کد خبر: ۵۴۱۷۸۳
زمان انتشار: ۱۳:۴۷     ۱۹ آذر ۱۴۰۳
یادداشت
دکتر محمد مهدی بهداروند

مقدمه

پایگاه خبری تحلیلی 598: سقوط حکومت بشار اسد در سوریه یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی در خاورمیانه در دهه‌های اخیر به شمار می‌آید. در سال‌های اولیه جنگ داخلی، بشار اسد با چالش‌های جدی مواجه شد، اما در ابتدا توانست با استفاده از قدرت نظامی و حمایت‌های خارجی، خود را حفظ کند. اما سوال اینجاست که چرا او در برابر تروریست‌ها و مسلحین مقاومت نکرد؟ در جنگ اول با داعش، او با تمام قوا ایستاد و حتی خانواده‌اش را در کنار خود نگه داشت. اما چرا اکنون به مسکو گریخت و پناهنده شد؟در آن زمان، بشار اسد احساس می‌کرد که جامعه و مردم با او پیوند نزدیکی دارند و می‌دانند که اگر او برود، داعش تمام جامعه سوری را از دم تیغ می‌گذارد. اما با گذشت زمان، شرایط تغییر کرد. گروه هیئت تحریر الشام چشم‌انداز جدیدی به مردم ارائه داد که ناشی از عدم کشتار و عدم تجاوز به حقوق مردم بود و این امر باعث شد تا مردم به سمت آن‌ها گرایش پیدا کنند.

سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، یکی از تحولات اساسی و تأثیرگذار در خاورمیانه به شمار می‌آید. این سقوط نه تنها به پایان سلطه بیش از پنج دهه‌ای خاندان اسد بر سوریه منجر شد، بلکه درس‌های زیادی برای کشورهای دیگر نیز به همراه داشت. جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ با اعتراضات مردمی علیه حکومت بشار اسد آغاز شد. این اعتراضات که بخشی از موج بهار عربی بود، به سرعت به یک جنگ داخلی تمام‌عیار تبدیل گردید. در سال‌های اولیه جنگ، بشار اسد با استفاده از قدرت نظامی و حمایت‌های خارجی توانست خود را حفظ کند، اما در نهایت، مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی به سقوط او منجر شد. این مقاله به بررسی دقیق‌تر این عوامل می‌پردازد.

الف : عوامل داخلی سقوط دولت سوریه

  • فقدان بینش راهبردی هییت حاکمه وشخص بشار اسد

فقدان بینش راهبردی در هیئت حاکمه سوریه، به ویژه در شخص بشار اسد، یکی از عوامل کلیدی در سقوط دولت سوریه به شمار می‌آید. این فقدان نه تنها در مدیریت بحران‌های داخلی بلکه در تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی نیز مشهود بود.

. عدم پیش‌بینی تحولات

بشار اسد در ابتدای جنبش‌های موسوم به «بهار عربی» منکر آن بود که این تحولات به سوریه نیز برسد. او با اعتماد به نفس کاذب، مدعی بود که «همبستگی و پیوستگی عمیق میان حکومت و جامعه» مانع هرگونه خطری برای حکومت است. این دیدگاه موجب شد که او به جای مدیریت بحران و بازنگری در شیوه حکمرانی، به سرکوب معترضان روی آورد. این رویکرد نه تنها به تشدید بحران کمک کرد، بلکه موجب شد تا نیروهای افراطی و تروریستی میدان را در دست بگیرند.

. سرکوب به جای گفت‌وگو

بشار اسد به جای گشودن باب گفت‌وگو با مخالفان و ایجاد اصلاحات سیاسی، از قهر و خشونت استفاده کرد. این تصمیم نه تنها باعث افزایش تنش‌ها شد، بلکه موجب تضعیف پایه‌های حکومت او گردید. عدم توانایی او در ایجاد یک فضای سیاسی باز و مشارکتی، منجر به افزایش نارضایتی عمومی و تقویت گروه‌های مخالف شد.

. ناتوانی در جذب مخالفان

بشار اسد هیچ‌گاه نتوانست راه‌حل مطمئنی برای جذب بخشی از مخالفان و حفظ وحدت سوریه ارائه دهد. حتی زمانی که او با کمک نظامی ایران و روسیه بر ۷۰ درصد کشور مسلط شد، همچنان از باز کردن باب گفت‌وگوی جدی با بخش‌های معتدل اپوزیسیون خودداری کرد. این عدم انعطاف‌پذیری سیاسی باعث شد تا کشور در وضعیت بن‌بست قرار گیرد.

. وابستگی به قدرت‌های خارجی

پیوند فشرده بشار اسد با جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز بر فقدان بینش راهبردی او تأثیر گذاشت. این وابستگی موجب شد که اسد نتواند تصمیمات مستقل و مؤثری برای حل بحران اتخاذ کند. ایران و روسیه نیز هیچ فشاری برای تقسیم قدرت یا اصلاحات سیاسی بر او وارد نکردند، زیرا هرگونه تغییر ممکن بود منافع آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

. عدم توجه به خواسته‌های مردم

عدم توجه به نیازها و خواسته‌های مردم نیز یکی دیگر از نشانه‌های فقدان بینش راهبردی بشار اسد بود. او نتوانست مشکلات اقتصادی و اجتماعی را حل کند و همین امر باعث افزایش نارضایتی عمومی گردید. بسیاری از مردم احساس می‌کردند که حکومت نه تنها نماینده آن‌ها نیست، بلکه بیشتر به منافع خود و نزدیکانشان توجه دارد.

