به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، طی دهههای اخیر و بعد از وقوع انقلاب اسلامی، تلاشهای فراوانی برای بازگشت نظام اقتصادی ایران به ریل اقتصاداسلامی صورت گرفته است، اما پرواضح است که این تلاشها تاکنون به نتیجه مطلوب منجر نشــده و اغلب ارکان و قوانین اقتصادی کشور، همچنان به طرز غیر قابل انکاری در حال تبعیت و الگوپذیری از نمونه های مشابه غربی هستند!
سرمایهداری (کاپیتالیسم) معادل لاتین "سرمایهداری" است که از واژه "کاپیتال" گرفته شده و ریشه در واژه لاتینی "کاپیتلیوم" دارد. پیشوند "caput" به معنای "سر" است و در زبان اقتصاد به معنای "سرمایه" به کار میرود. مبانی نظام لیبرال سرمایهداری کاملاً تحت تأثیر فردگرایی و منافع فرد (در تقابل با جمعگرایی و منافع جمع) است. این موضوع در دو اصل مهم "اصالت فرد" و "آزادی فرد" تجلی یافته است. طبق این نظام اقتصادی، اجتماع فاقد وجود حقیقی و تنها از وجود اعتباری برخوردار است (واعظی، 1384).
در نظام سرمایهداری، فردگرایی دارای دو ویژگی اصلی است: مالکیت شخصی سرمایه که امکان انتقال و انباشت نامحدود سرمایه را میدهد و همچنین رقابت و بهاصطلاح، چشم و همچشمی بین افراد در کسب ثروت و تنازع بقایی که در آن، نهایتاً اصلح باقی میماند. به این ترتیب، کنترلگرهای فراشخصی نظیر دولت نقش چندانی در اجرای عدالت در جامعه ندارند و بازار آزاد، بهترین گزینه برای اجرای عدالت است (داداشپور و دیگران، 1394:78). بر همین اساس است که جان رالز در نظریه عدالت اجتماعی خود، بر دو اصل آزادی و تفاوت بین انسانها تأکید میکند (رالز، 1971).
لذا طبق مبانی این نظام، اصل، تکیه بر مالکیت خصوصی و آزادی مطلق فرد است.
به دلیل تأثیرپذیری مشهود ایران معاصر از تمدن غرب، به ویژه در دورههای قاجار و پهلوی، میتوان رد پای نظام اقتصادی لیبرال سرمایهداری را، به عنوان یکی از مهمترین مولودهای تمدن معاصر غرب، در تحولات اقتصادی کشور به وضوح مشاهده نمود. البته همانند بسیاری از الگوبرداریهای دیگر از تمدن غرب، الگوی اقتصادی غرب نیز بهصورت تمام و کمال در ایران اجرا نشده است و طی رویکردی التقاطی، ملغمهای از مبانی اقتصاد سرمایهداری، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد اسلامی را میتوان در مناسبات اقتصادی کشور مشاهده نمود. اما به نظر میرسد در این بین، آنچه وجه غالب را دارد، مبانی نظام سرمایهداری است که به صورت رونوشتی ناقص از اقتصاد سرمایهداری، در قالب اقتصادی تکمحور و وابسته به نفت، بروز یافته است.
اقتصادی که هیچ جنبه درونزایی نداشته و عمدتاً بخشی از یک شبکه نیاز امپریالیستی بوده است که اغلب، تنها به تأمین مواد اولیه آنها پرداخته است. نتیجه چنین رویکردی، تضعیف جنبه تولیدی و ترویج روزافزون فعالیتهای سوداگرانه و دلالانه در نظام اقتصادی کشور بوده است.
از سوی دیگر به دلیل تأثیرات نظام سرمایهداری، زمین به مجرایی برای جریان سرمایه تبدیل شده است. این امر باعث شده تا فعالیتهای سوداگرانه در بخش زمین و مسکن، بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی جامعه و تنها با هدف کسب سود بیشتر، افزایش یابد. این روند ناپایدار و غیربهرهورانه در اقتصاد ایران، علاوه بر ایجاد بحرانهای متعدد در بازار مسکن، موجب افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی نیز شده است.
با ظهور لیبرال سرمایهداری، مسکن برای کمدرآمدها به شدت کاهش یافت. به دلیل سیاستهای سرمایهداران بخش خصوصی، قیمت زمین افزایش یافت و هزینه خرید مسکن بالا رفت. (محمدمنان رئیسی/ مجله راهبرد فرهنگ/ شماره پنجاه و چهارم/ تابستان 1400)
عباس آخوندی کیست؟/ لیبرالها در رویای «پاستور»
عباس آخوندی/ متولد ۱۶خرداد ۱۳۳۶ در نجف (عراق) / محلتحصیل: دانشگاه لندن/ عضو هیئت دولت : ششم، یازدهم و دوازدهم.
او بجز دولت های یازدهم و دوازدهم در کابینه دوم دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی نیز وزیر مسکن و شهرسازی بوده است. آخوندی در زمان وزارت باجناق خود یعنی "علی اکبر ناطق نوری" معاون سیاسی وزارت کشور بوده است. او در انتخابات ۸۸ نیز مشاور و یکی از روسای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود.
وی مدرک کارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و پس از آن به انگلستان رفت و در کالج رویال هالووی لندن، در رشته اقتصاد سیاسی به ادامه تحصیل پرداخت و موفق شد مدرک دکترای خود را دریافت کند.
روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران سازندگی: "فینال لیبرال ها!"
چه خوب است که این جماعت خود به دست خود دارند معنا، مفهوم، حد، اندازه و همه چیز لیبرالیسم را برای مردم معنا می کنند. چقدر خوب است که رسما خودشان می گویند عباس آخوندی که در 5 سال دوره وزراتش قیمت مسکن را به دو برابر رساند و مسکن مهر که هیچ، حتی دیوار یک اتاق را هم برای مردم نساخت و همزمان ده ها شرکت خانوادگی در حوزه راه و شهرسازی داشت و رفتارش با خبرنگاران و مردم مملو از تفرعن و تکبر بود، یک لیبرال است.
واکنش ها به انتشار خبری پیرامون گزینههای احتمالی وزارت راه و شهرسازی
پایگاه اطلاع رسانی خبرقم (قمنا) نوشت: در ابتدای متنی که به قلم این نماینده مجلس در حساب شخصی وی منتشر شده، آمده است: اگر این خبر درست باشد معنایش آن است که نتیجه این همه عِدّه و عُدّه و سر و صدایی که راه انداختند (لااقل در موضوع وزارت راه و شهرسازی) شده هیچ!
رییسی با بیان اینکه متاسفانه چند گزینه اول این لیست، همگی از افرادی هستند که عملا ضمن همراهی با سیاست کُشنده محدودیت عرضه زمین، از گران کردن کلانشهرها حمایت کردند، خاطرنشان کرد: تا با این ترفند، جلوی ورود مستضعفین به کلانشهرها را بگیرند و محرومان را زیر چرخ سیاستهای اشتباهشان لِه کنند.
رییسی در پایان متن خود آورده است: اگر قرار باشد در مسئله کلیدی و حیاتی مسکن، شاهد معرفی گزینههایی از این جنس به مجلس باشیم به حول و قوه الهی چنان روشنگری انجام خواهم داد که مجلس کمتر به خود دیده باشد؛ و لو بلغ ما بلغ...
شعبانی سارویی کارشناس سیاست و فرهنگ نوشت: در اینجا به عباس آخوندی اصلا انتقاد وارد نیست! او که صراحتا به نساختن مسکن و به افتتاح نکردن مسکن مهر افتخار کرده بود؛گفته بود وظیفه دولت ساختن مسکن نیست! آخوندی یقینا یکی از مسببین بحران فعلی مسکن در ایران است؛ در سال ۱۴۰۰ با ۴میلیون کسری مسکن وزارت را تحویل داد و جالب اینجاست که اینک شده نفر اول شورای راهبری برای تصدی وزارت راه و مسکن و شهرسازی ایران!! واقعا این شورای راهبری دغدغه شان چیست؟ دنبال چه هستند؟ در چه عالمی سیر میکنند؟ حالا امیدها به پزشکیان است که بر اساس شعارهایش که عدالت و توجه به محرومین بود زیر بار این پیشنهادات خطرناک و ضد مردمی نرود.
دکتر علی حجازیان پژوهشگر معماری و شهرسازی نیز نوشت: درمیان گزینه های مطرح برای وزارت راه و شهرسازی، نام صاحب نظریه «مزخرف خواندن مسکن مهر» نیز دیده می شود.
آخوندی در سال ۱۳۷۲، در دولت دوم هاشمی رفسنجانی، با کسب رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی منصوب شد. در این دوره برنامههای راهبردی در این وزارتخانه از جمله نظام پسانداز، انبوهسازی و کوچکسازی تحت عنوان طرح پاک که یک مدل توسعه پایدار در بخش مسکن است، اجرا شد.
نکته: کوچک سازی و ازبین بردن خانه های حیاط دار در بافت های شهری و گران سازی مسکن نتیجه اقدامات او بود.
در سال ۱۳۹۲ آخوندی توسط حسن روحانی برای تصدی وزارت راه و شهرسازی به مجلس معرفی شد و رای آورد.
نکته جالب در زمان وزارت جناب آخوندی استیضاح های ناموفق است،
در سال های ۹۴_۹۵_۹۶ استیضاح او به نتیجه نرسید.
مدت وزارت او در دولت آقای روحانی با حواشی همراه بود که می توان به جمله معروف او در سانحه برخورد دو قطار در سمنان اشاره کرد: همه خانوادهها چه آنهایی که کشته شدهاند و چه آنهایی که مجروح هستند، زیرپوشش بیمه قرار دارند و از این جهت نگرانی خاصی وجود ندارد.
این نوع تفکر و نگاه سرمایه داری او باعث عصبانیت و ناراحتی داغدیدگان و مردم شد.
اخوندی یک لیبرال هست درصورت معرفی او از سمت دولت منتخب و کسب رای از مجلس باید شاهد توقف پروژه های نهضت ملی مسکن و حواشی متعدد شد.
گفتنی است در روزهای گذشته، لیستی از وزرای احتمالی وزارت راه و شهرسازی در خبرگزاریها و سایتهای خبری منتشر شده است که در رأس آن نامهایی چون عباس آخوندی، پیروز حناچی، محسن هاشمی و دیگران به چشم میخورد.
در صورتی که دوباره افرادی مانند عباس آخوندیها به وزارت راه و شهرسازی بازگردند، ممکن است مردم بار دیگر فرصت پیدا کنند تا ماهیت لیبرالهای وطنی را به طور عمیقتری درک کنند!