به گزارش
پایگاه خبری 598، قبل از انتخابات ریاست جمهوری بحث گران شدن بنزین در دولت چهاردهم به دلیل اظهارنظرهای پیشین آقای پزشکیان و اظهارات صریح رئیس ستاد انتخاباتی ایشان داغ شده بود.
با شروع رسمی دولت هم دوبار رئیس جمهور و یک بار معاون اول بحث حل ناترازی بنزین و ارزان بودن بنزین را مطرح کردند که چهره های نزدیک به دولت حتی به صورت علنی رئیس جمهور و معاون اول را از این کار نهی کردند. جهان نیوز هم در گزارش هایی تاکید کرد که حتی اگر دولت به مرحله انسجام رسیده باشد و برنامه مدونی هم داشته باشد نباید فعلا افکار عمومی را که شش ماهه ابتدایی پر چالشی را پشت سر گذاشته دوباره نگران کرد.
حال و در مورد جدید، عباس عبدی، چهره شناخته شده اصلاح طلب که در ابتدای دولت تاکید کرد از این به بعد برای حل چالش های دولت مطالب ایجابی خواهد نوشت، سعی کرده است موضوع یادداشت خود را هرچند بی ربط به بحث حل ناترازی بنزین(گرانی بنزین) ربط دهد.
عبدی در مطلب خود که نیمی از آن را به بحث خودکشی اختصاص داده مدعی شده است که آمار خودکشی در ایران افزایشی است و خودكشي سومين علت فوت در جمعيت ۱۵ تا ۲۴ سال ایران است؛ حداقل ۲۰ برابر تعدادي هم كه اقدام به خودكشي ميكنند، به خودكشي فكر كردهاند.
این چهره اصلاح طلب در ادامه مدعی شده است: «مشكلات اقتصادي و شغلي، بيماريهاي جسمي، مشكلات شخصي و ارتباطي و ناتواني در حل آنها، رواج مصرف مواد مخدر، تجارب تلخي كه براي افراد پيش ميآيد، اختلالات رواني و... از مهمترين علل خودكشي هستند، ولي هنگامي كه آمار خودكشي به عنوان بالاترين شاهد گسست فرد از زندگي، افزايشي ميشود، اين به منزله وجود علل و عوامل منفي اجتماعي است. اگر چه اقدام به خودكشي در نهايت يك رفتار روانشناسانه و فردي است ولي عوامل اجتماعي و اقتصادي است كه آن را ايجاد يا تشديد ميكند».
عبدی در ادامه به سراغ صحبت اصلی خود رفته و به بهانه عوامل خودکشی نوشته است: «اين مقدمه كوتاه فقط باز كردن دريچهاي بود براي طرح مسالهاي مهمتر از خودكشي. اين نوشته خطاب به مسوولان محترم است كه فراتر از گزارههاي مرسوم پيشين فكر كنند. هيچ راهي جز وفاق و همفكري ميان همه اجزاي قدرت براي حل مسائل كشور نمانده است. اولويتهاي ذهني خود را بايد تغيير داد. مسائلي كه بسياري از آقايان يا برخي از اعضاي مجلس ميگويند، نشان ميدهد كه اصلا متوجه وضعيت كشور نيستند و شايد به كلي از مرحله پرتاند. به قول سپهري «جور ديگر بايد ديد.» جامعه ايران تواناييها و پوياييهاي فراواني دارد، ولي اغلب آنها دچار ركود يا حتي تخريب شده است. با نگاه گذشته، نميتوان هيچ مسالهاي را حل كرد. مهمتر از هر چيز دادن پيامي روشن از جانب حكومت به مردم است. اين پيام كه مسوولان كشور تصميم به اتحاد گرفتهاند و اجازه نميدهند برخي از افراد غيرمسوول و تندرو با اتكاي به منابع عمومي و رانتهاي گوناگون به قول معروف در اين وفاق موش بدوانند. رويكردهاي قاطع و روشن بگيريد. استخوان لاي زخم نگذاريد. فرصتي براي مجامله و مماشات در حل مسائل كشور نداريد و نداريم. وضعيت ما مثل كوه يخي است كه به دليل گرما همه آن در حال آب شدن است و آبها نيز در اقيانوس هرز رفته و پس از مدتي تمام ميشوند».
عبدی در پایان صریحا بحث حل ناترازی بنزین (گرانی) را پیش کشیده و نوشته شده است: «ناترازيهاي كشور به مرحله بحرانزا رسيده است. در جهان به ما ميخندند كه چرا در چنين شرايطي ۵ ميليارد دلار از منابع كشور را صرف واردات بنزين كرده و براي سوزاندن در خودروهاي بيكيفيت و جادههاي خطرناك هزينه ميكنيم، در حالي كه دهها اولويت ديگر مثل دارو و غذا، سرمايهگذاري و... وجود دارد كه ارز ندارند. اين ناشي از يك ذهن جمعي و اجتماعي يا سياسي معيوب است. مسوولان بايد مسائل كشور و راهحلهاي آن را صريحتر طرح و به درباره آنها به توافق برسند، سپس در اجراي آن اقدامات قاطع انجام دهند، و اجازه ندهند كه نيروهاي غيرمسوول بر اثر بياطلاعي يا از روي آگاهي در آن اخلال ايجاد كنند. وفاق حكومت با مردم در گروی وفاق درون حكومت به علاوه انتخاب يك سياست اصلاحگرانه براي حل مشكلات اصلي مردم است».