بنابراین فقدان بینش راهبردی هیئت حاکمه سوریه، به ویژه در شخص بشار اسد، یکی از عوامل کلیدی در سقوط دولت سوریه بود. این فقدان نه تنها منجر به سرکوب معترضان شد بلکه باعث تضعیف پایه‌های حکومت گردید. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هر حکومتی که نتواند با شرایط متغیر اجتماعی و سیاسی سازگار شود و خواسته‌های مردم را نادیده بگیرد، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

2-عدم آمادگی ارتش سوریه و تأثیر تکنولوژی‌های جدید

عدم آمادگی ارتش سوریه برای مقابله با تهدیدات جدید، به ویژه در برابر شورشیان و گروه‌های تروریستی، یکی از عوامل کلیدی در سقوط دولت بشار اسد به شمار می‌آید. این عدم آمادگی نه تنها ناشی از مشکلات داخلی ارتش، بلکه به دلیل ظهور تکنولوژی‌های جدید نظامی، مانند جنگ پهبادی، نیز بود.

. ضعف ساختاری ارتش

ارتش سوریه پس از سال‌ها جنگ داخلی و درگیری‌های مداوم، به یک نیروی نظامی ضعیف و ناکارآمد تبدیل شد. بسیاری از کادرهای ارشد ارتش به دلیل تلفات بالا، فرار از خدمت و نارضایتی عمومی از صحنه جنگ خارج شدند. برآوردها نشان می‌دهد که حدود نیمی از کادر ۳۰۰ هزار نفری ارتش سوریه در سال‌های اخیر به دلیل عوامل مختلف غیبت داشتند12. این کاهش شدید نیروها باعث شد که ارتش نتواند به طور مؤثر در برابر حملات شورشیان مقاومت کند.

. فساد و بی‌انگیزگی

فساد گسترده در ساختار ارتش و عدم پرداخت حقوق مناسب به سربازان نیز بر روحیه آن‌ها تأثیر منفی گذاشت. بسیاری از نظامیان با حقوق پایین و شرایط زندگی سخت مواجه بودند و این امر باعث کاهش انگیزه آن‌ها برای جنگیدن شد. در بسیاری از موارد، سربازان ارتش به جای دفاع از مواضع خود، به سرعت از میدان جنگ عقب‌نشینی کردند

. ظهور تکنولوژی‌های جدید

با پیشرفت تکنولوژی‌های نظامی، به ویژه استفاده از پهپادها و تسلیحات دقیق، شورشیان توانستند تاکتیک‌های جدیدی را برای مبارزه با ارتش سوریه به کار ببرند. این فناوری‌ها به آن‌ها این امکان را داد که بدون نیاز به تعداد زیاد نیرو، اهداف استراتژیک را هدف قرار دهند و خسارات زیادی به نیروهای دولتی وارد کنند. شورشیان با استفاده از پهپادها می‌توانستند اطلاعات دقیق‌تری درباره مواضع ارتش جمع‌آوری کنند و حملات مؤثرتری انجام دهند4.

. ناتوانی در تطبیق با شرایط جدید

ارتش سوریه نتوانست خود را با شرایط جدید جنگی تطبیق دهد. فرماندهان نظامی نتوانستند استراتژی‌های مؤثری برای مقابله با تهدیدات جدید تدوین کنند و این امر باعث شد که نیروهای دولتی در برابر حملات غافلگیرکننده شورشیان آسیب‌پذیر شوند. عدم وجود یک ساختار فرماندهی منسجم و هماهنگی ضعیف میان واحدهای مختلف نیز بر این وضعیت تأثیر گذاشت

. وابستگی به حمایت خارجی

حکومت بشار اسد برای حفظ قدرت خود به شدت به حمایت‌های خارجی، به ویژه از سوی ایران و روسیه وابسته بود. اما در لحظات حیاتی، مانند حملات اخیر شورشیان، این حمایت‌ها نتوانستند به موقع و کافی باشند تا ارتش سوریه را در برابر تهدیدات جدی یاری دهند12. این وابستگی نه تنها ضعف ارتش را نمایان کرد بلکه نشان‌دهنده عدم توانایی حکومت در ایجاد یک نیروی نظامی مستقل و کارآمد بود.

