به گزارش
پایگاه 598، وضعیت کارگری را مجسم کنید که با هزار
زحمت ماهی ۳ میلیون تومان درآمد دارد. این کارگر قرار است با این دستمزد
ناچیزی که میگیرد، علاوه بر پرداخت هزینه خوراکیها، حمل و نقل، آموزش
فرزندان و البته هزینههای سربه فلک کشیدهی درمان، یک سقف بالاسر هم برای
خانواده خود فراهم کند. اما اگر بخواهد یک چهاردیواری ۵۰ یا ۶۰ متری در
تهران اجاره کند، باید کل درآمد خود را هر ماه پای اجاره خانه بپردازد؛
حالا باید پرسید دولت چه کمکی در راستای اجرای اصل ۳۱ قانون اساسی (تامین
مسکن شایسته برای همه شهروندان با اولویت کارگران و روستانشینان) به این
کارگر کم درآمد میکند؟
اقدامات دولت
یکی از اقدامات دولت، منع جابجایی و
الزام به تمدید قراردادهای اجاره خانه (البته با صدور مجوز افزایش ۲۵ درصدی
اجاره ) بوده است؛ کار دیگری که صورت دادهاند، اعطای وام به فرودستان
برای ودیعه مسکن است؛ سوال اینجاست آیا کارگری که به زحمت ۳ میلیون تومان
در ماه درآمد دارد، میتواند هم ماهی بیش از یک میلیون تومان اجاره خانه
بپردازد و مشمول ۲۵ درصد افزایش سال ۹۹ شود و هم برای تامین ودیعه ۴۰ یا ۵۰
میلیون تومانی مسکن، وام بگیرد و از پس پرداخت اقساط ماهیانهی این وام
بربیاید؟!
سی تیرماه، معاون مسکن و ساختمان وزیر راه و شهرسازی ضمن اعلام کاهش قیمت اجاره، از پرداخت وام ودیعه به مستاجران در مردادماه خبر داد و گفت: ۵٠ درصد قراردادهای اجاره تیرماه، هماهنگ با مصوبه ستادملی کرونا، تمدید شده است.
محمود محمودزاده درباره زمان اعطای وام گفت: تا چند روز آینده و در مردادماه امسال مستاجران میتوانند این وام را برای قرادادهای اجاره دریافت کنند.
به نظر میرسد به جز طرح های ناکارآمد و ناتمام برای به اصطلاح خانهدار کردن کارگران (ازجمله طرح مسکن کارگری وزارت کار) که تا امروز هیچ کدام به ثمر نرسیده و موجب خانهدار شدن هیچ کارگری نشده، همین دو اقدام ناکارآمد یعنی افزایش ۲۵ درصدی اجاره خانه در صورت تمدید قرارداد و اعطای وام ودیعه، تنها اقداماتی است که دولت برای تامین مسکن برای کارگران و فرودستان آنهم در این شرایط رکود کرونایی که بسیاری از کارگران بیکار شدهاند و حتی همان حقوق حداقلی کمتر از ۳ میلیون تومان را ندارند (اکنون ۹۰۰ هزار نفر در صف بیمه بیکاری کرونا ایستادهاند) صورت داده است؛ اقداماتی که هیچ کدام نمیتواند مشکل ناتوانی در پرداخت اجاره خانه را لااقل برای تعداد محدودی از کارگران حداقلبگیر مرتفع سازند.
راهکارهای اصلاحی
این در حالیست که گاه و بیگاه مسئولان و نمایندگان مجلس از راهکارهای اصلاحی برای کم رنگ کردنِ «معضل مسکن» خبر میدهند برای نمونه اخذ مالیات بر خانههای خالی را که البته هنوز اجرایی نشده است به عنوان راهکاری برای جلوگیری از «احتکار مسکن» میدانند و ادعا می کنند اگر اجرایی شود، قیمت اجاره خانه تعدیل خواهد شد. بیست و نهم تیرماه، ابوالفضل ترابی (نماینده مجلس یازدهم) با بیان اینکه اخذ مالیات از خانههای خالی باعث تعدیل قیمت مسکن میشود، گفت: یکی از دلایل گرانی بازار اجاره، احتکار مسکن توسط عدهای است.
وی افزود: بر اساس آمار حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد مردم مستأجر هستند، حال در چند ماه اخیر گرانی بازار اجاره مسکن موجب شده که مردم برای تأمین مسکن با مشکل مواجه شوند. یکی از دلایل گرانی بازار اجاره، احتکار مسکن از سوی برخی افراد است، در بسیاری از کشورها با مقررات قانونی جلوی سوداگری و احتکار مسکن را میگیرد، اما متأسفانه در ایران با وجود تصویب قانون در سال ۹۴ تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
او ادامه داد: حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در کشور وجود دارد، حال اگر این مساکن با وضع مالیات بر خانههای خالی به درستی ساماندهی شود، میتوان بازار پرتلاطم مسکن را مدیریت کرد.
