ماجراي فراز و فرود روابط ايران و تركيه
بهويژه پس از تحولات بيداري اسلامي و بهويژه مواضع سؤال برانگيز دولت
آنكارا در قبال موضوع سوريه، مورد علاقه تعداد زيادي از رسانهها و محافل
مطالعاتي در دنياست، بهطوري كه اين مسئله با دقت دنبال ميشود كه سرانجام
روابط دو همسايه نهايتاً چه خواهد شد.
به گزارش رجانيوز، البته علاوه بر موضوع سوريه، استقرار سپر موشكي ناتو در
تركيه نيز كه هدف اصلي آن بهرغم تأكيدهاي مقامهاي ترك، ايران است، بر
تيرگي روابط افزوده اما مسئله اصلي همان سوريه است.
رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه در ابتداي سال جاري به ايران آمد و در
مهمترين ديدار خود در كشورمان با رهبر معظم انقلاب هم از ايشان اظهار
خرسندي جمهوري اسلامي از روي كار بودن اسلامگرايان در تركيه را شنيد و هم
هشدارها و سخنان صريحي را در مورد سوريه. اين ديدار و برآيند مواضع جمهوري
اسلامي در قبال تركيه اين پيام شفاف را براي دولت اين كشور داشته است كه
ايران مايل است با همسايه شمال غربي خود كه پيوندهاي عميق تاريخي، فرهنگي و
تمدني نيز با آن دارد، در حوزههاي متنوع همافزايي كند اما اين همافزايي
قطعاً در مواردي كه پازل امريكا و غرب را عليه محور مقاومت تقويت ميكند،
نخواهد بود.
روزنامه لبناني السفير در گزارشي كه با همين مضمون در خصوص روابط ايران و
تركيه منتشر كرد، که در ادامه تحلیل این روزنامه لبنانی را می خوانید:
«دو کشور در گذشته بر تقویت روابط در
بخشهای اقتصادی و نفت و گاز و تحکیم معادلات به منظور ایجاد یک رابطه
تنگاتنگ دوجانبه تاکید داشتند و به همین دلیل هر چند رویارویی سیاسی میان
آن دو شدت بگیرد، بسیار سخت و دشوار است که یکی از آن دو در اندیشه
رویارویی نظامی برآیند. همین امر باعث شده تا تنش ناشی از رقابت منطقهای
آنها بر سر منافع و نفوذ در چارچوب سیاسی و دیپلماتیک محدود بماند تا آنجا
که احمد داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه خود در تهران خاطرنشان کرد: " اگر
میزان تنش میان دو کشور در گذشته به سطح کنونی آن میرسید، به آسانی به یک
درگیری نظامی تبدیل میشد."»
اين روزنامه سپس به مواضع متناقض تركيه در قبال دخالت نظامي ناتو در ليبي و
سركوب مخالفن رژيم بحرين اشاره كرده و ميافزايد: «ایران موضع ابتدایی
ترکیه در اعلام مخالفت با دخالت ناتو در لیبی را مورد تأیید قرار داد اما
با تغییر موضع آنکارا و پیوستن ترکیه به نبرد ناتو علیه رژیم سرهنگ معمر
قذافی محافظه کارانه برخورد کرد.
تهران مواضع اولیه رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه نسبت به قیام بحرین را
مثبت ارزیابی کرد اما چندی نگذشت که اردوغان از رژیم منامه اعلام جانبداري
کرد.
تهران در حال حاضر با شک و تردید به جنگ کلامی شعله ور شده میان اردوغان از
یک سو و همپیمان نزدیک تهران در بغداد یعنی نوری مالکی نخست وزیر عراق از
سوی دیگر و مبادله اتهامات میان آن دو به طايفه گرایی و کینه توزی
مینگرد.
اما با توجه به اعلام موضع نسبت به رژیم سوریه، فاصله میان آنکارا و تهران
به اوج خود رسیده است زیرا ایران معتقد است ترکیه موضوع سوریه را به درستی
مورد ارزیابی قرار نداده است یا آنکه تحت تاثیر گروههای فشار که به دور از
منافع واقعی دو کشور منافع مشخصی دارند، از نظر منطقهای و عربی و اسلامی
موضوع سوریه را مورد ارزیابی قرار داده است.»
