به گزارش پایگاه 598، مردمسالاری نگاهی به افزایش قیمتها در بازار سرمایه طی دو ماه اخیر داشته است: صعود شاخص کل بورس به کانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد در روز سه شنبه گذشته، اگرچه یک روز بیشتر دوام نیاورد و در روز چهارشنبه به پایینتر از این مقدار رسید اما نشانه ای از تغییر وضعیت در بازار سرمایه، آن هم بعد از سلب اعتماد عامه سرمایه گذاران خرد از این بازار در پی سقوط تاریخی سال ۱۳۹۹ است.
شاخص کل در اولین روز سال جدید ( در نوروز) از یک میلیون و ۳۶۷ هزار واحد شروع به رشد کرد و علی رغم اینکه بعضی روزها با ریزش همراه بود اما این شاخص در مجموع دوماه فروردین و اردیبهشت ۱۶.۶ درصد رشد داشت؛ به عبارت دیگر میتوان با کمیتسامح گفت که سهامداران به طور میانگین در طول این دو ماه ۱۶.۶ درصد سود کرده اند. با توجه به این سود نسبتا خوب، این سوال بار دیگر شکل میگیرد که آیا بورس دوران فترت خود را پشت سر گذاشته است و بی اعتمادی و ناامیدی که در طول دو سال گذشته در این بازار شکل گرفت و باعث گریز بسیاری از سرمایه گذاران خرد از این بازار شد، پایان یافته است؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی جامع تر به وضعیت این روزهای بورس داشت:
۱- اگرچه بر اساس شاخص کل سهامداران در دوماهه اول امسال ۱۶.۶ درصد سود کرده اند اما اگر بازه زمانی را بازتر بگیریم نتایج دیگری به دست میآید. شاخص کل بورس در طول هشت ماهه اخیر (از اول شهریور تا امروز) رشد چندنی نداشته است. در سوم شهریور شاحص کل عدد یک میلیون و ۵۵۰ هزار واحد را نشان میداد. به این ترتیب باید گفت که اگر سودی در این بازار کسب شده متعلق به معامله گران حرفه ای است که سودهای کوتاه مدت را در نظر دارند ولی کسانی که به بورس به عنوان بازاری درازمدت میاندیشند، نه تنها سود چندانی نکرده اند، بلکه اگر سقوط ارزش پول ملی به علت تورم را در نظر بگیریم، متضرر هم شده اند. اگر وضعیت بازار به گونه ای بود که حداقل ظرف یک سال سودی معادل نرخ تورم (حدود ۴۴ درصد) داشت، تازه در آن صورت میشد گفت که سهامداران زیان ندیدهاند و ارزش پولشان در این بازار حفظ شده است.
۲- روند خروج پول حقیقی ( یا سرمایه سهامداران خرد) در بازار سرمایه از آبان ماه سال گذشته شدت گرفت و تا پایان سال به اوج خود رسید. در واقع در چهار ماه آخر سال قبل سهامدارانی که بیش از یک سال صبر کرده بودند تا شاید دوباره بورس رونق بگیرد و لااقل اصل سرمایه خود را از این بازار بیرون ببرند، به اوج ناامیدی رسیدند و عموما سرمایه خود را با زیانهای قابل توجه از این بازار خارج کردند. چنین وضعیتی با رشد ۱۶.۶ درصدی بازار طی این دوماه تغییر نمیکند.
به عبارت دیگر سهامدارانی که بعد از دو سال سرمایه گذاری در سالهایی که تورم بیش از ۴۰ درصد بوده، نتوانستند اصل پول خود را از این بازار بیرون بکشند به این راحتیها و با توجه به این نشانهها حاضر به بازگشت به این بازار نیستند. این موضوع را میتوان از میزان ورود پول حقیقی به این بازار طی هفتههای اخیر نیز فهمید. در این هفتهها علی رغم رشد قیمتها در بورس، بورس حقیقی چندانی وارد این بازار نشده است و عموما سرمایهگذاران حقوقی دست به خرید و فروش زدهاند. همچنین عرضه اولیههایی که در این مدت شکل گرفته هرگز مثل پنج ماهه اول سال ۱۳۹۹ نیست.
۳- افزایش قیمتها در بورس و ورود شاخص کل به کانال یک میلیون و ۶۰۰ هزار از نظر بعضی از صاحب نظران چاقوی دولبه است. افزایش قیمت میتواند برای بعضی از سهامداران که حرفه ای تر از دیگران هستند، میتواند انگیزه ای قوی برای فروش سهام و خروج از این بازار باشد. در واقع در حال حاضر با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، بازارهای موازی بسیار جذاب تر از بورس، برای سرمایه گذاران وجود دارد. اگر قیمتها در بازار سرمایه به اندازه ای بالا رود که از نظر روانی سرمایه گذاران واقعی باقیمانده در این بازار را نسبت به فروش سهام خود متمایل کند، یکبار دیگر خروج سرمایههای حقیقی از این بازار اوج میگیرد و به سمت بازارهای جذاب ارز و خودرو و احتمالا مسکن میرود. شاید کاهش شاخص کل در روز چهارشنبه نشانه ای از این وضعیت باشد.
مجموعه آنچه بیان شد نشان میدهد که به هیچ وجه نمیتوان افزایش قیمتها در بورس را به معنی بازگشت اقبال عمومیبه این بازار دانست. همچنین ناامیدی و بی اعتمادی شکل گرفته در بازار سرمایه طی دو سال گذشته چیزی نیست که با این افزایش نسبیهای نامطمئن پایان پیدا کند و همین است که خوش بینی کارشناسان را نسبت به آینده بورس شکل نمیدهد.