به گزارش پایگاه 598، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
از آن روزهایی که دست نشاندههای غرب در این کشور حق نوکری را برای اربابان خود تمام کرده و شخصی همچون «تقی زاده» راه پیشرفت را سرتا پا فرنگی شدن میدانست یا رضا شاه جیرهخور انگلیس راه ترقی را کشف حجاب و کشیدن به زور روسری و چادر از سر زنان این مملکت اعلام میکرد تاکنون قریب یک قرن میگذرد اما سیاست غرب در بهکارگیری پادوها برای استحاله فرهنگی کشورمان متوقف نشده است و بهرهبرداری آنها از دستگاههای تبلیغاتی و رسانهای گسترده برای حمله به حجاب ادامه دارد. اگر غربیها یک روز با ضرب و زور رضا قلدر که برای خوشخدمتی از کشتار و جنایت عظیمی همچون فاجعه مسجد گوهرشاد هم ابایی نداشت حجاب از سر زنان ایرانی میکشیدند، امروز و طی سالهای اخیر، با جنگ تبلیغی و شبههافکنی یا فریب و خدعه و تقیزادههای امروزی در همان مسیر حرکت میکنند.
البته هر چه میگذرد بر شدت تلاش دشمن در این عرصه افزوده میشود چرا که دشمن
روز به روز از پیشرفت و رشد همهجانبه زنان ایرانی دلبسته به حجاب اسلامی و حضور موفق بانوان کشورمان در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... با وجود داشتن حجاب عصبانی است. مگر غیر از این است که دشمن بیشتر با حجاب در کشور ما کار دارد و خیلی بر روی حجاب در کشورهای دیگر اسلامی تمرکز ندارد. آنها از یک طرف بیم دارند که زنان موفق و پیشرو ایرانی با حجاب خود الگویی برای سایر زنان شوند و از طرفی دروغهای غرب درخصوص نسخه باطل عبور مسیر پیشرفت جامعه از بیحجابی و برهنه کردن زنان برملا شود.
موضوعی که رهبر انقلاب در دیدار هفته گذشته خود با ائمه جمعه سراسر کشور در تشریح آن فرمودند:«حقیقت مسئله این است که زنِ باشرف و بااستعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربهها را به تمدّن غرب زده. اینها دلشان پُر است؛ [این کار را] زنها کردند. غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، به خصوص زن ایرانی یکی از مهمترین ضربهها را به داعیههای غربی و دروغهای غربی وارد کرده. چطور؟ اینها سالها است - دویست سال است - که میگویند زن اگر چنانکه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیزها رها نشود نمیتواند پیشرفت کند، نمیتواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و غیره برسد؛ این جوری دارند میگویند. شرط رسیدن زن به رتبههای بالای اجتماعی و سیاسی و غیره این است که این قیود اخلاقی را رها کند. زن ایرانی این را در عمل تکذیب کرده؛ زن ایرانی در همه میدانها با موفّقیّت و سربلندی و با حجاب اسلامی ظاهر شده. اینها رجزخوانی نیست، اینها واقعیتهای محسوس جامعه ما است.»
بازتاب این عصبانیت غربیها از زنان و جامعه دیندار ایران را میتوان در افزوده شدن حجم فعالیتها و تبلیغات و جنگ رسانهای آنها علیه ارزشهایی همچون حجاب اسلامی مشاهده کرد. آنها قصد دارند اعتقاد به حجاب و عفاف را که یک مزیت مهم و عامل برتری جامعه ایرانی محسوب میشود از بین ببرند تا همان بلایی که طی قرنهای اخیر بر سر زن و خانواده و نقش مادری در غرب آوردند و به اسم آزادی و ادعای دروغین برابری زن و مرد یک عنصر عفیف و محوری در خانواده را تبدیل به آلت دست و خوشگذرانی مردان و نیروی کار ارزان قیمت و رونق دهنده تبلیغات کردند به سر جامعه ما بیاورند.
