكاران ، ربوده و فضايي كاملا امن و امان براي مردم فراهم كرده است.
امروز به بركت علما و مراجع بزرگوار و توسعه حوزه هاي علميه، فضايي معنوي و الهي در كشور حاكم است.
امروز دانشگاههاي كشور قلههاي علم ودانش را يكي پس از ديگري ميپيمايند و براي نظام و مردم هرروز اخباري خوش دارند. امروز ما از بركات يك نظام الهي برخورداريم كه همه مديون فداكاري و زحماتي است كه امام بزرگوار ، بنيانش را از 15 خرداد 42 گذاشتند و امروز بار اين ماموريت خطير به دوش مقام معظم رهبري است. مردم قدر نعمت انقلاب را ميدانند و براي حفظ آن از جان و مال خود دريغ ندارند.
آفرينش:اي که مرا خوانده اي راه نشانم بده...
«اي که مرا خوانده اي راه نشانم بده...»عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن ميخوانيد؛طرح "امنيت اجتماعي" يک بار ديگر از سوي مسولان ذيربط مورد توجه قرار گرفته و در غالب آن با افرادي که پوشش نامناسب دارند، حمل کنندگان سگ، غرفه داران بد حجاب در نمايشگاه هاي مختلف،... و فروشندگان کراوات!! برخورد مي شود. در محافل مختلف رسانه اي و گفتگوهاي اجتماعي هرگاه که بحث از پوشش، مد و آرايش جوانان به ميان آمده، کارشناسان بحث الگوهاي اسلامي يا ايراني را پيش مي کشند و با يک فخر فروشي خاص اعلام مي کنند که ما از پتانسيل هاي فرهنگي فراواني در اين زمينه برخورداريم. اما هيچگاه نمونه و آدرسي از اين پتانسيل ها ارائه نمي دهند.
ما مدام از تبليغات ماهواره اي که لوازم آرايشي مختلف را به خورد جامعه مي دهد، شکوه داريم و آن را خوراک غرب براي جهان سوم مي دانيم؛ که درست هم هست. اما تاکنون در دو دهه گذشته يک نمونه جايگزين که بتواند عطش فرهنگي جوانان را برطرف سازد معرفي نکرده ايم. نگاه شعارگونه به اين قضايا سبب شده تا هيچ گاه ازخود نپرسيم آيا اسلام و ايران مد آرايشي دارد يا خير؟ و فقط هرگاه از ناهنجاري هاي فرهنگي به تنگ مي آييم در بوق و کرنا فرياد مي زنيم که چرا از الگوهاي اسلامي ايراني استفاده نمي کنيم.
در جواب بايد گفت که آري، اسلام مد آرايشي دارد و حتي نسبت به فصل هاي سال تنوع رنگ لباس را سفارش کرده است، درمورد آرايش مو، ابرو، ناخن، نوع و رنگ کفش هم الگوهاي مشخص دارد، اما اشکال و عدم کارآمدي آن به اين سبب است که اين الگوها بسيار سنتي است و از سوي نهادهاي فرهنگي ما مطابق نيازهاي روز بازسازي نشده است. غرب تمامي مدهاي تبليغاتي خود را از ساعت، لباس، کفش، لوازم آرايشي و حتي لوازم ورزشي را در قالب فيلم هاي سينمايي يا تيزرهاي تبليغاتي باحضور خوانندگان، بازيگران و مانکن هاي معروف جهاني از طريق ماهواره براي جامعه ما مي فرستد و جوان ما تاحد بسياري تحت تاثير اين تبليغات قرار مي گيرد. تا اينجاي کار، ما از سوي غرب در امر جذب فرهنگي مغلوب شديم... از سوي ديگر ما مشاهده مي کنيم که در فيلم هاي سينمايي ، سريال ها و برنامه هاي زنده تلويزيون داخلي نيز بازيگران، خوانندگان و مجريان ما از ساعت، لباس و کفش با برندهاي خارجي استفاده مي کنند و حتي مدل مو و آرايش ظاهري آنها مطابق با الگوهاي غربي است.
