وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است

  •  
      
کد خبر: ۵۴۳۶۲۵
زمان انتشار: ۱۱:۲۱     ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
آیت‌الله ربانی شیرازی، مجاهد نستوه انقلاب اسلامی، پس از سال‌ها مبارزه با رژیم پهلوی و گروه‌های ضد انقلاب، در سال ۱۳۶۰ هدف ترور نافرجام قرار گرفت، اما سرانجام در حادثه‌ای مشکوک در جاده دلیجان ـ محلات به شهادت رسید. مرگ او که با ابهاماتی همراه بود، تا امروز به عنوان یکی از رویدادهای تلخ تاریخ انقلاب اسلامی باقی مانده است.

به گزارش پایگاه خبری 598، آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی علاوه بر مبارزه با رژیم پهلوی، در مقابله با گروه‌های التقاطی و حفاظت از کیان انقلاب اسلامی هم بسیار فعال بود و با دقت نظر مواضع و عملکرد آنها را مورد توجه قرار می‌داد.

در دوران پیش از انقلاب متحمل مرارت‌های متعدد همچون زندانی شدن در زندان شاه نیز شد پس از انقلاب نیز در شورای نگهبان و مجلس خبرگان به ایفای نقش پرداخت و در ابتدای پیروزی انقلاب نیز به واسطه اعتماد امام به ایشان در استان‌هایی چون فارس و کردستان و آذربایجان حضور پیدا کرد و به ساماندهی مسائل در آنها پرداخت.

 

مبارزه در جوانی

تصمیم برای ورود به حوزه مصادف با اوج مبارزه رضاخان با فرهنگ و مظاهر دینی و روحانیت بود. عبدالرحیم در واقعه کشف حجاب با اجازه آقا سیدنورالدین آیات و روایاتی را که دلالت بر لزوم پوشش برای زن و حفظ بدن زن و مرد بیگانه از یکدیگر داشت، استخراج و به صورت اعلامیه بر معابر عمومی نصب کرد و با این عمل به اولین حرکت دینی و تبلیغاتش دست زد.

در هنگام تحصیل در حوزه شیراز، احساس کرد که فرقه‌های به ظاهر مذهبی چون صوفیه و بهائیت، در واقع گروه‌های سیاسی هستند که با هدف اجرای سیاست‌های استعماری انگلیس و ایجاد شکاف بین صفوف مردم و بدبین کردن آنها نسبت به روحانیت و مرجعیت تقلید دست به کار شده‌اند. از اینرو مبارزه با آنان را از وظایف خویش برشمرد و به دلیل آشنایی با مشکلات آن، در وهله اول کوشش کرد تا با سخنرانی و تشکیل جلسات بحث و مناظره علمی و گفتگوهای مستقیم با سران این فرقه‌ها آنان را متقاعد سازد؛ اما پس از عدم قبول مناظره از سوی رهبران این فرق و اقدام آنها به جوسازی و شایعه پراکنی علیه ربانی برای جلوگیری از حضور وی در منطقه، او مردم را به تصرف و انهدام مراکز آنها توصیه کرد.

اقدامات وی در مبارزه با عوامل بهایی در منطقه سروستان (که از پایگاه‌های اصلی بهائیان فارس و پل ارتباطی آنها در شیراز با دیگر مناطق بود) در ۲۸ صفر ۱۳۶۷ ق/ ۱۳۲۷ مصادف با شهادت امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) منجر به زد و خورد و قتل سرکرده آنان و سپس دستگیری خود و حدود سی نفر از مسلمان‌ها شد که تعدادی از این دستگیر شدگان از جمله ربانی به اعدام محکوم گردیدند، ولی به دلیل فعالیت پیگیر علمای شیراز از اعدام وی جلوگیری به عمل آمد.

از دیگر فعالیت‌های او مبارزه با دراویش بود که توانست مسجد گنج شیراز را که از پایگاه‌های آنان بود از دستشان خارج سازد؛ و نیز مبارزه علمی و فکری از طریق بحث آزاد و مناظره با اخباریان (که به انکار وظیفه مجتهدان و محدودیت نقش علما از لحاظ عقیدتی و عملی قائل بودند) و مبارزه با چپی‌ها و کمونیست‌ها بود که تا آخرین روزهای زندگیش ادامه داشت.

