«مرتضی حیدری» متولد 4 فروردین سال 1348 در تهران است. در دانشگاه علوم پزشکی تهران فیزیوتراپی خوانده و در زمینه درمانی در مراکز مختلف درمانی از جمله درمانگاههای دانشگاه علوم پزشکی تهران و بخش فیزیوتراپی و آی سی یو و اپن هارت بیمارستان خاتم الانبیا کار کرده و در حال حاضر در کلینیک شخصی خود به طبابت اشتغال دارد. او از سال 75 وارد صداوسیما شده وبه عنوان گوینده خبر رادیو و تلویزیون در بخش های مختلف فعال بوده است.
از آنجا که برنامه هایش معمولا پربیننده بوده، همواره در معرض شایعاتی نیز بوده است، آنچه در ادامه می خوانید، گفت و گو با این مجری درباره موضوعات مختلف نظیر همین شایعات است:
*فرق مجری با شومن
**فرق مجری با شومن چیست و آیا ما الان در تلویزیون شومن داریم یا خیر؟
- اولا خیلی خوشحالم که در خبرگزاری فارس حضور پیدا کردم و این خبرگزاری یکی از منابعی است که من روزانه به آن مراجعه می کنم.
در پاسخ پرسش شما و بعنوان مقدمه بحث ضروری است تاکید کنم که اصولا کسی که میخواهد کار اجرا در تلویزیون یا رادیو را انجام بدهد، باید یکسری ویژگی ها و قابلیت هایی داشته باشد که یک بخش هایی از آن اکتسابی و یک بخش هایی هم ذاتی است. بنابراین اول باید آن ویژگی های ذاتی و خدادادی را داشته باشد و اگر نداشته باشد، شما با هزار و یک آموزش و ترفند هم نمی توانید آن را به عنوان یک مجری موفق پرورش دهید.
مثلا یک مجری تلویزیونی یا رادیویی باید به لحاظ فیزیک دارای ویژگی هایی باشد.
*همه ویژگی هایی که یک مجری باید داشته باشد
**این ویژگی ها چیست؟
بعضی می گویند که یک مجری باید خوشگل و زیبا باشد، اما این نیست ،بلکه فرد باید فتوژنیک باشد. این اصطلاح به مفهوم زیبا بودن نیست، اگرچه درجاتی از زیبایی هم هست. فتوژنیک یعنی چهره ای که در تلویزیون قابل قبول باشد. گاهی در اصطلاح عامیانه می گویند طرف خوش عکس یا بد عکس است. بعضی عکسشان از خودشان بهتر است و بعضی بدتر.
یا اینکه حتماباید صدای مناسبی داشته باشد چون صدای نامناسب برای مخاطب در دراز مدت آز ار دهنده بوده و یا دستکم قابل قبول نیست. این به معنی صدای بم و حجیمی که الان مد شده نیست، منظور ، یک صدای دلنشین و زنگ دار قابل قبول برای مخاطب است.
اما مهمتر از فیزیک مناسب اینست که این ظرفیتها و تواناییهای خدادای و بالقوه باید پرورش هم داده شود. یعنی شما اگر بهترین صدا و فیزیک عالم را هم داشته باشید، اگر پرورش داده نشود، به درد نمی خورد. این بخش به مورد دومی که اشاره کردم برمی گردد و با تمرین و ممارست به دست می آید که البته در اینجا بحث آموزش بسیار مهم است و روی آن تاکید بسیاری دارم.
نکته بعدی تجربه است. یک سابقه چهار ساله حتما با یک سابقه ده ساله و بیست ساله متفاوت است. به هر میزان که سابقه مجری بیشتر باشد، قدرت اجرا، موفقیت و تاثیرگذاری او نیز بیشتر خواهد بود.
ما بعضا در هر سه این قسمت ها مشکل داریم. یعنی گاهی وقتها انتخابمان غلط است، اگر انتخابمان درست است، در بحث تمرین و یادگیری وقت کافی نمی گذاریم و اگر آن هم بگذاریم، در بخش تمرین و انباشت وقت کافی نداریم.
مثلا کسی دو، سه یا پنج سال کار می کند، ولی از آنجا به دنبال کار دیگری می رود در حالی که مجریان معروف دنیا دهها سال است که کار اجرا می کنند. این تمرین و ممارست ، خود برای مجری پشتوانه ایجاد می کند. مجری آدمی نیست که فقط کمی خوب صحبت می کند، ما هم لباسی بر تن او کنیم و بگذاریمش جلوی دوربین و بگوییم خوب می شود دیگر. اگر می خواهیم که واقعا مجری داشته باشیم که به دل مخاطب بنشیند و به خاطر او تلویزیون را در یک ساعت مشخص روشن کند و از مجری حرف بشنود و حاضر باشد یک ساعت تا یک ساعت و نیم وقتش را در ساعات خوب تلویزیون صرف آن آدم بکند و سریال نبیند، ماهواره نگاه نکند، اینترنت بازی نکند و ... حتما باید چنین ویژگی هایی را داشته باشد.
در کنار همه اینها، فن بیان خوب و سرعت انتقال و درک مطلب هم اصل اساسی است.
*آیین نامه جذب مجری در سازمان
**انتخاب مجری تلویزیون بر اساس آیین نامه مشخصی در تلویزیون انجام می شود؟
-در تلویزیون و بخش های مختلف این آیین نامه ها مختلف است. ما در معاونت سیاسی یکسری آیین نامه و الگو داریم که البته قدیمی شده اند و به نظرم نیاز به بازنگری دارند . هر چند ، بودن آنها از نبودنشان بهتر است و به نظرم تا بازنگری و تدوین آیین نامه های جدید ، رعایت آنها خالی از فایده نخواهد بود.
