به گزارش پایگاه 598، اوج و نهایت فعالیت در بورس، یک معاملهگر حرفهای شدن و البته کسب سود پایدار و مداوم در بورس است.
توجه کنید که معاملهگری با سرمایهگذاری تفاوت دارد.
معاملهگری به معنای کسب سود از نوسانات در کوتاهمدت است، در حالیکه سرمایهگذاری یک استراتژی بلندمدت است.
تشخیص روند آتی بازار، مدیریت ریسک و گرفتن تصمیمات درست بهدور از هیجان از سختترین کارها معاملهگران محسوب میشود.
اصولا” همهی ما دوست داریم سهامی را خریداری کنیم که در کف قیمت قرار داشته باشد و پس از خرید ما، بلافاصه شروع به رشد کند.
اما چنین چیزی امکان ندارد چون تغییرات بازار بصورت نوسانی است و روندها هم در همین شرایط شکل میگیرند.
در عین حال تشخیص دقیق روند آینده بازار نیز غیرممکن است.
هرگز نمیتوان روند آتی بازار را به طور قطعی و با اطمینان 100 درصدی تشخیص داد، اما میتوان با تحلیل تکنیکال، احتمالات را سنجید، ریسکها را مدیریت و براساس آنها اقدام کرد.
یادگیری تحلیل تکنیکال یکی از اساسیترین کارهایی است که برای قرار گیری در مسیر حرفهای شدن به آن نیاز دارید.
اگر در معاملهگری حرفهای شوید به همان اندازه که در این راه پیشرفت میکنید، میتوانید با بهبود معاملات، بطور پیوسته بر سود خود بیافزائید و ضرر و زیان را تا حد زیادی محدود کنید.
نکته: قابلیت معاملات آنلاین (آنلاین تردینگ)، در موفقیت معاملهگران بسیار تاثیرگذار است. زیرا میتوانند به طور لحظهای اقدام به خرید و فروش کنند. با این حال این قابلیت باعث شده افراد به دست معاملات هیجانی بزنند. نکات زیر میتواند به حرفهایتر شدن در معاملات کمک کند.
یک معاملهگر، نخست باید بورس تهران و جو کلی بازار سرمایه را بشناسد.
متاسفانه بسیاری از افراد هنوز درک درستی از نحوه کار بورس ندارند و حتی پایهترین مفاهیم را نمیدانند و با این حال شروع به معاملهگری میکنند!
از مطالعه پایهترین مفاهیم نگذرید، دانشتان را در مورد نحوه کارکرد معاملات، قوانین بازار، مفاهیم اساسی بورس بالا ببرید.
بیشتر بخوانید: مفاهیم مهم بورس اوراق بهادار
به عنوان یک معاملهگر باید تشخیص دهیم در بازار، کدام سهمها یا گروه سهمها مستعد رشد هستند. نقدینگی وارد شده به گروهها را دنبال کنید. افزایش حجم معاملات در یک گروه خاص ممکن است فقط برای چند روز یا چند هفته ادامه داشته باشد. بنابراین باید از آن فرصت استفاده کرد.
باید به طور مرتب با فعالین حرفهای بازار مشورت کنیم تا از نظرات و دیدگاههای آنها آگاه شویم.
اینکار میتوانند با دنبال کردن نظرات و تحلیلها در کانال یا سایت آنها انجام شود.
با این حال نباید کورکورانه براساس پیشنهاد دیگران دست به خرید و فروش بزنید.
باید بطور مرتب و مداوم از دیدگاههای کارشناسی روز تحلیلگران بنیادی و تکنیکی بازار آگاهی پیدا کنید.
هر دیدگاهی را درست ندانید. اینکه فکری به ذهن شما رسیده دلیل نمیشود آن فکر صحیح باشد.
در معاملهگری، تصمیمی که از یک تصور اشتباه نشات گرفته میتواند ضرر زیادی به شما بزند.
باید در حد معمول از نظرات فعالین تجربی بازار در خصوص بازار و آینده آن آگاهی پیدا کنیم.
افرادی هستند که به خاطر تجربههای زیادی که از افت و خیزهای بازار دارند، درسهای خوبی میتوانند برای ما داشته باشند.
چه بسا ممکن است این افراد چیزهایی را ببینند که کارشناسان حرفهای بازار به آن توجه نکردهاند. این افراد را می توان در تالارهای کارگزاریها دید و یا نظراتشان را در گروههای تلگرام، تالارها و انجمنهای بورسی و اتاقهای گفتگو و وبلاگهای بورسی مطالعه کرد.
باید بتوانید تشخیص دهید غالب بازار بیشتر روی کدام سهمها یا گروهها توافق دارند. در برهههای زمانی خاص، برخی گروههای بورسی محبوبیت و رشد بیشتری تجربه میکنند.