آيا با اين تفاسير مي توان انتظاري غير از جذب جامعه به مدها و الگوهاي غرب زده داشت؟! کار از جاي ديگري خراب است و ما مشکل را در سطح خيابان ها و تفرج گاه ها جستجو مي کنيم و چاره آن را برخورد مستقيم مي دانيم. يا بعضاً شاهد برخوردهايي از سوي نهادهاي نظارت کننده هستيم که هيچ دليل منطقي و عقلاني براي آن متصور نيست. مثلاً جمع آوري کراوات ها از مغازه هاي لباس فروشي!!.آيا کراوات نماد بي بندوباري است؟ کدام معضل فرهنگي ما به وسيله جمع آوري کراوات ها حل خواهد شد؟ اصلا مگر استفاده از کراوات مشکلي شرعي دارد که با جمع آوري آن رفع مشکل شود. اگر واقعاً کراوات با شريعت اسلامي تعارض دارد چرا اطلاع رساني در مورد منع استفاده از آن از سوي مراجع ذي صلاح صورت نمي گيرد؟ اگر هم مشکلي ندارد براساس کدام قانون مدوني به خيابان ها مي ريزند و با فروشندگان و استفاده کنندگان کراوات برخورد مي کنند. اين قبيل اقدامات جامعه را نسبت به عملکرد دستگاه هاي برخوردکننده بدبين ميکند و سوژه اي به رسانه هاي خارجي مي دهد تا به ما انگ تحجر بزنند.
بعضاً تبليغ نمايشگاه هاي مدلباس هاي ايراني اسلامي را ديده ايد يا سري به آنها زده ايد. قضاوت کنيد چقدر از اين نمايشگاه ها بازديد مي شود و چقدر اين مدها توانسته مردم را به خود جذب کنند. براساس مشاهده شخصي و گفتگو با خانم هاي بازديد کننده از اين نمايشگاه ، عنوان شد که آيا از مدل هاي ارائه شده راضي هستيد و به عنوان يک خانم حاضريد اين لباس ها را بپوشيد؟ درجواب پاسخ داد که پوشيدن اين لباس ها در جامعه باعث تمسخر خواهد شد! . هيچ يک از بازيگران سينما و افراد در رسانه ملي به عنوان يکي از اصلي ترين ابزارهاي الگوسازي و ترويج فرهنگ سالم، از اين لباس ها و مدهاي ارائه شده استفاده نمي کنند، بعد ما توقع داريم جوانان جذب اين مدل ها شوند!.
واضح است که ما نتوانسته ايم مطابق با سلايق جامعه و نيازهاي روز پيش رويم و الگوهاي کارآمد و جذاب ارائه دهيم. اين مشکل چيزي نيست که بتوان با برخوردهاي مستقيم و منع دستوري مردم از مدل هاي تبليغاتي آن را حل کرد. البته نظارت و رها نکردن جامعه امري لازم و ضروريست اما بايد اقداماتي ريشه اي و بلند مدت براي آن انديشيد تا يک منبع غني فرهنگي وسازنده را به جامعه ارائه دهيم تا جايگزين الگوهاي غربي گردد.
ملت ما:با «امام و شهدا» بازي نكنيد
«با امام و شهدا بازي نكنيد»عنوان سرمقاله روزنامه ملت ما به قلم محمد قادري است كه در آن ميخوانيد؛از روز سوم خرداد در خبرها آمد كارواني از جنس نور قرار است 96 پاره تن گلگونكفن ملت را به ميان مردم آورده و بار ديگر عطر خدايي شدن را در فضاي شهرهاي مختلف پراكنده سازد و دست آخر هم اين پيكرهاي پاك در روز 14 خرداد يعني سالگرد روزي كه روح ملكوتي امام لالهها به پرواز درآمد توسط مردم شهيدپرور در حرم مطهر آن بزرگمرد تشييع شود.
از همان روز اما تا روز گذشته كه رسما خبر آمد قرار شده مراسم تشييع روز 13 خرداد برگزار شود، اتفاقاتي نه درخور شأن «امام و شهدا» كه شايد درخور شأن برخي افتاد كه بيش از پيش غربت و مظلوميت فرزندان سر بهدار اين آب و خاك و امامشان را يادآور شد، اتفاقاتي كه بار ديگر نشان داد چه فاصله طولاني است ميان حرف و عمل مدعيان.