برگ دردناک
سوریه در دستان ترکیه چه بسا برگ برنده به شمار برود اما برای ایران موضوع
یاد شده بسیار دردناک است. سوریه از زمان برپایی نظام اسلامی در ایران در
سال 1979 شش اصلی تنفس تهران به شمار میرود. سوریه کشوری است که ایران به
واسطه آن برگ برندههای بسیاری در اختیار داشت که از حزب الله لبنان آغاز
شده و انواع جنبشهای مقاومت فلسطینی و دیگر جریانهای طرفدار و هوادار
ایران را در بر میگیرد.
علاوه بر همه اینها رژیم کنونی سوریه برای تهران خط قرمز به شمار میرود و
رویدادهای 14 ماه گذشته این مدعا را ثابت کرده است. جمهوری اسلامی به
هیچکس اجازه نمیدهد این خط قرمز را لمس كند و آماده است تا برای دفاع از
آن تمام امکانات خود را به كار ببرد.
در آن سو ترکیه با رسیدن نسیم به اصطلاح "بهار عربی" از برنامه اصلی سیاست
خارجی خود مبتنی بر "دور کردن مشکلات" به همراه کشورهای همسایه دست برداشت.
این برنامه در مورد همسایه جنوبیاش به رهبری بشار اسد رییس جمهور موفقیت
آمیز بود تا آنجا که ترکیه و سوریه تا پی ریزی مشارکت راهبردی با یکدیگر
پیش رفتند، اماآنکارا در مورد بشار اسد کاملاً تغییر موضع داد و در نقطه
مقابل تهران قرار گرفت. برخی در تهران معتقدند که آنکارا وارد بازی بزرگتر
از اندازه خود شده است تا با سوء استفاده از نقاط ضعف بسیار موجود در داخل
سوریه در ارتباط با آزادیهای عمومی و فساد و فقدان دمکراسی، رژیم سوریه
را بهخاطر سیاست خارجی اش که مورد تایید قاطبه ملت سوریه است، مجازات کند.
به همان اندازه که برای بسیاری درک " تغییرات و تحولات اندیشه سیاسی ایران "
سخت و دشوار است به همان اندازه برای ایرانیان در حال حاضر درک " تغییرات و
تحولات اندیشه سیاسی ترکیه " سخت و دشوار است.
در رابطه کنونی میان ایران و ترکیه تاریخ و جغرافیا و فرهنگ عمومی و اقتصاد نقش دارد همان گونه که نقاط تفاوت میان آن دو نقش دارد.
محمد حسنخانی استاد علوم سیاسی در شماری از دانشگاههای تهران میگوید:
"عوامل بسیاری برای خوب بودن روابط میان تهران و آنکارا وجود دارد. جغرافیا
یکی از عوامل یاد شده است، زیرا دو کشور با یکدیگر همسایهاند و دارای
مرزهای مشترک طولانی هستند و همین امر موجب میشود تا دو ملت و دو دولت در
اندیشه داشتن روابط محکم در تمامی سطوح باشند. تاریخ و فرهنگ مشترک یکی
دیگر از عوامل یاد شده است به گونهای که دو کشور در این زمینه نزدیکی
معناداری با یکدیگر دارند. علاوه بر همه اینها دو کشور دارای دغدغههای
امنیتی و سیاسی مشترکی هستند."
حسنخانی معتقد است عوامل یاد شده موجب شده تا دو کشور پس از به قدرت رسیدن
اسلامگراها " اردوغانیها " حزب عدالت و توسعه ظرف 10 سال گذشته روابط
مستحکمی در زمینه اقتصاد و سیاست و فرهنگ داشته باشند.
سپر موشكي و بحران سوریه
وی خاطرنشان کرد: "سیاستمداران ترکیه به دو دلیل از نظر تهران بیش از
گذشته قابل قبول به نظر میرسند. دلیل اول رویکرد سیاسی جدید و اهتمام آنها
نسبت به موضوع فلسطین است. دلیل دوم مواضع آنها در برابر غرب و به طور
مشخص امريكاییها در ارتباط با موضوع ایران به ویژه برنامه هستهای این
کشور است."
حسنخانی با بررسی عمیقتر وخامت روابط دوجانبه دو موضوع را مورد توجه قرار
داده که "به طور ناگهانی و غیرمنتظره" روابط یاد شده را به قهقرا برده است
و در سطح بالایی میان دو طرف تنش به وجود آورده است. "موضوع اول موافقت
آنکارا با استقرار سامانه سپر موشکی ناتو در سرزمین ترکیه است." این تصمیم
برای بسیاری از ایرانیها یک شوک واقعی به شمار میرفت. از نظر آنان این
تصمیم "یک اقدام خصمانه است که روابط دوستانه میان دو کشور را در معرض خطر
قرار میدهد."