بررسی کنید کدام نمادها در سایت tsetmc.com بیشترین بازدید را داشتهاند، در گروههای مختلف از چه گروه و سهمی بیشتر صحبت میشود.
وقتی که تشخیص دادیم کدام نمادها رشد خواهند کرد باید نقدینگی لازم برای خرید سهام را در اختیار داشته باشیم.
در ادامه میخواهیم بدانیم آیا میشود همیشه نقدینگی داشته باشیم؟ بله شدنی است.
اگر سهامی بخریم که از قدرت نقدشوندگی بسیار بالایی برخوردار باشند همیشه میتوانیم آنها را بفروشیم و از نقدینگی بدست آمده، در پرپتانسیلترین سهام که فرصت خرید میدهند وارد شویم.
بنابراین خرید سهامی که نقدشوندگی بالایی دارد، خود نوعی حفظ نقدینگی است.
یعنی همیشه نیاز نیست پول نقد کنار بگذاریم و این مهمترین دلیلی است که کارشناسان همیشه به خرید سهام بنیادی و پر پتانسیل توصیه میکنند چون این سهمها همچون پول نقد عمل میکنند.
خرید سهامی که دارای بازارگردان است به دلیل نقدشوندگی بالاتر، اطمینان خاطر بیشتری دارد.
باید بسته به شرایط بازار حرکت کنیم و از فرصتهایی که بازار در اختیار ما قرار میدهد استفاده کنیم نه اینکه بازار در مسیری حرکت کند و ما در مسیری دیگر باشیم.
مثلا فرض میکنیم سهامدار عمدهای بطور مداوم سهمی را به کف قیمت میآورد و خریداری میکند، باید سعی کنیم درصدی از این نوع سهمها را در کف قیمت، خریداری کنیم.
یا زمانی که بازار مستعد رشد سهام مرتبط با بازارهای جهانی است باید معاملهگر نیز با این روندها همگام و منطبق شود و همیشه همراستا با روندهای بازار حرکت کند.
روند قیمت فلزات اساسی، نفت و هر کالای دیگری که روی سود شرکتهای مدنظرتان تاثیر میگذارد را دنبال کنید.
غالبا آنهایی که در صف میایستند در واقع کسانی هستند که در محدودههای کف، موفق به خرید و در محدودههای اوج، موفق به فروش نمیشوند.
«پدیده صف» را میتوان اینگونه شرح داد:
فرض کنیم شخصی در محدوده کف 1500 تومان، نماد X را خریده است و بعد از چند روز این نماد در 1900 تومان، دارای صف خرید 50 میلیونی است. آیا آن کسی که در 1500 تومان سهم را خریده است، باز هم در قیمت 1900 تومان، در صف خرید صدرا حضور دارد؟ غالبا بعید است؛ چون این شخص یا تا کنون سهم صدرا را کامل یا بخشی از آن را فروخته و منتظر فروش بقیهی آن است و آنهایی که دائم در صف خرید یا فروش هستند اصولا کسانی هستند که قادر نیستند در محدودههای کف و سقف، سهمی را خریداری نموده یا بفروش برسانند. معمولا افراد حرفهای کمتر در صفها حضور دارند.
این بسیار مهم خواهد بود که بتوانیم چرخش قیمتی کل گروهها و سهمها را برای حداقل یک هفتهی آینده یا 5 روز معاملاتی آتی پیشبینی کنیم و بنویسیم. وقتی قصد تحلیل بازار را داریم نباید علایق شخصی خود را دخیل کنیم.
باید سعی کنیم در بازار کاملا بیطرف باشیم تا بتوانیم سمت و سوها را بهتر تشخیص دهیم.
بعنوان مثال ممکن است نمادی صف خرید سنگینی داشته باشد و ما آن سهم را در پرتفوی خود نداشته باشیم، در اینجا نباید نسبت به کسانیکه آن سهم را دارند حسادت بورزیم؛ این حالات و رفتار، ممکن است ما را از واقعیات بازار منحرف کند.
باید به تحلیل و نوشتن پرداخت حتی اگر درست از آب در نیایند، مهم این است که ما یاد میگیریم هوشیارانه، با در نظر گرفتن شرایط فعلی بازار و با نگاه به آینده معامله کنیم و هر چه بیشتر در این خصوص تلاش نمائیم حرفهایتر میشویم و ضریب خطایمان بسیار کاهش خواهد یافت.
اصولا خرید پلکانی سهام یعنی خرید در روند منفی و اینگونه خریدن، زمانی است که ما دقیقا نمیدانیم کف یا سقف سهم در چه قیمتی قرار دارد.
خرید پلکانی این حسن را دارد که اگر سهمی پس از خرید ما افت قیمتی داشت باز فرصت برای خریدن آن سهم را خواهیم داشت چون نقدینگی لازم را برای این کار کنار گذاشتهایم.