بگذريم... اينجا بنا ندارم آنچه اتفاق افتاده را واكاوي كنم و شايد هم به صلاح نباشد شب سالگرد ارتحال كسي كه تمام آبرو و داشته اين ملت است بيش از اين به سياسيكاريها و دكان باز كردنهاي كساني كه راه امام را گم كردهاند پرداخته شود لذا تنها به چند تذكر و يك هشدار بسنده ميكنم و اميدوارم كه گوش شنوايي باشد براي شنيدنش. اول اينكه براي امت شهيد دادهاي كه تمام هستي خود را به اعتبار حرف امامش به پاي اين انقلاب فدا كرده است نه تنها تفاوتي ميان برگزاري مراسم براي «شهدا» و «امام شهدا» نيست بلكه قطعا اين همزماني و تقارن بسيار خوشيمن بوده و فضاي معنوي مراسم ارتحال را دوچندان خواهد كرد.
دوم اينكه اگر چشمانمان را ببنديم و فرض را بر اين بگذاريم كه در جريان اين اتفاق تلخ هواهاي سياسي تاثيري نداشته، بهتر است براي برگزاري چنين مراسمي كه در طول سال يك بار اتفاق ميافتد، همه دستاندركاران امر، محض رضاي خدا هم كه شده اختلافات را كنار گذاشته و با برگزاري جلسات لازم طوري برنامهريزي كنند كه هم شأن امام(ره) رعايت شود و هم خداي ناكرده به ساحت شهدا بياحترامي نگردد.
و اما يك هشدار! آقايان مسئول اعم از سياسي و غيرسياسي اگر نميدانيد، بدانيد و آگاه باشيد كه همهچيزتان از «امام و شهدا»ست و مطمئن باشيد كه دست حضرت بقيهاللهالاعظم(ارواحنا فداه)، روح امام بزرگوار امت و خون شهداي گرانقدر اين آب و خاك پشتيبان اين نظام و مردم است و تنها چيزي كه به مدد گل كاشتنهاي مكرر آقايان سياسي براي مردم مانده همين شهدا و عشق به امام و ولايت است، پس با حيثيت آنها بازي نكنيد كه مطمئن باشيد در همين دنيا با حيثيتتان بازي ميشود و با آه خانوادههاي شهدا، خسرالدنياوالاخره خواهيد شد.
تهران امروز:روبانسياه بهعكستو نميآيد هنوز
«روبانسياه بهعكستو نميآيد هنوز»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم رضا صيادي است كه در آن ميخوانيد؛«بسم الله الرحمن الرحيم، انالله و انا اليه راجعون، روح بلند پيشواي مسلمانان و رهبر آزادگان جهان، حضرت امام خميني(ره) به ملكوت اعلي پيوست...» زنگ صداي محمد رضا حياتي هنوز در گوش ميليونها ايراني باقي است، مردمي كه آن روزهاي تلخ و شبهاي تاريك را «امن يجيب» خوان سپري ميكردند و از خدا ميخواستند پدر پيرشان را دوباره به جماران بازگرداند.
دعا مي كردند پيرشان دوباره از روي ايوان جماران برايشان دست تكان دهد، بر همان صندلي سادهاش تكيه بزند، و با صلابت هميشگي نگاهش، تكيه گاه مردم شود. ولي امام چشمانش را بست تا كابوس بزرگ تاريخ ايران رقم بخورد، رفت تا همه آنهايي كه تصوير با ابهتش را قاب گرفته بودند، روبان سياهي گوشه تصويرش ضميمه كنند، روباني كه هنوز هم به عكس او نميآيد. بيست و اندي سال گذشته، امامطمئن باش كه اگر چند قرن هم بگذرد، اهل ايران چشمانت را فراموش نخواهند كرد.
ما، هر چند كه در چند جبهه باشيم و گاهي بگو مگو كنيم، ولي خوب ميدانيم كه فرزندان مكتب روحاللهايم و هيچ مكتب تقلبي ديگري را امضا نخواهيم كرد.
