الف: مسیج جدید! رییس ارکستر تهران گفته ما نسبت به اهل بیت ارادت داریم.
ب: مگر بنا بود نداشته باشند؟
الف: چرا، اینها سر قضیه شاهین نجفی است. همه هنرمندان موضع گیری کرده اند.
ب: چرا موضع گیری کرده اند؟ مگر در مزام اتهام قرار گرفته اند؟
الف: خب بله، باید مشخص شود که این فرد از جامعه هنری نیست.
ب: مگر مشخص نبود؟
الف: خب ممکن بود برای مردم شبهه ایجاد شود و فکر کنند که همه هنرمندان اینگونه اند.
ب: جامعه هنری ما مگر چطور برخورد کرده که اگر یک نفر یک اثر هنری مستهجن بدهند، آنها در مزام اتهام قرار می گیرند؟
الف: فقط جامعه هنری موضع گیری نکردند؛ مراجع و قوه قضائیه و بسیاری از بزرگان این حرکت را محکوم کردند.
ب: یعنی یک جوان هم جنس باز می تواند در یک استودیو بنشیند و با یک موزیک رپ، کل جهان اسلام را وادار به موضع گیری کند؟ عجب قدرتی!
الف: یعنی چه؟ منظورت چیست؟ خب توهین کرده و ما هم باید پاسخش را بدهیم.
ب: یعنی هر کس توهین کرد، کل جهان اسلام پاسخش را می دهند؟ اصلاً باید بدهند؟
الف: چرا ندهند؟
ب: ببین الآن مثلاً 27 رسانه خبری به ضرغامی نامه نوشتند و خواستار پاسخگویی او شده اند. اما او هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. چون می داند این نامه، گردی بر دامن کبریایی اش نمی نشاند. وقتی تمام سایت های خبری ما، مراجع ما، نیروهای حزب اللهی فیس بوک ما اینطور برانگیخته شده و واکنش نشان می دهند، حتماً از آن احساس خطر کرده اند.
الف: خب نمی شود هر کس هر توهینی کند، ما بی تفاوت باشیم.
ب: مگر امام هادی برای ما اهمیتی هم دارد؟
الف: چرا نداشته باشد؟ امام معصوم ماست.
ب: تو می توانی به مدت 5 دقیقه راجع به زندگی امام هادی صحبت کنی؟
الف: خب راستش نه.
ب: فکر می کنی چند نفر می توانند؟ اصلاً تابحال چند تا شعر زیبا راجع به امام هادی شنیدی؟
الف: یادم نیست خب.
ب: پس فکر کنم کار این بابا بی برکت هم نبوده! باز باعث شد مقداری به این امام غریبمان توجه کنیم.
الف: راست می گویی. اما این چه ربطی به بحث ما داشت؟
ب: آیا یک نفر از هنرمندان یا علمای ما هم می تواند جمله ای بگوید یا اثر هنری یا کتابی تولید کند که کل جهان غرب را به موضع گیری وادارد؟
الف: خب فحش دادن کار ما نیست.
ب: پس یعنی هر بچه ای با فحش دادن به مقدسات ما، می تواند تمام مراجع و رسانه هایمان را وادار به موضع گیری کند؟! اینطور که خیلی آسیب پذیریم.
الف: آنها قدرت رسانه ای دارند. ما نداریم.
ب: اولاً ما هم حداقل در داخل قدرت رسانه ای داریم. آیا مثلاً اثر هنری ای داشته ایم که کل غربزدگان داخلی مان وادار به موضع گیری شوند؟ ثانیاً فکر کنم بیش از آنکه رسانه های خارجی این مسأله را در کشور ما بولد کرده باشند، رسانه های انقلابی خودمان کرده اند! ما هم تابحال بالعکس آن را انجام دادیم؟
الف: گفتم که؛ آنها فحش می دهند و ما اهل فحش و توهین نیستیم. ما هم می توانیم انجیل را آتش بزنیم و کل مسیحیان موضع گیری کنند. اما اینکه هنر نیست.
ب: دوست من! مسیحی ها که دشمن ما نیستند، شما می توانی کاری کنی که پیامبران لیبرال دموکراسی را وادار به موضع گیری کنی؟ مثلاً اگر کتاب جان لاک را آتش بزنی، این اتفاق می افتد؟
الف: قطعاً نه. آنها به هیچ چیز مقدسی معتقد نیستند.
ب: پس از ما تودار تر هستند و آسیب پذیری کمتری دارند. درست است؟
الف: نه، آنها آسیب پذیرتر هستند. اصلاً تو از این صحبت ها دنبال چه هستی؟ می خواهی از کار آن هم جنس باز دفاع کنی؟
ب: من؟! این چه حرفی است که می زنی؟ غصه من از این است که یک جوان هم جنس باز، چطور می تواند کل جهان اسلام را وادار به موضع گیری کند و ابتکار عمل را در دست گیرد؟ و همه هم با افتخار، در زمینی که او طراحی کرده بازی می کنند. اما ما نمی توانیم کاری کنیم که کل جهان غرب موضع گیری کند.
الف: چرا نمی توانیم؟ همین بحث هولوکاست که مطرح کردیم، همه آنها موضع گرفتند.
ب: بر فرض هم اینگونه باشد، باز جای تأسف است. برای واکنش نشان دادن غرب، باید رئیس جمهور ما در دل آمریکا حرفی بزند، ولی برای عصبانی کردن ما، یک جوجه در یک گوشه کشوری اروپایی در یک اتاق تواناست. آیا از جامعه هنری ما، فیلم سازان و خوانندگان و شاعران پرمدعای ما چنین اثری تولید شده تاکنون؟
الف: چند بار بگویم؟ فحش دادن کار ما نیست.
ب: شما برو یک فحشی به لیبرال دموکراسی بده که آنها هم موضع گیری کنند. این فحش گناه ندارد، ثواب دارد! آنها هم قطعاً به چیزهای باطلی معتقد اند. چرا هیچ هنرمند مسلمانی به این بت ها فحش نمی دهد؟