ولی این اشکال را در روند صعودی هم دارد که ممکن است پس از خرید اندکی سهم در پلههای اول، آن سهم شروع به رشد کند و ما مقدار کمی از سهم را خریده باشیم و سود کمتری نصیب ما شود.
اما در یک روند نزولی بزرگ نیز ممکن است افت سهم همچنان ادامه داشته باشد.
تعداد پلههای خری و فروشد محدودیتی ندارد و می توانید در 3 تا 4 تا 7 تا 10 پله و حتی بالاتر در طی یک روز یا چند روز خرید کنید.
بسته به نقدینگی هر سهامدار، کسانی که نقدینگی بیشتری دارند میتوانند در هر پله تعداد بیشتری سهم بخرند و آنها که نقدینگی کمتری دارند میتوانند در هر پله تعداد کمتری سهم خریداری نمایند. فقط نکته اینجاست که در روند منفی اگر کسی بتواند در پلههای آخر تعداد بیشتری نسبت به پلههای اول خریداری نماید، با ارزشتر خواهد بود.
اما خرید پلکانی به این معنی نیست که کورکورانه شروع به خرید یک سهم کنید و تصمیم بگیرید در صورت افت قیمت، بازهم خریداری کنید.
خرید پلکانی فقط برای سهمهای بنیادی توصیه میشود. ممکن است قیمت یک سهم به طور هیجانی رشد کرده باشد و یک روند نزولی بسیار طولانی در پیشرو داشته باشد.
در خرید و فروش پلکانی محدودههای حمایت و مقاومت را در نظر بگیرید >>> روش معامله براساس حمایت و مقاومت
اگر کسی بخواهد معاملات کوتاه مدت انجام دهد باید حتما محاسبهگر دقیقی باشد و بداند مبلغی که کارگزاران بابت خرید و فروش کسر میکنند قابل توجه است!
امروزه در اکثر سیستمهای معاملات آنلاین یک محاسبهگر خودکار وجود دارد که کارمزد کارگزار را محاسبه میکند.
تصویر زیر فرم سفارش سامانه معاملاتی کارگزاری آگاه است:
در کل همه معاملهگران بایستی این مبالغ را در محاسباتشان لحاظ کنند چون جزئی از هزینههای کار محسوب میشود.
ممکن است سهمی را در کف قیمت خریده باشیم اما قبل از اینکه به اوج قیمت برسد آن را بفروشیم. در این مواقع به دلیل اینکه خیلی زود همهی آن سهم را فروختیم ممکن است حسرت بخوریم زیرا مقدار زیادی سود را از دست دادهایم.
این نشان میدهد که دایره دید ما به هر دلیل محدود است و آینده را نمیبینیم.
در بازار همیشه فرصتهای کسب سود وجود دارد، به جای حسرت خوردن به فکر این باشید که معامله بعدیتان بهتر باشد.
البته این اشکال همهگیر است و چون تشخیص دقیق اوج قیمت سهمها تقریبا ناممکن است برای رفع این مشکل میتوان به فروش پلکانی روی آورد. فروش پلکانی به فروش سهم در چندین مرحله گفته میشود. تعداد مراحل فروش، بستگی به سلیقه معاملهگر دارد و محدودیتی ندارد و می تواند 3 تا 4 مرحله، حتی 10 مرحله یا بیشتر باشد.
چه زمانی به فروش پلکانی متوسل شویم ؟
وقتی از اوج قیمت سهمی اطمینان نداریم میتوانیم به فروش پلکانی متوسل شویم.
بسته به میزان تشخیصی که از اوج قیمتی سهم نزد معاملهگر ایجاد میشود، معاملهگر میتواند بخشی از سهام خود را در روزهای مثبت و محدوده اوج بفروش برساند و مابقی سهام خود را برای فروش در ساعات آینده یا روزهای آینده بصورت پلکانی، نگه دارد و این را میتواند در فرصتهای بعد تکرار کند تا همه سهام خود را به فروش برساند.
فروش پلکانی این حسن را دارد که اگر سهمی پس از چند پله فروش، افت قیمتی مناسبی داشت در صورت تمایل حتی میتوان نسبت به خرید مجدد آن اقدام نمود.
سهمها در هر زمان یک محدوده قیمتی تعادلی برای خود دارند، جایی که قیمت سهم به ارزش ذاتی خود میرسد.
بهتر است در سهام بنیادی برای بلندمدت سهامداری کنید و سهام پرپتانسیل و بنیادی و دارای چشمانداز مثبت را در قیمتهای تعادلی یا کمتر از قیمت تعادلی و بصورت پلکانی خریداری کنید.
چنین سهامی هر اندازه بیشتر افت قیمت داشتند ارزش بیشتری برای خریداری پیدا میکنند.