همه اسطورههاي ايران را احترام ميكنيم، اما فقط تو لايق عشق ورزيدن هستي كه زندگي با عزت را به ما هديه دادي. راستش را بخواهي، اين روزها برخي از جملههايت را مدام در رسانه ها ميبينيم و ميشنويم، ولي هيچ كدام برايمان كليشه نشده است، اصلا اعجاز كلامت در همين بود كه تكرار نشدني است. اين روزها هر بار كه از گوشه و كنار جهان صداي تهديد ميآيد، هر وقت كه مذاكرات هستهاي به نتيجه دلخواه نميرسد و اصلا هر وقت به بن بست ميخوريم هراس نميكنيم، صداي پير تو در گوشمان مي پيچد كه ميگفتي «استكبار هيچ غلطي نميتواند بكند.»
نميداني چقدر پشتمان را گرم ميكند همين جمله ساده كه حتما انديشه الهي ضمانتش ميكند. خط انديشههايت چراغي است كه ما را گمراه نميكند، براي همين است كه هر وقت غبار سياست زدگي، تشخيص را برايمان دشوار ميكند به اشاره انگشتانت نگاه ميكنيم كه «راس امور»را نشانمان دادي. اصلا چرا راه دور برويم، هنوز يادمان نرفته همين سه سال پيش گروهي كه ادعاي همراهي امام را داشتند، چه آتشي در كشور به پا كردند، همان روز هم صداي با صلابتت مسير درست را نشانمان داد كه :«پيرو ولايت فقيه باشيد تا آسيبي به كشور تان نرسد.» اگر حماسه 9 دي مردم، لبيك به همين جمله تو نبود، پس چه بود؟ 23 سال است كه صدايتو را نشنيدهايم، اما خيالت راحت باشد، پرچم تو هرگز زمين نميماند.
شرق:تعليق به جاي تدبير
«تعليق به جاي تدبير»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم مصطفي هاشميطبا است كه در آن ميخوانيد؛بايد اين سوال مطرح شود كه تا چه زماني ميخواهيم اعمال نظرات شخصي را بر مصالح كشور و مصالح ملي ترجيح دهيم و تا چه زماني ترجيح نظرات شخصي به نظرات جمع ادامه خواهد داشت. اينكه فدراسيوني از عضويت بينالمللي خود تعليق شود هر چند خود مسالهاي نه چندان مطلوب است اما مهمتر از آن شيوه و روش مديريت و تصميمگيري است.
شايد هم اصلا عضويت يا عدم عضويت در يك مجمع بينالمللي مهم نباشد و شايد شركت در مسابقه يا مسابقاتي شبيه بازيهاي المپيك در مقايسه با مسايل مهم كشوري اصلا اهميت نداشته باشد اما بايد اين را بدانيم كه كليتهاي مهم هميشه از اجزايي به نظر بياهميت يا كماهميت تشكيل ميشود و چه بسا فقدان يك عنصر كوچك موجب اخلال در يك سيستم بزرگ كلي شود.
با اين همه اصل و شيوه تصميمگيري بسيار مهمتر از وجود يا عدم وجود مسايل است. شيوه مديريتي كه در مقابل «فيفا» گردنكشي ميكرد و منجر به تعليق شد نهايتا به تسليم كامل انجاميد و اين شيوه كموبيش همچنان ادامه دارد.گويي افراد با داشتن حكم مديريت احساس ميكنند كه دانش و عقل و دين و تقوا و صلاحيتهاي ديگرشان وحيگونه افزايش مييابد و برايشان روشن نشده كه حكم، كاغذي است كه پس از مدتي حتي ارزش خود كاغذ را ندارد.
اينكه تعليق قايقراني از نظر حقوقي برحق است يا ناحق و اينكه چرا و چگونه چنين اتفاقي افتاده و عوامل آن چه كساني هستند و هدفشان آيا سياسي است يا اهداف ديگر در پشت قضيه قرار دارند، اصلا مهم نيست. مهم آن است كه بدانيم دوران تصميمهاي خودسرانه و غيرجمعي در دنيا سرآمده است و در حركتهاي خود بايد معقول حركت كنيم.
