کد خبر: ۴۶۶۶۵
زمان انتشار: ۰۰:۳۲     ۰۵ فروردين ۱۳۹۱
قولنج درحقیقت آن نوع ازبیماری را گویند که سبب بیماری در روده ستبر وکلفت – که نامش قولون است – ودراطراف قولون منشا دارد؛ که سبب بیماری درحقیقت از اثر سردیی است که برقولون تاثیر گذاشته زیرا ماده بیماری سرد مزاج، انبوه وبرهم انباشته است و پیه زیاد برقولون جمع آمده است که درنتیجه احساس درد زیاد ازاثر سرد مزاجی قولون به وجود می آید.
باشگاه خبرنگاران: اگر چنین حالتی نه درقولون، بلکه درروده باریک باشد نام راستین آن ایلاوس است ونباید آن را قولنج نامید. لیکن ازآنجا که دربسیاری از حالات، درد واثر قولنج وایلاوس با هم شباهت دارند ازاین رو گاهی ایلاوس را نیز قولنج گویند.

سببهای پیدایش قولنج به قرار زیراست:

۱-سبب درخود روده غلیظ وکلفت (قولون) است.

۲-درغیر روده قولون است که به قولون سرایت کرده وبیماری اشتراکی است.

اگر سبب ویژه به روده قولون است چند حالت واحتمال دارد،

سوء مزاج گرم ساده یا سرد ساده یا خشک ساده بدون ماده است.

اگر سوء مزاج گرم سبب قولنج درقولون شده است ازخشکانیدن شدیدی که دارد برقولون اثر بد می گذارد وغذا را به سوی کبد روانه می سازد ودرکبد جای می دهد.

اگر سوءمزاج سرد قولنج را برای قولون به ارمغان آورده است غذای داخل قولون را منجمد (یخ بسته) می کند واین سوء مزاج آزاردهنده – که اکثرا درمحیط زیست سرد سیر ودرموقع وزیدن بادهای شمالی پدید می آید – اندرون انسان را بسیار گرم می کند، مدفوع را می خشکاند وماهیچه های مقعد را محکم می کند وماهیچه ها و مدفوع وآنچه را که با مدفوع است به سوی بالا می کشد. سوء مزاج خشک-که سبب قولنج می شود-ازآن است که چیزی را درمعده نمی یابد تا آن را بلغزاند وهرچه هست همان است که می خشکاند ورطوبتش را برمی چیند.

اگر سوء مزاج تر وساده باشد خود به خود سبب پیدایش قولنج نمی شود مگر اینکه روی آوری ازآن سبب قولنج شود وآن روی آور سردی بخش یا ازحیث ماده تر مزاج باشد.

اگر سبب قولنج سوء مزاج همراه ماده باشد حالات زیر رادارد:

۱-سوء مزاج همراه ماده یا گرم التهابی وگزنده است که سبب گسستن وپیوستگی ها می شود ودردی که ازآن احساس می شود ازدرد شکم پیچه تجاوز می کند. آن درد را درد قولنج می شناسیم.

۲-سوء مزاج همراه ماده سرد است که تولید دردمی کند.

۳- سبب قولنج سوء مزاج سرد مختلف است؛ یعنی سوء مزاج سرد همراه سوء مزاج دیگری است.

۴- تک رگی گسسته است، یا گزند به مجرای قولون رسیده است که دراین صورت شاید غیر از قولنج راستین باشد.

گاهی اتفاق افتد که سرما سبب قولنج می شود ودم به دم درجرم روده تولید باد می کند. شاید خلط به وجود آورنده درد قولنج وروی آورهای هماهنگ با درد خلط سودائی باشد. ممکن است درد ناشی از قولنج همیشگی وبردوام نباشد ( نوبتی باشد ) وهروقت غذا بخورند درد ایجاد می شود.

ممکن است انسان مبتلا به قولنج ماده سودایی را قی کند ودرد قولنج تسکین یابد؛ هرچند اکثرا درحالت ابتلا به قولنج، برآورده ازراه قی ماده بلغمی است که ازسردی اندامان وسوء هضم ناشی می شود ویا ازاثر غذا ومیوه وسبزیهای خوردنی است که ماده بلغمی را به وجود آورده اند.