وقتی رشد سهمهایی آغاز شوند رفته رفته به ارزش ذاتی خود میرسند و بیشتر از آن قیمت را حباب قیمتی مینامند. یک سهامدار با استراتژی، وقتی سهامی در پرتفوی دارد که به محدوده حباب رسیده برای سلامت بازار و برای شکستن آن حباب، شروع به عرضه و فروش آن سهم میکند.
خرید در کفهای قیمتی و فروش در محدودههای اوج و مرز حبابی، میتواند علاوه بر سودآوری برای سهامدار باعث سلامت بازار نیز میشود.
میتوان به جای کلمه نوسانگیری از کلمه حبابشکنی استفاده کرد. واژه نوسانگیری تداعیکننده اصطلاحاتی مانند «سفته بازی» است که هرگز انرژی مثبت به سهامدار القاء نمیکند اما از واژه «حباب شکنی» انرژی مثبت ساطع میشود چرا که این کار حرکتی است که به سلامت بازار منجر خواهد شد.
آنلاین بودن در کل ساعات معاملاتی و داشتن قدرت مانیتورینگ بالاتر، به طوریکه بتوانید مدام کل نمادها را در دایره نگاه تیزبین خود داشته باشید، میتواند فرصتهای متنوعی برای خرید در قیمتهای پائینتر و یا فروش در قیمتهای حداکثری به شما بدهد و در موفقیت شما تاثیر بسزایی خواهد داشت.
آنلاین بودن همیشگی و اصطلاحا پای بازار نشستن برای همه افراد شدنی نیست. چون ممکن است شغلی داشته باشند که برایشان اینکار ممکن نباشد.
گزینه بهتر برای این افراد، خرید صندوقهای سرمایهگذاری و سرمایهگذاری بلندمدت است.
زیرا معاملهگری و نوسانگیری کوتاهمدت نیاز به وقت و تمرکز بالایی دارد.
یک معاملهگر حرفهای به همان اندازه که آرامش دارد میتواند معاملات موفقتری داشته باشد.
موفقیت در معاملهگری با آرامش رابطهای مستقیم دارد. هیجانات باعث کاهش ضریب موفقیت یک معاملهگر میشود.
پریشانی ذهن، حواسپرتی، پریدن از یک گروه به گروه دیگر، خرید و فروش بینظم و خارج از استراتژی، همگی باعث برهم خوردن بیشتر آرامش میشود.
آرامشتان را حفظ کنید. کارهایی که باعث افزایش آرامش شما میشوند را بنویسید و هر زمان آرامشتان به هم خورد آن کارها را انجام دهید.
شاید گوش دادن به یک موسیقی آرامبخش در زمان بازار بتواند به این موضوع کمک کند.
معاملهگری در هر شرایطی بستگی به شرایط روز دارد.
وقتی کلیت بازار به میزان زیادی رشد کرده و احتمال اصلاح قیمتها زیاد است، باید بخش زیادی از پرتفوی را نقد کرد و با بخش کوچکتری معامله را انجام داد.
مدیریت ریسک و در نظر داشتن نسبت ریسک و بازده بسیار مهم است.
اگر برای بدست آوردن یک سود 10 درصدی، ریسک 20 درصد زیان را قبول میکنید تصمیم عاقلانهای نگرفتهاید.
هم در بازار منفی و هم در بازار مثبت، عدهای به شرایط بازار عادت میکنند. مثلا فکر میکنند بازار همیشه به همین شکل باقی میماند در حالیکه همواره چرخههای بزرگ از نزول و صعود در بازار وجود دارد.
به همین خاطر باید نقدینگی خود را تقسیم کرد و بخشی از نقدینگی خود را برای چنین روزهایی کنار گذاشت تا بتوان برترین سهمها را در روزهای منفی در کفهای قیمتی خریداری کرد.
شاید بتوان گفت مهمترین مسئله برای یک معاملهگر، تعیین استراتژی در بورس است.
موفقیت بلندمدت در بازار، بدون استراتژی قوی ممکن نخواهد بود.
شاید شما قویترین استراتژیها را در بورس داشته باشید و شاید هم از استراتژی ضعیفی برخوردار باشید و شاید هم اصلا تاکنون به این موضوع فکر نکردهاید.
در هر صورت ما استراتژی معاملاتی مناسبی را به شما معرفی میکنیم که اگر مورد پسند شما قرار گرفت میتوانید آنرا در بورس اجرایی نمائید. البته امیدواریم استراتژی شخصی شما در بورس تاکنون از برترینها بوده باشد.
