سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - عزت الله ضرغامی بعنوان سکاندار بزرگترین و پربیننده ترین رسانه و تنها رسانه تصویری در کشور عملاً توانسته با حذف منتقدین و بایکوت آنها، نظر مثبتی نسبت به خود در میان انقلابیون بوجود آورد. تنها نهاد نظارتی بر او و رسانه اش، شورای نظارت بر صدا و سیماست که علی رغم حضور نماینده ای از سه قوه در آن، به دلیل فقدان ساختار قانونی درست و پسینی بودن نظارت، عملاً هیچ مانعی برای وی محسوب نمی شود و لذا او در این میان بی رقیب است.
محبوبیت ضرغامی از سه عامل ناشی می شود: اولاً نخبگان جامعه، خصوصاً نخبگان فرهنگی و سیاسی عمومی تلویزیون نگاه نمی کنند و نتیجتاً متوجه خطاها و ضعف های آن نمی شوند. دوم اینکه کسانی هم که تلویزیون می بینند، یکی به دلیل عدم شناخت زبان رسانه و نحوه القای پیام در آن و دیگر به دلیل عدم شناسایی ظرفیت رسانه و کارهایی که می تواند انجام دهد و نمی دهد، حتی پس از تماشای ان متوجه بحران آن نشده و با مشاهده آن معدود فکت های مثبت، کارنامه صدا و سیما را مثبت ارزیابی می کنند. بعنوان مثال، از برگزاری چند جلسه پاسخ به شبهات انتخاباتی و دو سه مناظره، تصور می کنند که فتنه 88 را صدا و سیما جمع کرد! در حالی که اندک صحبتی با مردم نشان می دهد که حتی آنها که در 9 دی به خیابان آمدند هم هنوز نسبت به انتخابات شبهات جدی دارند. یا مثلاً با دیدن یک زن چادری در سریال ثریا، تصور می کنند صدا و سیما دارد ترویج حجاب می کنند یا با مشاهده شبکه ضعیف و بعضاً مضر قرآن، خیالشان راحت می شود که تلویزیون جمهوری اسلامی شبکه ای دارد که از صبح تا شب تبلیغ دین و قرآن می کنند و قص علی هذا.
اما شاید مهمترین عامل یکه تازی و محبوبیت ضرغامی، بایکوت و بی اعتنایی به منتقدین باشد. ضرغامی رسانه ای با هفتاد میلیون بیننده دارد و منتقدین وی در روزنامه ها و سایت ها، نهایتاً 200 الی 300 هزار مخاطب. لذا او ضرورتی نمی بیند که نقدها را جدی بگیرد و تلاشی برای پاسخگویی به آنها انجام دهد (البته قبل از این باید دانست که او اصولاً هیچ علاقه ای هم به استفاده و بکارگیری نقدها ندارد و نهایت دغدغه اش، دفاع از خود در برابر آنهاست). حتی وقتی نقدها به او شدت می یابد، با راهکارهای تهاجمی اش نظیر برگزاری مراسمات خودتشکری، انجام مصاحبه های «از این برنامه لذت بردیم» و یا در بحرانی ترین حالت، دادن پستی به منتقد خود برای مسکوت کردنش (که بارها اتفاق افتاده) به تصور خودش «جنگ» را به نفع خود تمام می کند (و اصولاً نگاه او به نقدها، نوعی اعلام جنگ است).
ضرغامی در هیچ مصاحبه چالشی شرکت نمی کند، تنها یک یا دوبار، آن هم تحت فشار در جمع های دانشجویی منتقد خود حضور یافته و تاکنون در هیچ جمع حوزوی منتقدش شرکت نکرده. او نه تنها هیچ نقدی از بیرون را در رسانه اش بازتاب نمی دهد، از هیچ سخنرانی و همایش و تجمع در نقد رسانه اش بازتاب خبری نمی دهد، بلکه با استفاده از پروپاگاندایی که دارد، حتی با نامه های سرگشاده اساتید حوزه و دانشگاه و تشکل ها و رسانه ها و... نیز با بی اعتنایی تام برخورد می کند و آنها را ندیده گرفته و هیچ پاسخ و عکس العملی نشان نمی دهد و در اکثر موارد برای نشان دادن قدرت خود و نوعی تودهنی به منتقدین، روال سابق را که منجر به نگاشتن نامه شده بود، ادامه می دهد.
