اما نکتهای در خصوص اهداف ترسیم شدهی سالیانه وجود دارد و آن اینکه درصد تحقق آنها توسط سازمانها و متولیان مربوطه در این سالها، به اندازهای نبوده که حق مطلب ادا شده باشد. به طور مثال، تذکراتی که رهبر انقلاب در سال گذشته منباب محدود کردن عمل به این اهداف به برپایی چند همایش و نصب چند پرده داشتند، خود موید این نکته است. حتی به نظر میرسد، کیفیت نامگذاری امسال نیز واکنشیست به برخوردهایی که با اهداف ترسیمی سالهای گذشته وجود داشته است. برخوردهایی که مبتنی بر کلی قلمداد کردن نامگذاریهای سالیانه بوده و تا عملیاتی کردن آنها، زمان و فرصت انجام کار، از بین میرفت.
اما چرا در این سالها، شاهد چنین اتفاقی بودهایم؟ چرا با اینکه شعارهای سالیانه، نشانگر استراتژیهای کوتاه مدت نظام هستند، ولی به آنها توجه لازم نمیشود و در عرصهی عمل، آن اتفاقی که باید، نمیافتد؟ آنچه واضح است این است که برای بررسی این مسئله، باید دلایل متنوعی را مورد توجه قرار داد و نمیتوان با اکتفا به یک دلیل، تکلیف آنرا معلوم کرد. اما اگر بخواهیم در حد این نوشتار، به یکی از علل وقوع چنین پدیدهای اشاره کنیم باید بگوییم که نگاه تک بُعدی متولیان و مسئولان ذیربط به هدفگذاریهای انجام گرفته، از جمله آفتهای موجود در این مقوله است.
به عبارت دیگر، وقتی رهبر انقلاب سال 86 را به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی معرفی کردند، آنچه شاهد بودیم این بود که افراد و نهادهای وابسته به این مقوله، با نگاه سطحی به آن و تصور اینکه این هدف، صرفاً در حوزهی مسائل سیاسی-امنیتی است، به پیگیری این چشمانداز در قالب فعالیتهای سیاسی-امنیتی پرداخته و از سایر ابعاد آن از جمله بُعد فرهنگی و اقتصادی آن غافل بودند.
و یا اگر به سال پیش برگردیم و اندک تلاشهای مسئولین را در خصوص جهاد اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که فعالیتهای انجام شده در این خصوص، به زیربناهای فرهنگی و سیاسی تحقق جهاد اقتصادی توجه نداشتند و با دستکم گرفتن سایر مسائل، در اجرای این چشمانداز سالانه، آنگونه که شایسته بود موفق بیرون نیامدند.
این نکته، یعنی عدم نگاه تک بُعدی به هدفگذاریهای سالیانه توسط رهبر انقلاب، یکی از اصلیترین مشکلات موجود در این عرصه بوده و خطریست که میتواند "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی" را نیز در بر بگرید. یعنی اگر به شعار امسال هم صرفاً اقتصادی نگاه کرده و برای تحققش به راهکارهای اقتصادی بسنده کنیم، این اتفاق مبارک انجام نمیشود و ما باز سر خط میمانیم.
علت اینکه بخش اقتصادی بدون همپوشانی سایر بخشها، توانایی تحقق چنین مقولهی مهمی را ندارد آن است که وقتی به این چشمانداز، صرفاٌ اقتصادی نگاه کنیم آنرا همچون معامله یا سرمایهگذاری اقتصادی تصور کردهایم که اگر باب میل ما انجام نشد، در بدترین شرایط، یک معاملهی جوش نخورده یا سرمایهگذاری ناموفق روی دست ما مانده و چیز دیگری را از دست ندادهایم. ولی این در حالیست که این استراتژی بسیار حیاتی، ابعاد دیگری دارد که در صورت وجود نگاه فوق به آنها، مهجور میمانند.
این قضیه وقتی بیشتر آشکار میشود که توجه داشته باشیم، زیربنای اهداف اقتصادی این چند ساله اخیر که توسط رهبر انقلاب تبیین شدهاند، یکسری مسائل و موضوعات سیاسی و تمدنیست. تنها کافیست به توضیحات ایشان در مورد علل و پیامدهای نامگذاریها داشتهاند رجوع کنید و این امر بیّن، برایتان هویدا شود. روح غالب بر این بیانات آن است که پیشرفتهای اقتصادی و علمی ما باعث خواهد شد تا ایران اسلامی، به قدرت اول منطقه و جهان تبدیل شود و از آن به بعد، سهم بیشتری در تصمیمگیریهای بینالمللی داشته و در ضمن، به اعتلای ارزشهای اسلامی و ترویج آنها در جهان کمک شایانی خواهد شد.
به عنوان مثال، رهبر انقلاب در دیدار هیئت دولت که مورخهی 6/6/90 انجام شد، در خصوص اهمیت "جهاد اقتصادی" فرمودند:
«يك نكتهى ديگر، همين مسئلهى جهاد اقتصادى است كه مكرر مطرح شده، امروز هم دوستان مطرح كرديد. مبانى و استدلالهاى اعلام «سال جهاد اقتصادى» براى شماها كه دولتى هستيد، معلوم است. يعنى ما جهاد اقتصادى را يك ضرورت براى كشور ميدانيم، نه صرفاً يك اولويت؛ يك نياز قطعى است. اولاً اقتصاد، پيشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقيم دارد با معيشت مردم. معيشت مردم جزو اولين اهداف همهى دولتهاست در همه جاى دنيا و در همهى دوران تاريخ؛ البته دولتهاى علاقهمند به مردم؛ آن دولتهاى مستأثر و زورگو و جبار، مورد نظرمان نيستند. هر دولتى كه بخواهد به مردمِ خودش خدمت كند، اولين مسئلهاش، مسئلهى معيشت مردم است، كه بتواند مردم را اداره كند. خب، اين به اقتصاد وابسته است. يك اقتصاد خوب، سالم، وافر و پيشرو ميتواند وضع زندگى مردم را خوب كند. خب، اين يك دليل است مبنى بر اينكه لازم است ما در كار اقتصاد مجاهدت كنيم.
يك مسئلهى ديگر، مسئلهى رسيدن به چشمانداز است. اين چشمانداز هدفگذارى شده است، يك سند بالادستى است؛ بايد ما اين را حتماً رعايت كنيم. بدون جهاد اقتصادى، به چشمانداز نخواهيم رسيد. در چشمانداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد كه مسئلهى چشم و همچشمى مطرح نيست؛ مسئله اين است كه در اين چالش عمومى و ميدان تحركات عمومىِ دولتها در اين برههى از زمان، اگر كسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشمانداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد. بايد به آنجا برسيم؛ اين نياز ماست. با شعارى كه ما داريم ميدهيم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز اين چارهاى وجود ندارد. حقيقت اين است كه نظام اسلامى، امروز نظام استكبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ اين يك حركتى است كه آغاز شده. شكست خوردن در اين ميدان، خسارتهايش غير قابل توصيف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا بايد در اين ميدان قطعاً پيروز شد. اين پيروزى با اين ابزار ممكن نيست؛ ابزارهاى گوناگون ديگرى هم لازم است؛ از جملهى اينها، پيشرفت اقتصادى است.
يك مسئلهى ديگر هم اين است كه امروز دشمنان نظام اسلامى و دشمنان ملت ايران از ابزار اقتصادى دارند عليه ما استفاده ميكنند، كه نمونهاش همين تحريمهائى است كه گفته شد. البته لازم است من تشكر كنم از اين مجموعهاى كه در مقابل تحريمها كار ميكنند. از همهى روشهاى درست و منطقى و زيركانه و عاقلانه بايد استفاده كرد و استفاده كنيد. تحريمها را خنثى كنيد. تدبير دشمنِ هيكلمند و ليكن در واقع كمزور را خنثى كنيد. وقتى كه ما اين حجم عظيمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استكبار را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم، انسان به ياد گربهى كارتون «تام و جرى» مىافتد! تحركش زياد و هاى و هويش زياد و حجمش بزرگ، اما نتيجهى كارش نه آنچنان كه خودش انتظار دارد يا بينندگان انتظار دارند. واقعاً همين جورى است. اين به زيركى شما بستگى دارد.»
البته ما تنها در صورتی قادر به درک این مقولات هستیم که توجه داشته باشیم همواره اقتصاد به مثابه یکی از قدرتهای اصلی تمدنساز در طول تاریخ بشر وجود داشته است و هیچ تمدنی نبوده مگر اینکه در کنار برتریهای فرهنگی-سیاسی-اجتماعی بر قلّهی اقتصاد عصر خود نیز قرار داشته است. اقتصادی که شامل موضوعات صنعتی، مالی، علمی، تکنولوژیکی و ... میشود و باید به همهی زوایای آن توجه داشت و تنها عرصهی تولید را به عنوان اقتصاد قلمداد نکرد.
آنچه از مطالب بالا نتیجه میگیریم این است که اقتصاد و اهداف استراتژیک اقتصادی این سالها، ارتباط ظریفی با زیربناهای اساسیتر و حوزههای دیگر داشته و عدم تحقق این اهداف کوتاه مدت یا میان مدت اقتصادی، به مثابه عقب انداختن اهداف بلند مدت تمدنی و سیاسی ما خواهد بود. پس هر نوع کوتاهی در پیشبرد چنین اهدافی، نوعی سنگاندازی در اموری متعالیتر خواهد بود و از سوی دیگر، نگاه کردن به نامگذاریهای سالیانه از این منظر، ما را از سطح نگاههای محدود و معاملهگرانه خارج کرده و میتواند در همهی ماهایی که به نوعی در قبال این استراتژیها مسئولیم، انگیزهی مضاعفی ایجاد کند.