ممکن است سبب قولنج ویژه به قولون باشد؛ راه بندانی درقولون ایجاد می شود، راه بر خروج مدفوع، خلط وباد بسته شده ودرآنجا حبس می شوند، می خواهند بیرون آیند، فشار می آورند وسبب ایجاد درد وآزار می گردند. دردکشیده می شود وانتشار می یابد. چنین راه بندانی شاید ازورمی باشد که درقولون پدید آمده است یا بعد از آنکه روده کور یک چشم پر ومالامال شده، مازاد آن به قولون رسیده ودرقولون گیر کرده است.

گفتیم ممکن است راه بندان ازپیدایش ورم درقولون باشد؛ چنین ورمی- اگر باشد- اکثرا ورم گرم است یا اینکه راه بندان ازاثر جمع آمدن خلط بلغمی لزج است که درقولون برهم آمده وقولون را پر کرده است وراه را برآینده ورونده بسته است که احتمال سد شدن قولون ازماده بلغمی لزج بیشتر از پیدایش ورم درقولون است.

اگر بیمار قولنجی درحالت ابتلا به قولنج به تب مبتلا شود، که قولنجش ازاثر راه بندان درقولون حاصل ازجمع آمدن خلط لزج بلغمی باشد، دردش سبک می شود وازتب بهره می بیند. ممکن است قولنج ازاثر بادی باشد که انبوه شده ومانع درقولون ایجاد کرده است. یا بادی یپچ دهنده روده را یپچ داده است. یا گسستگی زردیی روی داده است. یا ازتراوش خود ازاندامان دیگر ورم خونی درقولون یپدا شده است.

یا روده قولون ترک برده ودربرگرفته قولون به سوی بیخ رانها وبیضه ها روی آور است. یا دربالا تر ترک روی داده است. یا کرم زیاد درقولون جمع آمده اند. یا ازاثر تفاله (ماده مدفوعی) خشکیده است.

-چرا تفاله خشکیده است؟

-یا غذا خشک وخشک مزاج است ویا اینکه مدتی زیاد مانده وبیرون داده نشده وخشک گشته است.

-چرا مدت زیادی مانده وبیرون نرفته است؟

-نیروی دفع کننده درروده ها مبتلا به ناتوانی شده ویارای هول دادن غذای وارد شده به روده را نداشته است.

اکثرا این زیاد مانده تفاله درروده ها ازاثر ماده مخدر قوی است که بیمار خورده است ومخدر تاثیر برتفاله گذاشته وتفاله یخ بسته است.

یا نیروی فشار آور برماهیچه های شکم ناتوان شده ونتوانسته چنانکه بایسته است فشار بر روده آورد وتفاله را بیرون براند. این حالت اکثرا برای کسانی روی دهد که زیاد جماع می کنند.

یا نیروی حاسه روده ازبین رفته وحس بیرون راندن تفاله راازدست داده است. یا ماده زهره ای که تفاله روده را دفع می کند وروده را شتستو می دهد کمتر ازاندازه لازم به روده ریخته است.

یا دراثر تراوش ماده رطوبتی ازماساریقا(ورید باب) است که بیشتر ازظرفیتش ماده آّبکی را تراویده است.

یا از ورزشهای سخت وتند ورزشکار است که بسیار عرق کرده است.

یانوعی از حالت مزاجی رخ داده که بدن رامتخلخل کرده وهوای گرم خارجی – که پیرامون جسم است- به بدن راه یافته؛ ازاین است که انسان اگر با آّب گرم آّب تنی کند شکمش قبض می شود.

یا هوا چندان گرم است که به بدن درآمده وهرچند جسم متخلخل نشده باشد بازتاثیر گرمی چنان است که رطوبتهای داخل بدن را به سوی خود جذب کرده وبرچیده است.