آنچه مهم است اهميت مديريت ما و قبول اصل تصميم جمعي به جاي تصميمهاي فردي و احيانا ناآگاهانه است. فدراسيونها موسسات عمومي غيردولتي هستند و نبايد با يك دفتر دولتي آن را اشتباه گرفت. اميد به «آمين» آيا ميتوان داشت؟
مردم سالاري:رويدادهاي ماه رجب و خرداد
«رويدادهاي ماه رجب و خرداد»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم سيدرضااکرمي است كه در آن ميخوانيد؛
1- ماه رجب و خرداد ماه به فاصله اندک، در کنار يکديگر قرار گرفته و هريک رويدادهاي ويژه و امتيازات ويژه دارند. ماه رجب با خود ولادت امام پنجم و نهم و امام اول را دارد و شهادت امام دهم و امام هفتم را.
مبعث پيامبر خاتم و شروع نهضت حسيني را در خود تعبيه نموده است. ماه رجب مراسم اعتکاف را دارد که اردوي تربيتي است، آن هم در اردوگاه مساجد که امام خميني فرمود:«مساجد سنگرند» همراه با روزه و تلاوت قرآن و شب زندهداري و دعا و اشک و ناله وندبه وتوبه. ماه رجب وفات قهرمان کربلا حضرت زينب را با خود دارد و ولادت علياصغر امام حسين(ع) که سند مظلوميت امام معرفي شده است.
2- ماه خرداد با خود در نيم قرن اخير شمسي رويدادهاي بهتآور دارد، که از جمله آزادسازي خرمشهر پس از اشغال 19 ماهه توسط صداميان عراقي ميباشد، خرمشهري که بندر بود، جمعيتي داشت، بندر آن پر از کالا بود، خرمشهري که در طول چهارصد سال اخير چندين مرتبه توسط بيگانگان اشغال شده بود؛ در کمترين زمان پس از شروع عمليات «الي بيتالمقدس» اين شهر سقوط کرد.
هفده هزار نفر کشته شدند و معادل آن اسير شدند و غنائم بسيار به دست ايرانيان افتاد. صدام و طرفداران وي در بهت سنگيني قرار گرفتند و امام خميني(ره) رحمته الله عليه فرمود: خرمشهر را خداوند آزاد «فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم» کرد، تا غرور و عجب در سلحشوران جبههها پديدار نگردد. 3- در خرداد ماه 42 حادثه دستگيري امام خميني را داريم که پس از دستگيري وي، در شهرهاي قم، ورامين و تهران قيام اعتراضي به وجود آمد و مردم دست خالي به صحنه آمدند و به دستگيري امام اعتراض نمودند.
شاه به علم نخست وزير، فرمان به قصد کشت داد و بسياري از معترضان را در قم و پيشواي ورامين و تهران کشتند و به اعتراض مردم، پايان دادند. حادثه 14 خرداد 68 و درگذشت امام خميني(ره) رحمتالله عليه را داريم که روزي تلخ و جانکاه بود و تشييع شکوهمند پيکر امام از مصلاي شهران به بهشت زهرا را داشتيم. تهران براي معمار انقلاب اسلامي در 2 روز«12بهمن57 و16 خرداد68» سنگ تمام گذاشت که در تاريخ باقي خواهد ماند مردم روز 12 بهمن از فرودگاه مهرآباد تا بهشتزهرا و در 16 خرداد 68، از مصلاي تهران تا بهشت زهرا پياده امام را بدرقه نمودند.
4-رويدادهاي ماه رجب و ماه خرداد تقويم تاريخند و با خود تحليل تاريخ را دارايند که در تاريخ اسلام «نقل و نقد و نتيجه» را با هم بايد ديد و در کنار تقويم تاريخ، تبيين« وانزلنا اليل الذکر تبيين للناس مانزل اليهم» را بايد داشت و سپس تحليل را «ولعلهم يتفکرون»، که درس خشک نباشد و زندگي و سازندگي را در نتيجه آن مشاهده نمود.
راستي چگونه شد مردم شهرهاي قم، ورامين و تهران در 15 خرداد 42، به صحنه آمدند و با خون خود، به ولايت فقيه و وليفقيه راي دادند و پس از 15 سال مبارزه با رژيم شاهنشاهي، به هدف يعني براندازي نظام استبدادي و موروثي پهلوي خاتمه دادند و در سال 58، نظام جمهوري اسلامي ايران را تاسيس نمودند و اکنون 33 سال از آن تاسيس ميگذرد و شکوهمندانه و استوارانه در برابر توطئهها و تحريمها ايستادهاند. راستي چگونه شد مولود کعبه و داماد پيامبر و منصوب خداوندي در غدير خم، در اوج مظلوميت قرار گرفت و توسط خودي لجوج وسطحي «عبدالرحمن بنملجم» از خوارج به شهادت رسيد.
