به گزارش پایگاه 598، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت: عباس عبدی در روزنامه زنجیرهای اعتماد نوشت: اردیبهشت به صورت سنتی
فرهنگیترین ماه سال بوده است، ولی اردیبهشت یادآور یک رویداد ضد فرهنگی و
زیانبار نیز هست؛ بستن فلهای مطبوعات. اگر بخواهم فقط یک اتفاق را ریشه
اصلی وضعیت نابسامانیهای کنونی کشور بدانم یا اتفاقی که بیشترین تأثیر را
در این وضعیت داشته است، معرفی کنم، بدون تردید به توقیف مطبوعات اشاره
خواهم کرد. آنچه در ادامه موجب گسترش افسارگسیخته فساد و ناکارآمدی شد،
غیبت چنان مطبوعاتی بود.
او میافزاید: اکنون ۲۰ سال از آن ماجرا گذشته است. چه وضعی داریم؟ نه صدا و
سیما جایگاه گذشته را دارد و نه آن مطبوعات نای نفس کشیدن. کشوری که یک
کانال تلگرامی مثل آمدنیوز تبدیل به کابوس رسانهای برای آن شده بود و
امروز هم بازیگردان فضای رسانهای کشور نه در داخل که در خارج کشور است، و
حتی آن بخشی هم که در داخل هستند نیز خارج از نظارت و مسئولیتپذیری رسمی
است. اینها همه به یک طرف؛ آنچه بدتر از همه چیز از آن اقدام باقی مانده،
فساد و ناکارآمدی گستردهای است که هر روز شاهد نتایج و دادگاههای بخش
کوچکی از این کوه یخ هستیم. دیدم که یکی از دوستان روزنامهنگار به صورت
سؤالی مطرح کرده است که اگر اقدام کنندگان آن زمان میدانستند که به این
روز میافتیم آیا باز هم مطبوعات را میبستند؟
درباره این نوشته روزنامه اعتماد گفتنی است: توقیف مطبوعات زنجیرهای در
اردیبهشت ۷۹، سه سال پس از وطنفروشی و هجوم گلهای این نشریات به مقدسات
اسلامی، نقض بدیهیات امنیت و منافع ملی، پیوند ارگانیک با رسانههای ضد
انقلاب و تدارک آشوب آمریکایی- صهیونیستی در تیر ۷۸ صورت گرفت. جالب این که
بسیاری از دستاندرکاران این نشریات پس از فرار از کشور، به عنوان همکاران
با مدیران شبکههای دولتی BBC و VOA فارسی، رادیو فردا، و حتی رسانههای
سعودی تباری نظیر ایران اینترنشنال آفتابی شدند. در واقع این رفتار بعدی،
ثابت کرد که تعبیر نفوذ و پایگاه مطبوعاتی دشمن درباره شبکه عنکبوتی چقدر
درست بوده است. همچنین همان زمان اسنادی منتشر شد که برخی محافل آمریکایی و
صهیونیستی (و نفوذی) فعال در حوزه نفوذ و براندازی، مبالغ کلانی به برخی
گردانندگان مطبوعات مذکور داده و همچنین آن را در تورهای آموزشی شرکت
دادهاند.
از طرف دیگر برخی فعالان گروهکهای برانداز منحله، با اسامی واقعی یا
مستعار در نشریات یاد شده حضور به هم رسانده بودند. تندروی و قانونشکنی و
زیرپا گذاشتن همه قواعد عقلی و حقوقی و ملی در نشریات زنجیرهای به حدی
فاحش و جنونآمیز بود که مسعود بهنود (از گردانندگان همین نشریات و همکار
بعدی بیبیسی) تصریح کرد: «دوره دوم خرداد خوبیاش این بود که ما بودیم،
تجربه را منتقل میکردیم، اگر کسی هم شبیه جوانی ما- یک ذره تندتر- مثل
اکبر گنجی بود، بالاخره کسی مثل ما هم میگفت نکن. تازگیها ابراهیم نبوی
یک نامه تندی نوشته به شادی صدر که؛ در آن روز ]دوره اصلاحات[ همه تسمه
پاره کرده بودیم. بهنود میگفت همه با هم از چراغ قرمز رد نشویم... بعد از
انقلاب حتی در بدترین شرایط سانسور مثل زمان شاه نشد.» خب مشخص است باید
ترمز جماعتی که خودشان اذعان میکنند زنجیر پاره کرده بودند، قبل از آنکه
خسارتهای بزرگتری به بار آورند، کشیده میشد.
نکته بعدی این است که برخلاف ادعای عبدی، همین مطبوعات و نسخهها و نسلهای
بعدی آنها به خاطر تمرکز بر سیاسیکاری و دوقطبیسازیهای دروغین و
حاشیهسازی، از متهمان اصلی فساد و آشفتگی اقتصادی هستند، به نحوی که
فسادهای بزرگی نظیر کرسنت و استات اویل و شهرام جزایری، و سپس فساد صندوق
ذخیره فرهنگیان، حقوقهای نجومی، تاراج برخی شرکتهای دولتی به رسم
خصوصیسازی و... در دولت فعلی، زیر چتر حمایتی نشریات زنجیرهای غوغاسالار
صورت گرفت و عجیب این که همین روزنامه اعتماد که آقای عبدی در آن آروغ
آزادی رسانه میزند، آلوده به مفاسد و بخششهای شهرام جزایری است.
از یاد نبردهایم که جانشین نشریات زنجیرهای، در دوره اخیر چگونه از مفاسد
شهرام جزایری تا حقوقهای نجومی و اختلاسهای بزرگ را توجیه و تطهیر کردند
و حق را به جانب مفسدان دادند. در حقیقت مسیر اصلاح و آبادی کشور، جز از
راه انسداد مجاری نفوذ و فساد و زد و بند در مطبوعات ممکن نیست.