**شما این آیین نامه ها را دیده اید؟
-بله، ما بر اساس همان ها انتخاب و تربیت شده ایم.
**مواد این آیین نامه ها چیست؟
-بیشتر روی این موارد است که یک نفر بخواهد گوینده خبر و مجری برنامه های سیاسی بشود باید چه مراحلی را طی کند تا به نقطه مطلوب برسد. مثلا خود ما وقتی در مراحل مختلف انتخاب شدیم، یک دوره 6 ماهه خیلی فشرده گذراندیم، دوره دبیر خبری و گویندگی. ما 15 نفر بودیم که در آن سالها از بین 6 هزار نفر قبول شدیم. بعد 6 ماه دوره گذراندیم و در نهایت 7 نفر قبول شدیم. به این 7 نفر گفتند شما به بخش خبر رادیو می روید.
**این 7 نفر الان هستند؟
-در تلویزیون که هیچکدام نیستند و فقط من هستم. در رادیو نیز سه الی چهار نفر هستند. آنهایی هم که در رادیو بودند، بعد از چند سال به دلیل عدم علاقه و یا دلایل دیگر از رادیو رفتند.
**بعد از این همه فراز و نشیب به همین راحتی رفتند؟
-از آن 6 نفر سه نفر هستند و سه نفر باقی مانده اند که آقای انتظاری، خانم معصومیان و آقای صدر هستند. ولی بقیه رفتند.
** آموزش شش ماهه شما چگونه بود؟
ما 6 ماه روزانه 8 ساعت کلاس فشرده تیوری و عملی داشتیم که بسیار مفید و عالی بود . پس از آن فقط به استودیو خبر رادیو می رفتیم و تماشا می کردیم که چکار می کنند. آن زمان بعد از 6 ماه فقط مجریانی که آن دوره بودند نظیر مرحوم نادری، خانم تاج نیا، آقای هدایتی، خانم صلحی یا خانم شاقول را نگاه می کردیم، بعد از آن نیز فقط تا 6 ماه می توانستیم بگوییم «ساعت 8 بامداد، اینجا تهران است، صدای جمهوری اسلامی ایران». بعد از آن گفتند که شما می توانید کنار دست گویندگان اصلی خبر اوقات شرعی یا هوا را بخوانید تا کم کم وارد مراحل بعدی شوید. اینها به نظر من چارچوب خوبی داشت و فقط ممکن بود که زمان بندی های طولانی داشته باشد. الان تا جایی که می دانم این موارد رعایت نمی شود، به نوعی از همان اول خیلی ها بدون اینکه این مراحل را طی کنند وارد مرحله اجرا می شوند. نه این خوب است و نه آن که زمان بندی های طولانی داشت و می شد که آن را کوتاه و اصلاح کرد.
**اصلا سیستم کنترلی در تلویزیون وجود دارد؟
-من در رادیو و بخش های دیگر تلویزیون خیلی اطلاع ندارم ولی همان قدر که به طور کلی می دانم این موارد خیلی رعایت نمی شود.در زمان ما خیلی به سختی رعایت می شد ولی الان نه، خیلی به دقت رعایت نمی شود.
**پس یک آیین نامه سفت و سخت به عنوان قانون وجود ندارد؟
-من بقیه قسمتهای سازمان صداوسیما را چون کار نکرده ام اصلاعی ندارم اما درمورد معاونت سیاسی ما یک آیین نامه جذب و استخدام گویندگان داریم.
**گوینده و مجری چه تفاوت هایی با هم دارند؟
-گوینده کسی است که توانایی خواندن متن را دارد یعنی میتواند مفاهیم و اخبار را از قالب مکتوب به قالب شفاهی تبدیل کند . البته موضوع به این سادگی نیست ، در دل این تبدیل یک دنیا مهارت ، دانش و تجربه نهفته و قطعا کار هرکسی نیست و نیاز به سالها تمرین و مداومت موفق دارد. اما مجری کسی است که علاوه بر داشتن این توانایی، می تواند یک برنامه گفت و گو محور را هم مدیریت کند.
**پس این آیین نامه ها متعلق به گوینده است و برای مجری نیست؟
-خیر. چون آن زمان ما اصلا چیزی به نام مجری نداشتیم.
**چرا بعدا اضافه نشد؟
-نمی دانم. برنامه های به این شکل از زمان گفت و گوهای ویژه خبری که ما در سال 78 راه اندازی کردیم باب شد. اصلا قبل از آن ما حداقل چنین برنامه هایی در معاونت سیاسی نداشتیم. به همین دلیل آیین نامه ای که وجود دارد خیلی متعلق به قبل است و الان هم تقریبا رعایت نمی شود.
*نحوه انتخاب مجری
**مجری های امروز چطور انتخاب می شوند؟
-در حال حاضر خیلی اطلاع ندارم ولی ما تا چند سال پیش یک کمیته گویندگان در معاونت سیاسی داشتیم که من هم عضوش بودم و کسانی که تست می دادند را تائید و یا رد می کردیم.
**توصیه ها چقدر در انتخاب مجری تاثیر دارد؟
-نمی خواهم رد کنم و بگویم که بی تاثیر است، ولی در عمل بعضی کارها سفارش بردار نیست. بعضی مشاغل هست که اگر شما فردی را سفارش کنید، برود و 20 سال هم کار کند اتفاقی نمی افتد. ممکن است به لحاظ سیستم فرد مناسبی هم نباشد ولی خیلی نمود ندارد ولی کار اجرا و تلویزیون به شدت نمود دارد و اگر انتخاب درست نباشد و مجری نتواند آن ارتباط قوی و درست را با مخاطب برقرار کند، اگر هم بماند فقط باعث دلزدگی مخاطبان می شود مگر اینکه مخاطب مهم نباشد. اگر مخاطب مهم باشد، آن مجری به سرعت حذف می شود اما اگر مخاطب مهم نباشد ، بله چرا که نه !!!
