شرق:روز 20 دی
امسال مردی میانسال بعد از اینکه از مدیر مدرسه دخترش شنید فرزندش به مدرسه
نرفته است نگران شد و جستوجوهایی را برای یافتن «م» آغاز کرد اما وقتی
راه به جایی نبرد، نزد ماموران نیروی انتظامی رفت و طی شکایتی مفقود شدن
دخترش را گزارش داد. او گفت: «م در دبیرستان درس میخواند، او صبح امروز
مثل همیشه به قصد رفتن به مدرسه خانه را ترک کرد اما ساعت یک بعد ازظهر
مدیر مدرسه با من تماس گرفت و گفت م امروز مدرسه نرفته است.»
کارآگاهان
بعد از دریافت این شکایت تجسسهای خود را برای یافتن دختر نوجوان آغاز
کردند و این در حالی بود که پدر دختر تماسی مشکوک از مردی ناشناس دریافت
کرد. این مرد ناشناس به مرد میانسال گفت دخترش را ربوده است و برای آزادی
او پول میخواهد. ماموران بعد از اطلاع از این ماجرا دامنه تحقیقاتشان را
گسترش دادند اما ردی از آدمربایان به دست نیاوردند تا اینکه م روز 19 بهمن
در حالیکه توانسته بود از چنگ آدمربایان فرار کند به خانه بازگشت و از
ماجرای هولناکی که برایش رخ داده بود، پرده برداشت.
دختر 15ساله سپس
همراه پدرش به پلیس آگاهی رفت و واقعه را برای ماموران بازگو کرد، او گفت:
«صبح روز 20 دی در راه رفتن به مدرسه بودم که یک خودرو نزدیکم توقف کرد و
زنی سرش را از شیشه ماشین بیرون آورد و آدرسی را پرسید. برای راهنمایی کردن
آن زن جلو رفتم که ناگهان مردی که سوار همان خودرو بود به طرفم حمله و با
تهدید چاقو وادارم کرد سوار خودرو شوم.»
این دختر ادامه داد: «دو
مرد و یک زن که مرا ربوده بودند به باغی رفتند و من را داخل یک اتاق کوچک
حبس کردند و شماره پدرم را گرفتند تا از آنها باج بگیرند. در چند روزی که
در آن اتاق زندانی بودم دو مرد چند بار به من تعرض کردند، در حالیکه امیدی
به آزادی نداشتم یک روز فرصت مناسبی به دست آوردم و توانستم از آن باغ
فرار کنم. من نمیدانستم کجا هستم و چطور میتوانم خودم را به خانهمان
برسانم. برای همین از سه مرد که در آن اطراف بودم کمک خواستم. یکی از آنها
وقتی حرفهایم را شنید، تصور کرد من دختر فراری هستم برای همین پیشنهاد
رابطه داد ولی به او توضیح دادم درباره من اشتباه فکر میکند او هم به ظاهر
قانع شد و من همراه سه مرد سوار خودرو شدم تا مرا به ایستگاه پلیس برسانند
و بتوانم از ماموران کمک بگیرم اما در میان راه آنها مرا به ساختمانی
نیمهکاره بردند و در آنجا همراه مردی دیگر که نگهبان ساختمان بود به من
تعرض کردند.
م در ادامه اظهاراتش گفت: «من یک شب در آن ساختمان
نیمهکاره زندانی بودم تا اینکه نگهبان ساختمان صبح روز بعد مرا در خیابان
رها کرد و به سختی توانستم خودم را به خانه برسانم و ماجرا را برای
خانوادهام تعریف کنم.»
ماموران بعد از شنیدن اظهارات این دختر با
توجه به نشانیهایی که او از آدمربایان ارایه داد، وارد عمل شدند و
توانستند بعد از چند روز تحقیق هر شش مرد را که در دو مرحله این دختر را
ربوده بودند، دستگیر کنند. پس از آن چون موضوع اتهام این افراد تجاوز به
عنف بود، پرونده در اختیار قضات شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران قرار
گرفت. این متهمان به زودی محاکمه میشوند و از خود در برابر اتهام
آدمربایی و تعرض دفاع خواهند کرد.