یا تخلخل ازاثر ناسو رخ داده وهوای گرم ازراه تخلخل ناسو ری به بدن وارد شده است. ممکن است کاروصنعت انسان درایجاد چنین حرارتی- که به خشکیدن تفاله درروده وماندگار بودن تفاله وبیرون نرفتنش می انجامد-دخیل باشد؛ مثلا شیشه گران، آهنگران، ریخته گران – که زیاد به گرما نزدیکند- استعداد این نوع ازبیماری رادارند.یا مزاجی چنان گرم درشکم است که ازاثر گرمی خود تفاله را درروده می خشکاند. یا ازاثر گرمی مزاج شکم، ماده مراری گرم دراندازه زیاد به شکم بریزد وتفاله داخل روده ها- که با آن برخورد می کند- کم یادرگوهر خشک باشد وازاثر ماده مراری گرم بسوزد؛ که این حالت کمتر وبه ندرت رخ می دهد واکثرا حالات ریزش ماده گرم مراری که به حد زیاد به شکم بریزد سبب روانی شکم می شود. اما اگر آن حالت نادرروی دهد وقولنج به بار آید. درد وآزار روده بسیار شدید وطاقت فرسا است وبیمار نمی تواند آن را تحمل کند. وشاید حرارتی که سبب خشکیدن تفاله درروده می شود، از اثر سرمای شدید خارج باشد که حرارت را به سوی داخل دفع می کند ودراین حالت ادرار زیاد است ومقعد را محکم می بندد ومدفوع به سوی بالا رانده می شود.

یا روده وشکم به سوء مزاج خشک مبتلا می شوند وتفاله رامی خشکانند. یا ازاثر زحیر وورم راست، تفاله بند آید وراه خروج نداشته باشد.

برخی از اطباء براین عقیده اند که ممکن است تفاله بند آمده متحجر شود وشن ماننده بیرون آید.

اشاره کردیم که ممکن است سبب قولنج شراکتی باشد، اینک شرح آن:

امکان دارد که ورم درکبد یا درآّبدان یا درکلیه ویا درطحال پیدا شود . گوهر ورم فشار برروده آوردوآن را بفشرد وتند بگیرد. یا کلیه ازسنگی که درآن پدید آمده است به درد می آید، روده ازاین درد سهمی می برد وناتوان می شود ویارای دفع خلط داخل خود را ندارد. وخلط درروده حبس می گردد.

گاهی ممکن است قولنج از کلیه ای که درآن سنگ ایجاد شده است پدید آید ودرد قولنج ازاشتراک درد کلیه سنگ زده باشد. درد ناشی از سنگ کلیه بسیار شباهت به درد قولنج دارد؛ اگر پزشک بسیار آگاه وماهر نباشد فرق این دونوع ازدرد رانمی کند. مادرآینده وقتی به ذکر نشانیها می پردازیم فرق میان این دودرد را توضیح می دهیم.

اتفاق افتد که بیماری قولنج وبیماری ایلاوس هردو ازانتشار بیماریهای وبائی- که واگیرند وازشهری به شهری وازمنطقه ای به منطقه ای وازانسانی به انسان دیگر منتقل می شوند- بروز کنند.

یکی ازاطباء پیشینه روایت می کند که بیماری وبا ازخارج به منطقه شان منتقل شد ومردم به وبا مبتلا شدند. برخی صرع گرفتند وازاین بیماری می مردند. بعضی روده قولونشان ازجا تکان خورده وسست شده بود اما حس روده سالم وپا برجا بود وامید درنجات بیمار بود. اکثرا وبا بیماری ایلاوس را سبب می شد واتفاق می افتاد که انسان وبا گرفته به هردونوع ازقولنج یعنی به دردروده کلفته وبه درد روده باریکه مبتلا شود، که ازیکی به دیگری منتقل می شود وشباهت به حالت بحرانی داشت.

هم او می گوید برخی ازاطباء معالجه شگفت آور به کار می بردند. بیمار را وادار می کردند که کاهو، کاسنی، گوشت غلیظ ماهی، گوشت هر حیوان سم دار وپاچه بخورند.غذا می بایست کاملا سرد شده باشد. بیمار را وادار می کردند که ازآب سرد وترش مزه ها زیاد بخورند. بیماران شفا می یافتند وتقریبا هر چه ازاثروبا به بیماری صرع مبتلا نشده وفالج نشده بودند به کلی خوب شدند وحتی برخی ازآنها که درنخستین مرحله ابتلا به صرع بودند شفا یافتند.

کسانی که کشیدگی دربدن دارند ازآنجا که نمی توانند تفاله مدفوعی وخلط داخل روده های بالایی را دفع کنند، برای ابتلا به قولنج آمادگی دارند؛ چنین کسانی نمی توانند ماده مدفوعی را د رروده های پایینی بند آورند وماده خود به خود فرو می ریزد. ممکن است سردمزاجی انسان سربه قولنج کشد.