اما آن استراتژی که ما به شما پیشنهاد می کنیم اینست: با هر مبلغ سرمایه (1 یا 5 یا 20 یا 50 یا 100 یا … میلیون تومان) که به بورس آمده و سرمایهگذاری میکنید بهتر است استراتژی 5 تا 10 ساله داشته باشید و در این مدت بر روی حداقل 5 شرکت برتر از 5 صنعت برتر (از هر صنعت برتر 1 شرکت برتر) در سهام بنیادی و پرپتانسیل سرمایهگذاری کنید و هر سودی که در این راه کسب میکنید آنرا مجددا و صرفا صرف خرید سهام تا پایان دوره 5 تا 10 ساله کنید.
با اینکار، سود مرکب باعث رشد چشمگیر سرمایه شما میشود.
به نظر ما استراتژی 5 تا 10 ساله برترین استراتژی ممکن برای سهامداران خرد است. در این استراتژی بایستی در یک برنامه 5 تا 10 ساله به سهام خود از شرکتهای مختلف بیفزائید.
سود مجمع، افزایش سرمایه، سود حاصل از خرید و فروشها در مدت مذکور را باید صرفا صرف خرید سهام نمائید تا پس از مثلا 5 یا 7 یا 10 سال دیگر، تعداد سهام بسیار قابل توجهی از شرکتهای مختلف اما پرپتانسیل که سود مناسبی هم در مجمع تقسیم میکنند، داشته باشید.
بدین طریق برای آینده خود و خانوادهتان سرمایه بسیار ارزشمندی جمعآوری میکنید. سرمایهگذاری که میتواند در دوران بازنشستگی به خوبی پشتیبان شما باشد.
به طور مثال انتظار و البته آرزو داریم، مثلا” کسی که با 10 میلیون تومان سرمایه به بورس آمده، بتواند پس از 5 سال، حداقل از 5 شرکت از هر شرکت صدها هزار سهم داشته باشد و از سود سالیانه این شرکتها برای امرار معاش زندگی خود استفاده کند.
البته اگر شما بتوانید از 10 میلیون تومان سرمایه اولیه، یا حتی یک میلیون تومان سرمایه اولیه، پرتفویی بسازید که پس از ده سال از دهها شرکت برتر و چندصد هزار سهم داشته باشید که البته رویایی به نظر می رسد! مطمئنا خوشحالی ما صد چندان خواهد شد؛ این بستگی به هنر و تلاش و پشتکار شما خواهد داشت که تا چه اندازه موفق باشید.
البته شما سهامداران با هر روش و سلیقهای که معامله میکنید قابل احترام و ارزشمند است و استراتژی افراد میتواند متفاوت باشد.
بورس تهران نسبت به گذشتهها بسیار تغییر کرده و برای موفقیت در معاملات، یک معاملهگر حرفهای بایستی مدام بدنبال ایدههای نو و تازه باشد.
ابزارهای جدید را بشناسید و برای بهبود معاملات از این تکنولوژیها کمک بگیرید.
حتی اگر سالهاست در بازار هستید یاد بگیرید به دنبال بهبود تحلیلها و معاملات با استفاده از تکنولوژی و نرمافزارهای جدید باشید.
وقتی طبق استراتژی، یک سیگنال معاملاتی صادر میشود باید طبق آن عمل کنید.
اگر نوسانات بیشتر یا کمتر از انتظارات شما بود اهمیتی ندارد.
اگر درصد سودی که در معامله وجود دارد از درصد زیان احتمالی کمتر است، آن معامله را انجام دهید حتی اگر سهم آن شرکت به کندی حرکت میکند و درصد سود پایینی مثلا 5 درصد بدست میآورید.
از طرف دیگر باید ضررها را به حداقل ممکن رساند.
منظم بودن در خرید و فروشها به معنای این است که اگر استراتژیتان یک سیگنال داد، شک و تردید نداشته باشید.
هرگز نباید به فرصتهای از دست رفته فکر کرد چون همیشه فرصت های خرید دیگری وجود دارند.
اگر از فرصت خریدی جا ماندیذ باید بدانیذ همیشه فرصت خرید دیگری هست و باید به دیگر فرصتها بیندیشید.
ولی اگر بخواهید به فرصتهای از دست رفته فکر کنید و حسرت بخورید مطمئنا فرصتهای خرید بعدی را نیز یکی پس از دیگری از دست خواهید داد.
در بورس باید همیشه به جلو نگاه کنید و عقبگرد و نگاه به عقب باعث میشود فرصتها و تهدیدهای پیش رو را نبینید.
قبلا” گفتیم افزایش قدرت مانیتوریگ بازار، برای یک معاملهگر حرفهای بسیار حائز اهمیت است و حال با معاملات آنلاین میتوان بهتر به این مهم نائل گشت و قدرت مانیتوریگ خود را طی ساعات معاملاتی افزایش داد و کل بازار را به خوبی هر چه تمامتر زیر نظر داشت.
برای این کار شما میتوانید واچ لیست ایجاد کنید و سهامی که تحت نظر دارید (مثلا منتظرید اصلاح قیمت داشته باشد و سپس خرید کنید) را در آن وارد کنید.
واچ لیست (یا لیست تحت نظر) شما میتواند به دستههای مختلف تقسیم شود:
توجه کنید واچ لیستها باید هر روز مورد بازبینی قرار گیرند تا اگر نیاز به اصلاح و جابجایی داشته باشند تغییرات لازم در آنها انجام شود. هر معاملهگری بسته به سلیقه خود می تواند لیستهای دیگری نیز ایجاد نماید.
ایجاد واچلیست در نرمافزارهای معاملاتی امکانپذیر است.
نمونه:
خبرها بر بورس تهران اثر زیادی دارند.
خبرها باعث رشد یا نزول نمادها در زمانی بسیار کوتاه میشوند.
البته این نتیجه را هم میتوان گرفت که همواره کسانی بطور هدفمند با خبرهایی که منتشر میکنند بر روند سهمها تاثیر میگذارند.
همه معاملهگران کم و بیش خبرهای موثر بر بورس تهران را تعقیب میکنند اما مهمتر این است که یک معاملهگر حرفهای از لحظه ثبت سفارشات تا لحظه پایان ساعات معاملاتی یعنی 8:30 صبح تا 12:30 ظهر خبرها را آنلاین دنبال کند.
علاوه بر همه تحلیلها و خبرهایی که در غیر ساعات معاملاتی کسب میکنیم باید در ساعات معاملات نیز یک یا چند خبرگزاری را که بصورت آنلاین اخبار متفاوت اقتصادی ــ بورسی ــ سیاسی و … منتشر میکنند دنبال کنیم تا سریعا” بتوان از اخبار موثر بر بورس و سهمها اطلاع کسب نمود.
پیگیری گزارشات، اطلاعیهها و صورتهای مالی شرکتهایی که در واچلیست یا در پرتفوی خود دارید نیز اهمیت زیادی دارد. این گزارشات در سایت codal.ir ارسال میشود.
بهتر است در بورس دیدگاهی ساده داشته باشید.
نیاز نیست در بورس خیلی پیچیده فکر کنیم و محاسبات بسیار پیچیده داشته باشیم.
برخی از افراد اصرار دارند از اندیکاتورهای عجیب و غریب در تحلیل تکنیکال استفاده کنند.
اما بررسی عملکرد قیمت (پرایس اکشن) اغلب اوقات نتیجه بهتری دارد.
عواملی که بر بورس اثر میگذارند بسیار ساده هستند.
هر معاملهگری بایگانی انبوهی از اطلاعات را در ذهن خود دارد و سعی میکند هر اتفاق جدید را با داشتههای ذهنی خود مطابقت دهد و سپس نتیجهگیری نماید اما باید بدانیم اتفاقات بیرونی هیچ توجهی به بایگانی ذهن ما ندارند و مسیر خود را طی میکنند پس شایسته است آنچه را میبینیم به سادگی هر چه تمامتر بپذیریم و موضوعات را پیچیده نکنیم.
تصور نکنید دنیا در ذهن شما جریان دارد.
دنیا کار خود را میکند و قرار نیست مطابق تصورات و افکار شما جریان پیدا کند.
به عنوان مثال اگر معامله گری به سادگی، نزول قیمت جهانی فلز روی را مشاهده کند نسبت به فروش یک سهم که قیمت فلز «روی» بر آن تاثیرگذار است اقدام میکند اما پیچیده کردن موضوع با محاسباتی و تفکرات درونی مانند :
و از این دست محاسبات و نجواهای با خود هستند که باعث پیچیدهتر شدن یک موضوع بسیار ساده میشوند.
اینجاست که توصیه میشود یک معاملهگر حرفهای بسادگی و براحتی هر چه تمامتر واقعیتها را بپذیرد.
فعالیت در بورس به خودی خود ریسک فراوانی دارد و ریسک بورس ذاتا بالاست.
به همین خاطر است که افراد جامعه کمتر تمایل دارند در چنین بازار پر ریسکی فعالیت کنند پس نباید در این حرفهی پر ریسک، ریسک مضاعفتری به خود تحمیل کنیم.
آن شخص نجاری که در محیط کار خود با انواع اره و تیشه و اجسام برنده کار می کند، شغلی پر ریسک دارد یا فعالین در صنعت برق شغلی پر ریسک دارند، در صنعت برق گفته میشود: «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است!»
اگر روزی به بیمارستان سوانح ــ سوختگی مراجعه کنید افراد بسیاری را خواهید دید که به طرز وحشتناکی دچار سوختگی از ناحیه برق گرفتگی شدهاند که اشتباه آنها تنها دست زدن نابجا به یک کلید یا سیم برق بوده است!
اگر آن نجار و آن کسی که در صنعت برق کار میکند و ما و شما که در بازار بورس و معاملهگری فعالیت می کنیم، اصول و قوانین نجاری و برق و بازار بورس را بیاموزیم و بدان پایبند باشیم و ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنیم میتوانیم به موفقیت برسیم.
چه بسا در بورس هم ممکن است «اولین اشتباه آخرین اشتباه!» باشد، پس به جد توصیه میکنیم در بورس به اصول معاملهگری حرفهای پایبند باشید.
دانستن اصول کافی نیست باید اصول معاملهگری حرفهای را مراعات کنید. در بورس هرگز با تصمیمهای نابجا و خلق الساعه، ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنید.
نیازی نیست به دنبال خرید سهمی که باشید که 50 درصد یا 100 درصد از مقاومت خود بالاتر رفته و وضعیت بنیادی مبهمی دارد. به دنبال فرصتهای کمریسکتر بگردید.
آیا میتوان سهمی را با ضرر فروخت؟
اگر در سهمی در ضرر هستیم و مطمئن شویم قیمت آن سهم رشد نخواهد کرد، باید آنرا بفروشیم.
انتظار کشیدن برای تغییر اوضاع گاهی اوقات بزرگترین زیانها را به سهامداران وارد میکند.
اگر بتوانیم یک سهم که براساس استراتژی باید فروخته شود را با سهم بهتر دیگری جایگزین کنیم باید این جابجایی را انجام دهیم.
البته برای کاهش ریسک میتوان اینگونه جابجاییها را بصورت پلکانی انجام داد.
یک راه برای تشخیص زمان فروش این است که دلیلتان برای خرید آن سهم را به یاد آورید. اگر با تحلیل بنیادی خریداری کردید، بررسی کنید که آیا تحلیل همچنان معتبر است یا خیر.
اگر با تحلیل تکنیکال خریداری کردید باید سهم را از آن نظر بررسی کنید و صحت تحلیل را دوباره بسنجید.
انسان بسیار فراموش کار است و چه بسا برخی ضرر و زیانهایی که در بورس به معاملهگران وارد می شود از همین ناحیه است و برای فائق آمدن بر این مشکل، یک معاملهگر باید هر روز پس از پایان ساعات معاملاتی از خود سوال کند که فردا چه سهمی را باید بخرم و چه سهمی را باید بفروشم؟
سپس یادداشتبرداری کند.
وقتی از خود سوال میکنیم فردا چه سهمی را بخرم؟ ناخودآگاه ذهن را به زیر نظر گرفتن همهی سهام بازار وادار میکنیم و وقتی هم که از خود میپرسیم کدام سهم را بفروشم؟ ذهن سریعا” مجبور است سهام پرتفوی را مرور کند و بدین وسیله هر روز کل بازار سهام زیر نظر معاملهگر خواهد بود.
یادداشتبرداری از فراموشی نکات مهم بازار جلوگیری خواهد کرد.
یک معاملهگر حرفهای نکات ضعف بازار از جمله تصورات غلط یا روحیات هیجانی بازار را میشناسد و اسیر آنها نمیشود.
گاهی اوقات هیجانات بازار فرصتهای سودآوری خوبی فراهم میکند.
مثلا زمانی که یک اتفاق محدود رخ داد و بازار واکنش منفی شدیدی نشان میدهد، میتوانید به شکار سهام بنیادی در قیمت خوب بپردازید. به شرطی که طبق تجربیات قبل بدانید این اتفاق صرفا باعث یک نزول موقتی شده و روند نزولی طولانیمدتی در راه نیست.
یک معاملهگر حرفهای تضاد ایده ندارد.
یک معاملهگر حرفهای بایستی پارادوکسهای متضاد را نزد خود کاملا از میان برداشته یا به حداقل برساند.
از جمله موانع معاملهگر، «ترس» است.
ترسیدن در معاملهگری معنا و مفهوم ندارد و یک معاملهگر حرفهای هرگز نمیترسد. «ترس و بورس» یک پارادکس متضاد است. یا مثلا” اگر کسی «معاملات کوتاه مدت» را یک کار غیر اخلاقی بداند این فرد هرگز نمیتواند دست به معاملات بسیار موفق در کوتاهمدت بزند.
ارزشهای درونی خودتان را بشناسید و برخلاف این ارزشها قدم برندارید.
یک معاملهگر حرفهای مدام به تحلیلهای کوتاه و خلاصه متوسل میشود. بایستی تحلیلهای کوتاه بدست آورد و سهم را سریعا حلاجی کند.
تجزیه و تحلیلها، برای معاملهگران حرفهای باید خیلی کوتاه باشد.
یک معاملهگر حرفهای که قصد نوسانگیری دارد نمیتواند و فرصت آن را نخواهد داشت که مدام تحلیلهای بنیادی مفصل را مطالعه کند. ضمنا با مولفههایی که در طولانیمدت بر سهمها و بازار اثر میگذارند نمیتوان در کوتاه مدت دست به معاملات موفق زد.
تحلیل کوتاهمدت برای نوسانگیری مناسب است.
کسی قصد دارد فقط یک هفته سهم را نگهداری کند، نیازی ندارد فروش شرکت را در سال پیشبینی کند.
باید برای همه ابهامات خود در بورس پاسخی منطقی پیدا کنیم؛ بعضی وقتها ممکن است کمی گیج شویم و ندانیم چه باید کرد و مثلا بازار بشدت افت میکند و معلوم نیست بالا خواهد رفت یا نه؟ و احتمال پایین آمدنش هم وجود دارد، باید بدانیم در این مواقع چه کار باید کرد؟
تجربیات قبلی در این موارد بسیار مفید است.
متاسفانه شاهد آن هستیم که در روزهایی که بازار بشدت افت میکند اکثر سهامداران میترسند و سهام خود را به فروش میرسانند و این کاری حرفهای نیست.
گاهی باید از منفیها استقبال کنید.
در بورس منفی است که فرصتهای خرید عالی بدست میآید.
اگر یک معامله حرفهای باشیم از افت بورس به اندازه صعود آن استقبال خواهیم کرد.
هر معاملهگری باید نقش خود را در بازار سرمایه بشناسد و باید ببیند رهبر است یا رهرو؟
برخی حقوقیها و برخی حقیقیها با مشارکت و ائتلاف با حقوقیها نقش رهبر را در بازار بورس بازی میکنند ولی خیلی از حقوقیها و غالب حقیقیها نقش رهرو را در بازار بر عهده دارند.
بازیگرانی که نقش رهبر را دارند این توان را دارند که روند بازار را بصورت واقعی یا کاذب شکل دهند ولی معاملهگرانی که نقش رهرو را دارند اصولا دنبالهرو روندهایی هستند که رهبران بازار ترسیم میکنند.
رهبران بازار که همان کارتلهای بزرگ اقتصادی هستند این قدرت را دارند تا نابترین تحلیلها را دور زده و روند بازار را شکل دهند البته وقتی روندهای غیرمنطقی شکل میگیرند موقتی بوده و بازار این پتانسیل را دارد تا به مدار اصلی برگردد و در نهایت بازار به همان جایی بر میگردد که منطق بازار و تحلیل حکم میکند.
حتما شنیدهاید که بعضا باید تماشاگر بود و معاملهای انجام نداد.
بعضی وقتها هرگونه خرید و فروشی ریسک بالایی خواهد داشت و بهترین کار تماشای بازار است.
در این شرایط اگر بازار به سمت مثبت برگشت کند میتوان از خریدهای قبلی خود سود برد و اگر بازار باز به سمت منفیتر شدن میل کرد و افت بیشتری داشت، آن زمان میتوان خریدهای ارزندهتری در قیمتهای نازلتر انجام داد.
پس گاهی فقط باید بنشینید و بدون قضاوت کردن فقط تماشا کنید.
شناسایی تمامی ترفندهای بازار که غالبا توسط حقوقیها و بازیگران بزرگ تدارک دیده میشوند غیر ممکن است چون دامنه آن بسیار وسیع و گسترده و البته مبهم و در لفافه است و شناخت آنها نیازمند تسلط بر بازار و حس کنجکاوی سهامداران است.
هر چند در بورس نبایستی بیش از حد، از حس پلیسی استفاده کرد چون همگام بودن با روندها سودآوری بیشتری برای معاملهگران خواهد داشت.
مهارت یافتن در تشخیص روندها و دنبال کردن آنها میتواند بهترین ابزار برای هر شرایط باشد.
یکی از کلیدیترین راهها برای شناسایی تحرکات بازیگران بزرگ، پیگیری و بررسی حجم معاملات است.
اگر فرض کنیم شخصی با 10 میلیون تومان سرمایه، وارد بورس شده است و مثلا توانسته است سرمایه خود طی 3 ماه به 11 میلیون تومان برساند، این فرد باید بتواند با 11 میلیون تومان فعلی، در سه ماه بعد، بیش از یک میلیون تومان، سرمایه خود را افزایش دهد.
معاملهگران باید تلاش کنند سرمایههای خود را در بورس بصورت تصاعدی افزایش دهند.
فعالیت در بورس یک کار کاملا” حرفهای بوده و نیازمند استراتژی و برنامهای مدون است.
استراتژی شخصیتان را نیز با باید خواندن، مطالعه بیشتر و کسب تجربه تنظیم کنید.
گردآوری: بورسینس