خانه هنرمندان ايران، بنا بود
ضمن گردهم آوردن صنوف هنري، به فعاليت هاي گوناگون هنرمندان، در راستاي
اهداف فرهنگي نظام جمهوري اسلامي جهت دهي نمايد.
اما چه شد؟
آيا خانه هنرمندان توانست در قد و قواره نهادي فرهنگي و هنري آشكار شود و اهداف نظام ديني را تعقيب كند؟
آيا خانه هنرمندان، تبديل به مأمن و محلي شد كه هنر متعهد از دامان آن سر برآورد؟
نگاه
به كارنامه اين نهاد- از بدو پاگيري تاكنون- گواهي مي دهد كه متأسفانه
خانه هنرمندان ايران، نه تنها گامي در مسير مأموريت ذاتي خود برنداشته است،
بلكه دقيقاً تبديل به بستر و محل امني براي جريان هاي سكولار، هنر غيرديني
و شبه هنرمندان معاند شده است.
مدير نخست خانه هنرمندان ايران- بهروز
غريب پور دست به ايجاد ارتباطات عميق ميان مجموعه زير مديريت اش با
سفارتخانه هاي كشورهاي اروپايي در تهران زد. در زمان او بود كه رامين
جهانبگلو جاسوس «CIAس اقدام به داير كردن نشست هاي جدي سياسي و فرهنگي كرد و
كيان تاجبخش عامل بنياد سوروس توانست امكانات خانه هنرمندان را در مسير
القاي آموزه هاي جنگ نرم به هنرمندان بكار بگيرد.
در دوره اخير، خانه هنرمندان، با مديريت آقاي سرسنگي به نظر مي رسد سياستهاي گذشته را پيگيري كند.
پس
از استعفاي بهروز غريب پور از مديرعاملي خانه هنرمندان و در پي افشاگري
هاي روزنامه كيهان، جهت گيري هاي خانه هنرمندان تغيير كرد، اما در ماههاي
گذشته مجدداً گويي كه عملكرد مديريت خانه هنرمندان با گريز از «تعهد» معنا
شده است زيرا عملكرد خانه نه فقط در مسير انقلاب نيست بلكه باز هم سياستهاي
غيرمسئولانه ادوار پيشين مديريتي در حال تكرار است. براي نمونه، جمعه
گذشته در اقدامي عجيب خانه هنرمندان ايران و با حمايت شهلا لاهيجي(از
محكومان كنفرانس برلين كه با باند سيامك پورزند همكاري نزديك داشت) اقدام
به رونمايي از كتاب چهره اي معاند به نام بهرام بيضايي كرد.
بهرام
بيضايي كه با يك جريان منحط و وابسته به بيگانگان مناسبات و پيوندهاي
نزديكي دارد، عليرغم حمايت هاي مديريت هاي فرهنگي هنري در ادوار مختلف به
مناسبتهاي گوناگون عليه نظام ديني بيانيه امضاء كرده است. در مصاحبه هاي
مختلف به نظام تهمت زده است. وي هيچ گاه در رنج مردم ايران و همسو با
باورهاي ملي و ديني ايرانيان، همراهي نشان نداده است. به نوشته مطبوعات پس
از سفر دو سال پيش وي كه با حمايت عباس ميلاني (عامل CIA) به دانشگاه
استنفورد صورت گرفت بزودي در كاليفرنيا با همكاري يك خواننده بدنام به نام
محسن نامجو (فردي كه هتاكي هاي فراواني به اسلام كرده است) نمايشي به صحنه
مي آورد تا كينه خود نسبت به باورهاي الهي را يك بار ديگر به اثبات برساند.
با اين حال، خانه هنرمندان ايران كه قرار بود حافظ فرهنگ و هنر ديني باشد
يك بار ديگر تبديل به بستر طرح و تجليل از عنصري معاند و ضد دين مي شود كه
همواره در خدمت ضدانقلاب بوده است. در واقع خانه هنرمندان ايران تبديل شده
به جولانگاه عناصري كه نسبت چنداني با فرهنگ و عقايد مردم ايران ندارند.
اتفاقي
كه روز جمعه در خانه هنرمندان ايران رخ داد، ضرورت اعتناي جدي وزارت فرهنگ
و ارشاد اسلامي و دستگاههاي مسئول را نسبت به عملكرد مديريت خانه هنرمندان
ايران و اتفاقاتي كه درون آن در حال رخ دادن است، گوشزد مي كند.
به
واقع، چرا بايد نهادي كه بودجه آن از محل بيت المال فراهم مي شود و از
حمايت هاي مستقيم و غيرمستقيم شهرداري تهران برخوردار است، صرف رويدادها و
آدمهايي گردد كه در درون و بيرون از كشور ارزشهاي يك ملت را به سخره گرفته
اند؟
آخر در كجاي دنيا عناصر بي نسبت با مردم يك جامعه، با پول آن مردم و
با بسيج امكانات نظام حاكم بر آن جامعه، هدف تكريم قرار مي گيرند؟!
کیهان