ایشان در جوانی پس از کسب علوم مقدماتی در شیراز، مسیر مهاجرت را در پیش گرفت در آن زمان مرجعیت عالم تشیع با آیت الله بروجردی بود و توفیق تلمذ برای ایشان فراهم شد. ورود آیت‌الله بروجردی به قم سرآغاز تحولی عظیم در مرجعیت شیعه شده بو و فرصت مغتنمی برای طلاب جوانی همچون آیت‌الله ربانی شیرازی فراهم گردید تا از محضر وی کسب فیض کنند. به زودی نردبان ترقی را طی نمود و به درجه اجتهاد نائل گردید و اجازه دریافت از آیات عظام: شیخ محمدکاظم شیرازی، سیدعبدالله بلادی و شیخ آقا بزرگ تهرانی دریافت نمود.وی در ابتدا در شیراز و قم به تدریس اشتغال داشت اما بعدها به واسطه مبارزات سیاسیش، تدریس را رها کرد.

 

ضرورت کار تشکیلاتی

وی در این زمان ضرورت کار تشکیلاتی در میان علما و ضرورت گردهم آمدن علما را نیز کلید زد. ایشان در این مورد می‌گوید: «چون خبر داشتم که شاه اقدامات ضد اسلامی خود را با وفات آیت‌الله بروجردی شروع می‌کند لذا پس از وفات ایشان مدرسین را دعوت کردم در منزل آقای حرم‌پناهی و چند جای دیگر و پیشنهاد انتخاب مرجع واحد را مطرح کردم و در مقام نظرخواهی پیشنهاد مرجعیت آقای خمینی(ره) را دادم. در آن جلسه این مطلب به ذائقه خیلی‌ها خوش نیامد و قبول ننمودند».

متعاقب مطرح شدن تز حکومت اسلامی از سوی امام راحل، شکل و شمایل مبارزات انقلابی نیز از سوی مبارزان جهت‌دار شد و آیت‌الله ربانی شیرازی نیز متأثر از ایده حکومت اسلامی امام، به آموزش و تربیت نیرو و کادرسازی انقلابی دست زد. یکی از کادرهای مرتبط با فعالیت‌های آیت‌الله ربانی شیرازی، گروه ابوذر بود که متعاقب دستگیری اعضای این گروه، آیت‌الله ربانی شیرازی نیز توسط ساواک دستگیر شد، اما در جریان شکنجه‌های متعدد مدرک و اعترافی از آیت‌الله ربانی عاید ساواک نشد.

پس از این ماجرا آیت‌الله ربانی شیرازی به زندان قصر در تهران منتقل شد. از مهم‌ترین اتفاقات رخ‌داده در این برهه در زندان قصر این بود که آیت‌الله ربانی شیرازی مبتکر برپایی نماز جماعت اول وقت صبح در میان زندانیان شد؛ مسئله‌ای که اصلا به مذاق رژیم و مسئولان زندان خوش نیامد و فشارها و قساوت‌ها با آیت‌الله ربانی شیرازی به عنوان بنیان‌گذار این حرکت بیشتر شد.با وجود مصائبی که زندان برای آیت‌الله ربانی شیرازی داشت، به دلیل طولانی بودن نسبی مدت زمان حضور ایشان در زندان، فرصت مغتنمی نیز برای فعالیت‌های تحقیقاتی از سوی ایشان فراهم شد. در این زمان، تحقیقات و تعلیقاتی بر چند کتاب از جمله «وسائل‌الشیعه» از سوی آیت‌الله ربانی شیرازی نگاشته شد.

از ایشان آثاری برجای مانده است، از جمله: سلاسل الصوفیه در تبیین افکار و عقاید صوفیه و ریشه‌های پیدایش آنها، تصحیح و تعلیق هفده جلد از کتاب و رسائل الشیعه، تصحیح و تعلیق چهل جلد از کتاب بحارالانوار، قضاء الحقوق فی ترجمه الصدوق، در بزرگداشت شیخ صدوق؛ حرکت طبیعی از دو دیدگاه؛ جزواتی در فقه و اصول و رساله‌هایی در شرح حال علما و دانشمندان که قسمتی از آن در پیش جلد بحارالانوار و مقدمه معانی الاخبار به چاپ رسید.

 

مأموریت‌های پس از انقلاب

انقلاب اسلامی ایران با مبارزات مستمر مردمی و با رهبری امام راحل به پیروزی رسید. پس از استقرار نظام اسلامی چالش‌های متعددی رخ داد و در این میان یاران آزمون پس‌داده امام راحل به اقتضای شرایط و با حکم امام در مناطق مختلف کشور حضور پیدا کردند. آیت‌الله ربانی شیرازی نیز به عنوان یکی از متقدمین نهضت اسلامی و از یاران دیرین امام، در این برهه مورد وثوق امام خمینی(ره) قرار گرفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا به عضویت مجلس خبرگان و شورای نگهبان درآمد و به دلیل شرایط خاصی که کردستان و آذربایجان در ابتدای پیروزی انقلاب داشتند به این دو منطقه عازم شد.

