به گزارش پایگاه خبری 598 به نقل از سراج24؛ ترورها و اقدامات وحشیانهای که در شهرهای مختلف ایران اسلامی انجام میگیرد و در آن فرقی میان نیروی نظامی و مردمان عادی وجود ندارد. پرده از چهره کفتاران تروریستی افتاده که با ترور زن، کودک، پیر و جوان نشان دادند از مردم عادی و معترض نیستند و تنها به قصد کشتار و تکه تکه کردن ایران اسلامی به میدان آمدهاند.
اتفاقات اخیر و ترورهای ناجوانمردانهای که توسط تروریستها به نام اعتراضات و آزادی در حال انجام است، دردها و آلامی را در دل مردم غیور و شهیدپرور ایران اسلامی نشانده است و همگان منتظر اقدام به عمل از طرف نیروهای نظامی و فرمان برخورد با این تروریستها هستند. کشتار داعشگونه با سلاحهای سرد و گرم که در آن مردم عادی و نظامیان بدون سلاح (تنها سلاح اجازه داده شده در برابر اغتشاشات باتوم و پینت بال است) سبب شده تا بسیاری از معترضین هم صف خود را از اغتشاشگران جدا کنند.
اعتراضات حق مسلم مردمی است که نیاز خود را در برآوردهکردن حداقل امکانات زندگی و معیشتی میدانند، اما وقتی وارد فازهای آشوب، اغتشاش و ترورهای مسلحانه میشود نام آن دیگر اعتراض و اغتشاش نیست بلکه اقدام تروریستی در درون مرز با هدف کشتار مردم بیگناه و نیروهایی است که تاکنون حافظ مال و ناموس همین مردم بودهاند.
جنگ شناختی؛ یعنی القای دروغ برای شروع آشوب
شروع این جنگ با عدم آشنایی و آگاهی مردمی بود که فقط در فضای مجازی اخبار را دنبال میکردند. البته ناگفته نماند که کمکاری مسئولین فرهنگی و آموزشی نمونهای بارز برای این عدم شناخت جوانان از اصل ماجراها و اتفاقات است.
علی قرباننژاد فعال رسانهای درباره چگونگی آغاز جنگ شناختی با ارائه اطلاعاتی از تاریخچه مربوط به استفاده استکبارجهانی از فضای مجازی، میگوید: « با نگاهی به تاریخچه اینترنت متوجه میشویم که یک بستری برای جنگافزارهای نظامی بوده است. در جنگ سرد آمریکا برای اینکه واکنش خود را در مقابل کنش موشکی شوروی کاهش دهد، میان کاخ سفید، پنتاگون و سازمان سیا خط ارتباطی به وجود آمد که شکل اولیه اینترنتی است که ما امروزه استفاده میکنیم. به مرور آمریکاییها به این نتیجه رسید که میتوانند در مرحله سوم استعمار نو از آن بهره ببرند. استمارگر اینترنت را زمین بازی خودش میداند و این زمین بازی را معیار دموکراسی قرار داده است. یعنی اگر کشوری بخواهد جلوی نفوذ از طریق اینترنت را بگیرد، به یک کشور ضدحقوق بشر و دموکراسی تبدیل میگردد»
وی فضای مجازی را یک فضای غالب در راستای اهداف دشمنان عنوان میکند و ادامه میدهد: «عده ای در فضای مجازی این روزها سکوت اختیار کردهاند، اما بسیاری از موافقان و مخالفان با یکدیگر بحث و انتشار موضوع دارند. با توجه به اینکه این فضا در دست استکبارگران مدعی دموکراسی است، همانطور که میبینیم هدفگذاری برای القای این موضوع وجود دارد که اکثریت با مخالفان و اقلیت با موافقان است. این در حالیست که در زمانهایی مانند تشییع پیکر شهید سردار سلیمانی یا راهپیمایی ۱۳ آبان متوجه میشویم که این القائات کاملا برعکس در واقعیت رخ میدهد. فضای مجازی چون زمین بازی استکبار است، واقعیات را با دروغپراکنی به صورت وارونه جلوه میدهد.»
قرباننژاد با بیان اینکه در فضای مجازی اینگونه القا میشود که مخالفت با نظام و جمهوری اسلامی ایران یک حرکت آیندهنگر، روشنفکرانه و به نفع کشور است، تصریح میکند: «جا انداختن این موضوع در اذهان جوانان، همان موضوعی است که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود به عنوان یک جنگ شناختی یاد میکنند. جنگی که در آن سکوت خواص و برخی موافقان نظام را میبینیم. این در حالیست که وقتی به برخی میگوییم در تاریخ ایران سابقه نداشته که اینچنین پرشتاب در علم پیشرفت کرده و حتی در حال پیشرفت باشد، یا واقعیات اقتصادی و قیمتها را اعلام میکنیم، تازه متوجه اصل قضایا و فریب فضای مجازی میشوند. شناخت و بیان واقعیات در کنار احساس کردن حمایت همهجانبه راهکاری است که جوان ما یا فرد معترض را کمک بسیار زیادی در آشنایی با موضوعات حقیقی و دفع خطر از او میکند.»
هدف استکبار جهانی، ایجاد ناامنی در داخل ایران اسلامی
آمریکا و کشورهای اروپایی به جای درخواست برای تامین انرژی موردنظر و مذاکرات صحیح به فکر تکه تکه کردن کشورهای دارای منابع غنی انرژی همچون ایران، عراق، روسیه، سوریه و... افتادهاند. از آنجایی که خوب میدانند ملت ایران در برابر تجاوز همبستگی دارند و اجازه نمیدهند تمامیت ارضی و منابعشان هدف غارت این جرثومههای مستکبر قرار بگیرد بر علیه این کشور و ملت آن عقدهگشایی دیرینه خود را با پولهای گاوشیرده معروف خود، آغاز کرده اند. جنگی که اکنون در درون کشور در حال شکلگیری است، یک هجوم و جنگ نظامی نیست، بلکه یک جنگ شناختی و ترکیبی از سوی حامیان تروریسم در جهان است که از این رهگذر بتوانند خواستههای خود را تامین نمایند.