مبعث شکوهمند رسول خدا را پس از «1446 قمري» به تحليل بنشينيم و دريابيم که بعثت در امروز دنيا چه حرف نويي دارد و جهان 7 ميليارد نفري از بعثت پيامبر اعظم چه مي خواهد و رسالت پرچمداران اسلام ناب محمدي در ايران و علوي و فاطمي و حسني و حسيني و مهدوي چيست؟ مطالعه تاريخ را با ملاحظه و نظر همراه سازيم تا عبرتها را بيابيم و الگوها معلوم شود که «لقدکان في قصصهم عبره لا ولي الالباب» .
ابتكار:جدال اخوانالمسلمين و نظاميان در ايستگاه آخر
«جدال اخوانالمسلمين و نظاميان در ايستگاه آخر»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم داود احمدزاده است كه در آن ميخوانيد؛"احمد شفيق” يار غار”مبارک” با صعود جنجالي به مرحله دوم انتخابات به همراه محمد مرسي، کانديداي جريان اسلامگرا چگونگي و اصل برگزاري انتخابات سالم و آزاد را با ابهاماتي مواجه ساختهاست، چراکه حضور احمد شفيق در عرصه انتخابات به دليل عدم ارائه برنامه و تبليغات مناسب کمرنگتر از ديگر رقبا بود.
اکثريت مردم مصر پس از مشخص شدن نتايج اوليه انتخابات و راهيابي احمد شفيق به دور دوم، اين گزينش را غيرعادلانه دانستهاند. بعضي گزارشها از تطميع گسترده مردم براي رأي دادن به احمد شفيق در ميان طبقه دهقان و قشر تهديدست جامعه مصر از سوي طرفداران وي حکايت ميکند. از ديگر سو، احمد شفيق بهعنوان چهره ممتاز نظاميان در عرصه انتخابات بهتر از عمروموساي ميانهرو ميتواند در حفظ بقاي قدرت اين طبقه پرنفوذ در مصر ثمربخش باشد. احمد شفيق به جرأت از لزوم سرکوب آزاديهاي مدني و حفظ اقتدار نظاميان صحبت ميکند.
احمد شفيق الزام و پايبندي به تعهدات مصر به قراردادهاي بينالمللي به ويژه حفظ روابط راهبردي با غرب و اسرائيل را محور سياست خارجي خود ميداند. بنابراين اگر از اين منظر هم به قضيه نگاه کنيم ميتوان دريافت احمد شفيق ميتواند بهتر از ديگر نامزدهاي انتخاباتي مجري سياستهاي غرب و نيز کشورهاي محافظه کار عرب نظير عربستان و قطر در منطقه باشد. گرچه نبايد از تشتت آرا در ميان اسلامگرايان و معرفي همزمان دو نامزد (عبدالمنعم ابوالفتوح و مرسي) بهعنوان برگ برنده سکولارها و نظاميان در دور اول انتخابات غافل ماند.
با اين وجود برخي سناريوهاي منفي حکايت از آن دارد که شوراي نظامي حاکم بر مصر با حمايت مالي و رسانهاي غرب و عربستان به جد بهدنبال ايجاد نوعي توازن قدرت ميان دو جريان اصلي حاضر در جامعه اسلامگرا - مليگرا و سکولارهاست. از اين رو پس از غافلگيري در انتخابات پارلماني با برنامهريزي و هدفمندي خاص در تلاشند که از انحصار قدرت اخوانالمسلمين بر حيات سياسي مصر جلوگيري کند.
در چنين شرايطي همه نگاهها به دور دوم انتخابات و رقابت دشوار ميان محمد مرسي و احمد شفيق دوخته شدهاست. بيترديد در صورت ادامه روند طبيعي تحولات، اخوانالمسلمين ميتواند با کسب آراي قابل قبول، رئيسجمهوري آينده شود. در اين مسير نقطه تعيينکننده و سرنوشتساز براي پيروزي بر رقيب سرسخت نظامي (احمد شفيق)، در تلاش مضاعف اخوانيها در ائتلاف سازي گسترده از طريق جلب نظر طرفداران محمد بن صباحي (جريان چپها) و ديگر گروه هاي انقلابي و جلوگيري از چرخش آراي احتمالي آنان به سوي احمد شفيق نهفتهاست.
