به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، محمد صادق شهبازی پژوهشگر، محقق، کارشناس
حوزه عدالت و محقق اندیشه امام(ره) و دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی ،
یادداشتی را به مناسبت گرانی بنزین نوشت که در ادامه می آید:
سهمیه بندی بنزین کاری ضروری و درست بود و قیمت بنزین باید اصلاح میشد، زیرا:
-فاصله قیمت با خارج بالا رفته بود و قاچاق گسترش پیدا کرده بود.
-مصرف بنزین داخلی زیاد شده بود.
-کسری بودجه وجود داشت.
-به علت تدابیر غلط دولت مدیریت مصرف بنزین مسئله جدی شده بود.
ولی اقدام غیرکارشناسی و بدون تدبیر کافی بود:
-در زمان بدی صورت گرفت.
-یکدفعه میزان بالا بردن قیمت بنزین ازاد زیاد بود.
-دولت با شوک درمانی و بدون توجیه مردم کار را جلو برد و مردم را لاجرم معترض کرده و نیروهای نظآمی و انتظامی را در برابر انها قرار داد.
راهکارهای اصلاحی دیگری وجود داشت نظیر دادن بنزین به هر فرد و ایجاد کردن بازاری برای خرید و فروش اتوماتیک بنزین که هم فروشنده و هم خریدار سود میکردند یا افزایش تدریجی قیمت یا زیاد کردن سهمیه خانوارها و...
دولت راهکارهای جبرانی مثل افزایش یارانه یا سبد حمایتی را نه درست طراحی کرده نه درست اجرا در صورتی که در دهه هشتاد نظام تدابیر درستی اندیشید و ضمن توجیه مردم ابتدا آن اقدامات صورت گرفت.
دولت در یک استراتژی خاص سکوت کرد و هزینه تصمیم خود را به گردن نظام و در نهایت رهبری انداخت. جوری که فضای مجازی و رسانه ها و حتی در هواپیماها هم صوت حمایت رهبری از سهمیه بندی بنزین در دهه هشتاد پخش شد و سکوت دولت فضا را ملتهب کرد و نظام را مسئول تصمیم غلط دولت کرد.
نظریه پردازان نولیبرال حامی دولت از دهه هفتاد تاکنون به تبع برنامه های اجماع واشنگتن و توصیه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به دنبال قطع یارانه بدون اقدام جبرانی بودند.
فشار روی مردم بالاست، مردم از بیتدبیری و تبعیض ناراضی هستند و از شهرهای مختلف گزارش میرسد مردم به ویژه بخشی از مستضعفین در کف خیابان هستند و این فرصت بیشتری برای گروه های معارض نظام برای تخریب و فراهم کرده است.
موضع رهبری چرا حمایت بود؟رهبری در تصمیمی درست و براساس مردمسالاری دینی و طبق رویه پیشین خود و امام راحل، تصمیمات اکثریت سران نظام که ازقضا در این موزد انتخابیها بودند را تایید کردند تا:
-نظام دوپارچه نشده و درگیر درگیری درونی نشود.
-در شرایط بحران داخلی و دومینوی ناارامی کشورهای همجوار اعتراضاتِ بحق به سمت سرنگونی دولت نرود و خلا قدرت در درون به وجود نیاید و زمینه بیثباتی دولتهای آتی با این تجربه فراهم نشود.
-دولت مجبور شود به پشتوانه حمایت نظام با تدبیر بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمیگذارند کار کنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده از انان گرفته شود.
-تودههای مردم، متدینین و وفاداران نظام از سردرگمی خارج شوند و با وجود نارضایتی شدید از دولت، مقابل نقشه سوریه سازی ایران بایستند.
-رهبری نشان داده رهبرِ مسئول است و مسئولیت اقدامات نظام را هرچند مثل ماجرای جمعیت خود مخالف ان باشد، میپذیرد.
سازوکار جلسه سران قوا قانونی است:
-بر اساس حکم حکومتی شکل گرفته است و در حکم قانون است.
-این ساختار مثل نهادهای بالادست سیاستگزاری کشور است و هرچند ناکارامد باشد و تصمیمات غلط بگیرد برای خروج از بن بست شکل داده شده است.
-مجلس میتواند در مواردی که این سازوکار تصمیمگیری کرده با قانونگزاری مستقل، چارچوب قانونی درست کند. در این مورد مثلا برای اصلاح ادامه فرایند ریلگذاری کند.