روشهای دردناک برای تامینِ سرپناه
در چنین شرایط دردناکی است که اخبار و اطلاعاتی از روشهای نامانوس و دردناکِ تامین سرپناه به گوش میرسد؛ از کرایه پشتبامها برای اسکان کم درآمدها گرفته تا زندگی به سبک کانتینری و حتی سکونت در حاشیهی آرامستانهای شهرهای بزرگ.
برای نمونه، براساس برخی گزارشهای منتشره در رسانهها، تعدادی از زوجها که با افزایش کرایه خانه دیگر امکان اجاره واحد مسکونی در تهران را ندارند، وسایل خود را در کانیتنرهای اجارهای در جنوب پایتخت گذاشتهاند و هر یک راهی خانه پدر و مادر خود شدهاند.
«پشت بام خوابی» پدیده ناگوار دیگری است که کارگران کم درآمد و بعضاً شهرستانی را در تهران و کلانشهرها درگیر کرده است؛ این پدیدهی دردناک، معلول ناتوانی در تامین مسکن همان کارگرانی است که براساس اصل ۳۱ قانون اساسی، دولت موظف به تامین مسکن برای آنهاست.
در روزهای ابتدایی تیرماه، فرشید پورحاجت، دبیر کانون انبوهسازان مسکن با اشاره به انتشار اخباری مبنی بر ایجاد پدیده "پشتبام خوابی” و اجاره پشتبام منازل برای شبخوابی از سوی کارگران و اقشار کمدرآمد، گفت: اینکه شخص به وضعیتی برسد که به دلیل نداشتن مسکن مناسب، برای خوابیدن در پشتبام خانه شخص دیگر هزینه پرداخت کند، یک فکاهی دردناک اما از بدیهیات حوزه مسکن کشور است.
درد دلهای ماشینخوابها
در این اوضاع و احوال، پای درد دل کارگرانی نشستیم که روزها در تهران کار میکنند اما شبها را در ماشین میخوابند؛ کارگرانی که چون «خانه» ندارند و از پس قیمت اجاره خانه در تهران برنمیآیند، اتوموبیلهای شخصی با صندلیهای عقب رفته، حکم سرپناه خواب برای آنها پیدا کرده است و دور از خانوادههای خود در تهران، با کمرهای رگ به رگ شده و عضلات خواب رفته، شبها را به صبح و کارِ دوباره گره میزنند.
«رضا» یک کارگر بیکارشدهی آذربایجان شرقی است که بیش از یک سال است برای کار در تهران به پایتخت آمده است؛ او در تهران مسافرکشی می کند؛ البته میگوید هر کار شرافتمندانهای که درآمد داشته باشد را انجام میدهم. رضا همین الان دو هفته است که خانوادهاش را ندیده؛ همه این دو هفته را در تهران و در اتوموبیل پراید خود به سر برده است.
او در مورد وضعیت دشوارِ«خوابیدن در ماشین بدون هیچ امکاناتی» میگوید: صبحها که از خواب بیدار میشوم، خستهتر از شب قبل هستم؛ همه عضلات بدنم درد میگیرد؛ تازگیها کمردرد شدید دارم؛ خوابیدن در ماشین بدون امکانات خیلی سخت است؛ من نه دستشویی دارم؛ نه حمام و نه آشپزخانه؛ غذای ارزان بیرون را میخورم البته روزی یک وعده؛ ماشین را شبها کنار بوستانها پارک میکنم تا بتوانم از سرویس بهداشتی استفاده کنم و حمام رفتن هم که دیگر یک مصیبت است.
این کارگر بیکار و آواره در پایتختِ بیآسمان، دلیل ماندن بیسرپناه در تهران را بیکاری میداند و میگوید: نمیتوانم از پس اجارهخانه در تهران بربیایم؛ بنابراین خانوادهام همان شهرستان هستند؛ همسر و یک فرزند دارم که خانه پدر زنم اقامت دارند؛ اوایل سعی میکردم هفتهای یکبار به آنها سر بزنم؛ بعد دیدم هزینه بنزین خیلی سنگین است؛ حالا دوهفته یکبار و یا حتی ماهی یکبار میروم؛ دلم برای فرزندم تنگ میشود؛ دوست دارم من هم مثل باقی پدرها شبها برای پسر سه سالهام قصه بگویم تا خوابش ببرد؛ دلم برای پسرم تنگ است....
«فرشاد» هم دستفروشی دورهگرد در تهران است که تا زمان تمام شدن همه اجناس فروشیاش شامل نان محلی و کلوچه، به روستای محل سکونتش در استان همدان بازنمیگردد. او نیز چند شب در هفته در اتوموبیل پژو میخوابد؛ فرشاد آرزویش این است که بتواند کنار خانوادهاش باشد؛ در یک شهر باامکانات زندگی کند و دختر و پسرش را به مدرسه خوب بفرستد. او آرزو دارد روزی بتواند یک خانه نقلی در همین تهران رهن کند و خانوادهاش را بیاورد؛ چون میگوید: کار اینجا هست!