اين در حالي است که اقليت قبطي همانند دور اول انتخابات آرايش را به سبد کانديداي سکولارها و نظاميان خواهد ريخت. بايد ديد آيا اخوانيها ميتوانند از اين آزمون سخت انتخاباتي با بسيج عمومي و شناخت ترفندهاي مختلف رقيب براي حفظ قدرت پيروز از ميدان رقابت بيرون بيايند يا نه؟
دنياي اقتصاد:علايم نااميدي از اوضاع بازارها
«علايم نااميدي از اوضاع بازارها»عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم عباس عاملی است كه در آن ميخوانيد؛تلاطم، نگرانی، بیاعتمادی و ترس بار دیگر بازارهای جهانی را در برگرفته است.
گویی بازارهای سرمایه سه ماه اول سال میلادی را سرمست تزریق نقدینگی بیش از يك تریلیون یورویی بانک مرکزی اروپا بودند و فراموش کردند که هنوز یونان، اسپانیا، ایتالیا و پرتغالی هستند با ناآرامی سیاسی، بانکهای در حال فروریختن، بدهیهای خارج از کنترل، رشد اقتصادی منفی و نرخ بیکاری بیسابقه. طی سه ماه اول سال، بورس آمریکا به طور بیسابقهای 20 درصد صعود کرد و بازارهای جهانی نیز به دنبالش نگرانیهای خود را به فراموش کردند و سرمایههای خود را به بازارهای بورس و ارز کشورهای در حال توسعه سرازیر کردند.
اکنون که عیش و نوش نقدینگی تا حدودی به پایان رسیده است، سرمایهگذاران بار دیگر توجه خود را به مشکلات اقتصادی اروپا جلب کردهاند. در این نابسامانی اقتصادی، سرمایهگذاران حجم انبوهی از سرمایه را انباشته کردهاند، اما نمیدانند با آن چه کنند. در حالی که نرخ تورم در اغلب کشورهای توسعه یافته بیش از حد معمول است، به کار نگرفتن سرمایه از ارزش واقعی آن میکاهد.
در چنین شرایطی سرمایهگذاری در طلا معمولا پاسخ چه کنم چه کنمهای سرمایهگذاران بوده است، اما در شرایط کنونی حتی طلا نیز دنبالهرو بازارهای بورس شده است و فیالحال ماوای امنی که قبلا به عنوان آن شناخته میشد نیست. در عوض به نظر میرسد که بسیاری به بازار اوراق قرضه روی آوردهاند. مخصوصا اوراق قرضه آمریکا، آلمان و انگلستان. بهرغم مشکلات اقتصادی که در این کشورها وجود دارد بازارهای سرمایه نسبت به عدم ورشکستگی این کشورها اطمینان کامل دارند و خرید اوراق قرضه این کشورها را امنترین سرمایهگذاری میپندارند.
طبعا وقتی تقاضا برای اوراق قرضه افزایش پیدا میکند قیمت آن بالا میرود و به همین دلیل بهرهای که دولت در عمل پرداخت میکند پایین میرود. در هفتههای اخیر و به دنبال بازگشت تلاطم و نگرانی به بازارهای سرمایه، تقاضا برای اوراق قرضه آمریکا، انگلیس و آلمان آنچنان زیاد شده است که بهره بدهی ده ساله این کشورها به پایین ترین حد تاریخی خود رسیده است.
نرخ بهره ده ساله دولت در آمریکا به 7/1 درصد، در انگلستان به 8/1 درصد و در آلمان به 4/1 درصد سقوط کرده است. این به آن معنا است که در عمل در ازای خرید 100 دلار بدهی آمریکا شما هر سال به مدت ده سال 7/1 درصد بهره دریافت میکنید و پس از اتمام ده سال 100 دلار به شما برگردانده میشود. در شرایط عادی، چنین بهرههای پایینی به هیچ عنوان و برای هیچ سرمایهگذاری قابل قبول نیست.