در این میان اما آنچه عجیب است؛ انفعال و کمکاری بسیاری از مسئولان و دستگاههای مسئول در این جنگ تمام عیار فرهنگی است. به عبارتی هرچه غربیها در این حوزه با انگیزه و جدی و با صرف هزینههای گزاف وارد شدهاند، در داخل بدون تعارف باید گفت سالهاست که شاهد خوابخوش و غفلت و کمکاری خطرناک بسیاری از مسئولان مربوطه و نهادهای مرتبط هستیم.
در این که عموم و قاطبه زنان کشورمان دوستدار و معتقد به حجاب و عفاف و عامل به این فریضه اجتماعی- دینی هستند و همانطور که چکمه و شلاق سربازان رضاخان نتوانست حجاب آنها را برباید هجمه فرهنگی امروز هم آنها را از حجاب دور نمیکند، شکی نیست، اما نباید از این واقعیت غافل شد که طرف مقابل به طور مستمر و با جدیت از طرق مختلف مشغول شبههافکنی و تلاش برای ترویج بیحجابی و حیازدایی در جامعه است و بهطور ویژه نوجوانان و جوانان را هدف گرفته است.
وقتی سخن از کمکاری در عرصه ترویج حجاب و عفاف میشود باید به ۳۲ دستگاه عریض و طویل فرهنگی، اجرایی، تبلیغاتی و رسانهای اشاره کرد که با وجود داشتن وظیفه ذاتی و البته تصریح قانون، اکثریت قریب به اتفاق آنها بهشدت در موضوع عمل به وظایف خود در بحث حجاب و عفاف کم فروغ و کمکار هستند.
به عنوان مثال در شرایطی که طرف مقابل برای اثرگذاری بر روی ذهن و باورهای جوانان و نوجوانان و زنان و دختران جامعه درخصوص مسئله حجاب از تمام ظرفیت و روشهای رسانهای و تبلیغی خود استفاده میکند، باید از مسئولان صدا و سیما به عنوان رسانه ملی پرسید؛ تاکنون چند فیلم یا سریال و انیمیشن با موضوع تشریح فلسفه و آثار ارزشمند حجاب یا تبلیغ جذاب مستقیم و غیرمستقیم آن ساختهاند؟ اصولاً جایگاه و سهم ترویج عفاف و حجاب در رسانه ملی کجا و به چه اندازه است؟ از طرفی در سایه غفلت یا انفعال مسئولان امر، متاسفانه بسیاری از تولیدات سینمایی و تئاتر در کشورمان در سالهای اخیر به بستری برای تمسخر یا تخطئه حجاب و یا ترویج بد حجابی تبدیل شدهاند.