فرشاد میگوید: گاهی برای دو هفته هم به خانه بازنمیگردم؛ اینجا اجناسم را که فروختم، اگر مسافر باشد مسافرکشی میکنم؛ حتی یکبار وردست یک نقاش رفتم برای کارهای ساختمانی؛ حالا هم اگر کاری باشد همان اوستای نقاش خبرم میکند؛ خلاصه تا وقتی که در تهران کار باشد به روستا بازنمیگردم؛ همینجا در ماشین میخوابم.
برای فرشاد هم خوابیدن در ماشین دشوار است؛ اما میگوید دشوارتر این است که پول نداشته باشم برای خانه یک کیلو گوشت مرغ بخرم یا سالی یکبار لباس نو برای بچههایم فراهم کنم.
«مشکل مسکن» یک مشکل جدی است؛ نه تنها برای کارگرانی که گفته شده روی پشتبامها میخوابند یا آنها که مجبورند اتوموبیل را جای خانه و سرپناه، محل خواب و استراخت قرار دهند حتی مزدبگیرانی که تا امروز و امسال توان پرداخت اجاره خانه داشتهاند، نگران بعد از این هستند: آیا قادر به تمدید اجاره خانه و پرداخت اجارهخانههای بیشتر خواهند بود؟
وعدهها برای فردا!
در این اوضاع ناگوار، همه راهکارهای موجود ناکارآمد است و همه پیشبینیها و وعدههایی که برای فردا می دهند، امیدوارکننده نیست. سیزدهم تیرماه، نایب رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران با بیان اینکه قیمت مسکن نهایت رشد خود را در چهار ماهه نخست امسال داشته، گفت: با اجرای بستههای حمایتی دولت برای ساماندهی بازار مسکن و اجاره در نیمه دوم امسال با کاهش التهاب بازار و ثبات قیمتها مواجه خواهیم شد.
به گفته عقبایی، تسهیلانی که قرار است در قالب وام ودیعه به مستاجران داده شود و همچنین مصوبه تعیین نرخ اجاره بها، در صورت تداوم اجرا از جو روانی و التهاب بازار می کاهد و به همین دلیل همزمان با پیشبینی ثبات قیمتها در نیمه دوم امسال. امکان تعدیل نرخها نیز وجود خواهد داشت.
اما آیا واقعاً اینگونه خواهد بود؛ آیا کارگرانی که امروز سقفی بالای سر دارند، نباید نگران فردای بیسقفی باشند؟! به نظر میرسد تا زمانی که بیشتر فرودستان حتی میشود گفت بیش از ۷۰ درصد آنها «اجارهنشین» هستند، این نگرانیها وجود دارد. هیچ راهکاری هم برای خانهدارشدن آنها در دستور کار نیست؛ روشهایی که در حد وسع و توان کارگران حداقلبگیر باشد، تا امروز ارائه نشده است. حتی طرحِ «خانههای ۲۵ متری» هم که مدتی قبل رسانهای شد، اجرایی نشده است؛ گرچه خانه ۲۵ متری، نه آن مسکن شایستهی اصل ۳۱ قانون اساسی است و نه در شان خانوادههای زحمتکش کارگری است که بخواهند در آلونکهای بیکیفیت ۲۵ متری زندگی کنند!
نهم تیرماه، محمودزاده (معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی) در پاسخ به پرسشی درباره موافقت دولت با ساخت خانههای ۲۵ تا ۳۰ متری اظهار داشت: ساخت خانههای ۲۵ متری پیشنهادی بود که شهرداری تهران ارائه کرده و این پیشنهاد هنوز رسماً به وزارت راه و شهرسازی ارائه نشده است. فلسفه اعلام این پیشنهاد از سوی شهرداری بر اساس برداشت آنها از موضوعی با نام «خانههای کوچک» در دنیا بوده است. پیشنهاد وزارت راه و شهرسازی در این خصوص، راهاندازی نظام اجارهداری حرفهای است که به زودی بسته مربوط به آن تدوین خواهد شد.
در این سازوکار، سطح سوم اجارهداری تهیه شده که چیزی شبیه راهاندازی پانسیونهای خصوصی است و افرادی که برای اشتغال یا تحصیل و درمان و امثال آن به صورت مجردی یا بدون خانواده به پایتخت کوچ میکنند، در آن مستقر میشوند و محلی برای سکونت آنهاست. چنین فردی توانایی مالی اجاره کردن واحد ۷۵ متری که متراژ الگوی مصرف مسکن در پایتخت محسوب میشود را ندارد؛ بنابراین، مجبور به سکونت در چنین واحدهایی خواهد بود.
در این چیدمان موجود، روز به روز بر تعداد کارگران کم درآمدی مانند رضا و فرشاد اضافه خواهد شد؛ فرودستانی که برایشان سرپناه راحت و باامکانات، دیگر یک «رویا» است؛ به نظر نمیرسد فرادستان هیچ برنامهای برای تحقق این رویا داشته باشند؛ زمانی که «حق قانونی» تبدیل به رویا میشود، یعنی خیلی چیزها دیگر از دست رفته است...!