بنابراین  عدم آمادگی ارتش سوریه برای مقابله با تهدیدات جدید، ناشی از ضعف‌های ساختاری، فساد داخلی، ظهور تکنولوژی‌های نظامی نوین و وابستگی به حمایت‌های خارجی بود. این عوامل نه تنها موجب تضعیف توان دفاعی ارتش شدند بلکه زمینه‌ساز سقوط حکومت بشار اسد گردیدند. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هر نیروی نظامی که نتواند خود را با شرایط متغیر جنگ تطبیق دهد و نارضایتی‌های داخلی را مدیریت کند، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

3-فقدان بازسازی درونی و رفع نواقص توسط بشار اسد

یکی از عوامل داخلی مهم در سقوط حکومت بشار اسد، فقدان بازسازی درونی و عدم توجه به رفع نواقص ساختاری در دولت و ارتش بود. این عدم توجه نه تنها به تضعیف قدرت حکومت منجر شد، بلکه باعث ایجاد نارضایتی گسترده در میان مردم و نیروهای نظامی گردید.

. عدم اصلاحات ساختاری

بشار اسد در طول دوران حکمرانی خود به رغم وعده‌هایی که برای انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی داده بود، هیچ اقدام مؤثری برای بازسازی ساختارهای دولتی و نظامی انجام نداد. این عدم اصلاحات موجب شد که فساد و ناکارآمدی در دستگاه‌های دولتی به شدت افزایش یابد. بسیاری از نهادها و سازمان‌ها به جای خدمت به مردم، به ابزارهایی برای حفظ قدرت خاندان اسد تبدیل شدند.

. غفلت از نیازهای اجتماعی

حکومت بشار اسد هیچ‌گاه به نیازهای واقعی جامعه توجه نکرد. مشکلات اقتصادی، کمبود خدمات عمومی و فساد گسترده باعث شد تا مردم احساس کنند که دولت قادر به حل مسائل آن‌ها نیست. این غفلت از نیازهای اجتماعی نه تنها موجب افزایش نارضایتی عمومی شد، بلکه باعث کاهش انگیزه نیروهای نظامی برای مقاومت در برابر شورشیان گردید. سربازان ارتش که خود با مشکلات معیشتی مواجه بودند، احساس می‌کردند که برای حفظ یک رژیم فاسد می‌جنگند.

. فقدان استراتژی نظامی مؤثر

ارتش سوریه نیز به دلیل عدم بازسازی و نوسازی نتوانست خود را با شرایط جدید جنگ تطبیق دهد. بشار اسد هیچ‌گاه اقدام جدی برای تقویت توان نظامی ارتش انجام نداد و این امر باعث شد که ارتش در برابر حملات شورشیان آسیب‌پذیر شود. همچنین، عدم توجه به آموزش‌های جدید و تکنولوژی‌های مدرن نظامی موجب کاهش کارایی نیروهای مسلح گردید.

. سرکوب انتقادات

بشار اسد به جای گوش دادن به انتقادات و پیشنهادات سازنده، هرگونه صدای مخالف را سرکوب کرد. این سرکوب نه تنها بر روی روحیه عمومی تأثیر منفی گذاشت بلکه مانع از شناسایی مشکلات واقعی و رفع آن‌ها شد. وقتی انتقادات و پیشنهادات مردمی نادیده گرفته می‌شود، فضای اجتماعی به شدت متشنج می‌شود و مردم احساس می‌کنند که هیچ راهی برای تغییر وضعیت ندارند.

. وابستگی به حمایت‌های خارجی

بشار اسد برای حفظ قدرت خود به شدت به حمایت‌های خارجی، به ویژه از ایران و روسیه وابسته بود. این وابستگی نه تنها مانع از ایجاد اصلاحات داخلی شد بلکه نشان‌دهنده ضعف ساختاری حکومت بود. در شرایطی که کشور نیازمند بازسازی و نوآوری بود، بشار اسد بیشتر بر روی حمایت‌های خارجی تمرکز کرد تا بر روی حل مشکلات داخلی.

براین اساس فقدان بازسازی درونی و عدم توجه بشار اسد به رفع نواقص ساختاری یکی از عوامل کلیدی در سقوط حکومت او بود. این وضعیت نه تنها موجب تضعیف قدرت حکومت گردید بلکه بر روابط بین‌المللی سوریه نیز تأثیر منفی گذاشت. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هر حکومتی که نتواند از فرصت‌های موجود بهره‌برداری کند و مشکلات داخلی را شناسایی و حل کند، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

4-رهاسازی جامعه و ارتش در برابر هجمه جنگ شناختی

یکی از عوامل داخلی مؤثر در سقوط حکومت بشار اسد، رهاسازی جامعه و به ویژه ارتش در برابر هجمه‌های جنگ شناختی بود. این هجمه‌ها نه تنها بر روحیه و انگیزه نیروهای نظامی تأثیر گذاشت، بلکه باعث شد که جامعه نیز نسبت به حکومت بی‌اعتماد و تسلیم شود.

. جنگ شناختی و تأثیر آن بر ارتش

جنگ شناختی به معنای استفاده از اطلاعات، تبلیغات و تکنیک‌های روانی برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی و نیروهای نظامی است. در شرایطی که ارتش سوریه با مشکلات داخلی و فساد گسترده روبرو بود، گروه‌های مخالف و شورشیان توانستند با استفاده از جنگ شناختی، روحیه نیروهای دولتی را تضعیف کنند. این گروه‌ها با بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، روایت‌هایی را منتشر کردند که به نفع خودشان بود و به سرعت در میان مردم و سربازان گسترش یافت.