حسنخانی معتقد است "در چنین وضعیتی اگر ناتو یا امريكاییها تصمیم به
انجام عملیات نظامی علیه ایران بگیرند، در آن صورت دولت ترکیه عملا در حالت
جنگ با ایران قرار خواهد گرفت." زیرا سامانه یاد شده اساسا ایران را هدف
گرفته است، هر چند احمد داوود اوغلو طی اظهارات اطمینان بخشی تاکید کرده که
"آنکارا اجازه نخواهد داد این سامانه علیه تهران به كار رود." اما موضوع
دوم که میان دو کشور تنش خیزتر است، پرونده سوریه است. حسنخانی از این
موضوع به عنوان "مهمترین رویارویی دو کشور در برهه اخیر نام برد." وی
توضیح داد: ایران و ترکیه نسبت به قیامهای صورت گرفته در مصر و تونس و تا
اندازهای لیبی "رویکرد سیاسی مشترکی" داشتند اما وقتی "موضوع به سوریه
رسید اختلاف میان آن دو به شدت نمایانگر شد."
حسنخانی به شرح "راز" اختلاف دو کشور بر سر سوریه پرداخته و خاطرنشان
میکند که هر یک از دو طرف نسبت به بحران سوریه تحلیل و تفسیر خاص خود را
دارد. از نظر ایران، "دولت سوریه دولت تکامل یافتهای نیست و همچون
دولتهای دیگر منطقه نیازمند انجام اصلاحات بوده و هست. " اما سوریه از نظر
ایرانیها "پیشرفتهتر از بسیاری از دولتهای غیردمکراتیک همچون عربستان و
شیوخ شورای همکاری (خلیج فارس) است که دولت ترکیه با آنها ارتباط دارد. به
هیچوجه نمیتوان سوریه را با کشورهای یاد شده که آنکارا با آنها همپیمان
است، مقایسه کرد." حسنخانی این سوال را مطرح میکند که " اگر موضوع واقعی
دمکراسی است، پس چرا چنین فشاری فقط علیه سوریه اعمال میشود و دیگران که
به هیچوجه پرونده درخشان تری نسبت به سوریه ندارند، نادیده گرفته
میشوند؟"
به همین دلیل ایران به موضوع سوریه " با نگاه راهبردی وسیع تری مینگرد و
صرفا دارای یک نگاه تنگ نظرانه مبتنی بر معایب فرآیند سیاسی و نواقص آن
نیست. دمشق در منطقه نقش مهمی برعهده دارد و بخشی از مقاومت در برابر
اسراییل به شمار میرود و در کنار حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین نقش
مهمی ایفا میکند که دو بازیگر اصلی در سیاست منطقهای و نماینده واقعی ملت
لبنان و فلسطین به شمار میروند.
ایران معتقد است "باید به بشار اسد فرصت داد" و به او در راه "انجام
اصلاحات" کمک کرد نه آنکه او را به سمت سقوط سوق دهیم. حسنخانی معتقد است
"از نظر ایران سرنگون شدن بشار اسد در نهایت به سود منافع و اهداف اسراییل و
امريكاست و به نفع ملت سوریه و ملتهای منطقه نیست." تهران همچنین معتقد
است که " تغییر رژیم سوریه با دخالت بیگانگان به معنای امکان وقوع جنگ
داخلی است که تلفات جانی بسیاری به همراه خواهد داشت و تاسیسات زیربنایی
اقتصادی سوریه در سطح گستردهای از بین خواهد رفت که این موضوع به هیچوجه
به سود سوریها نیست."
فروپاشی موازنه
نگرانی ایرانیها در همین حد خلاصه نمیشود بلکه از آن نیز فراتر رفته و"
موضوع مهم تری را در بر میگیرد که حرکت به سمت سرنگون کردن دولت سوریه است
که در داخل و خارج سوریه آشوب ایجاد میکند." ایرانیان در صدد درک رویکرد
ترکها به سمت سرنگون کردن رژیم سوریه برآمدهاند اما چیزی جز "گروههای
سوری مخالف" نیافتند که ترکیه آنها را در آغوش گرفته است. "آنها از سیاست
کنونی آنکارا شادمانند زیرا خیلی ساده آنها در صورت سرنگون شدن رژیم کنونی
به قدرت خواهند رسید."
در اینجا ایرانیان بار دیگر این پرسشها را مطرح میکنند: "پس اکثریت ملت
سوریه چه میشود ؟ قربانیان چه میشوند؟ ویرانی برجا مانده نشات گرفته از
تغییر رژیم چه میشود؟" نگرانیهای منطقهای ایران در صورت تغییر رژیم
کنونی در سوریه تا مرز بیم از "فروپاشی موازنه کنونی قوا" پیش میرود.
موازنهای که تهران آن را به سود ملتهای منطقه میبیند اما اگر رژیم بشار
اسد سرنگون شود "این موازنه به سود امريكا و اسراییل تغییر خواهد کرد."
ایرانیان از خود میپرسند این تغییر تا چه اندازه به سود ملتهای منطقه
است. حسنخانی در پاسخ به این سوال میگوید: "ایرانیان مطمئن هستند که هیچ
سودی ندارد."
حسنخانی اذعان دارد که وضعیت کنونی سیاست ترکیه یک مشکل واقعی برای تهران
به شمار میرود که در برابر رهبرانش علامت استفهام بزرگی قرار داده است که
پاسخ به آن بسیار سخت و دشوار است.
علی رضا شاکر پژوهشگر ایرانی اصلاح طلب و متخصص در امور خاورمیانه در
گفتگو با "السفیر" خاطرنشان کرد که رهبران ایران معتقدند تغییر شدید سیاست
ترکیه نسبت به سوریه و صدور مجوز برپایی سامانه سپر موشکی ناتو از سوی دیگر
"با رابطه دوستانه میان تهران و آنکارا منافات دارد و سایه تیرهای بر آن
افکنده است." اما با این وجود ایرانیان همچنان معتقدند که "روابط با ترکیه
باید ادامه یابد و با مقامات ترک باید برخورد مثبتی داشت."
شاکر میافزاید: " روابط عمیق اقتصادی و مشترکات تاریخی و دینی و مواضع
مشترک نسبت به رژیم اسراییل به رابطه دوجانبه در گذشته عمق بیشتری بخشید."
همین رابطه در حال حاضر "مانع از افزایش شکاف اختلاف در دیدگاهها میشود و
موجب شده تا مقامهاي دو کشور به دنبال یافتن راهی برای توافق مشترک
باشند." وی خاطرنشان کرد هیچ نشانهای دال بر اینکه رهبران بلندمرتبه ایران
میخواهند سطح روابط با ترکیه را کاهش دهند، نمیبیند بلکه رهبران ایران
تلاش گستردهای به عمل میآورند تا ترکیه را به محور مقاومت نزدیک كنند و
اجازه نمیدهند تا اختلاف سیاسی از وضعیت موجود عمیقتر شود." آنچه که موجب
تقویت این ارزیابی میشود آن است که سوریه در دیدار اخیر اردوغان و رهبر
جمهوری اسلامی آیت الله خامنهای مهمترین و برجستهترین موضوع بوده است و
بیشترین اعلام حمایت ایران از رژیم سوریه در این دیدار انجام گرفت.
همچنین دقت در مطالب ابراز شده در این دیدار نشان میدهد که این دیدار در
بر دارنده "دو هویج" ایرانی برای ترکیه بوده است. هویج اول اینکه تهران
آماده است تا اگر ترکیه بخواهد در جهت بازگرداندن روابط میان آنکارا و دمشق
به وضعیت عادی خود کمک كند. هویج دوم ارائه بیش از پیش تسهیلات اقتصادی از
سوی ایران به آنکارا به ویژه در دو بخش نفت و گاز است که برای اقتصاد
ترکیه بسیار حیاتی و وسوسه انگیز است.
ایران پس از آن با انجام مذاکرات با گروه 5+1 در استانبول به دنبال اعلام
انصراف از این موضوع موافقت کرد و در همین راستا به عنوان یک نشانه واضح و
روشن بر اساس خبر انتشار یافته در خبرگزاری رسمی ایران، ناظران نظامی
ایرانی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مسلح روز جمعه گذشته
برای اولین بار در مانورهای دریایی ترکیه در دریای اژه و سواحل استان ازمیر
شرکت کردند. این خود نشانه واضحی از تمایل تهران به جذب مجدد آنکارا است.