سوریه را می توان نقطه آغازی بر پایان بیش از 70 سال اشغالگری دانست که به زعم فتنه گران نشانه هایش حاکی از این است که سمت و سوی پیروزی آن نه به سمت مستکبران که به سمت مستضعفان دارد:
1- سخن گفتن از غیرت جوانان سوری، آن هم درست بعد از سقوط دولت مسقر توسط شورشیان و تصرف برخی مناطق سرزمینی توسط رژیم متجاوز صهیونیستی، کار آسانی نیست. درست در زمانی که ترویست های تحریر الشان ندای هل من مبارز سر داده و برخی از مردم نیز جوان نورسیده ای! چون جولانی را با عنوان رهبر خطاب می کنند واقعا صحبت کردن در باره آینده سوریه امری است که نیاز به مطالعات عمیق تاریخی، قدرت تحلیل و استنتاج موضوعات مختلف و خصوصا آشنایی دقیق به سنن الهی – اسلامی دارد. پیش نیارهایی که هم نیاز به شجاعت در بیان و هم ریشه در شناخت عمیق و تاریخی از فرهنگ مردم سوریه دارد. شجاعت و شناختی که تنها می توان در حال حاضر در رهبر معظم انقلاب اسلامی آنرا سراغ گرفت.
2- در میان ملتهای عرب، مردم سوریه به این خصیصه متصف هستند که هرگز مجال به بیگانه برای استقرار و تثبیت خود نمیدهند و اگر کشورشان مورد تهاجم و اشغال قرار گیرد شاید زمانی طول بکشد که از شوک تهاجم و بازیابی خویش در بیایند اما اگر حرکتشان شروع شود بیگانه از حرکت خو.د پشیمان خواهد کرد. تحریر الشام امروز سرمست از پیروزی چند روزه خود آنهم با خودروهای چرخدار و رسیدن سریع به پایتخت سوریه باشند اما نه ترکیب ناهمگون گروهای مهاجم و نه فرهنگ مردم سوریه اجازه استمرار این وضعیت را نخواهد داد.
3- تاریخ معاصر و تاریخ دویست ساله اخیر نشان داده است که نه یهودیان در این کشور توانستهاند مثل بقیه سرزمین ها همانند : فلسطین و.... تجارتی راه بیندازند و از این گذر جای پای خود را محکم سازند و به مروز زمان به گسترش سرزمینی خود ادامه دهند و در آن نفوذ کنند و نه ترکان عثمانی که در قرون گذشته و قرن بیستم بر سوریه سیطره کامل داشتند، روی آرامش را دیدند.
4- بررسی تاریح عثمانی گویای این مدعاست که حرکت برای آزادی از استبداد عثمانی و فروپاشی آن از همین کشور سوریه شروع شد و بسرعت به کشورهای دیگر سرایت نمود. سالهای پس از استقلال، سوریه با بیثباتی و کودتاهای مکرر روبرو بوده است. سوریه در سال 1958 به اتفاق مصر به جمهوری متحده عربی پیوست، اما این اتحاد در سال 1961منشعب شد. دهه 1960 کودتاهای نظامی و شورشهای بیشتر را به همراه داشت. در سال 1963 حزب بعث که از اواخر دهه 1960 در سراسر خاورمیانه فعال بود، با کودتای موسوم به انقلاب بعث، قدرت در سوریه را به دست گرفت. در سال 1970، حافظ اسد وزیر دفاع سوریه، صلاح جدید، رهبر سوریه را سرنگون کرد. او به مدت 30 سال تا زمان مرگش در سال 2000 به عنوان رئیسجمهور در قدرت باقی ماند.
در مجموع باید گفت که رهبر انقلاب با این شناخت و با یادآوری تجربه جوانان غیور این کشور در شکست داعش، شجاعانه نوید دادند که آنان بهپاخواسته و سوریه را مجدداًبه آغوش مقاومت بر خواهند گرداند. هیچ ملتی نمی تواند در زیر سایه ذلت و وطن فروشی عده ای ساکت بنشیند. امروز بیشتر توان و مراکز نظامی سوریه از بین رفته است. بسیاری از زیر ساخت ها نابود گردیده است و حاکمان جدید به وقاحت تمام اعلام می کنند کاری به صهیونیست ها که همچنان به تخریب و اشغال زیر ساخت های سوریه ادامه می دهند ندارند و همین امر زمینه سقوطشان را فراهم خواهد ساخت. سوره امروز نه حکومت مرکزی قدرتمندی دارد و نه ارتشی که اعمال حاکمیت مرکزی را انجام دهد در نتیجه زبانه کشیدن درگیری های سیاسی و طایفه ای دور از انتظار نخواهد بود.والسلام