اکثرا سبب به وجود آمدن قولنج ازگیر کردن بلغم غلیظ درروده قولون است. اگر بلغم نباشد ممکن است باد باشد که درقولون سبب راه بندان می شود یا به لایه های روده ولیفهای منشعب از روده نفوذ می کند وآنها را ازهمدیگر جدا می سازد. این چنین بادی وقتی پدید آید که معده بیش از حد طبیعی گشاد باشد وباددرآن برهم جمع شود یا حرارت معده ونزدیکی اندامان گرم مزاج به معده باد را درآن جمع آورد که ازآنجا به روده ها سرمی زند. درروده های بالا- که باریکند- بادگیر می کند ودرروده های دیگر وقتی چنین بادی گیر می کند که معده تنگتر ازحالت طبیعی وسرد مزاج باشد وپیچ وخمهای زیاد درآن باشد وهردولایه معده سفت تر ازحالت طبیعی باشند.

قولنج های بادی هرچند حتما ماده ای همراه دارد که باد را کش میدهد، اما نشاید که درد قولنج را ازآن ماده همراه دانست؛ زیرا ماده کش دهنده باد خود سبب درد قولنج نمی شود بلکه روی آوری از آن ماده رخ می دهد که سبب آزار قولنج می گردد وهرگز ماده کش دهنده باد راه برخروج ماده داخل روده نمی بندد. اما اگر بلغم گیر کرده درروده سبب قولنج شود،خود ماده بلغمی آزار رسان است وخود بلغم راه بندان به وجود می آورد.

درسایر حالات قولنجی که غیر ازقولنج بلغمی یا قولنج بادی باشد، احساس درد کمتر است. چیزهایی که سبب قولنج می شوند وروده را برای ابتلا به قولنج آماده می سازند عبارتنداز :

۱-شراب مخلوط با آب که آبش ازنیمه بیشتر است.

۲-سبزیجات وبویژه کدو ومیوه های آبدار بویژه اگر انگور بخورند وآب برآن بنوشند وبعد ازآن حرکت کنند.

۳- جماع کردن

۴- حبس باد شکم ومنع خروج آن

۵- سرمای شدید به روده ها راه یابد، روده ها سرما بخورند وسفت گردند.

چیزهایی که روده را آماده بند آوردن تفاله مدفوعی می کنند وممکن است قولنج پدید آورند عبارتند از: خوردن تخم مرغ برشته، گلابی، به گس مزه، ترید، قاوت، گاورس، برنج وامثال آنها.

جماع زیاد وبویژه جماع با شکم سیر که انسان غذای غلیظ خورده باشد وبرآن جماع کند. ممکن است موجب قولنج گردد.

به تاخیر انداختن زمان اجابت مزاج ممکن است موجب قولنج شود.

هریک ازانواع حالات قولنج که سببش گیر کردن خلط غلیظ یا مدفوع درروده باشد، حتما قبل ازورود به روده گیرکردن درآن روده کور راهم پرومالامال می کنند ودراکثر حالات غیر روده کور رانیز دربرمی گیرند.

اگر همه ماده جمع آمده درروده کور پاکسازی نشود، خروج مدفوع کامل صورت نمی پذیرد واین باقی مانده وبیرون نرفته است که درروده قولون دست به خرابکاری می زند.

شاید ماده سبب قولنج ازبالا به قولون آید؛ درآن صورت تا انسان حقنه شد یا دارو برپوست نهاد وبست ماده سبب قولنج پایین آید ودرد شدت بیشتر یابد.

درهرحالاتی ازحالات قولنج که ازباد غلیظ یا بلغم یا ازسوء مزاج سرد باشد، تب گرفتن بیمار به نفع اوست ودرد قولنج راتسکین دهد؛ بویژه تب برای مبتلا به قولنج بادی بسیار بهره رسان است.

بسیار اتفاق افتد که قولنج به فالج تبدیل شود وحالت بحرانی قولنج فالج باشد. سبب این است که ماده کم مایه ورقیق به سوی دست وپاها دفع می شود ودرماهیچه ها نفوذ می کند وفالج رخ می دهد.