اوضاع کردستان در این میان بغرنج‌تر بود و آیت‌الله ربانی شیرازی در مدت حضور خود در کردستان پیشنهاداتی مانند عملیات پاکسازی، تقویت پادگان‌ها و پاسگاه‌ها و تقویت روحیه پرسنل و تنبیه و اخراج متخلفان، رسیدگی به وضع عشایر و روحانیون و طلاب اهل سنت و جماعت و دستگیری افراد خائن و ضد انقلاب ارائه نمود که البته دولت موقت در اجرا و عملیاتی کردن بسیاری از آنها اهمال کرد.

مشابه حضور در کردستان، آیت‌الله ربانی شیرازی به فرمان امام راحل در آذربایجان نیز حضور پیدا کرد تا شاهد اوضاع از نزدیک و ساماندهی امور باشد. روشنگری‌های آیت‌الله ربانی شیرازی در مدت حضور در آذربایجان سبب شد تا بسیاری از خدعه‌های حزب خلق مسلمان که در منطقه فعال بود، نمایان شود و در نتیجه این روشنگری‌ها مردم عناصر ضد انقلاب و ضد خلق مسلمان را از مراکز رادیو و تلویزیون تبریز، که مدتی بود در اشغال و تصرف آنها قرار داشت، بیرون ریختند. متعاقب این مسائل، آیت‌الله ربانی شیرازی دوره مشابهی را نیز در استان زادگاه خود، یعنی فارس، به ساماندهی مسائل در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و بار دیگر توانمندی سازمانی ایشان در ابتدای انقلاب به منصه ظهور رسید.

آیت‌الله ربانی شیرازی چه در دوران تبعید و حضور در زندان و چه در دوران پس از پیروزی و استقرار انقلاب اسلامی ایران، در کنار مبارزه عملیاتی و در صحنه، مبارزه فکری را نیز در دستور کار قرار داده بود و آماج اصلی حملات ایشان متوجه گروهک‌های منافقین بود که بسیاری از پایه‌های لرزان تئوری‌های آنها را در عمل نمایان می‌کرد.

باید به یاد داشت که فعالیت گروه‌های مرتبط با چپ و حجم تبلیغات و شعارهای گروه‌های چپ در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گسترش روزافزونی پیدا کرده بود و در این میان روشنگری‌های امثال آیت‌الله ربانی شیرازی نقش مؤثری در برملا شدن نقشه‌های آنان داشت و البته که کینه‌ای نیز از سوی منافقین از آیت‌الله ربانی شیرازی در همین برهه گرفته شد.

 

ترور نافرجام و رحلتی مشکوک

مشخص بود فعالیت‌های روشنگرانه پس از انقلاب آیت‌الله ربانی شیرازی از سوی گروه‌های التقاطی بی‌جواب نمی‌ماند؛ سال ۱۳۶۰ آیت‌الله ربانی در مسیر بازگشت از جهاد سازندگی، هدف حمله تروریستی قرار گرفت که البته نافرجام باقی ماند؛ تروری که سبب شد امام راحل نیز در پیامی به ایشان عنوان کنند این قبیل ترورها و برخوردها با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین است و برای آیت‌الله ربانی شیرازی آرزوی سلامت کردند.

سرانجام وی در یک سانحه مشکوک رانندگی در ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ در مسیر دلیجان ـ محلات مجروح شد و با آن که جراحتی سطحی داشت، پس از انتقال به یکی از درمانگاه‌های محلات درگذش!! پیکر او پس از تشییعی باشکوه و اقامه نماز توسط آیت‌الله گلپایگانی در جوار حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیهم) به خاک سپرده شد.

 

در پیام امام راحل آمده است:

‏‏إنا لله و إنا إلیه راجعون

‏‏با کمال تأسف رحلت غم انگیز جناب حجت الاسلام والمسلمین، مجاهد عزیز،‏‎ ‎‏آقای ربانی شیرازی را به اسلام و اولیای معظم اسلام، بویژه حضرت بقیة الله ـ أرواحنا‏‎ ‎‏فداه ـ و به ملت شریف و حوزه های علمیه و اهالی محترم فارس و بازماندگان این فقید‏‎ ‎‏سعید تسلیت عرض می کنم. در طول تاریخ، مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و‏‎ ‎‏تعهد به حق و دین بسیار بوده اند و هستند؛ لکن صاحبان فضایل و مجاهده و تعهد به حق‏‎ ‎‏و حقیقت در اقلیتند، و تنها در سختیها و گرفتاریها و حقگوییها در مقابل قدرتهای‏‎ ‎‏شیطانی است که مدعیان لافزن از متعهدان بی سرو صدا و خالصان فداکار از مغشوشان‏‎ ‎‏ریاکار متمایز می شوند. مرحوم مجاهد، سعید ارزشمند، ربانی شیرازی، که اکنون در‏‎ ‎‏جوار حق آرمیده و ما از برکات وجودش محروم شدیم از این اقلیت بود. او در طول‏‎ ‎‏زندگانی شرافتمندانۀ خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، در مقابل باطل و باطلها‏‎ ‎‏ایستاد و از خود نرمش نشان نداد. او در حبسها و زجرها و ناملایمات با قامت راستِ‏‎ ‎‏انسانهای متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد. او ـ که خدایش رحمت کند و به جوار قرب‏‎ ‎‏حضرتش بپذیرد ـ با روحی ملایم در مقابل دوستان و مؤمنان و مقاوم در برابر دشمنان‏‎ ‎‏خلق به لقاءالله پیوست؛ و ما عقب ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم از آن کمال‏‎ ‎‏و جمال محرومیم. از خداوند متعال توفیق خدمت برای همگان، و سعادت و صبر در این‏‎ ‎‏مصیبت برای دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم.‏

‏‏

مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گزارشی آورده است:

سید هادی و سید مهدی هاشمی آن‌چنان دفتر آقای منتظری را در قبضه‌ی اختیار خود داشتند که هر کاری را که اراده می‌کردند انجام می‌دادند. این‌ها گفتند که سید مهدی در اعترافات خودش گفته که آقای ربانی املشی را ما کشتیم، ما در منزل آقای منتظری در چایی ایشان پودر سرطان‌زا ریختیم و بعد از دو ماه ایشان سرطان مغز گرفت و فوت کرد.

اما بعضی‌ها معتقدند که آیت‌الله ربانی شیرازی را هم سید مهدی هاشمی و اطرافیانش از بین بردند. فرزند آقای ربانی املشی می‌گفت که قطعاً همین افراد پدر مرا کشتند. وقتی که آقای ربانی شیرازی از اصفهان به طرف تهران می‌رفت ماشینی در اختیار او گذاشتند که لاستیک‌های آن کاملاً صاف و نازک شده بود. بعد از دلیجان ماشین به خاطر ترکیدن لاستیک واژگون می‌شود. ظاهراً دست‌های آقای ربانی می‌شکند، اما وقتی ایشان را به دلیجان می‌رسانند دیگر فوت کرده بود. افرادی دنبالش بودند و احتمالاً همان‌ها ضرباتی بر ایشان وارد می‌کنند تا فوت می‌کند. این‌ها را فرزند آقای ربانی شیرازی برای من تعریف می‌کرد.

آقای عباس حاتم‌زاده که ظاهراً استاد دانشگاه بود، یک ماشین پژو ۴۰۴ داشت و قبل از انقلاب بعضی از روزها، قبل از ظهر آیت‌الله ناصری را جهت برگزاری نماز جماعت می‌برد و درواقع مرید آیت‌الله ناصری بود. من هم چند بار به همراه‌شان رفتم. این برنامه مربوط به سال‌های ۵۳ و ۵۴ بود. آقای حاتم‌زاده آدم بسیار متدینی بود که از مبارزان و طرفداران سرسخت حضرت امام نیز محسوب می‌شد. از انقلابی‌های ولایتی بود نه انقلابی‌های چپی که در اصفهان بودند؛ یعنی وی در مقابل نیروهای انقلابی مانند سید مهدی هاشمی بود. بعد از پیروزی انقلاب هم آقای حاتم‌زاده در خدمت انقلاب و مورد قبول متدینین و انقلابیون بود و سخنرانی‌های خوبی انجام می‌داد. با توجه به این سابقه و تدین، باند سید مهدی هاشمی او را ربودند و سوار ماشین کردند و در یک گونی انداختند و به قتل رساندند. این‌ها در نجف‌آباد، حزبی داشتند به نام «حزب گونی» که مخالفین را بعد از دستگیری در داخل گونی می‌انداختند و با انداختن در قنات آب، سربه‌نیست می‌کردند...

 

منابع:

صحیفه امام، ج۱۶، ص۸۶

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پرتال امام خمینی

ویکی فقه

پژوهشکده تاریخ معاصر

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها
نیازمندیها
09107726603 تماس یا پیام در پیام رسان های ایتا و تلگرام