ضرغامی موارد متعددی از این نحو برخورد در کارنامه خود دارد؛ نامه حدود 30 تن از اساتید حوزه به همراه چندین تشکل و ارگان هایی چون دفتر مقام معظم رهبری، دفتر مجلس خبرگان، نهاد ریاست جمهوری، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی، دفتر ریاست حوزه علمیه قم، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات راهبردی جامعه مدرسین و... در باره ترویج عرفان های کاذب و سبک زندگی غربی و تخریب سبک زندگی دینی در سریال ها و فیلم های ایرانی و خارجی پخش شده از صدا و سیما نه تنها هیچ بازتابی در تلویزیون نیافت و آقای ضرغامی هیچ عکس العملی نسبت به آن نشان نداد، بلکه روال سابق در شبکه نمایش و سایر شبکه ها با شدت بیشتری ادامه یافت.
نامه استاد برجسته و مفسر قرآن، ابوالفضل بهرام پور به آقای ضرغامی در مورد برنامه های مفتضح تلویزیون در ساعات تحویل سال نیز نه تنها با همان بی اعتنایی ها و عدم بازتاب ها همراه بود، بلکه ضرغامی به قصد قدرت نمایی مراسمی جهت تقدیر از عوامل آن برنامه ها برگزار کرد و آن را در رسانه ی انقلاب! بازتاب داد . این عمل را می توان نوعی دهن کجی به این استاد بزرگوار تلقی کرد.
اما شاید یکی از جدی ترین مانورهای قدرت او که در هفته گذشته اتفاق افتاد، اعلام جنگ علنی با بیش از بیست رسانه خبری با بی اعتنایی به نامه آنها بود. این نامه که با امضای رسانه هایی چون رجانیوز، 598، مشرق، تریبون و... خطاب به ضرغامی منتشر شد، در اعتراض به رویکرد و اظهارات عوامل برنامه تلویزیونی هفت در ساختگی خواند جنبش وال استریت، نسبت ژدانوف به متفکران سینمایی حزب الله، اعتراض به ممیزی ها و عدم دعوت از منتقدین جبهه فکری انقلاب به هفت و تجلیل بیش از حد از یک سینماگر روشنفکر صورت گرفت. در این نامه آقایان «وحید جلیلی» و «مجید شاه حسینی» بعنوان نماینده برای حضور در هفت و ارائه نظرات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در باب علل بحران سینما معرفی شدند. اما ضرغامی این بار نیز برای نشان دادن اقتدار حقوقی خود، هیچ عکس العملی به این نامه نشان نداد و برنامه هفت، بدون حضور این نمایندگان و حتی اشاره ای به این نامه برگزار شد.
«اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همهى برنامههاى صدا و سيما را مىآورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامههاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم» بيانات مقام معظم رهبری ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور در تاریخ06/08/1388
اگرچه حذف منتقد
حاکی از ترس جدی و فقدان اقتدار واقعی است، اما آنچه نگران کننده است، تجربه
انتخابات گذشته است که نشان داد در فضای کنونی جامعه با حذف منتقد و ممانعت از
اطلاع جامعه نسبت به ضعف های خود، می توان به مجلس راه یافت و کاندیدایی با
فیلترینگ رسانه های منتقدش به این موفقیت نائل شد.
عزت الله ضرغامی در عمل نشان داده است که نسبت به کار کردن با نیروهای سکولار و آنها که میانه خاصی با انقلاب ندارند، بسیار راحت تر است و به سختی می تواند با نیروهای انقلابی و حزب اللهی فعالیت کند (زیرا نه رسانه ای در اختیار این طیف قرار می دهد، نه بازتاب و تصویری از ایشان و اخبارشان در رسانه اش وجود دارد و نیز به محض شناسایی این افراد، آنها را از رسانه ملی اخراج و ممنوع التصویر می کند). لذا تصور برخی مبنی بر اینکه ضرغامی می تواند کاندیدای گفتمان سوم تیر در مقابل اصلاح طلبان یا اصولگرایان لیبرال باشد، چندان صحیح به نظر نمی رسد.