. کاهش انگیزه برای مقاومت

با تداوم جنگ داخلی و افزایش فشارهای اقتصادی، انگیزه نیروهای ارتش برای مقاومت در برابر شورشیان به شدت کاهش یافت. بسیاری از سربازان احساس می‌کردند که مبارزه برای یک رژیم فاسد و ناکارآمد بی‌فایده است. این احساس ناامیدی به همراه جنگ شناختی که بر روی روحیه آن‌ها تأثیر می‌گذاشت، باعث شد که برخی از آن‌ها از میدان جنگ فرار کنند یا حتی به صفوف مخالفان بپیوندند.

. رهاسازی جامعه

رهاسازی جامعه به معنای عدم توجه حکومت به نیازها و خواسته‌های مردم بود. بشار اسد و هیئت حاکمه او نتوانستند یک ارتباط مؤثر با جامعه برقرار کنند و در نتیجه، مردم احساس کردند که هیچ امیدی به تغییر وضعیت ندارند. این احساس رهاشدگی باعث شد تا مردم نسبت به حکومت بی‌اعتماد شوند و در مواجهه با بحران‌ها، تسلیم شوند.

. عدم پاسخگویی به انتقادات

حکومت بشار اسد هیچ‌گاه به انتقادات عمومی پاسخ نداد و هرگونه صدای مخالف را سرکوب کرد. این سرکوب نه تنها موجب افزایش تنفر عمومی نسبت به حکومت شد بلکه باعث تقویت احساس ناامیدی در میان نیروهای نظامی گردید. وقتی سربازان دیدند که هیچ راه خروجی از وضعیت موجود وجود ندارد، انگیزه‌ای برای مقاومت پیدا نکردند.

۵. ضعف در مدیریت بحران

بشار اسد و هیئت حاکمه او نتوانستند یک استراتژی مؤثر برای مدیریت بحران‌های ناشی از جنگ داخلی ارائه دهند. این ضعف در مدیریت بحران باعث شد که شورشیان بتوانند با استفاده از تاکتیک‌های جدید، مانند حملات غافلگیرکننده، ارتش سوریه را شکست دهند.

رهاسازی جامعه و ارتش در برابر هجمه‌های جنگ شناختی یکی از عوامل کلیدی در سقوط حکومت بشار اسد بود. این وضعیت نه تنها بر روحیه نیروهای نظامی تأثیر گذاشت بلکه موجب افزایش نارضایتی عمومی نیز گردید. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هر حکومتی که نتواند ارتباط مؤثری با مردم برقرار کند و در برابر چالش‌های جدید واکنش مناسبی نشان دهد، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

  1. فساد گسترده

فساد گسترده و نقش خاندان اسد و حزب بعث در سقوط دولت سوریه

فساد یکی از عوامل اصلی سقوط دولت سوریه بود. فساد مالی و اداری در ساختار حکومتی ریشه دوانده بود و باعث کاهش اعتماد عمومی به دولت شد. این فساد نه تنها باعث نارضایتی مردم گردید، بلکه منجر به عدم کارایی دولت در ارائه خدمات پایه‌ای نیز شد. بسیاری از شهروندان احساس می‌کردند که منابع کشور به جای خدمت به مردم، صرف منافع شخصی عده‌ای خاص می‌شود. برای مثال، پروژه‌های عمرانی و اقتصادی که می‌توانستند به رشد اقتصادی کمک کنند، به دلیل فساد در تخصیص منابع و عدم نظارت صحیح، ناکام ماندند.

. فساد در خاندان اسد

خاندان اسد، که از زمان حافظ اسد در سال ۱۹۷۰ بر سوریه حکومت کرده است، به عنوان یکی از اصلی‌ترین مسببان فساد در کشور شناخته می‌شود. حافظ اسد با استفاده از قدرت نظامی و سیاسی خود، ساختار حکومتی را به گونه‌ای طراحی کرد که منافع اقتصادی و سیاسی در دستان نزدیکان خود قرار گیرد. این سیستم نه تنها موجب غارت منابع ملی شد، بلکه باعث ایجاد یک طبقه نخبگانی شد که به شدت وابسته به حکومت بودند.

بشار اسد، فرزند حافظ اسد، پس از مرگ پدرش در سال ۲۰۰۰ میلادی بر سر کار آمد و در ابتدا به عنوان یک اصلاح‌طلب معرفی شد. اما با گذشت زمان، او نیز همانند پدرش رویکرد سرکوبگرانه‌ای را اتخاذ کرد. فساد مالی در دوران بشار اسد تشدید شد؛ به طوری که نزدیکان او مانند رامی مخلوف (پسرعموی بشار) بیش از ۶۰ درصد از اقتصاد سوریه را کنترل می‌کردند. این تمرکز قدرت اقتصادی در دستان عده معدودی باعث افزایش نارضایتی عمومی و بی‌اعتمادی نسبت به حکومت شد.