پس از اینکه استکبار در شروع جنگ شناختی موفق شد تا دروغهای شاخدار (به مانند روزهای ابتدایی سوریه) خود را در فضای مجازی و بستر اینترنت با خرجهای کلان به خورد جوانان بدهد با بیانیههای ضد ایرانی در سازمان به اصطلاح ملل (سازمان ایادی استکبار) سعی در القای همراهی با معترضینی دارد تا تنفسی برای اقدامات تروریستها و آشوبگران باشد.
نمونههایی برای شناخت دقیق از روند سوریهسازی در ایران
اتفاقات اخیر که منجر به تهدید و ارعاب مردم عادی و بازاری و سپس فاز مسلحانه و ترور مردم بیگناه و نیروهای حافظ امنیت مردم شد، خیلی از مردم و حتی معترضین را با این نیات پلید آشنا کرد. آگاهی پیداکردن بسیاری از معترضین و جدا شدن از صف اغتشاشگران و تروریستهایی که خود معترضین را با هدف کشتهسازی به گلوله میبستند، برای این ملت خیلی دردآور و سخت است.
هدفهایی که در پیامها، شعارها، فراخوانهای مجازی خوانده میشود با کمی بصیرت و شناخت میتوان درک نمود که ترور، تکه تکه کردن و تجزیه در انتظار این افراد و کشور عزیز ایران اسلامی است. وقتی در فیلمی میبینید که یک جوان را لخت کردهاند و صدایی میگوید؛ بکشید رافضی را. چه احساسی به شما دست میدهد؟ این یک معترض ایرانی و از مردم است که با هدف کشتن وارد میدان شده؟ بله همان کلمه معروفی که داعشیان با توجه به آموزشهای اسلامهراسی که دیده بودند در برابر شیعیان به کار میبردند و با قساوت تمام سرها را از بدن جدا میکردند. یا وقتی اعلام میکنند؛ ورودی شهر آشوبزده را ببندید و در جاده به صورت مسلح درگیری ایجاد میکنند، آیا هدفی غیر از سوریهسازی و مانعشدن ورود نیروی نظامی (در صورت نیاز) برای کمک به مردم شهر دارند؟ مردمی که پس از چند روز آشوب و کشتار نظامیان داخل شهر، قطعا به مانند ایزدیهای سوری، نبل، سامرا به دست تروریستهای تجزیهطلب کومله و داعشی قتلعام خواهند شد.
خواست مردم؛ فرمان مقابله با تمام توان صادر شود
بسیاری این خطرات را حس کرده و بسیاری هنوز در حال بررسی جوانب احتمالی برخورد هستند. اما در اینجا دیگر سکوت جایز نیست. چرا که این اتفاقات به تهدید بازارهای اقتصادی و فلج کردن کسب و کار مردم رسیده است. این حرکات وارد فاز مسلحانه شده و به قول برخی در تعجبیم چرا نیروی نظامی جمهوری اسلامی ایران -که به صورت مستشاری با تعدادی محدود در چند کشوری که خواستار حضور مستشاران ایرانی بودند، توانست جلوی کفتاران خونخوار را بگیرد و آنها را به زانو درآور- در کشور خودمان این کار را انجام نمی دهد.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در پاسخ به فارس میگوید: «حمله تروریستی به مردم در شهرستانهای ایذه و اصفهان اگرچه نشانه ناامیدی دشمنان بیرونی از آشوبها و اغتشاشاتی است که طی پنجاه و چند روز اخیر در کشور به راه انداخته بودند، اما این اقدامات تروریستی برای چندمین بار از ضرورت برخورد قاطع و پشیمانکننده نظام با اراذل اجارهای و داعشیهای داخلی حکایت میکند.»
شریعتمداری لزوم شکست سکوت مسئولین و سیاستگذاران نظامی و امنیتی را خواستار شد و تصریح میکند: «نیروهای حافظ امنیت بدون استفاده از سلاح، نه فقط در ایفای نقش خود برای مقابله با تروریستها و دفاع از جان و مال و ناموس مردم با مشکلات جدی روبرو هستند، بلکه همانگونه که شاهد بودهایم در برخی از موارد قربانی عملیات تروریستی نیز میشوند! کاش مسئولان و سیاستگذاران نظامی و امنیتی کشورمان به این دو سوال پاسخ میدادند؛ اول آنکه در مقابله با آشوبها از کدام الگو و مدل رایج در جهان پیروی میکنند و اگر الگوی خاص خود را دارند، این الگوی خاص از کدام باور دینی و داشتههای ملی و تجربی استخراج شده است؟»
کلام آخر اینکه؛ نیروها و جوانانی از این مرز و بوم با اعتقادات و ایمانی راسخ که همیشه پای کار نظام بودند، این روزها در حال پرپر شدن هستند. زنان و کودکان، پیرمردان و پیرزنان، جوانان فرهیخته و دانشگاهی پر میکشند که بسیاری از آنها یاری رسان مردم در بلایای طبیعی و سختیهای معیشتی و یا پیروز میدانهای علمی و فرهنگی بودند. مردم منتظر هستند تا رمز «یا علی(ع)» صادر شود و دست بر زانوان همت و غیرت ایران اسلامی را تمام جهان نظاره کنند که چگونه ذوالفقار علی (ع) از غلاف بیرون میآید و خوارج و خناثان به درک واصل میگردند.