یکی دیگر از حوزههایی که متاسفانه به طور جدی به بحث ترویج بدحجابی و بدپوششی دامن میزند، رها بودن بازار پوشاک و نبود نظارت کافی و موثر بر روی تولید و عرضه البسه مناسب به خصوص برای بانوان است. امروزه اگر خانمی قصد خرید مانتویی پوشیده و مناسب را داشته باشد به شدت دچار زحمت و سرگردانی میشود و باید به فروشگاههای متعدد مراجعه کند حال آنکه ویترین فروشگاههای مراکز مهم و حتی فرعی عرضه مانتو و البسه زنانه مملو از تولیداتی است که هیچ سنخیتی با مقوله عفاف و حجاب و پوشش اسلامی ندارند. از طرفی گرانی پارچههای مناسب چادری در مقابل قیمت کمتر لباسهای نامناسب عرضه شده، به نحوی است که انگار قصد و تعمدی برای تنبیه زنان محجبه وجود دارد! بهراستی اگر عزم و ارادهای واقعی در بین مسئولان اصناف مرتبط با پوشاک و دستگاههای ناظر و متولیان این حوزه وجود داشته باشد نمیتوان به این آشفته بازار پوشاک بانوان سر و سامانی داد؟
حساب کسانی که سازماندهی شده یا از روی عناد نسبت به قانون حجاب بیتوجهی میکنند جداست اما مسئله مهم درخصوص بسیاری از زنان و دخترانی که بعضاً از لحاظ ظاهری یا پوشش و حجاب شرایط مناسبی ندارند این است که نمیتوان همه آنها را دینگریز یا دارای عقاید ضدارزشی و ضد انقلاب دانست همانطور که بارها و بارها دیدهایم طیف قابل توجهی از زنان و دختران حاضر در محافل و مراسمات محرم و اعیاد مذهبی یا تشییع شهدا و برنامههای دینی را خانمهایی تشکیل میدهند که شاید از لحاظ ظاهری این تصور پیش بیاید که این افراد سنخیتی با موضوع این جلسات و برنامهها نداشته باشند اما واقعیت آن است که عموم زنان و دختران جامعه ما با ظواهر مختلف ذاتاً و فطرتاً دیندار و دارای گرایشات مذهبی هستند و شاید بتوان گفت مشکل بسیاری از این افراد این است که در سایه کمکاریها و عدم تبیین درست فلسفه و ارزشهای اعتقاد به حجاب از سوی دستگاههای متولی و از طرف دیگر القائات زیرکانه، پرحجم و زیرپوستی دشمنان در بیاهمیت یا مزاحم نشان دادن حجاب، مسئله حجاب و پوشش برتر برای آنها به عنوان یک امر اعتقادی نهادینه نشده و در نظر بسیاری از آنها حجاب بیشتر یک بحث شخصی، غیراعتقادی و شبیه یک تیپ و مد است تا یک بحث دینی؛ غافل از اینکه حجاب به دلایل متعدد عقلی، دینی و اجتماعی یک موهبت الهی و حافظ گوهر وجودی شخص، خانواده و اجتماع است.
یکی از دستگاههای مهم و اثرگذار در حوزه تربیت و پرورش انسانهای دیندار و معتقد به ارزشهای اسلامی نهاد آموزش و پرورش است. متاسفانه سالهاست که مسئله پرورش در این نهاد مهم و اثرگذار تا حد زیادی جای خود را به آموزش داده است. سالهاست که نقش امور تربیتی در مدارس به ویژه بسیاری از مدارس غیردولتی به شدت کمرنگ شده است و گویا تمام رسالت و نقش آموزش و پرورش تحویل گرفتن دانشآموز اول ابتدایی، تکمیل روند آموزشی و رساندن وی به کنکور و آموزش عالی است. سالهاست که در بسیاری از مدارس آنقدر که دغدغه نمره و تست و کنکور وجود دارد مسایل پرورشی و تربیتی مورد توجه نیست و به برخی کارهای رفع تکلیفی و کم اثر در این حوزه اکتفا شده است.