ممکن است که درحالت بحرانی قولنج، درد مفاصل (بند استخوانها) سر برآورد. احتمال دارد که درد قولنج به پشت درد تبدیل شود ودرد پشت ازماده بلغمی یا ماده خونی باشد؛ که دراین حالت رگ زنی وخون کشیدن ازبیمار سودمند است تا حرارت درد آورد را برساند وداروهای رساننده مواد کال ونارسیده را باید استعمال کنی.

اگر قولنج به بیماری وسواس، مالیخولیا وصرع بینجامد حال بیمار بسیار بد است.

محتمل است که قولنج به استسقا تبدیل شود؛ زیرا مزاج کبد را فاسد می کند.

اگر درد قولنج هست ودرعین حال از تاثییر آن درد مفاصل وغیره روی داده است احساس درد همان درد قولنج است وبقیه دردها آشکار نیستند. زیرا درد بزرگ- که درد قولنج است- دردهای دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد که ازدرد قولنج کمترند. البته دو سبب دیگر نیز دارد:

۱-مواد سبب دردرو به روده درراهند واول درد روده را ایجاد می کنند.

۲-درد روده وگرسنگی وبی خوابی که ازدرد روده ناشی می شوند زائده ها را تحلیل می برند وکمتر به همسایه ها می رسند.

اگر دراثر بند آمدن وحبس شدن ماده مدفوع زیاد درروده ماند سرانجام شکم باد می کند وبیمار می میرد.

اگر اندامان وابسته به قولنج بسیار قوی ونیرومند باشند وزائد برآنچه هست نپذیرند ممکن است زائده ها به سوی بالا بروند وسررا به بیماری مبتلا سازند.

بسیار رخ داده که ازاثر شکم روانی قولنج پیدا شده است؛ زیرا ماده آّبکی بیرون آمده وماده بسیار غلیظ جا مانده است . وبسیار رخ داده که ازاثر معالجه قولنج وشکم پیچه سکسکه روی آورده است. همه اینها را به یاد بسپار.

نشانیهای قولنج به طور عام

نشانیهای قولنج راستین که هنوز کاملا استحکام نیافته است ازاین قرارند:

۱-بیمار زیاد می خواهد به فضای حاجت برود اما مدفوع کم بیرون می دهد.

۲-اشتهای غذا کاهش یابد یا اصلا اشتها نمی ماند.

۳-بیمار ازخوراکیهای چرب وازشیرینها بیزار است. تنها کمی آرزوی ترشمزه وتند مزه وشورمزه را دارد.

۴-آمادگی تهوع ودل بهم آمدن دارد وبویژه اگر چیزی چرب بخورد یا غذای چرب وشیرین رابو کند به تهوع ودل بهم آمدن مبتلا می شود.

۵- با اشتها خوردن ولذت ازخوردن بردن اصلا باقی نمی ماند.

۶- هرآن وهرساعت درد شکم پیچه را احساس می کند.

۷- می خواهد بسیار آب بنوشد.

۸-پشت وهردوساق بیمار درد می کنند.

بعد از آن که قولنج بیشتر ریشه دواند واستحکام یافت، روی آورهای ذکر شده شدت بیشتر می یابند وحالت شکم به جایی می رسد که نه مدفوع بیرون می آید ونه حتی باد شکم وشاید آروغ هم سرسختی کند وخود رانشان ندهد. شدت دردشکم پیچه به حدی است که گوئی با مته ای شکم را سوراخ می کنند وبیمار چنان احساس می کند که جوالدوزی درروده ها یش راست ایستاده است وهمینکه حرکت کند درد روده به شدت حس می شود. بیمار بشدت تشنه است وهرچند آب بخورد تشنگی فروکش نمی کند؛ زیرا راه بندانهایی دردهانه های ماساریقا-که نزدیک به شکمم هستند –ایجاد شده ونوشیدنی به کبد نمی رسد.

برخی از بیماران قولنج بدون هیچ سببی به لرزه وچندش مبتلا می شوند. اگر به وسیله دارویی تناولی یا هروسیله دیگر بخواهند چیزی را ازشکم بیمار قولنجی بیرون کشند، آنچه بیرون می آید ماده آبی است وهمراهش چیزهای گرد به شکل پشک حیوان که برآب به حالت شناور می ماند.

برآودرن ماده مراری وماده بلغمی ازراه دهان پیاپی وزیاد است واکثرا قی کردن ماده بلغمی اول رخ میدهد وبعد ازآن ماده مراری قی می شود. ممکن است ماده برآورده وقی کرده چیزی گند نایی رنگ یا زنگاری باشد واحتمال دارد یک درمیان ماده ای ازجنس ماده سودائی قی شود؛ زیرا ماده خلط شاید فاسد شود وبسوزد واین فاسد شدن وسوختن ازدرد زیاد، بیخوابی زیاد ویااز اثر داروهای گرم است. پیاپی آمدن قی از اثرهمکاری معده با روده است وازآن جهت که ماده قی کردنی زیاد است وراه پایین بسته است وراه بیرون آمدن ماده ازمعده به سوی روده ها اکثرا به قی منجر می شود که ماده ازروده راهی شده وبه بالا رسیده است وازپایین راه خروج بسته شده وبه سوی بالاتر می رود وباقی بیرون می برد.

اگر دربیماری قولنج بول سرخرنگ می شود سبب آن است که ماده سهمیه کیسه زهره با راه بندان برمی خورد وراه به کیسه زهره نمی برد وناچار به سوی کلیه می رود وازآنجا که کلیه از درد ناشی ازقولنج آزار دیده است، درد کلیه آب را سرخرنگ ساخته است. هم ازاین سبب است که دراوایل قولنج ممکن است بول به رنگ آب نخود یا آب پنیر درآِید ویا بول بند آید.

احتمال دارد بیمار قولنج با تپش قلب شدید روبرو شود ونیاز باشد که با دست سینه اش را محکم بگیرد.

امکان دارد که قولنج به عرق سرد بیمار وغش کردن بیمار وسرد شدن دست وپاهای بیمار ودرهم شدن عقل بیمار بینجامد.

نشانیهای امیدوار کننده دربیماری قولنج

سلامت ترین حالت قولنج –که نوید خوبی دارد- آن است که بند آمدن شکم وقبوضیت بسیار شدید نباشد، یا درد قولنج ازجایی به جایی منتقل شود وشاید سبکتر گردد، هرچند گاه به گاهی درعودت می کند.

بیمار قولنج از بیرون دادن باد، مدفوع وازاثر حقنه تا اندازه نمایانی آسوده می شود.ضد این نشانیها علامت سخت ترین حالات قولنج است.

نشاینهای بد ونومید کننده درقولنج

درد شدید، پیاپی آمدن قی، عرق سرد، سرد شدن دست وپاها ازشدت دردشکم،گرایش خون وروان به سوی جای درد همه ازنشانیهای بد هستند.

اگر بیمار قولنج به سکسکه پیاپی مبتلا شود، وذهنش بهم بخورد، مدفوع بدون به کار بردن وسایل اسهال بیرون نیاید، بیمار مرده حساب است ومرگ به سراغش آمده است.

نشانه شگفت آوری نیرهست که اگر کسی دردشکم دارد وجوش سیاه به اندازه دانه باقلی بر ابروانش پدید آید وجوش چرکین شود وتا روز دوم یابیشتر دوام کند. فاتحه بیمار را بخوان .

چنین بیماری درچنین حالتی ابتدا به خواب بی اراده (مرگ دروغین) وسپس به خوابیدن زیاد ازحد گرفتار آید.

اگر بیمار با وجود این روی آورده ها اختلالی درنفس کشیدن طبیعی اش رخ ندهد، بازامیدی به بهبودی اش نمی رود، اما اگر با اینهمه روی آورها اختلال درنفس کشیدنش ایجاد شود، مرگش حتمی است.

فرق میان درد قولنج وسنگ کلیه

اکثر روی آورهای بیماری قولنج –که ذکر شدند-دراثر درد سنگ کلیه روی می دهند، زیرا خود روده قولون همدرد می شود. اما روی آورهای هست که می توان ازروی آنها درد کلیه ای راکه سنگ دارد ازدرد قولنج مشخص کرد. ازقبیل:

۱-نوع درد وآزار

۲-برابری کردن حالات وپیامدهای هردو بیماری ونتیجه گرفتن ازآنها

۳-تفاوت چیزهای سازگار وناسازگار دردوبیماری که ممکن است آنچه دربیماری قولون سازگار است دربیماری سنگ کلیه ناسازگار باشد ویا برعکس.

