از آن موقع تاکنون پایتخت هفده شهردار با تفکرات سیاسی مختلف شهردار تهران شدند و یکی پس از دیگری بدلایل مختلف این پست را ترک کرده و به نفر منتخب بعد از خود واگذار کردند. پیروز حناچی هیجدهمین شهردار منتخب شورای پنجم شهر تهران بود که با اما و اگرهای زیادی در باره صلاحیتهای کاری و سوابق خانوادگی وی امروز سکان دار شهرداری تهران شده است. امروز به جرات میتوان ادعا کرد که نمونه انتزاعی حاکمیت کلان اصلاحات در شهرداری تهران که هیچگاه واقعیت خارجی هم نخواهد داشت جمع شده است.
از خود این سئوال را بپرسید که وقتی در خیابان قدم میزنید و وارد فضاهای عمومی شهر میشوید چه احساسی به شما دست میدهد؟ احساس شادمانی دارید یا کسالت، امیدواری یا نا امیدی، سکوت و بی تحرکی میبینید تا تحرک و پویایی؟!
پاسخ این سئوال که در ذیل به آن مختصراً اشاره میشود همان احساس همه شما و ماست.
عملکرد اصلاح طلبان در دو دوره ریاست جمهوری یازدهم و دوازدهم و شورای پنجم شهر تهران نشان میدهد که فضای کشور و شهر تهران با استقرار تفکرات لیبرالی و اشراف گرایانه آقایان در مدیریتهای کلان کشور و شهری هر چه بیشتر فشارهای معیشتی و دور شدن شهرها و بخصوص شهر تهران از رنگ و بوی انقلاب را در پی داشته است. اگر روزی طرحهای بزرگ عمرانی یکی پس از دیگری در کشور به افتتاح میرسید و پروژههای بزرگ عمرانی در تهران هر چه بیشتر نمادهای شهری را به شهری مدرن و امروزی بدل ساخته بود امروز دیگر از آن شرایط خبری نیست.
بصیرت و آگاهی مردمی با رفتارها و رزومه کاری اصلاح طلبان امروز چنان اهمیتی پیدا کرده است که مردم با پوست و خون خود ضرورت وجود آنرا احساس میکنند. سوگمندانه مردم ما علیرغم دیدن این همه خدمات ارزنده شهری و کشوری که با پیشتازی انتقلابیون و سربازان جبهه خدمت رسانی در حال انجام بود، با یک جنگ رسانهای گسترده توسط جریان استحاله طلب، در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و دو دوره انتخابات ریاست جمهوری و یک دوره شورای اسلامی شهر و روستا آرای خود را به سبد اصلاح طلبانی ریختند که مدتها بود در تشنگی قدرت و ثروت میسوختند. یکبار دیگر همگان دیدند که شرایط سیاسی سالهای اول دهه 80 یکبار دیگر تکرار شد و اصلاح طلبان با رحم اجارهای اعتدالیون مراکز قدرت کشوری و شهری را یکی پس از دیگری در اختیار گرفتند و امروز چنان فشاری به مردم آوردهاند که فریاد «ما پشیمانیم» در کوچه و خیابان بگوش میرسد.
شرایط سخت اقتصادی امروز محصول ساده انگاری مردم ماست، آنانی که با الگو قرار دادن عناصری چون سلبریتی های بیگانه با زندگی مردم و همچنین شعارهای اصلاح طلبان در مدینه فاضلهای که نشان میدادند آنان را به مراکز قدرت فرستادند.
هر چه بود کشور ما عموماً و شهر تهران خصوصاً با مدیریت اصلاح طلبان بوی کهنگی و نا امیدی سرتاسرش را فرا گرفته است که حتی فکر نمیکنیم خود متولیان امر رغبتی به ادامه این روند داشته باشند. آمار تعداد جادهها، بزرگراههای ساخته شده و یا در دست ساخت، خدمات مخابراتی و بهداشتی، ایجاد بوستانهای شهری و مراکز فکری - فرهنگی و ورزشی، ادامه و تکمیل پروژههای مترو و خطوط ریلی و هواپیمایی، کنترل و نظارت بر قیمت کالاها و خدمات و ...... همه و همه نمره مردودی را بر کارنامه اصلاح طلبان می زند. شوری این قضیه چنان شده است که ایجاد تنش و چالشهای سیاسی از اصلیترین مأموریتهای میدانی استحاله خواهان نفوذ کرده در لایههای میانی مدیران ارشد و پایین دست قوه مجریه است.
* رضا احمدزاده