سؤال اینجاست که چطور میشود بسیاری از دانشآموزان دختر پس از ۱۲ سال تحصیل و در اختیار آموزش و پرورش بودن، کمترین اطلاعی از فلسفه حجاب یا نگاه اعتقادی و باورمندانه به حجاب پیدا نمیکنند؟ چرا در تمام این ۱۲ سال و سپس در آموزش عالی نباید مبانی فلسفه حجاب به عنوان یک واحد درسی مستقل و مهم تدریس شود؟ اینکه دوران مهم و اثرگذار ۱۲ سال تحصیلی بیشتر به فرمول، تست، آزمون و معدل و غفلت از امور تربیتی و تبیین اصول اعتقادی - اجتماعی مهم مانند حجاب بگذرد، و تقریباً هیچ فیلم، سریال یا انیمیشن مروج حجاب و عفاف برای کودک و نوجوان ما تدارک دیده نشود، از آنسو فضای مجازی رها شده و مملو از شبهات اعتقادی و ضد حجاب و عفاف، یا سریالها و انیمیشنها و بازیهای رایانهای غربی مروج بیحجابی و قبح شکنی مرجع و تغذیهکننده فکری کودکان و نوجوانان ما شود و چند سال بعد تازه به فکر چاره برای کم توجهی یا سهلانگاری نسبت به حجاب باشیم عاقلانه و منطقی است؟
اثرگذاری کار فرهنگی همراه با اقناع مخاطب بارها و بارها در همین جامعه ما به اثبات رسیده است. به عنوان مثال سالها قبل در شرایطی که استفاده از کمربند ایمنی در خودرو مرسوم نبود و سالانه هزاران نفر بر اثر همین کم توجهی کشته یا دچار ضایعههای سنگین جسمی میشدند تصمیم گرفته شد با یک کار عمیق فرهنگی این ضعف برطرف شود. طی چند سال با تولید و پخش انیمیشنهای با کیفیت و جذاب، ساخت برنامههای هشدار دهنده ترافیکی، اصرار به نمایش بستن کمربند ایمنی در فیلمها و سریالها، کشاندن مقوله فرهنگ رانندگی به سطح آموزش جدی در مدارس و اقدامات مفید دیگر کار را به جایی رساند که این رفتار به یک عادت و فرهنگ تبدیل شود و همه بپذیرند استفاده از کمربند ایمنی نه محدودکننده حق آزادی و انتخاب رانندگان و سرنشینان خودرو بلکه ضامن حفظ جان آنهاست. همین اتفاق درخصوص استفاده از کلاه ایمنی موتورسواران هم افتاد و اکنون مردم اگر برخورد پلیس با رانندگان متخلفی که همچنان به نبستن کمربند ایمنی یا استفاده نکردن از کلاه ایمنی موتور سواری اصرار دارند ببینند حق را به پلیس میدهند.
در همین ماجرای کرونا مگر غیر از این بود که در روزهای سخت شیوع بیماری بیان دلایل مستند و تبیین فواید عقلی و منطقی استفاده از ماسک و آموزش همهجانبه در این خصوص باعث استقبال مردم از آن شد؟ چه چیزی جز کار درست و فرهنگ سازی همراه با اقناع افکار عمومی میتوانست باعث جلب مشارکت مردم در این زمینه شود؟ عده قلیلی هم فکر میکردند که اصرار و در مواردی اجبار به استفاده از ماسک سلبکننده آزادی فردی آنهاست اگر اکنون در قید حیات باشند و از کرونا جان سالم به در برده باشند خواهند گفت که اشتباه میکردند.
رهبر انقلاب در زمینه نیاز به آموزش و اقناعسازی در بحث حجاب میفرمایند: «کسانی هستند که از حکم حجاب و فلسفه حجاب و فواید حجاب اطّلاعی ندارند، باید اینها را با حجاب آشنا کرد لذا به عنوان یک فعالیت تبلیغی شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید.»
اهمیت اقناع سازی و کار درست فرهنگی تا آنجاست که امروز در دل دنیای غرب زنان غیر مسلمان وقتی با فلسفه و اهمیت حجاب به طور درست و اصولی آشنا میشوند به سمت استفاده از حجاب و اسلام آوردن گرایش پیدا میکنند. مقوله حجاب نیز امروز نیازمند کار عمیق و همهجانبه فرهنگی، آموزشی و اقناعکننده از دوران مدرسه تا سطوح سنی مختلف است و در شرایطی که دشمنان این مملکت به طور شبانهروزی و با استفاده از همه ابزار و با دروغ و ریاکارانه در قالب دفاع از حقوق زنان یا آزادی و... مشغول خدشه به این مسئله هستند قطعا این همه انفعال و کمکاری دستگاههای مسئول که باعث طمع دشمن شده نه تنها توجیهی ندارد بلکه نیازمند بازخواست است.