۴- ماده ای که ازبدن خارج می شود.

۵- روی آورهای بیماری تا چه حدی است وبه چه شدتی است.

سببها ونشانیهای پیشاهنگ

حال برگردیم به نوع درد وآزار.خود درد وآزار اندازه درد وآزار جای درد وآزار، اوقات بروزدرد وآزار حرکت وانتقال وجابه جا شدن آزار همه درراهنمایی برشناسایی این دونوع ازبیماری مددکارند.

۱-اندازه آزار: آزار ودردی که ازسنگ کلیه احساس می شود مثل آن است که با دوانگشت آن را بیرون کشند یا به آزار نشگون گرفتن می ماند اما درد ناشی از قولنج شدید وجای درد بزرگ است.

۲- جای بدرد آمده : درد قولنج ازپایین وازطرف راست شروع می شود وبه سوی بالا وسمت چپ کشیده گردد وهرگاه درد قولنج استقرار یافت، به سوی راست وچپ می گسترد.

برخی از اطبا گویند هیچ وقت درد قولنج ازطرف چپ شروع نمی شود، که اشتباه می فرمایند؛ ماخود آزمایش کردیم.که ازچپ نیز شروع می شود وگاهی دردرو به جلو بدن است وبیشتر تمایل به زهار دارد تا تمایل به عقب داشته باشد؛ امادرد کلیه ازبالا شروع می شود وکمی پایین می آید تا استقرار می یابد وبیشتر مایل به سوی پشت است.

۳-دم وزمان درد: درد کلیه دروقت گرسنگی بیمار شدت یابد، اما درد قولنج درحالت گرسنگی سبک می شود ودرحالت سیری وپری شدت می یابد.

درد قولنج درزمان بسیار کوتاه ویک دفعه آید. اما درد کلیه اندک اندک وبه تدریج آید. ودرآخر شدت یابد.

درکلیه درد اول درپشت احساس می شود ودشوار شاشیدن رخ می دهد وبعد از آن نشاینهای درد-که با درد قولنج شبیه هستند- پدید آید؛ اما درقولنج نشانیها رخ می دهند وبعدا درد شروع می کند.

۴-حرکت وجابه جایی درد: درد قولنج به بسیاری از اطراف پراکنده می شود. اما دردکلیه ثابت وبی حرکت می ماند وجابه جا نمی شود.

۵-برابری کردن خصوصیات هردوبیماری باهم: به لرزه درآمدن وچندش بیمار دربیماری سنگ کلیه زیاد رخ می دهد، که نتوان آن را به قولنج نسبت داد.

۶-سازگارها وناسازگارها: حقنه، بیرون شده با دودفع مدفوع، درد قولنج را سبک می کنند اما دراکثر حالات درد کلیه راچندان سبک نمی کنند که به حساب آید.

داروهای خرد کننده سنگ کلیه درد کلیه را سبک می کنند، اما کاری به درد قولنج ندارند ودرد قولنج ازآنها سبک نمی شود.

۷-ماده ای که بیرون آید: شاید با درد کلیه چنان یبوست شکم روی ندهد که هرگاه ماده دفع شد، پشک مانند وبه اندازه فندق یا سرگین گاومانند باشد وبرآب شناور شود. ممکن است دربیماری پشک کلیه اصلا بند آمدن مدفوع رخ ندهد؛ قرقر شکم وامثال آن نباشد. نه قرقر باشد ونه بقیق؛ اماد رقولنج اینها موجودند.

۸-روی آور بیماری وشدت وحدت آن؛ احساس درد درهردوساق پا، احساس درد درپشت ولرزه وچندش دربیماری سنگ کلیه بیشتر ازآن است که درقولنج رخ می دهد، اما نماندن اشتهای خوراک، قی کردن ماده مراری وبلغمی، لذت ندیدن ازخوراک، شدت درد، به حالت غش کردن نزدیک شدن وغش کردن، عرق سرد بربدن بیمار آمدن، ازقی کردن بهره دیدن وآسودن دربیماری سنگ کلیه کمتر ازآن است که دربیماری قولنج رخ می دهد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها