به گزارش سرویس حوزه پایگاه 598 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین سید مهدی میرباقری، شامگاه 27 اردیبهشت ماه در مراسم سومین سالگرد عروج ملکوتی حضرت آیتالله بهجت در مسجد فاطمیه قم به ایراد سخنرانی پرداختند. اهم سخنان رئیس فرهنگستان علوم اسلامی در ادامه می آید:
رسیدن به مقام اخلاص و مقام توحید، موضوعی است که همه انبیاء ما را به آن دعوت کردند و آنچه که ما را در این مسیر کمک میکند همان دستوراتی است که اولیا خدا به ما آموختند.
در حدیثی قدسی آمده است که بندگان برای قرب به خدا باید راه محبوب او را طی کنند. شعاع محبت الهی است که بنده را به خدا نزدیک میکند. راهی برای تقرب الهی نیست جز جذب شدن به این شعاعها و چیزی که خدا آن را دوست دارد واجبات است و اگر خدا مسألهای را محبوبتر از واجبات میدانست در این حدیث ذکر میکرد.
همه قوایی که خدا به ما عطا کرده و نیروها و امکاناتی که داریم برای تقرب به خدا است و تنها راه تقرب هم این است که این قوا را در راه تقرب به خدا به کار بیندازیم و این مسأله شکر نعمت محسوب میشود.
مهمترین فریضه ما توحید و ورود به ولایت است و دومین قدم در وادی تقرب به خداوند، قرب نوافل است. فردی که این مراحل را طی کند، خداوند او را دوست میدارد و خداوند زبان او و گوش او و دست او میشود، عبد در مقامی قرار میگیرد که تمام کارهایی که انجام میدهد، الهی است و انسان تا سیر در صراط محبت نکند به این مرتبه نمیرسد.
مقام ولایت این است که همه قوای ظاهری و باطنی انسان تحت ولایت الله قرار میگیرد و این به معنای آن نیست که انسان اختیار ندارد، بلکه همه این امکانات تحت ولایت الله و با اختیار فرد به کار گرفته میشود. بالاترین درجه قرب این درجه است و کسانی که این وادی را به طور مستقل طی کردند اهلبیت(ع) هستند، افزود: در دعا داریم «لاحبیب الا هو و اهله» و این مرتبه اهلبیت(ع) را میرساند.
اهلبیت(ع) صراط ولایت الهی هستند و صراط آنها صراط محبت است. صراط مستقیمی که در قرآن آمده است به این امر اشاره دارد. ما در سوره حمد از خدا درخواست میکنیم ما را همراه با صراط محبت قرار دهد و این صراط مستقیم وجود معصوم(ع) است.
در حدیث هست که صراط الذین انعمت علیهم، شیعیان علیبنابیطالب(ع) هستند و اگر کسی وارد این وادی و صراط مستقیم شد، نعمتی که به او داده میشود همان نعمت صراط مستقیم است و دیگران نیز اگر میخواهند در این وادی راهی بیابند باید از طریق اهلبیت(ع) این کار را انجام دهند.
اهلبیت(ع) هستند که تمام فرائض و نوافل وجودی خود را در راه محبت خدا قرار دادند ، اگر بندهای ملتزم به شؤون ولایت معصوم شد، این بنده با توجه به ظرفیت خود دست معصوم(ع)، چشم معصوم(ع) و ... میشود. و فردی که به این مرتبه رسیده حصنی برای سایرین است. تا از نور وجود او استفاده کنند زیرا حامل علم و صبر و ... معصوم(ع) هستند.
انسانهایی که حامل علم امام میشوند نه تنها حامل صبر و حلم، بلکه بار سنگین علم امام را تحمل میکنند، با دیگران قابل مقایسه نیستند. من نمیدانم درباره آیتالله بهجت چه بگویم و گفتن من نقص ایشان محسوب میشود، آنچه که من میفهمم این است که وجود ایشان از همان وجودی است که در سیر در وادی ولایت ثبات قدم داشتند. ترک محرمات، محبوبترین اعمال نزد خداست. کرامتهای زیادی از ایشان نقل کردند اما به نظر من کرامت آیتالله بهجت یعنی همین ترک محرمات محسوب میشود.ایشان نمیتوانستند، قولهای مختلف را بگویند و آنها را بررسی کنند. و این به خاطر تقوای ایشان بود.
ایشان از اشخاصی بودند که در وادی ولایت امیرالمؤمنین قدم زده بودند، و این خصوصیت جامعیت شخصیت آیتالله بهجت را ممتاز میکند. جنبه فقاهتی و جنبه علمی ایشان مطرح نشده است. زیرا خودشان مایل نبودند که این ویژگی گسترش بیابد. من از شاگردان ایشان تقاضا دارم که این بخش از وجود ایشان را بیشتر تبیین و روشن بکنند.
کرامتهای بسیاری از آیتالله بهجت نقل شده، اما عرض بنده این است که آیتالله بهجت شعبهای از ولایت امیرالمؤمنین(ع) بودند و کرامت یعنی این. یعنی یک انسانی هر کجا یاد او هست و نسیم وجودی او هست، قلبها را متوجه خدای متعال بکند.
برخی هستند یادشان انسان را به خدا میرساند و یاد آنها از یاد خدای متعال جدا نیست و نمیشود آنها را نفسانی یاد کرد، یاد آیتالله بهجت یاد رحمانی است و این یعنی یک شخصیتی همه حالاتش حالات ذکر است زیرا این تأثیر را میگذارد و این موضوع را باید از آیتالله بهجت یاد بگیریم.
نکتههایی که از آیتالله بهجت میتوان فراگرفت، ورود به ولایت امیرالمؤمنین(ع) و تحمل این ولایت و پای امتحانات ایستادن و حامل این حقیقت شدن و همچنین دومین نکته پایداری در مسیر است و سپس حفظ این خط در جامعه شیعه، درسهایی است که از ایشان باید فراگرفت.
ایشان دعا کرده بود که اگر نماز جماعت هم نتوانستم بیایم، اما درس را تا آخر عمر ادامه بدهم و جمع میان این دو موضوع آن چیزی است که میتوانیم از آن الگوگیری کنیم. مسیر سلوکی ایشان، مسیر خاصی بود. معلم انسان علمش است و باید به هرچه میداند عمل کند و بعد تکیه بر احتیاط میکردند و این قدم اول در این وادی است و دستورات خاص ایشان بحث دیگری است.
روش ایشان عمل، احتیاط و توسل بود، ایشان بیش از آنکه در قول ما را دعوت کنند با عمل دعوت میکردند و این آن چیزی است که ما باید دنبال کنیم و بقیه مراتب ایشان شعاع و آثار عمل به این مسأله است و به دست آوردن عمل به معلومات بسیار دشوار است.
عزیزانی که خلأ ایشان را احساس میکنند اگر کسی مانند ایشان را یافتند به ما هم خبر بدهند. ایشان جزو استثاناءها هستند و خداوند به ما توفیق بدهد که مسیر ایشان را طی بکنیم و دعای خیر ایشان را شامل حال ما قرار بدهد.