. نقش حزب بعث

حزب بعث سوریه نیز یکی از ارکان اصلی حکمرانی خاندان اسد بوده است. این حزب با تأسیس جبهه ترقیخواه ملی و ایجاد ساختارهای سیاسی جدید سعی کرد تا خود را به عنوان نماینده اصلی خواسته‌های ملی معرفی کند؛ اما در عمل، حزب بعث تبدیل به ابزاری برای حفظ قدرت خاندان اسد شد.

حزب بعث با سرکوب مخالفان سیاسی و کنترل رسانه‌ها سعی کرد تا هرگونه صدای مخالفی را خاموش کند. اعضای حزب عمدتاً افرادی بودند که تنها برای منافع شخصی خود فعالیت می‌کردند و همین امر موجب افزایش فساد سیستماتیک گردید. این فساد نه تنها بر روی نهادهای دولتی تأثیر گذاشت بلکه باعث تضعیف روحیه ارتش و نیروهای امنیتی نیز شد.

بنابراین سقوط حکومت بشار اسد نتیجه ترکیبی از فساد گسترده در خاندان اسد و حزب بعث بود که هر یک به نوعی بر دیگری تأثیر گذاشتند. این تجربه نشان می‌دهد که هر کشوری که پیوند محکمی با مردم نداشته باشد و سیستم حکومتی آن با فساد عمیق مواجه باشد، ممکن است به سرنوشت مشابهی دچار شود. بنابراین اهمیت اصلاحات سیاسی و اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد تا از بروز بحران‌های مشابه جلوگیری شود.

  1. جدایی مردم از حکومت

حکومت بشار اسد نتوانست به خواسته‌ها و نیازهای جامعه توجه کند. سیاست‌های اقتصادی نادرست و عدم توجه به مشکلات معیشتی مردم باعث جدایی عمیق میان حکومت و شهروندان شد. این جدایی به ویژه در مناطق فقیرنشین و حاشیه‌ای بیشتر احساس می‌شد. بسیاری از مردم احساس می‌کردند که صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود و این امر باعث افزایش نارضایتی اجتماعی گردید. اعتراضات مردمی که ابتدا با شعارهای اصلاح‌طلبانه آغاز شده بود، به تدریج رنگ و بوی خشونت به خود گرفت.

  1. فشار اقتصادی

فشار اقتصادی ناشی از جنگ داخلی، تحریم‌ها و بحران‌های مالی باعث نارضایتی شدید مردم از حاکمیت شد. بیکاری، افزایش قیمت‌ها و کاهش سطح زندگی باعث شد تا مردم نسبت به آینده خود ناامید شوند و این ناامیدی به اعتراضات عمومی منجر گردید. اقتصاد سوریه تحت تأثیر جنگ و تحریم‌ها دچار فروپاشی شد و این وضعیت بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشت. نرخ تورم بالا و کمبود کالاهای اساسی همچون غذا و دارو، شرایط را برای مردم غیرقابل تحمل کرد.

  1. فقدان آرمان ملی

عدم وجود یک آرمان یا هدف مشترک ملی برای همگرایی اجتماعی نیز یکی دیگر از عوامل داخلی سقوط بود. بشار اسد نتوانست یک روایت قوی از هویت ملی ارائه دهد که بتواند مردم را حول یک هدف مشترک گرد هم آورد. این فقدان آرمان ملی موجب تضعیف انسجام اجتماعی و افزایش تنش‌ها میان گروه‌های مختلف قومی و مذهبی شد. در واقع، نبود یک ایدئولوژی قوی که بتواند همه اقشار جامعه را متحد کند، یکی از دلایل اصلی تضعیف حکومت بود.

  1. عدم مشارکت اقوام

عدم توجه به مشارکت اقوام مختلف در امور سیاسی و اجتماعی کشور نیز عاملی دیگر بود که موجب نارضایتی اقلیت‌ها شد. بسیاری از گروه‌های قومی احساس می‌کردند که حقوق آن‌ها نادیده گرفته شده است و این امر باعث افزایش تنش‌ها و اختلافات داخلی گردید. سیاست‌های تبعیض‌آمیز نسبت به اقلیت‌های قومی مانند کردها و دروزی‌ها موجب ایجاد احساس بی‌اعتمادی نسبت به حکومت مرکزی شد.

  1. بی‌انگیزگی ارتش

ارتش سوریه نیز با مشکلات جدی مواجه بود. فقر مالی، عدم بازسازی نیروهای نظامی و بی‌انگیزگی سربازان موجب کاهش کارایی ارتش شد. ارتش نتوانست ارتباط موثری با مردم برقرار کند و این امر در نهایت بر توانایی آن در مقابله با تهدیدات خارجی تأثیر گذاشت. همچنین، بسیاری از سربازان حس می‌کردند که برای حفظ یک رژیم فاسد می‌جنگند که هیچ ارتباطی با منافع آن‌ها ندارد.

  1. سرکوب سیاسی

سرکوب شدید مخالفان سیاسی نیز یکی دیگر از دلایل مهم سقوط بود. بشار اسد با استفاده از دستگاه‌های امنیتی خود هرگونه اعتراضی را سرکوب کرد، اما این سرکوب نه تنها موجب افزایش تنفر عمومی نسبت به حکومت شد بلکه باعث تقویت گروه‌های مخالف گردید. استفاده از خشونت علیه معترضان مسالمت‌آمیز تنها بر شدت بحران افزود.

