برای شروع از قسمت دوم که فیلمنامه را شامل میشود شروع میکنم. در «خانه امن» بر خلاف بسیاری از کارهای این گونهای نگاه کلیشهای به شخصیتها نداریم، بلکه آنچه میبینیم تصویرسازی واقعی از آدمهایی است که در قصه روایت میشوند. این موضوع تنها به نقشهای مثبت خلاصه نمیشود، بلکه در خصوص نقشهای منفی نیز ظرافتهای لازم را شاهد هستیم.
«خانه امن» نگاهی یک سویه به آدمها ندارد برای همین آدم منفی و مثبت هر یک دارای رگههای خاکستری در رفتارشان هستند. برای مثال سیما تیرانداز بازیگر نقش منفی سریال، در جاهای از قصه تصویری که از خود ارائه میدهد سیاه نیست و میتوان انسایت را در آن مشاهده کرد. از آن طرف یکی از قهرمانان مثبت که امین زندگانی آن را بازی میکند ، یکی از اختلاصگران فراری را در خارج از کشور ترور میکند. این اتفاقی است که تا به حال کمتر در کارهای تلویزیونی شاهدش بودهایم.
درباره داعشیان سریال نیز ما بازگویی یک طرفه از شخصیتها نداریم، بلکه حرف آنها نیز بازگو میشود با این تفاوت که نتیجه کارهای انها را هم میبینیم. برای همین تماشاگر وقتی حرفها را با اعمال داعشیان مقایسه میکند خود پی به پوچ بردن آن برده و دیگر نیازی نیست که توضیحی اضافی در این زمینه بازگو شود. بحث بعدی به اشارات دینی سریال مربوط میشود. در تلویزیون عادت شده که بسیاری از مناسک به تکراریترین شکل ممکن پخش شود. بهترین نمونه نیز نماز خواندن است. در خانه امن این اتفاق رخ نمیدهد. برای مثال در سکانسی از مجموعه پگاه از اتاقی بیرون میآید و در دستش نیز سجاده است. این نشان میدهد که وی فریضه واجب خود را به جا آورده است.
اما به مسائل فنی سریال بپردازیم. به نظرم انتخاب کارگردان در بحث بازیگری بسیار سنجیده و دقیق است به ویژه انتخاب حمید رضا پگاه، چون این بازیگر به لحاظ جنس بازی و فیزیک با نقش همخوانی خوبی دارد. درباره دیگر کاراکترهای مجموعه نیز چنین مطلبی صدق میکند. لازم به ذکر است در بحث بازیگری، کارگردان خود نیز یکی از نقشهای اصلی را بر عهده دارد، اما حضور او در جلوی دوربین به کیفیت کار صدمهای وارد نکرده است.
درباره دیگر مسائل فنی دوست دارم. روی تدوین هم اشاره داشته باشم. ریتم سریال کند نیست. این موضوع یک الزام حیاتی برای مجموعههای جنایی و پلیسی است، اما نکته حائز اهمیت اینجاست این ریتم تند تا کجا میخواهد ادامه داشته باشد. منظور این است که برای سریالی ۵۰ قسمتی اگر چنین ریتمی تا پایان ادامه داشته باشد باید قصهای بسیار پیچیده قوی داشت، والاّ کارگردان مجبور میشود در اواسط کار به مجموعه آب ببندد.
ریتم تند «خانه امن» در کنار موسیقی به نظرم یک ویژگی تماشاگرپسند نیز به همراه داشته است. آنهم جذابیت سریال است. این فاکتور در سریالهای مطرح خارجی به وفور استفاده میشود، اما متاسفانه ما کمتر در کارهای خود از ان سوده بردهایم. تصویربراری نیز دیگر آیتمی هست که دوست دارم درباره آن حرف زده شود، همانگونه که تیتراژ از نگاه من کیفیت مطلوبی دارد. درباره کارگردانی احمد معظمی نیز به اختصار حرف زدیم، ولیکن باز هم تکرار میکنم «خانه امن» تا به امروز بهترین کار او در مقام کارگردان است.
در پایان باید در نظر داشت موفقیت سریال هایی نظیر «خانه امن» و «گاندو» نشان میدهد مردم سریالی پلیسی و جاسوسی را دوست دارند به شرطیکه کار ارائه شده از کیفیت حرفهای لازم بهرمند باشد، چون در شرایطی که کارهای خارجی مشابه در اختیار مردم است، دیگر تولیدات ضعیف جایی برای خودنمایی ندارند.
* حوزه/ داوود کنشلو