به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598؛ چندقسمتی از پخش فصل سوم سریال ستایش میگذرد و در همین مدت کوتاه بازخوردهای فراوانی را در میان منتقدان و مردم در پی داشته است. ستایش 3 درست است که طبق روال سریالهای اینچنینی باید گذر زمان را هم در درون خود و در فضا و چهره بازیگران خود نیز به نمایش بگذارد اما ظاهراً تهیهکنندگان و نویسندگان آن را کسانی دانست که تلاش میکنند تا پوسته روند یکنواختسازی سریالها در تلویزیون را بشکنند و محدودیتهای کارگردان و هزینههای جانبی این امر را بردارند. سریال ستایش 3 در درونمایه خود نشان میدهد که:
1- تغییر بازیگران در اولین قسمت این سریال به چشم خورد؛ کسانی که در دو فصل گذشته این سریال را دنبال کرده و شخصیتهای درونی هریک از کاراکترها را درک و بعضاً با ایشان همزادپنداری مثبتی نیز پیداکرده بودند در سری جدید این رشته پاره شد و مدتزمانی طول خواهد کشید تا دوباره این رشته متصل گردد و یا اصلاً این ارتباط برقرار نشود. البته جابجایی بازیگران در فصول مختلف یک سریال از نوع تلویزیونی امری طبیعی است لیکن در کشورهای شرقی که احساسات بینندگان بیشترین چشمانداز را در نظرسنجی مردمی دارد و درحالیکه همین بینندگان با یک بازیگر ارتباط روحی پیداکرده و با او به یکزبان مشترک رسیده است جابجا کردن بازیگران سریال میتواند به یکدستی و رابطه بیننده با بازیگر نقش تعویض شده لطمه بزند که در سریال ستایش و در نقش دختر ستایش رخداده است و یا بازیگر نقش صابر که از ایران رفته است اما کارگردان اصرار بر وجود او با همان شکل و شمایل دارد این تخریب ذهنی را در میان هواداران ستایش به وجود آورده است.
2- قطعاً در تولیدات سیما و سینمایی که گذشت زمان در روند افول و صعود موضوع و متن داستان نقش اصلی را بر عهده دارد باید این روند با واقعیتها نیز همخوانی داشته باشد. در ستایش 3 ملاحظه میکنیم بینندگان باید برای درک درست نوعی "پارادوکس رسانهای" را دائماً برای خود و دیگران و دیگران برای ما درباره ستایش جوان –پیر- جوان، محمد چاق شده و بیشتر به نقش همسر ستایش نزدیک میشود تا فرزند او و نازگل غیرفعال و در سایه که فقط برخی مواقع وارد صحنه شده و می گه سلام خوبی چه خبر. و به نظر میآید که به همین خاطر همین خانم حدیث میر امینی قبول نکرد این نقش رو بازی کند، که نقشی کوچک از اعتراض و دلسوزی برای خانواده خود و... به نمایش میگذارد و همین امر سبب میشود که بیننده برای درک درست فیلم باید تمام زمینههای ذهنی خود درباره ستایشهای 1 و 2 را کلاً فراموش کرده و ستایش 3 را سریالی جدید بداند که باید با بازیگران آن ارتباط برقرار کند.
3- از دیگر ابهامات این سریال میتوان به این نکات اشاره کرد: درآمد و شغل ستایش برای ادامه زندگی وی در حالی خانهای بسیار عالی را برای خود ترتیب میدهد که نه وضعیت فروش سرمایهاش برای عروسی دخترش تعیین تکلیف شد و نه میزان باقیمانده آن تا بتوان این خانه و زندگی بسیار خوب را در قالب آوردن آن سرمایه به تهران هضم کرد. شوقوذوق ستایش برای ازدواج دختر در تهران و فروش تمام اموال خود به همین منظور در فصل سوم به سردی میگراید و...
4- در این قسمت ظاهراً ستایش بعد از بیست سال زندگی و کار کردن درگیر چالشهای عاطفی میشود اما تا به امروز معلوم نیست کدامیک را مدنظر قرار خواهد داد پسر خانم مظفری یا برادرش را یا هیچکدام؟ ستایش تمایلی برای پیر پسر خانم مظفری دارد امام خانم مظفری به برادرش و شاید دونقطه عطف را بتوان برای این فصل ستایش در نظر گرفت که بتواند ستایش را از رخوت و خمودگی و شکست نجات دهد: یکی جریان بازگشت حشمت فردوس به چرخه ثروت و قدرت با افشا و دستگیری قاتلان صابر فردوس و لو رفتن نوار صدای خیانت زن دوم و به عبارتی زن سوم صابر و دیگری انتخاب همسر برای ادامه زندگی خود که بهطور مسلم میتواند هم خاندان مظفری و هم خاندان فردوس را در دوراهی انتخابی سخت قرار دهد.
5- روند فیلم حکایت از آشتیکنان و طی مسیر فیلم در جهت سروسامان گرفتن ستایش میباشد گویی در انتهای یک فیلم هندی قرار داریم که اگر به سرانجام خوشی نرسد تمام صندلیها و وسایل سینما و یا اتاقهای خود را خرد خواهیم کرد.
درمجموع ستایش برای اپیزود نهایی خود ظاهراً سرانجام خوشی را در نظر گرفته است لیکن باید آرزو کنیم که کارگردان محترم فیلم به روش مألوف برخی همکارانشان فیلم را طوری به انتها نرسانند که بیننده نتواند استنباط نهایی از منظور کارگردان را درک کند و جواب کارگردان هم این باشد که میخواستیم خود بیننده خود نتیجهگیری کند.
* رضا احمدزاده