12 بحران هویتی

بحران هویتی ناشی از جنگ داخلی نیز بر روی جامعه تأثیر گذاشت. بسیاری از افراد در تلاش برای تعریف هویت ملی جدید بودند که شامل همه اقشار جامعه باشد؛ اما اختلافات قومی و مذهبی مانع از رسیدن به چنین هویتی شدند.

  1. عدم توانایی در اصلاحات

حکومت بشار اسد نتوانست اصلاحات سیاسی مؤثری را انجام دهد که بتواند خواسته‌های مردم را پاسخ دهد یا اوضاع را آرام کند. وعده‌های اصلاحاتی که داده شده بود، هیچگاه عملی نشدند و همین امر موجب افزایش نارضایتی عمومی گردید.

جمع بندی نهایی

                شکسته شدن اراده ملی سوریه

ترکیب عوامل داخلی و خارجی که به سقوط حکومت بشار اسد منجر شد، نشان‌دهنده یک بحران عمیق در اراده ملی سوریه است. این عوامل نه تنها به تضعیف ساختارهای حکومتی و نظامی انجامید، بلکه باعث شدند تا مردم و ارتش به تدریج از حاکمیت فاصله بگیرند و در برابر چالش‌های جدید تسلیم شوند.

. فساد گسترده

فساد مالی و اداری در ساختار حکومت بشار اسد، موجب کاهش اعتماد عمومی به دولت و نارضایتی عمیق مردم گردید. این فساد نه تنها منابع کشور را به نفع عده‌ای خاص غارت کرد، بلکه زمینه‌ساز افزایش فقر و نابرابری اجتماعی شد. در این شرایط، مردم احساس کردند که هیچ امیدی به بهبود وضعیت ندارند.

. ضعف ساختاری ارتش

عدم آمادگی ارتش سوریه برای مقابله با تهدیدات جدید، به ویژه ظهور تکنولوژی‌های نظامی مانند پهپادها، باعث شد که نیروهای نظامی نتوانند از حاکمیت دفاع کنند. فساد درون‌سازمانی و بی‌انگیزگی سربازان نیز مزید بر علت شد تا ارتش در برابر حملات شورشیان تسلیم شود.

۳. فقدان بینش راهبردی

بشار اسد و هیئت حاکمه او نتوانستند یک استراتژی مؤثر برای مدیریت بحران‌ها تدوین کنند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی و اقتصادی مردم، سرکوب انتقادات و غفلت از اصلاحات سیاسی، همگی نشان‌دهنده فقدان بینش راهبردی در رهبری کشور بود.

. رهاسازی جامعه

رهاسازی جامعه در برابر هجمه‌های جنگ شناختی نیز بر روحیه مردم تأثیر گذاشت. جنگ شناختی که توسط گروه‌های مخالف و شورشیان به کار گرفته شد، موجب تضعیف اراده ملی و ایجاد احساس ناامیدی در میان مردم گردید.

. عدم توجه به فرصت‌های جهانی

عدم توجه بشار اسد به طرح‌های جهانی مانند کریدور آیمک و جاده ابریشم چین نشان‌دهنده ناتوانی او در بهره‌برداری از فرصت‌های بین‌المللی بود که می‌توانستند به احیای اقتصاد سوریه کمک کنند.

در نهایت، همه این عوامل دست به دست هم دادند تا اراده ملی سوریه از صدر تا ذیل شکسته شود. مردم دیگر نه تنها به حکومت اعتماد نداشتند بلکه احساس می‌کردند که هیچ آینده‌ای برای کشور وجود ندارد. این وضعیت منجر به فروپاشی حکومت بشار اسد شد و نشان می‌دهد که هر حکومتی که نتواند با مردم خود ارتباط مؤثری برقرار کند و مشکلات داخلی را حل کند، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

ب-عوامل خارجی سقوط دولت سوریه

۱. تحریم‌های جهانی

تحریم‌های شدید آمریکا و کشورهای اروپایی علیه حکومت بشار اسد اقتصاد سوریه را تحت فشار قرار دادند. این تحریم‌ها نه تنها بر منابع مالی دولت تأثیر گذاشت بلکه موجب انزوا سیاسی سوریه در سطح بین‌المللی نیز شد. تحریم‌ها محدودیت‌هایی را برای تجارت خارجی ایجاد کردند که بر زندگی روزمره مردم تأثیر گذاشت.

 

2-عدم توجه بشار اسد به طرح‌های جهانی مانند آیمک و جاده ابریشم

یکی از عوامل خارجی مؤثر در سقوط حکومت بشار اسد، عدم توجه او به طرح‌های جهانی و منطقه‌ای مهمی مانند کریدور آیمک و ابتکار جاده ابریشم چین بود. این طرح‌ها که می‌توانستند فرصت‌های اقتصادی و سیاسی قابل توجهی برای سوریه فراهم کنند، به دلیل بی‌توجهی و عدم بینش راهبردی بشار اسد نادیده گرفته شدند.

. کریدور آیمک

کریدور آیمک (I2U2) که شامل همکاری کشورهای هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و ایالات متحده است، به عنوان یک پروژه بزرگ اقتصادی و ژئوپلیتیکی مطرح شد. این کریدور با هدف تقویت روابط اقتصادی میان کشورهای مذکور و تسهیل ترانزیت کالا از هند به اروپا از طریق خلیج فارس و مدیترانه طراحی شده است. با این حال، بشار اسد به این طرح توجهی نکرد و فرصت‌های بالقوه‌ای را که می‌توانست به نفع سوریه باشد، از دست داد.

این پروژه می‌توانست به عنوان یک پل ارتباطی بین سوریه و بازارهای جهانی عمل کند و همچنین به احیای اقتصاد آسیب‌دیده کشور کمک کند. اما عدم توجه بشار اسد به این طرح نشان‌دهنده ناتوانی او در تحلیل شرایط جهانی و بهره‌برداری از فرصت‌های موجود بود.

. جاده ابریشم جدید چین

چین نیز با ابتکار جاده ابریشم جدید خود، قصد داشت تا ارتباطات تجاری و اقتصادی را در سطح جهانی گسترش دهد. این طرح شامل پروژه‌های زیرساختی عظیم در کشورهای مختلف، از جمله سوریه می‌شد که می‌توانست به احیای اقتصاد این کشور کمک کند. اما بار دیگر، بشار اسد نتوانست از این فرصت بهره‌برداری کند و در نتیجه سوریه از مزایای این طرح بزرگ محروم ماند.

چین به عنوان یک قدرت اقتصادی نوظهور، تمایل داشت تا در بازسازی سوریه نقش فعالی ایفا کند، اما بی‌توجهی حکومت سوریه باعث شد که این همکاری‌ها شکل نگیرند. این عدم همکاری نه تنها بر وضعیت اقتصادی سوریه تأثیر منفی گذاشت بلکه موجب کاهش نفوذ سوریه در معادلات منطقه‌ای نیز شد.

پیامدهای عدم توجه

عدم توجه بشار اسد به این طرح‌های جهانی نه تنها موجب تضعیف موقعیت اقتصادی سوریه شد، بلکه بر روابط بین‌المللی کشور نیز تأثیر منفی گذاشت. در شرایطی که کشورهای همسایه و سایر قدرت‌های جهانی در حال بهره‌برداری از فرصت‌های جدید بودند، سوریه به دلیل سیاست‌های انزواطلبانه خود بیشتر در انزوا قرار گرفت.

این وضعیت باعث افزایش نارضایتی عمومی و بی‌اعتمادی نسبت به حکومت شد. مردم احساس می‌کردند که حکومت نتوانسته است منافع ملی را تأمین کند و همین امر موجب تقویت احساس ناامیدی در جامعه گردید.

عدم توجه بشار اسد به طرح‌های جهانی مانند آیمک و جاده ابریشم نشان‌دهنده فقدان بینش راهبردی او بود. این بی‌توجهی نه تنها فرصت‌های اقتصادی را از دست داد بلکه بر روابط بین‌المللی سوریه تأثیر منفی گذاشت. تجربه سوریه نشان می‌دهد که هر حکومتی که نتواند از فرصت‌های بین‌المللی بهره‌برداری کند و خود را با تغییرات جهانی سازگار کند، ممکن است با بحران‌های جدی مواجه شود.

  1. حملات اسرائیل

حملات مکرر اسرائیل به تأسیسات نظامی سوریه باعث ایجاد ناامنی در کشور شد و مانع از هرگونه سرمایه‌گذاری خارجی گردید. این حملات نه تنها زیرساخت‌های نظامی را هدف قرار داد بلکه اعتماد عمومی را نیز کاهش داد.

۳. عدم سرمایه‌گذاری خارجی

عدم امنیت ناشی از جنگ داخلی و مداخلات خارجی مانع از جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی شد. بسیاری از سرمایه‌گذاران بین‌المللی ترجیح دادند که ریسک سرمایه‌گذاری در سوریه را نپذیرند؛ بنابراین اقتصاد کشور بیشتر دچار رکود شد.

 

 

۴. مداخلات کشورهای دیگر

مداخلات کشورهای منطقه‌ای مانند ترکیه، امارات متحده عربی و عربستان سعودی نیز بر وضعیت داخلی سوریه تأثیر گذاشتند. این کشورها با حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه‌های مخالف بشار اسد، تنش‌ها را افزایش دادند و وضعیت را پیچیده‌تر کردند.

۵. انتظارات  جمهوری اسلامی ایران

ایران به عنوان یکی از حامیان اصلی بشار اسد انتظار داشت که او در محور مقاومت نقش فعالی ایفا کند؛ اما عدم تحقق این انتظارات باعث کاهش حمایت تهران از دمشق شد.

۶. رقابت قدرت‌های جهانی

رقابت قدرت‌های بزرگ جهانی مانند آمریکا، روسیه و چین نیز بر بحران سوریه تأثیرگذار بود. هر یک از این کشورها منافع خاص خود را دنبال می‌کردند که گاهی اوقات با یکدیگر متناقض بود؛ این موضوع باعث پیچیدگی بیشتر بحران سوریه گردید.

