مهر، گویی خاک فراموشی بر سر اهل مدینه پاشیدهاند که این روزها همه چیز از یادشان رفته است.
یادشان رفته که این خانه که درب آن را سوزاندند جبرئیل برای ورود به آن
اجازه میگرفت، یادشان رفته است که رسول خدا وقتی برای نماز صبح راهی مسجد
شهر میشد به این خانه که میرسید، میفرمود: "السلام علیک یا اهل بیت
النبوه".
اهل مدینه چقدر کم طاقت شده بودند که این روزهای آخر، حوصلهشان از
گریههای بیامان فاطمه(س) سر رفته بود و حضرت مجبور بود، دست حسنین را
بردارد و مدینه تا قبرستان احد را پیاده رود و سر قبر عمویش حمزه از
ناملایمتیهای زمان شکوه کند.
اُف بر تمام آنهایی که با همه نامردیهایشان سیمای دختر آفتاب را شکستند و غاصبانه بر فدک زندگیاش چنگ زدند.
علی(ع) همچنان ایستاده است با بغضی در گلو، با امانتی که شانههای خیبر شکنش سنگینی آن را نتوانست تحمل کند.
دیشب تبسم برای همیشه از لبان علی(ع) کوچ کرده است، وقتی که قرار است
کوچههای مدینه برای همیشه بوی بهار سوخته را برایش تداعی میکند.
دیشب علی(ع) همه زندگیاش را به خاک سپرد، غصه بیمادری، کودکان علی(ع) را
امان نداد و ستارههای دلشکسته با آستینهایی در دهان، هق هق گریههای خود
را خوردند تا کسی نفهد که گرد بیمادری بر صورتشان نشسته است.
دیشب علی یاوری جز اسماء نداشت، وقتی که مهریه فاطمه بر بدن نحیف بانویش بوسه میزد، وقتی ابوتراب دختر آفتاب را غسل میداد.
امان از لحظه جدایی فاطمه و علی، امان از بغضهای شبانه بقیع، امان از
خانهای که برای همیشه چراغش خاموش شد، امان از داغی که در دل زینب گل کرد و
امان از تشییع شبانه زهرا (س).
حالا بعد از قرنها که تربت زهرا اطهر(س) از دید شیعیانش پنهان است، مدینه قم بوی دختر رسول خدا را میدهد.
اینجا بارگاه فاطمه معصومه (س) است و بوی مدینه از شهر میوزد و
دلشکستگانی که مزار فاطمه (س) را در بقیع مدینه پیدا نکردند نالههایشان را
به صحن آسمانی این بانو میآورند و درد و دلهایشان را با دختر موسی بن
جعفر (ع) نجوا میکنند که آیا مگر فاطمه، ریحانة النبی نبود؟
شیعیان امیرالمومنین(ع) بعد از هزار و 400 سال باز حکایت کوچههای مدینه
را تازه کردند و بیرقهای عزا در کوچه پس کوچههای شهرام القرای جهان
اسلام برافراشته شد.
از دیشب و صبح امروز دستههای عزادار زنجیر زن و سینه زن نوحههای غربت
علی(ع) را زمزمه کردند و به سر زنان رهسپار حرم کریمه اهل بیت(ع) شدند تا
این مصیبت جان کاه را به فاطمه معصومه(س) تسلیت بگویند.
امروز همه آمده بودند، مراجع تقلید هم مانند هر سال با پای پیاده راهی حرم
فاطمه معصومه (س) شدند تا به همه دنیا اعلام کنند شیعیان علی (ع) هنوز داغ
زهرای مرضیه(س) را به یاد دارند و هیچگاه فراموشش نمیکنند.
امروز اما بحرین هم به مدینهای دیگر تبدلی شده است و شیعیان زیر چکمهها و
گلولههای نامردان روزگار، که خود را خادم الحرمین میدانند یکی پس از
دیگری قربانی میشوند.
انگار غربت و مظلومیت قرار نیست از رخ شیعیان کوچ کند، اما میرسد آن روزی
که پسر فاطمه(س) پرده از حجاب غیبت برکشد و انتقام همه این خونها و
نامهربانیها را از همه نامردان تاریخ بگیرد.
...............................
مهدی بخشی سورکی