به دنبال فیلترینگ شبکه اینترنتی
پایداری که به فعالیت در عرصه دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و
ترویج گفتمان اصیل انقلاب اسلامی می پرداخت،
دست اندرکاران این شبکه رنجنامه ای را با خطاب قرار دادن سید شهیدان اهل
قلم نوشته اند.
به گزارش پایگاه 598، متن این رنجنامه بدین شرح است:
ای
سید شهیدان اهل قلم! نمی دانیم که چرا این روزها قلممان دائما می شکند؟!
هرگاه نیت کردیم برای ترویج گفتمان اصیل انقلاب اسلامی که هزاران شهید و
خون دل نثارش شده قدمی برداریم،ناگهان قدممان به همراه قلممان می شکند!
چه
بگوییم؟ فقط می توانیم بگوییم در این شب جمعه دعایمان کن که شهادت نصیبمان
شود. دلمان گرفته از اینکه هر روز باید غربت علی زمانمان را بینیم.
فریادهای « این عمار » های او را بشنویم اما همچنان نظاره گر سکوت برخی
خواص و تکیه عده ای دیگر بر مبلمان نرم قدرت و ثروت باشیم و اقلیتی نیز
هلهله کنند که صدای امام را کسی نشنود.
سید جان؛ به جان مادرت زهرا
(س) از زمانی که بغض گلوی نائب امام زمانمان (عج) را در نماز جمعه فشرد و
در انظار میلیونها مرد و نامرد سراسر جهان، گوشه ای از غمهای دلش را با
امام عصر (عج) در میان گذاشت، احساس خفت و ذلت می کنیم که چرا باید کار
بداینجا رسد که مولایمان مجبور به شکوائیه در ملا عام شود. آن روز فرقی بین
خود و نامردمان کوفه نمی دیدیم. قصد کردیم سرباز پا رکاب مولایمان در عرصه
جنگ نرم شویم و البته همچون تو ای سید شهیدان اهل قلم با دست خالی آمدیم.
دشمنان
به ما افتراء زدند. منافقان تحقیرمان کردند که این خود نشان از درستی
راهمان بود لذا لحظه ای در صراط مستقیممان شک و تردیدی به خود راه ندادیم.
اما خدا را شاهد و تو را چه پنهان که دلمان همچون قلممان حسابی شکست! دلمان
شکست آنروزی که دوستان، ما را دشمن خود پنداشتند. امام عزیزمان در سرآغاز
شکفته شدن بهار طبیعت و در جوار امام مهربان و رئوفمان بار دیگر با دلی
شکسته توصیه کرد که « مبادا کسانی به بهانه ی این حرف، جوانان انقلابی را
مورد شماتت قرار دهند چرا که اینجانب همه جوانان مؤمن و انقلابی را فرزندان
خود می دانم و از آنها حمایت می کنم » سر به سجده شکر گذاشتیم که مولایمان
از درد دلمان آگاه هست و یکبار برای همیشه حرف دل خود را به مسئولین
انقلابی در قبال اهالی رسانه های ارزشی صریحا اعلام نموده و از این به بعد
حداقل در بین سپاه خودی اختلافی برای خدمت به نظام و ولایت نیست، اما در
غروب شب جمعه به یکباره احساس کردیم باز قلممان دارد می شکند! ای سید
شهیدان؛ تنها ثمره ی اینبار شکستن؛ پرواز کبوتر دل هایمان به سوی گنبد
سالار شهیدان بود. وقتی قلممان آه می کشید یکی از مسئولین ارزشی که بی خبر
از ما به کربلای معلی مشرف شده اما از انسداد شبکه پایداری خبردار شده بود،
تماس گرفت و ضمن دلداری به این جمع فرزندان انقلاب، قول داد که این شب
جمعه برای همه قلمها و قدمهای شکسته ی سربازان امام خامنه ای بویژه دل
شکستگان این شب در زیر گنبد سالار شهیدان دعا کند، خدا را چه دیده ای شاید
ما هم شهید اهل قلم شویم.
اما سید جان؛ تنها چیزی که امشب عذابمان می دهد، جمله ای است که از قول تو دائما این روزها بر سر زبانهاست.
« در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب اللهی ها»
آری
همه آنها آزادند، گلایه ای هم نیست چون پذیرفتیم که دنیا سجن مومن است.
اگر نقدشان کنی؛ متحجری! اگر فریاد زنی؛ خشونت طلبی! اگر نهی ز منکر کنی؛
مضروبی! خلاصه ای سید شهیدان اهل قلم! اگر دعایمان نکنی؛ ترسمان این است که
ما هم آزاد شویم. به مادرت زهرا (س) قسمت می دهیم که از سالار شهیدان در
این شب جمعه در خواست اسارت بیشترمان را کن! برخی می خواهند ما را آزاد
کنند! ترسمان این است که خشم و غضب برخی از اهل خانه و صدای مطربان همسایه
کم کم ندای « این عمار » را از یادمان ببرد. آنگاه ما هم از تکیه زدن بر
مبل های رنگین ننگین و از تفریح در ویلاهای پر زرق و برق لذت ها ببریم.