-ناقض ادعای دولت در بسته بودن دست او و نداشتن اختیارات است.
اصلاحطلبان به دنبال تکرار تجربه شان در تقابل با هاشمی از ۷۴ تا ۷۹ در مورد دولت فعلی هستند و میخواهند با آن مرزبندی کنند، انتقاد از دولت، استعفا در مجلس و... برای این مرزبندی و ایجاد محبوبیت مردمی در شرایطی است که آنها در کشتی دولت مورد حمایتشان در حال سقوطند.
اصولگرایان دو دسته شده اند توجیه گران وضع موجود و کسانی که صرفا به دنبال استفاده برای تقابل با دولتند. بهاریها هم به دنبال اپوزیسیون نمایی و بهره برداری هستند. بعضی بزرگان و مجموعه های اتقلابی هم بدون اطلاع از ضرورت ماجرا در حال مطالبه توقف فرایندند که در صورت تحقق این مطالبه غلط گذشته از بحران اقتصادی، تصمیمات اینده نطام و دولتها را نیز متزلزل خواهد کرد.
حال چه باید کرد؟
از اصل سهمیه بندی دفاع کرد و حتی باید دولت را مورد سوال قرار داد با چه عقلانیتی با حذف کارت سوخت در ایتدای دولت یازدهم، برنداشتن فازهای بعدی هدفمندی یارانه ها و تعطیلی تولید بنزین در پتروشیمیها کشور را دچار بحران کرد؟
باید مطالبه کرد تا فرایند اصلاح شود، بسته های حمایتی و جبرانی مثل افزایش یارانه تسریع شود.
دولت و مجلس اینجا نوک پیکان مطالبه هستند. مجلس میتواند به صورت قانونی چارچوب درستی ایجاد کند.
در
فصای کنونی اعتراض میدانی برنامه ناارامسازی دشمن را تداوم میدهد، باید
تلاش کرد هم با مردم مذاکره کرد و در قالب هسته های کوچک خیابانی با مردم
صحبت کرد و هم با شکل دادن اعتراضات در مکانهای سالنی و مسجدی و... مردم
معترض را از کف خیابان خارج کرد. باید مطالبه مداوم باشد و مثل ۹۶ فورا رها
نشود.
مطالباتی
مثل استعفای دولت، قطع سهمیه بندی و افزایش قیمت سوخت اشتباه و موجب تزلزل
نظام است و اساسا غلط هم هست و دولت هم نشان داده از ان استقبال میکند تا
ادعا کند نمیگذارند کار کنیم. بجای ذن مطالبه اصلاح فرایند از طریق مجلس و
پاسخخواهی از دولت ضروری است.
دولت
حسن روحانی اختیاراتی دارد که جز بنیصدر کسی در جمهوری اسلامی نداشته است،
باید از دولت مطالبه کرد با این حجم اختیارات چه کرده است؟
مطالبه
از صداوسیما برای نشر درست انتقادات از این ماجرا و خارج شدن از رویه
غیرعاقلانه طی شده در مواردی مثل برجام ضروری است. بیانیه و طومار اعتراضی
خطاب به صداوسیما ضروری است.
باید
نشان داد با تدبیر درست میتوان این مسئله را اجرا کرد. بازخوانی نحوه
مدیریت سهمیه بندی و هدفمندی در نظام در دهه هشتاد یکی از راهکارهاست.
باید
سوال کرد چرا اصلاح تنها متوقف بر مواردی است که زندگی مردم از انها
مستقیما تاثیر میپذیرد.
چرا مواردی مثل اصلاح نظام مالیاتی و فرار مالیاتی،
مالیات بر درامد و ثروت، مالیات بر دلالی (عایدی سرمایه)، مالیات از
پزشکان و تجار، معوقات بانکی و...، اصلاح نطام بانکی، اصلاح رویه خصوصیسازی
مورد توجه قرار نمیگیرد. هم با کار رسانه ای و همایشهای اعتراضی و
موضغگیری و کار نمادین باید بر این مورد تمرکز کرد.
باید به صورت جدی مطالبه کرد درآمدحاصل از اصلاح قیمت بنزین شفاف شده در مسیرهای درست مثل حمایت از تولید و مستضعفین هزینه شود.