مخصوصا در حالی که تورم در آمریکا 3/2 درصد، در انگلیس 3 درصد و در آلمان 1/2 درصد است، این به آن معنا است که سرمایهگذاران در ازای خرید بدهی این دولتها سود واقعی منفی دریافت میکنند. سقوط بهره به این حد پایین بیانگر دو نکته مهم است؛ نخست، چنانچه پیشتر گفتیم، افزایش قیمت اوراق قرضه و در نتیجه افول بهره آن، مخصوصا در شرایط کنونی بیانگر خاصیت «امن بودن» این سرمایهگذاری است.
در این هیاهوی ورشکستگی بانکها و شرکتها و نگرانی جدی از ورشکستگی برخی دولتها، ماوای امن بودن بسیار حائز اهمیت است. نمودار پيوست نشان میدهد که چگونه مسیر بهره پرداختی دولتهای آمریکا، انگلیس و آلمان از اسپانیا و ایتالیا در اواخر سال 2009 جدا شد.
پیش از آن سرمایهگذاران به یک اندازه نسبت به امن بودن خرید بدهی این کشورها اطمینان داشتند؛ اما با بالا گرفتن بحران مالی در اروپا، بازارهای جهانی نسبت به ایتالیا و اسپانیا بیاعتماد شدند و در برابر خرید بدهی آنها بهره بالاتری را تقاضا کردند. در شرایط بحرانی کنونی بسیاری از سرمایهگذاران حاضرند به بهرههای بسیار پایین اما ضمانت شده آمریکا، آلمان و انگلستان بسنده کنند و ترجیح میدهند پول خود را در بازارهای بورس که ظرفیت سود و زیان بسیار بیشتری دارند، استفاده نکنند.
نکته دومی که در مورد بهره بسیار پایین اوراق قرضه حائز اهمیت است این است که بهره وام ده ساله در واقع بیانگر چشمانداز ده ساله اقتصاد این کشورها است. مخصوصا برای آمریکا، انگلیس و آلمان که سرمایهگذاران نسبت به عدم ورشکستگی آنها اطمینان دارند، بهره ده ساله در واقع پیشبینی سرمایهگذاران از بهره بانک مرکزی در ده سال آینده است.
به طور معمول، بانکهای مرکزی در زمان رشد و شکوفایی اقتصاد نرخ بهره را افزایش میدهند و بالعکس در ایام رکود و افول اقتصادی نرخ بهره را کاهش میدهند. اینکه نرخ بهره ده ساله در این کشورها به پایینترین حد خود در تاریخ اقتصاد جهانی رسیده است تا حدودی بیانگر بیشترین حد ناامیدی از بازگشت رشد و شکوفایی اقتصادی است. از این جهت کاهش نرخ بهره اوراق قرضه در توسعهیافتهترین کشورهای دنیا بیانگر چشمانداز اسفناک آینده اقتصاد در این کشورها است.
جهان صنعت:تلافیجویی در مجلس نهم؟
«تلافیجویی در مجلس نهم؟»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم نادر کریمیجونی است كه در آن ميخوانيد؛ روزهای ابتدایی مجلس همیشه خبرساز است، چراکه در این نخستین روزها نمایندگانی که برای اولین بار وارد مجلس شدهاند گاهی روال متعارف و عرف عملکرد مجلس را به هم میریزند.
روز گذشته نیز آنچه برخی نمایندگان تهران به آن تلافیجویی علیه خودشان خواندند باعث شد تا رویداد هیاترییسه به بعد از تعطیلات موکول شود، این رویداد نه فقط پارلمان را به انجام رفتار غیرقانونی (عدم انتخاب هیاترییسه دایم) مجبور کرد بلکه برنامههای مجلس را برای حداقل یک جلسه به تاخیر انداخت.
اگر فرصتهای مجلس به هفتاد و چند میلیون ایرانی تعلق داشته باشد و این تلافیجویی تاخیر چند ساعته در عملکرد نمایندگان پدید آورده باشد، چند صد میلیون ساعت از وقت و فرصت ایرانیان به هدر رفته است. آیا این شروع، نقطه آغاز جذابی برای پارلمان نهم ایران است؟