۷. بحران انسانی

بحران انسانی ناشی از جنگ داخلی نیز ابعاد جدیدی به مسائل خارجی اضافه کرد؛ میلیون‌ها آواره سوری که مجبور شدند کشور را ترک کنند، فشارهای بیشتری بر کشورهای همسایه وارد کردند و نگرانی‌هایی درباره امنیت منطقه‌ای ایجاد کردند.

۸. نقش رسانه‌ها

رسانه‌ها نیز نقش مهمی در شکل‌دهی افکار عمومی جهانی درباره بحران سوریه ایفا کردند. گزارش‌ها درباره نقض حقوق بشر توسط رژیم اسد باعث افزایش فشارهای بین‌المللی بر او شد.

۹. مداخلات نظامی خارجی

مداخلات نظامی کشورهای مختلف مانند روسیه که برای حمایت از بشار اسد وارد عمل شدند، شرایط جنگ را پیچیده‌تر کرد؛ اما همچنین نشان‌دهنده ضعف قدرت مرکزی حکومت بود که نیازمند حمایت خارجی برای بقای خود بود.

جمع بندی نهایی

چرا بشار اسد در این زمان در مقابل تروریست‌ها و مسلحین مقاومت نکرد؟ او در جنگ اول با داعش که تا جلوی کاخ او آمده بودند، ایستاد و عقب نرفت. اما اکنون چرا به مسکو گریخت و پناهنده شد؟ در آن زمان، بشار اسد حس می‌کرد که جامعه و مردم با او پیوند نزدیکی دارند و می‌دانند که اگر او برود، داعش تمام جامعه سوری را از دم تیغ می‌گذارد. اما اکنون، گروه هیئت تحریر الشام چشم‌انداز جدیدی به مردم ارائه داد که ناشی از عدم کشتار و عدم تجاوز به حقوق مردم بود و لذا مردم با آن همراه شدند. همچنین در آن زمان، بشار اسد از حمایت رهبر انقلاب و پشتیبانی کامل ایران برخوردار بود.

عوامل داخلی سقوط دولت سوریه

فساد حزبی: فساد گسترده‌ای در حکومت وجود داشت.

جدایی مردم از حکومت: حکومت به خواسته‌ها و نیازهای جامعه توجهی نداشت.

فشار اقتصادی: نارضایتی شدید مردم از حاکمیت.

فقدان آرمان ملی: عدم وجود انگیزه‌ای برای همگرایی ملی.

عدم مشارکت اقوام: عدم توجه به مشارکت اقوام مختلف در امور کشور.

بی‌انگیزگی ارتش: فقر مالی و عدم بازسازی ارتش که نتوانست ارتباط خود را با مردم برقرار کند.

عوامل خارجی سقوط دولت سوریه

تحریم جهانی: تحریم‌های شدید آمریکا و اروپا علیه حکومت بشار اسد.

حملات اسرائیل: بمباران‌های مداوم اسرائیل که مانع از سرمایه‌گذاری در سوریه شد.

عدم سرمایه‌گذاری خارجی: نبود امنیت باعث کاهش سرمایه‌گذاری خارجی.

مداخلات کشورهای دیگر: مداخلات ترکیه، امارات و سعودی‌ها در امور داخلی سوریه.

انتظارات ایران: عدم تحقق انتظارات ایران از سوریه در محور مقاومت.

نتیجه گیری

مهم‌ترین عامل فروپاشی، عدم انتقادپذیری حکومت و عدم توانایی آن در بازسازی خود بود. ساختار قدرت فاسد و الیگارشی مانع تغییرات لازم شد. همچنین، پیر شدن مدیران ارشد حاکمیت و نداشتن انگیزه برای توسعه کشور نیز از دیگر دلایل سقوط بود. این عوامل نشان می‌دهد که هر کشوری که پیوند محکمی با مردم نداشته باشد، ممکن است به سرنوشت مشابهی دچار شود.

سقوط حکومت بشار اسد نتیجه ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی بود که هر یک به نوعی بر دیگری تأثیر گذاشتند. مهم‌ترین عامل فروپاشی، عدم انتقادپذیری حکومت و عدم توانایی آن در بازسازی خود بود؛ همچنین پیر شدن مدیران ارشد حاکمیت و نداشتن انگیزه برای توسعه کشور نیز نقش بسزایی داشت.

این تجربه نشان می‌دهد که هر کشوری که پیوند محکمی با مردم نداشته باشد ممکن است به سرنوشت مشابهی دچار شود؛ بنابراین اهمیت ارتباط نزدیک با مردم، توجه به خواسته‌های آنان و ضرورت اصلاحات سیاسی و اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد تا از بروز بحران‌های مشابه جلوگیری شود.

به طور کلی، درس‌هایی که از فروپاشی حکومت سوریه می‌توان گرفت، شامل اهمیت ارتباط نزدیک با مردم، توجه به خواسته‌های آنان و ضرورت اصلاحات سیاسی و اقتصادی است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها