پایگاه 598: لحظهای را تصور کنید که هر فعالیت و کاری که انجام میدهیم، چشمان زیادی ما را نظاره میکنند و خود را از برداشتهای درست و غلط دیگران در امان نمیبینیم. قطعا دنیای سخت و دشواری خواهد بود و زندگی، دیگر آنقدر لذت بخش نخواهد بود یا اینکه فرصت لذت بردن از آن را نخواهیم داشت.
آیا دنیای کنونی چنین نیست و وضع بهتری داریم؟ آمار بسیار زیادی از تصاویری که روزانه در فضای مجازی رد و بدل میشود، فیلمهایی است که افراد مختلف در آن سوژه شدهاند و شاید روحشان هم خبر نداشته که چطور شکار شدهاند و گمان نمیکردند این اتفاق ممکن است زندگیشان را تحت تاثیر قرار دهد.
فیلمهایی که به مدد شبکههای مختلف مجازی به سرعت منتشر میشوند و فرصت هر عکسالعملی را قبل از انتشار گسترده از انسان دریغ میکنند. فیلمهایی از لحظات خصوصی افراد و یا حتی فضاهای عمومی که فرد متوجه ضبط تصاویر نبوده و حالا تبدیل به سوژه در یک یا چند شبکه اجتماعی شده است.
از فرهنگی که نداریم رنج میبریم و عذاب میکشیم. امروز دیگران را سوژه میکنیم و فردا خود سوژه این فیلمها خواهیم شد. چه میشود یک آن بیندیشیم و سپس دکمه شاتر دوربین گوشی را فشار دهیم؟
به این فکر کنیم که شاید بر زندگی خیلیها تاثیر خواهیم گذاشت. اتفاقاتی که نمیدانیم چه تبعاتی دارد، دومینووار و خارج از کنترل ما در پی یکدیگر میافتند. یک آن بیندیشیم و بعد دکمه انتشار را بفشاریم. شاید این انتشار خرابیهایی به دنبال داشته باشد که دیگر جبران پذیر نیستند یا افرادی که نمیشناسیم، به ورطهای بیفتند که برگشتی ندارد.
بدانیم آنچه ما ثبت میکنیم، مالکش نیستیم. این زندگی دیگران است که به حراج چشمان سایرین گذاشتهایم و شبکههای به ظاهر اجتماعی را تبدیل به سلاحی ویرانگر کردهایم که نه خود در امان هستیم و نه اطرافیان ما و حتی ممکن است طبیعت را به چشم برهم زدنی، ویران کنیم.
بخشی از این اتفاق حاصل طبیعی پرسهزنی در فضای مجازی است. اما مقصر اصلی خود ما هستیم که فرهنگ استفاده صحیح را نداریم و به عواقب کارهای خود توجهی نمیکنیم. خودمان را از حوادث بیرون میکشیم و فقط نظاره میکنیم. آنجا که باید مشارکت داشته باشیم تنها ناظر گوشی به دستی هستیم که متکبرانه خود را مالک ثبت حوادث میپنداریم و آنجا که باید گره باز کنیم گره دیگری میافزاییم، بدون آنکه لحظهای درنگ کنیم و بیندیشیم.
پسند شدن یا همان لایک گرفتن را از همه چیز بالاتر میپنداریم، حتی به قیمت از دست رفتن زندگی و آبروی افراد. گاهی اوقات دیگران هم مقصر نیستند بلکه این خود ما هستیم آنجا که نباید در تصویر باشیم، خودمان چنان که سلاحی بر پیشانی گذاشته، ماشه را فشار میدهیم و مستی دیده شدن عقلمان را زایل میکند و برای لذت زودگذر ۲ عدد لایک بیشتر زندگی خود را به حراج میگذاریم و عمری افسوس زندگی برباد رفته را خواهیم داشت.
حتی گاهی اوقات توان تحلیل آنچه را که از دست دادهایم و آنچه که به دست آوردهایم را هم نداریم و فقط لذت داشتهها (که همان لایک بیشتر و توجه بیشتر در فضای مجازی است) ما را از درک نداشتهها و از دست دادههایمان غافل میکند. آرامشی که میتوانستیم داشته باشیم و دیگر نیست. این زندگی دکمه برگشت ندارد آنچه که پیش میآوریم گریبان ما و دیگران را گرفته و تا آخر همراه ما خواهد بود.
مثالهای زیادی برای این موضوع وجود دارد که بعد از سوژه شدن افراد، دیگر زندگی عادی سابق برای آن ها تکرار نشده و حوادث ناگوار پیدرپی، امان را از آنها گرفته است. حتی برخی خودکشی را بر ادامه این زندگی سخت ترجیح دادهاند.
آنجا که پسر روستایی سوژه کلیپ خندهای میشود و امروز استثمار مجازی فرصت زندگی را از او ربوده است. یا آن پسری که خیال "لیونل مسی" شدن رویای زندگی واقعی را از او دریغ میکند. آنجا که خطایی از خانمی سرمیزند و یک آن بیخود شده، رفتاری از او سرمیزند که امروز با انتشار آن، آبروی ریخته شده را نمیتواند جمع کند و زندگی برایش سخت شدهاست و هزاران مورد دیگر که نمیدانیم چه بر سرشان آمده است.
قدری بیندیشیم و در این تصاویر و کلیپهایی که منتشر میکنیم و یا فیلمهایی که خودمان ضبطکننده و منتشرکننده آن هستیم، تامل کنیم. بیایید به همنوعان خودمان و طبیعت اطرافمان این اطمینان را بدهیم که امانت دار خوبی برای آنچه در جلوی چشمانمان اتفاق افتاده هستیم و بیگدار نه ضبط خواهیم کرد و نه منتشر! چرا که آبرو و زندگی افراد زیادی در گرو همین تعهد ماست.