اینبار به نام «آشغالهای دوستداشتنی اصل» با جزئیات جدید و دوباره برگرفته و گویا مانوری بر همان «آشغالهای دوستداشتنی»؛ یعنی فیلمی که بعد از چند سال عدم استقبال هیأت انتخاب جشنواره فجر برای حضور و معرفی به این رویداد ملی، بالاخره روی پرده سینماها هم رفت و اکرانش را نیز پشت سر گذاشت بلکه این ماجرا از تب و تاب بیفتد.
این فیلم البته در زمان توقیف و مسالهدار بودنش نیز هر سال به بهانهای توسط کارگردان فرم حضور در جشنواره فجر را پر میکرد اما نمیتوانست اعضا را برای رقابت قانع کند؛ گرچه با ایجاد جنجالهای عجیب و غریب، این جریان چیزی جز حاشیه برای سینما و ادامه بهانهجوییهای فیلمساز نداشت.
همچنانکه این فیلم ارائه دادن و نپذیرفتنها طی شش سال اخیر تبدیل به رویهای معمول و تکراری، برای جشنواره فجر شده بود؛ شاید برای اینکه بالاخره امیریوسفی بتواند امتیازی از این اتفاق بگیرد. البته موفق هم شد و نهایتا هم با کلی سر و صدا فیلم را روی پرده برد. فیلمی که اکران شد، خیلی معمولی نیز فروخت و بالاخره به کناری رفت!
اما جدیدا این فیلمساز مدعی شده که نسخهای تازه از این فیلم را اینبار با عنوان «آشغالهای دوست داشتنی اصل» و اتفاقات دیگر، تحویل دبیرخانه جشنواره فیلم فجر داده؛ آنهم نسخهای که از ابتدا دقیقا برای ساختش مجوز گرفته. پس گویا حاشیهای جدید از طرف این فیلم برای جشنواره در راه است.
سوال اینجاست که واقعا چرا فیلمساز اینقدر روی این سوژه ازدست رفته و پروژه به اصطلاح سینماییاش اصرار میکند و همچنان انرژی هفتسالهاش را روی فیلمی تاریخ مصرف گذشته، گذاشته!
و حتی یک سوال جدیتر؛ اگر به گفته محسن امیریوسفی، فیلم جدیدش! منطبق با همان فیلمنامه مجوز گرفته ابتدایی، ساخته شده پس آن فیلم پرحاشیه قبلی یعنی «آشغالهای دوستداشتنی» مطابق با کدام مجوز ساخته شد؟ این همه سر و صداهای قبلی چه بود؟ چرا مجوز نمایش عمومی گرفت؟ و ...
علیالقاعده تکلیف مدیران سینمایی و جشنواره فجر لااقل در این چندسال
مشخص است؛ اما تکلیف فیلمساز و این پروژه سریالی مثلا سینمایی ما گویا خیر.
این ماجرا اتفاقی نادر برای سینمای ماست که آقای رئیس کانون کارگردانان
سینما گویا قرار نیست بیخیال آن شود. شاید خبرهایی در راه باشد؛ شاید!