*مجریهای سفارش شده در سیما دوام نمی آورند
**ولی این اتفاق افتاده است و ما در برخی برنامه های می بینیم که برخی افراد یک شبه مجری می شوند بدون اینکه آموزشی دیده باشند و بر حسب رابطه با تهیه کننده و کارگردان بالا می آیند و مدت طولانی نیز روی آنتن می مانند. در حالی که هیچ خاصیتی ندارند و سبب مخاطب گریزی هم هستند ولی کسی کاری با آنها ندارد؟
-این قابل قبول و حرفه ای نیست. صندلی اجرا جای آموزش و آزمون و خطا نیست. همانطور که یک فرد به هر دلیلی اول یا اواسط یک دولتی وزیر می شود، با او تماس می گیریم و می گوییم که جناب وزیر تشریف بیاورند به برنامه. بعد مدیر روابط عمومی می گوید ایشان تازه یک هفته است که آمده اند، صبر کنید تا مقداری مسلط شوند. این موضوع خیلی غلط است. صندلی وزارت که جای تمرین و خطا نیست. اگر کسی شایستگی ها و قابلیت های وزارت را پیدا نکرده است حق ندارد روی آن صندلی بنشیند. من شاهد بودم که فردی که یک دوره چهار ساله وزیر بود و در چهار سال دوم که وزیر یک وزارتخانه دیگر شده بود، در جلسه تودیع و معارفه خود خطاب به کارکنان آن وزارتخانه گفت که همه شما بیشتر از من راجع به این وزارتخانه می دانید باید به ما هم کمک کنید تا کم کم یاد بگیریم که اینجا چه خبر است. خوب این موضوع یک تراژدی است.
*نمایندگانی داریم که بجای اصول قانون اساسی می گویند مواد قانون اساسی
** شما لابد موارد دیگری از این دست را هم دیده اید.
بله. ما داریم نمایندگانی که حتی قانون اساسی را درست نخوانده اند، مثلا به جای اصل قانون اساسی می گویند مواد قانون اساسی. یا گاهی می بینیم افرادی را که آئین نامه داخلی مجلس را نخوانده اند. یا مثلا حرفهایی می زنند که غیر حقوقی و غیرقانونی است. پیشنهاد مشخص من نیز این است که کسانی که می خواهند نماینده مجلس بشوند، قوانین را مطالعه کنندو در دوره های آموزشی شرکت کنند. چطور فردی بخواهد موتورسیکلت سوار شود می گویند قبلش گواهینامه بگیر اما فرمان مجلس، شورای شهر و یا وزارتخانه را به دست آدمی می دهیم که اصلا چیزی راجع به آن حوزه نمی داند. باید مصوب شود که مثلا فردی که می خواهد نماینده مجلس یا عضو شورای شهر شود ، قبلش 40 تا 100ساعت کلاس آموزشی دیده باشد و گواهینامه بگیرد. این در مورد هر چیز دیگری صدق می کند و تا شما شایستگی های لازم برای نشستن روی صندلی را پیدا نکرده اید نباید روی صندلی بنشیند.
*اشتباه عجیب نمایندگان در تصویب یک طرح
**تا به حال اتفاق افتاده در مورادی که اشاره کردید، با کسی روبرو شوید که اشتباهات فاحشی درباره قوانین داشته باشد؟
-بله؛ مثلا یادم هست درمورد بیمه کیفیت ساختمان که چند سال پیش طرحی برای بیمه ساختمان در مجلس داده شد که قبلا در دو برنامه 5 ساله ، قانون شده بود و فقط باید در دولت برایش ایین نامه نوشته میشد و اصلا نیازی به قانون دوباره نداشت و فقط کافی بود قوانین 5 ساله قبلی مرور و اجرا می شد.
اما جالبه که پس از چند بار تصویب قانون ، هیچ اثری از اجرای آن نیست.
یا مثلا برخی وقتها افراد درباره حوزه هایی که آگاهی ندارند ابراز نظر می کنند که باعث دردسر می شود، همین آسیب را ما در حوزه اجرا نیز داریم. کسی که می خواهد بنشیند روی صندلی اجرا باید حتما یکسری مراحل را سپری کند.
*شکل ظاهری مجری کجا تایید می شود
**بحث ظاهر هم در این میان مطرح است، برخی اوقات ما تیپ های ظاهری عجیب و غریبی به عنوان مجری می بینیم، چون یک مجری برای مردم جذاب است و تاثیر می گیرند، چطور یک مجری با ظاهری متغایر با عرف جامعه روی آنتن می رود؟ این موارد در کجا کنترل می شوند؟
-این مباحث بیشتر برمی گردد به بخش هایی غیر از معاونت سیاسی سازمان صداوسیما که من واقعا از آن اطلاعی ندارم. ما به لحاظ اداری، فرمت کار و ساختار کاملا متفاوت و جدا هستیم از شبکه ها. آن چه که در معاونت سیاسی هست در تمام دنیا نیز همین طور است، خبر معیار عرف متوسط جامعه است. مثلا ما می گوییم زبان خبر زبان معیار است. یعنی چه؟ یعنی ما نباید مثل سعدی و فردوسی حرف بزنیم و نباید مثل کف بازار حرف بزنیم. ما باید متوسط به بالای عرف جامعه را در نظر بگیریم. متوسط فهمیم جامعه باید مد نظر ما باشد. این فقط درباره خبر نیست، درباره نوع پوشش و رفتار مجری نیز هست. ما در حوزه سیاسی این موارد را لحاظ می کنیم. الان در برخی بخش های خبری حالت شکسته حرف می زنند که به نظر من قابل قبول نیست. گوینده خبر باید متنی که می خواند متوسط روبه بالای جامعه باشد.
*تقلید دکور و لحن بیان از شبکه های خارجی
**یک بخش هایی به نظر می رسد که از شبکه های فارسی زبان خارجی الگوبرداری می کنند، حتی دکور نیز شبیه به همان شبکه هاست؟
-الگوبرداری اگر با رعایت اصول باشد خیلی هم خوب است. ما که نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم. اما واقعیت این است که در برنامه های جدی، خبر و سیاسی ، مخاطب به دنبال مطلب است، نه دکور و شکل هر چند که اینها هم اهمیت دارد اما اصل نیست. من شخصا اگر بخواهم وزن بدهم، دکور و نور خوب، خیلی خوب است منتها 5 درصد این موارد است و 95 درصد مطلبی است که شما به مخاطب می دهید. یعنی مخاطب به خاطر دکور زیبا، رنگ خوب و نور خوب پای برنامه نمی نشیند و خبر نگاه نمی کند. مثلا ما در فرهنگ فارسی خود نیز می گوییم که مهمان به روی باز می آید نه به در باز. البته اگر هر دو باشد که چه بهتر. ولی ما گاهی اشتباه می کنیم و آن را اصل می گیریم، مخاطب دکور خوب و زیبا را در کنار محتوای خوب دوست دارد وگرنه یک شب می بیند و دیگر نمی بیند.
*برخی شبکه ها فرهنگ انگلیسی را با ترجمه فارسی به مخاطب تزریق می کنند
**شما به زبان معیار بودن خبر اشاره و بر آن تاکید کردید، قطعا رسانه های دیگر دنیا نیز بر این موضوع واقف هستند، اما چه دلیلی وجود دارد که در بخش های خبری خود این عرف و معیار را می شکنند؟
در فرهنگ و عرف آنها این موضوع وجود دارد، وقتی هم به فارسی ترجمه می کنند رگه هایی از فرهنگ خود را دارند.آنها فرهنگ انگلیسی خود را به فارسی ترجمه کرده اند و رگهایی از فرهنگ خود را هم در آن قرار داده اند و فارسی عمل می کنند. اما ما این گونه نیستیم. در فرهنگ ما اولین راه ارتباطی سلام کردن است. یک زمانی به ما گفته بودند که به مهمان سلام نکنید که صورت خوبی نداشت و البته اصلاح شد . البته من هیچ وقت آن را اجرا نکردم. الگو گرفتن خوب است اما تقلید نه. الگو گرفتن اصول دارد.
*دکور تنها 5 درصد یک کار موفق است
**در برخی موارد فقط دکور عوض می شود ویا با شکستن چند جمله می خواهند قالب صمیمانه اجرا کنند، این مورد از مصادیق تقلید است ،ولی ما نسبت به آنها مزیت های بسیاری داریم که میتوانیم روی آنها تاکید و برنامه ریزی کنیم.
همینطور است اما اجازه دهید به یک موضوع تاکید کنم. داشتن استودیوهای بزرگ و پیشرفته مبتنی بر تکنولوژی روز دنیا ، وسایل حرکتی پیشرفته ، تجهیزات و تاسیسات استودیویی و نور و دکور خوب، بسیار بسیار لازم و ضروری است حتی بسیار بیش از اینکه ما داریم اما باید یادمان باشد که اینها اصل نیستند ، ابزار هستند. ما محتواهای بسیار غنی و جذاب داریم که میتوانیم روی آنها بعنوان یک اصل کار کنیم . مثل اینکه سریال سازها دایما سعی میکنند با لوکیشنهای مجلل ضعف فیلمسازی و سناریوهای ضعیف خود را جبران کنند. تا به نمایشنامه نویسها و سریال سازها و برنامه سازها می گوییم چرا برنامه تان جذاب نیست؟ می گویند که وقتی ما نمی توانیم یک خانم را بدون روسری نشان بدهیم و حتی اجازه نداریم اتاق خواب خالی را نشان بدهیم، چطور با سایر شبکه های دنیا رقابت کنیم که به راحتی می توانند حتی سکس را هم تصویر کنند و خشونت را نشان بدهند. اما من همیشه می گویم کج سلیقگی و خودباختگی است. چطور فیلمساز غربی از مفاهیم سخیفی نظیر خشونت و کشت و کشتار که با روح هیچ بشری سازگار نیست، می تواند فیلم جذاب بسازد اما ما با مفاهیمی مثل عشق، محبت، ایثار، ازخودگذشتگی و ... نمی توانیم فیلم های خوب بسازیم؟ یعنی ان فیلم با مایه های خشونت می تواند چندین میلیون دلار در دنیا فروش داشته باشد، اما ما با این همه مایه های انسانی و مضامین عمیق دینی و فرهنگی که با فطرت بشر هم همخوانی دارد و زیباست نمی توانیم فیلمی بسازیم که دیگران ببینند؟ این موارد همه بهانه است وگرنه شما فیلم خیلی ساده می توانید بسازید با مضامین عمیق و انسانی که می تواند مخاطبان میلیونی در تمام دنیا کسب کند. مثلا فیلم سینمایی نیاز چند سال پیش توسط آقای داودنژاد ساخته شد که هنرپیشه ها و کست بسیار ساده ای دارد اما هر بار تلویزیون آن را پخش کرده من دیده ام و حس خاصی نسبت به آن دارم. گذشت، جوانمردی، ایثار ، بزرگمنشی ، درگیری و ... همه در آن وجود دارد. ما ضعف های خود را با مسائل دیگری جبران می کنیم.
* گاهی دلیل برخی اتفاقات خیلی ساده تر از آن است که ما فکر می کنیم
**ما بعضی برنامه های خوب و حرفه ای هم داشته ایم اما متوقف شده اند. البته برخی برنامه ها مشکلاتی داشته اند و لی برخی دیگر که به بیان مسایل انقلاب اسلامی پرداخته اند یک جوری تعطیل شده اند. یک سوال صریح همیشه میان مخاطبان وجود داشته است که یک فشار داخلی یا از بیرون مانع ادامه یافتن برنامه هایی می شود که به قولی برنامه های موفق را به تعطیلی می کشانند؟
-داستان از این قرار است که وقتی برنامه ای در تلویزیون تصویب می شود، تعداد قسمتهایش مشخص است و معمولا مضربی از 13 است که در سه ماه روی آنتن می رود.
طبیعی است که وقتی مدت زمانش تمام می شود، برنامه نیز تمام شود. اما اینکه وقتی زمان به پایان رسیده ولی تصمیم برای ادامه پخش آن وجود دارد، دوباره پخش آن ادامه می یابد. ما برنامه هایی در دنیا داریم که قدمت 50 ساله دارند و عمدتا نیز بر اساس نام مجری شناخته می شوند. چون اسم برنامه خیلی در ذهن ها نمی ماند و می گویند برنامه فلانی. این برنامه و مجری آن باید قدمت داشته باشد و در ذهن ها بماند. به دلیل قدرت انتخاب فوق العاده بالایی که برای مخاطب وجود دارد، یک مخاطب در طول زمان و به مرور با برنامه اخت می شود، امکان ندارد با یک یا دو برنامه با کسی اخت شد. این مخاطبان اول چون فقط خوششان می آید برنامه را نگاه می کنند اما در ادامه چون به آن وفادار می شوند نگاه می کنند و حتی اگر برنامه دیگری خیلی جذاب باشد، ولی آن را نگاه می کند و پس از مدتی نیز با برنامه خو می گیرند و زندگی می کنند.
*داستان عجیب توقف یک برنامه پر طرفدار رادیویی در آذربایجان
من چند سال پیش به آذربایجان شرقی رفته بودم و مردم گله مند بودند از تعطیلی یک برنامه رادیویی، آنها می گفتند که دو آقایی بودند که عصرها ساعت 6 تا 7 غروب یک برنامه رادیویی اجرا می کردند. می گفتند به قدری برنامه این دو جذاب بود که همه مردم آذربایجان غربی، شرقی، اردبیل زنجان و مناطق ترک نشین، به آن گوش می کردند و می گفتند که خستگی روزانه ما از تنمان بیرون رفت. سالها این برنامه بود اما یک دفعه این برنامه تعطیل شد، پرسیدیم چرا و گفتند که این دو مجری بازنشسته شدند. اصلا یک نگاه اداری صرف. وقتی شما بتوانید میلیونها مخاطب را در یک ساعت بنشانی، آن هم در رادیو کار بسیار بزرگی است. گاهی دلایل خیلی ساده تر از آن چیز پیچیده ای است که ما فکر می کنیم. اصل کلی این است که باید انباشت صورت بگیرد و در طول زمان اتفاق بیافتد. باید یک برنامه تلویزیونی و رادیویی در بستر زمان آن قدر ادامه پیدا کند که مخاطبان با آن برنامه به دنیا بیایند و با آن از دنیا بروند.
*با برنامه های پر طرفدار کارهای زیادی می توان برای کشور انجام داد
با رسانه کارهای خیلی بزرگی می توان انجام داد، مثلا چند سال پیش در تهران شایعه شد که قرار است زلزله بیاید، همه مردم به پارک ها رفتند و عده ای هم به بیرون شهر رفتند. ما می دانستیم که این بحث صحت ندارد و همان شب از رئیس موسسه زلزله شناسی و کارشناسان دعوت کردیم و آنها به صورت کاملا علمی بحث کردند که زلزله چطوری و در چه شرایطی می آید. بعد که تمام شد، من گفتم که از همکار کارگردانم می خواهم که دوربین را به جلو بیاورد و می خواهم یک دقیقه با مردم سخن بگویم. گفتم اگر ما قائل به مسائل علمی هستیم، این سه مهمان امشب ما از بهترین ها و متخصصان این رشته هستند. زلزله سه مشخصه دارد، زمان، مکان و شدت. هیچکس نمی تواند این سه را هم زمان پیش بینی کند، این حرفی است که اساتید اینجا زدند، بنا بر این من می روم شب راحت در خانه بخوابم. نمی گویم ریسک زلزله وجود ندارد، ولی امشب مثل شبهای گذشته است و معلوم نیست که چه زمانی زلزله می آید و ما همیشه باید آماده باشیم. بعد از آن دوستان نیروی انتظامی میگفتند جریان در تهران برعکس شد و خیلی ها به منازل خود برگشتند. این موضوع به دلیل ممارست و انباشت اتفاق می افتد. مخاطب اعتماد پیدا می کند و به حرف مجری ایمان پیدا می کند. پس از واقعه 11 سپتامبر، همه مردم وحشت زده بودند و سر کار نمی رفتند، تفریح هم نمی کردند، افسردگی شیوع پیدا کرده بود و خودشان گفتند که چند مجری تلویزیونی آرامش را به آمریکا برگردانند و نه بوش، نه رامزفلد و نه دیگران. این ابزاری است که همه دنیا از آن استفاده می کنند و ما هم باید استفاده کنیم.
*گاهی یک تهیه کننده یا مدیر میانی به دلیل اینکه از مجری خوشش نمی آید یک برنامه پر طرفدار را متوقف می کند
**برخی هم می گویند که تلویزیون می ترسد که یک مجری به چهره تلویزیونی تبدیل شود؟ آیا واقعا اینطور است؟
نه اصلا. با قاطعیت می توانم بگویم که این موضوع یک مساله سازمانی نیست. ممکن است یک مدیر یا فردی به دلایل شخصی از یک مجری خوشش نیاید و نگذارد که کارش ادامه پیدا کند، آقای ضرغامی و مدیران ارشد سازمان ابداچنین نگاه و تفکری ندارند و بارها نیز گفته اند که مجریان توانمند، مهمترین سرمایه های صداوسیما هستند. در عمل گاهی در سطوح پایین تر این اتفاق می افتد، عمدتا هم به خاطر مسائل شخصی است نه سازمانی.
**آیا فکر نمی کنید برخی موارد را ما بیخود سانسور می کنیم؟ مثلا تلویزیون تجربه موفقی را پس از فتنه داشت و آن موقع حتی درباره برخی موارد سیاسی به صراحت صحبت کرد و بازتاب های خیلی خوبی هم داشت، چرا تلویزیون می ترسد که چنین برنامه هایی داشته باشد؟ فکر نمی کنید رسانه باید شجاع تر از الان باشد؟
-اگر روند را بخواهیم بگوییم، می توانم به قاطعیت بگویم که رو به جلو حرکت می کنیم، اما سختی های زیادی هم وجود دارد. حساسیت در رادیو و تلویزیون بسیار بالاست و طیف بزرگی از مسائل و مشکلات و نگاه ها وجود دارد که شما باید بتوانید آن را مدیریت کنید. مثلا من شنیده ام که برخی افراد، حتی موسیقی اخبار را هم گوش نمی کنند، یکسر طیف ما در جامعه مان این شخصیت ها را داریم، یک سر دیگر طیف ما افرادی را داریم که به دنبال کنسرت خواننده های آمریکایی در ایران هستند. خوب در چنین شرایطی چه می توان کرد؟
حال شما از مسائل فرهنگی بگیرید تا مسائل سیاسی و امنیتی که کار خیلی پیچیده تر می شود. طیف خیلی گسترده است، مثلا اگر شما شاهد گرانی باشید، دوست دارید که شب حتما برنامه ای در تلویزیون ببینید که به این موضوع می پردازد، در چنینی شرایطی مثلا وزیر صنعت ، معدن ،تجارت ، در عالم خود می گوید که من امروز جلسات بسیاری درباره گرانی داشته ایم و اگر این کارها را انجام نمی دادیم شدت گرانی بیشتر می شد، چرا هیچکس نمی بیند که من جلوی افزایش قیمت بیشتر را گرفته ام؟ حال شما کدامیک را بگویید ، بگویید که آقای وزیر خیلی زحمت کشیده و جلوی گرانی بیشتر را گرفته و یا بگویی حق با مردم است و گرانی وجود دارد. ولی اینکه رسانه باید جسورتر و شجاع تر باشد درست است. اما بحث های دیگری نیز وجود دارد که من واقعا بابت آنها نگران هستم. اگر بخواهیم خیلی به مسائل بپردازیم سیاه نمایی می شود و اگر نخواهیم بپردازیم سهل انگاری می شود. روی لبه ای باید حرکت کنی که در عین نشان دادن اتفاقات خوب از سیاه نمایی پرهیز کنی.
*گاهی دلیل برخی اتفاقات در سازمان آنقدر ساده است که قابل باور نیست
**گاهی اتفاقات عجیب و غریبی روی می دهد و یک برنامه خوب که از خط قرمزی هم عبور نکرده، به یکباره به حاشیه رانده می شود؟
- بعضی وقتها برخی اتفاقات به قدری ساده است که اصلا قابل باور نیست. البته اصول این است که برنامه ای که می گیرد و مجری که می گیرد، باید به هر قیمتی حفظ شود و در این میان می توان به برنامه نود اشاره کرد.
**اما شما خودتان این بحث را نقض می کنید، شما به عنوان مجری برنامه گفت و گوی خبری شبکه دو شناخته می شوید، اما الان برنامه پایش در شبکه یک را اجرا می کنید؟
- من گفت و گوی ویژه خبری را به مدت 7 سال بدون توقف اجرا کردم، در هفت سال اول عین 365 روز سال برنامه داشتم و موضوعی که عنوان کردید خواست من نبود. از نظر من علاقه مند بودم و هستم که تا آخر عمرم و تا روزی که نفسم بالا می آید در برنامه گفت و گوی ویژه خبری کار کنم برای اینکه این برنامه را خود ما آغاز کردیم و 12 سال من روی این برنامه کار کردم و تا زمانی که این برنامه به باشگاه خبرنگاران جوان واگذار نشده بود، من هیچ برنامه ای در هیچ جایی حتی در معاونت سیاسی خودمان اجرا نکردم. حتی گاهی برنامه نگاه یک که متعلق به گروه سیاسی است و همکار ما بودند، ساعت 9 شب مجری به دلایلی گرفتار شد و نیامد، هرچه اصرار کردند نرفتم و گفتم که فقط برنامه گفت و گوی خبری ولاغیر. اصلا دوست ندارم که مخاطبان و مردم مرا به برنامه دیگری بشناسند. بهر حال تصمیم من نبود.
*محافظه کار نشده ام
** البته شما محافظه کار هم شده اید.
-خیر محافظه کار نشده ام. اول اینکه من جز ویژه برنامه های انتخابات مجلس، در 6 ماه اخیر برنامه نداشته ام. ما برای گفت و گوی ویژه خبری در بنیان کار سه اصل تعریف کرده بودیم که حتما چالشی باشد، حتما کارشناسی باشد و حتما خبری باشد. ما برای این برنامه حدود 20 اسم انتخاب کردیم که در نهایت به این نام رسیدیم. ما متعهد بودیم که در برنامه دیدگاه های موافق و مخالف را داشته باشیم. حتی اگر در برنامه ای نماینده گروه مقابل نبود، من خودم را مکلف می دانستم که در کسوت مخالف دربیایم. حرف بی ربط عوامانه هم در برنامه نمی زدیم. حتما هم باید به یک خبر روز می پرداختیم. اما بعدها این معیارها تعدیل شد.
باید همه شرایط با هم فراهم باشد. ما پارسال پس از مدتها سر ادغام وزارتخانه ها نیمچه مناظره ای داشتیم و یک دفعه فیتیله برنامه ما که این همه پایین بود، بالا آمد. ما در سالهایی طبق نظر مرکز تحقیقات صداوسیما مخاطبانی بالای 10 میلیون نفر داشته ایم که رقم بسیار بالایی است و کمتر برنامه ای در دنیا پخش می شود که نصف مردم آن را نگاه کنند.
*دوران طلایی گفتوگوی ویژه خبری
**زمان راه اندازی گفت و گوی ویژه خبری، یکی از امتیازات این برنامه مناظره گونه بودن آن بود و مخاطب شما را به عنوان نماینده خود در مقابل مدیر یا مسئول مهمان برنامه می دانست.
-دوران طلایی گفت و گوی ویژه خبری بود.
**تا به حال شده که یک مدیر ارشد به شما بگوید و پی گیری کند که چرا برنامه تان از رونق افتاده است؟
-بله. بهرحال آنها می دانند که کسی حاضر به دیدن آنها در یک برنامه رپرتاژی نیست. اینکه شما به عنوان یک وزیر به یک برنامه چالشی جدی بروید و با 20 میلیون بیننده سربلند بیرون بیایید، خیلی جذاب تر است تا اینکه مخاطب کانال را عوض کند.
*برخی مدیران برای آمدن به گفتوگوی ویژه خبری تماس می گرفتند
**یعنی خودشان پی گیر آمدن به این برنامه بودند؟
-بله. به شدت. خودشان و روابط عمومی شان مدام پیگیری می کردند که به برنامه بیایند.
**آن وقت انتظارر نداشتند که شما به قول معروف هوایشان را در برنامه داشته باشید؟
-خیر. چون می دانستند که ما هوای کسی را نخواهیم داشت. وظیفه ما داشتن هوای مخاطب است .
ممکن است که یک برنامه به رپورتاژ آگهی کامل تبدیل شود، اما این از توصیه و فشار مهمانان نیست بلکه از بی عرضگی و بی دانشی ما بوده است.
**چند بار شده که شما زورتان به طرف نرسد؟
-از جمله افرادی که در این زمینه ها خیلی توانمند بود، مرحوم نوربخش بود. من با ایشان چندین مصاحبه داشتم و مصاحبه ها برای خود من هم نفس گیر بود. خیلی راحت نبود و باید تمام هوش و حواسم را جمع می کردم تا با ایشان بحث کنم. آقای مظاهری بانک مرکزی نیز از جمله این افراد هستند. آقای احمدی نژاد نیز از این جمله هستند و فرد قوی هم هستند در مصاحبه. معمولا هم شخصا هیچ مشکلی برای پاسخ دادن به سوالات حتی چالشی ندارند.
*احمدی نژاد هیچ وقت نگفت فلان سوال را بپر و فلان سوال را نپرس
**پس شما تا به حال در مصاحبه هایتان با آقای احمدی نژاد راحت بوده اید؟
-بله. تا به حال پیش نیامده که بگویند فلان سوال را بپرس یا نپرس. اصلا پیش نیامده است.
**البته انفعال شما در مقابل آقای احمدی نژاد و عدم گفت و گوی چالشی، منجر به بروز یکسری شایعاتی هم شد.
-برای من که 14 الی 15 سال به طور مداوم این کار را انجام داده ام و بیش از 5 هزار مصاحبه انجام داده ام ، حتما بسیار خوشحال کننده خواهد بود که در هر مصاحبه به قول گفتنی بترکانم. ولی به هر حال یکسری ملاحظات است که نه به محافظه کاری و نه به وام دار بودن من برمی گردد. واقعا این ملاحظات به هیچ عنوان شخصی نبوده است که مثلا من بگویم موقعیتم به خطر می افتد.
**بهترین سوژه ای که طی این سالها کار کرده اید، چه بوده است؟
-من بیشتر از بحث مناظره هایی که در برنامه مان بوده لذت برده ام، بعد از آن نیز یکسری موضوعات بوده که خیلی تلخ بوده اند به لحاظ اتفاق ولی در گفت و گو جذاب بوده است، مثل غرق شدن دختربچه ها در حوض پارک شهر.
*علاقمند بودم اجرای مناظره های ریاست جمهوری در سال 88 با من بود
**دوست داشتید مجری مناظره های ریاست جمهوری در سال 88 بودید؟
قطعا اما نه با آن کیفیتی که مناظره ها برگزار شد، با آن نقشی که مجری داشت ، نه.
**به نظرتان مجری می توانست نقش بیشتری در مناظرات داشته باشد؟
-اگر مجری اختیار داشته باشد، می تواند مناظرات را عالی برگزار کند. من خیلی دوست داشتم که اجرای این مناظرات را برعهده داشتم، اما مجری که دارای اختیار باشم.
**اختیار به چه مفهوم؟ آن وقت چه کارهایی می توانستید انجام بدهید؟
-اختیار به این مفهوم که برنامه از سوی مجری مدیریت شود، نه اینکه مهمان ها برنامه ها را اداره کنند. آن برنامه ها را مهمان ها اداره می کردند.
**ولی بهرحال وزن آدم ها بر اداره برنامه تاثیر می گذارد.
-اصلا این طور نیست. مجری به راحتی می تواند برنامه را اداره کند. من برنامه های مناظره ای بسیار سنگینی را در برنامه خودمان اداره کرده ام. منتها به شرطی که مجری اختیار عمل داشته باشد.
مجری باید اجازه داشته باشد در بحث ها مشارکت داشته باشد، قاطعیت داشته باشد ، جهت دهی کند و سوال بپرسد. این نباشد که مهمان ها برای هم سوال طرح کنند، به خودشان جواب بدهند و با هم بحث کنند و مجری فقط نگاه کند.
* بسیار علاقه مند بودم با مقام معظم رهبری در مورد سند چشم انداز و نگاهشان به ایران در سال 1404مصاحبه کنم
**دوست داشته اید با چه کسی مصاحبه کنید ولی مقدور نشده است؟
-من بسیار علاقه مند هستم که با مقام معظم رهبری مصاحبه ای در مورد سند چشم انداز و نگاهشان به ایران در سال 1404 در ابعاد مختلف و شعارهای سال داشته باشم.
**به جهات ژورنالیستی دوست دارید با ایشان مصاحبه کنید یا نه می خواهید نظراتشان را درباره یکسری مسایل بدانید؟
-هر دو . هم می خواهم نظرشان را بدانم و در عین حال نیز برای من یک نوع اعتبار محسوب می شود.
**در جهان چطور؟
-با خیلی از شخصیت ها دوست دارم این کار را انجام بدهم و یکسری گفت و گوهای بین الملی را با شخصیت های طراز اول دنیا در حوزه های مختلف تدارک دیده ام.
*بهترین مصاحبه حیدری
**بهترین مصاحبه ای که تا به حال داشته اید، چه بوده؟
-چند ماه پیش یک مصاحبه ای با معاون بانک مرکزی داشتم که درباره بانک داری اسلامی بود و مورد استقبال واقع شد. چند سال پیش نیز مصاحبه ای با مدیر همراه اول داشتم که خیلی خوب بود. همان دوره ای بود که همراه اول با مشکلات بسیاری همراه بود.
**الگوی شما در کار اجرا چه فرد یا افرادی بوده اند؟
-مایک والاس، اپرا وینفری، فرید زکریا. ضمن اینکه اجراهای عادل فردوسی پور را هم خیلی دوست دارم.
**اینکه برخی موارد مهم پرسیده نمی شود، از چه جایی ناشی می شود؟ آیا تیم سانسوری در تلویزیون وجود دارد؟
-خیر. دلایل مختلفی دارد که یکی ازمهمترین آنها خودسانسوری مجری است.
**کاری دارید که هنوز انجامش نداده باشید؟
-من اگر این اختیار را داشته باشم، بسیار علاقمندم که یک برنامه شبانه داشته باشم با دوربین ها و میکروفن های باز و به مردم بگویم که هرچه دلتان می خواهد بگویید. آن هم زنده و معتقدم که هیچ اتفاقی نمی افتد و اتفاق های خیلی خوبی هم می افتد و آن وقت مردم احساس می کنند که خودشان را در تلویزیون می بینند.
**آرزوی کاری شما چیست؟
-دوست دارم بتوانم یک برنامه ای اگر شد خود گفت و گوی ویژه خبری و اگر نشد مثل این برنامه را تا آخر عمرم داشته باشم.
**یعنی دوست دارید به این برنامه برگردید؟
-بله. من این برنامه را خیلی دوست دارم.
**آرزوی شخصی تان چیست؟
-همه آرزوهایی که همه دارند و اول از همه سلامتی. چون من کار درمان کرده ام و صحنه هایی را دیده ام در بیمارستان و در این مورد محتاط هستم، برای همه آرزوی سلامتی دارم.
**هنوز که ازدواج نکرده اید؟
-خیر.
**چرا؟
-هنوز فرصتش پیش نیامده است.
**این مورد جزو آرزوهایتان نیست؟
-آرزو که خیر ولی جزو برنامه های زنگیم حتما هست.
**تا به حال شده در گفت و گویی گیر بیافتید؟
-بله. گیر از این نظر که احساس کرده ام دستم در مقابل طرف مقابلم خالی است و به ضعف من برمیگشته و نه به قدرت طرف.
برای برنامه های چالشی تحقیق و مطالعه حتما لازم است ولی کافی نیست.
**برنامه خوبی که در اوقات فراغت می بینید، کدام است؟
-من خیلی کم تلویزیون نگاه می کنم و بیشتر مطالعه می کنم.
**آرشیو برنامه هایتان را دارید؟
-متاسفانه خیر.
**از کدام سریال خوشتان آمده؟
-چک برگشتی را دوست داشتم.
**فیلم چطور؟
-خیلی کم فیلم می بینم.
**ویژگی های خود در اجرا را چه می دانید؟
-خیلی روی تفکیک جایگاه مسئولیتی فرد و خود فرد حساس هستم و این دو را از هم جدا می کنم. فردی که شما با او مصاحبه می کنید پدر یا مادر یک خانواده است. شخصی است که برای خود حرمت دارد و اگر سمتی هم دارد، شخصیتش باید محترم نگاه داشته شود ولی مسئولیتش باید به چالش کشیده شود. البته منصفانه. متاسفانه خیلی از همکاران ما چنین کاری انجام نمی دهدن و چون طرف از مسئولیت و وظایف فرد اطلاع کافی ندارد وارد فضای خصوصی می شود که غیر قابل قبول است.