سرویس فرهنگی پایگاه 598/ در بین سوالاتی که در روز چهارشنبه رئیس جمهور بدانها پاسخ گفت، می توان دو مورد را «فرهنگی» قلمداد نمود؛ یکی موضع وی در مورد قانون حجاب و دیگری مکتب ایرانی. جدای از اینکه آیا مجلس حق دارد در مورد هر اظهار نظر رئیس جمهور، وی را به مجلس بکشاند یا نه، گویا لحن همراه با مزاح احمدی نژاد و جو نسبتاً عصبانی مجلس، مانع انتقال صحیح حرف وی شد که اکنون به طرح و بررسی آنها می پردازیم.
از نقد و بررسی طرح «مکتب ایرانی» که بگذریم، سوالی که در مورد حجاب از رئیس جمهور پرسیده شد، این بود که چرا قانون حجاب، یعنی برخورد با بدحجاب ها در جامعه صورت نمی گیرد؟ پاسخ های رئیس جمهور اینگونه بود:
1- چرا هر موقع که پای فرهنگ به میان می آید، ما مردم را متهم می کنیم؟ چرا زود شروع می کنیم به برخورد با مردم؟
معنای این حرف چیست؟ همه می دانیم که در کشور ما معضلی وجود دارد به نام «بدحجابی برخی از مردم»؛ در بسیاری اوقات هم بر سر اینکه چگونه باید این مشکل را رفع کنیم، با یکدیگر مجادله می کنیم. اما نکته عجیب این است که هیچگاه از خود نمی پرسیم که «علت بوجود آمدن این مشکل» چیست؟ البته اکثراً با یک کلمه ساده «تهاجم فرهنگی» از آن عبور می کنیم، ولی باز ساده لوحانه از کنار این سوال که «چه می شود تهاجم فرهنگی در ملتی اثر می کند؟» عبور می کنیم. آنچه واضح است، این است که فرهنگ بی عفتی و تبرج، سوغاتی است که از مغرب زمین نصیب ما شده است، اما به واقع ما چرا این سوغاتی را قبول کردیم؟ چه شد که ملتی که زمانی برای عبور بانوانش از زیر زمین تونل حفر می کرد و بر روی درب ها دو زنگ، یکی مخصوص بانوان و دیگری آقایان نصب می کرد، وقتی دید در مغرب زمین هیچ حیایی نسبت به رابطه محرم و نامحرم وجود ندارد، پذیرفت که فرهنگ خود را کنار گذاشته و آن فرهنگ را بپذیرد؟ البته ما نمی گوییم همه ملت همه فرهنگ غرب را پذیرفته اند، ولی واضح است که همه از آن متأثر شده اند.
ما نمی خواهیم در اینجا وارد ریشه های تاریخی بحث شویم و ببینیم آیا توطئه ای در کار بوده یا نه و اصلاً می شود فرهنگ چند هزارساله ای را با توطئه جابجا کرد یا نه و اگر می شود، آیا فرهنگی که با یک باد جابجا شود ارزشی داشته یا نه، بلکه صرفاً می خواهیم متذکر این نکته شویم که ما داریم بدون بررسی و ریشه یابی یک معضل، بر سر درمان آن بحث می کنیم. دقیقاً مثل اینکه در هنگام تورم، بدون بررسی علت آن، شروع به تزریق کالا در بازار کنیم و یا بحث کنیم که این تزریق خوب است یا بهتر است نقدینگی را کم کنیم؟ ما وقتی ندانیم کجای سیستم فشل شده و نشتی پیدا کرده که این مشکل نمایان شده، علت را رها کرده و با معلول می جنگیم. مثل فردی که صورتش آبله زده و ما با پودر آرایشی سعی داریم آبله ها را پنهان کنیم!
از علت گسترش فرهنگ غربی در جامعه مان که بگذریم، تازه باید بپرسیم «علت ماندگاری و از بین نرفتن و بلکه گسترش روزافزون این فرهنگ، خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی چیست؟». آیا نباید پرسید ما که مدعی تشکیل حکومت اسلامی هستیم، چرا ملتمان فرهنگشان را از جای دیگری می گیرند؟ ما که مدعی اسلامی کردن نهادهای حکومتی هستیم، چرا نهادهای تربیتی مان نمی توانند حتی کودکان خردسالمان را متناسب با فرهنگمان تربیت کنند؟ آقای مطهری و همه کسانی که اینقدر از عدم دستگیری و برخورد قضایی با بدحجاب ها پریشان می شوند و فریاد می زنند، آیا همینقدر هم از وضعیت اسف بار صدا و سیما و آموزش و پرورش ما پریشان می شوند و فریاد می زنند؟ آیا مجلس که بخاطر برخی شکست های تیم های ورزشی و برای بازخواست مسئولین تربیت بدنی، سازمانی را به وزارتخانه تبدیل می کند، یک بار هم آقای ضرغامی را بابت صدا و سیمایش بازخواست می کند؟ آقا تاکنون شنیده اید وزیر آموزش و پرورش و آموزش عالی، تنها یکبار و فقط یکبار در طول تاریخ جمهوری اسلامی بخاطر ضعف در تربیت دینی کودکان و جوانان و نوجوانان مورد حتی سوال قرار بگیرند؟ آیا باور کنیم که آقای مطهری و همفکرانش دغدغه دین دارند؟
وقتی در طول تاریخ جمهوری اسلامی، حتی یک فیلم راجع به حجاب و عفاف ساخته نشده، که ده ها و صدها فیلم علیه آن ساخته شده، دختر جوان جامعه را به جرم مردود شدن در کدام کلاس می خواهیم بازداشت کنیم؟ وقتی استدلالات کتب مدرسه بر حجاب، به دلیل سطحی بودن، حتی مورد تمسخر محجبین جامعه قرار می گیرد، آیا انتظار پذیرفتن فرهنگی بی دلیل، از جوانی که فطرتاً سنت گریز است، عقلانی است؟ آیا افرادی که علیه بدحجابها راهپیمایی و تظاهرات می کنند، علیه فیلم سازان و سریال سازان منحرف هم تظاهرات و راهپیمایی می کنند؟ آیا آنهایی که به محض اعلام اظهار نظری از رئیس جمهور، بر منابر فریاد اعتراضشان بلند می شود و شروع به بیانیه نویسی می کنند، همین فریادها و بیانیه ها را خطاب به صدا و سیما و نظام آموزشی هم روا می دارند؟ و اگر بخواهیم کمی جلوتر رویم، آیا اعتراض اصلی را نباید به متولیان امور دینی جامعه ابراز داشت که توانایی اقناع جامعه بر سر مسأله حجاب را ندارند؟ آیا بهتر نبود آقای مطهری، به جای تشکیل حزب «منتقدین دولت» آن هم با رویکرد سیاسی، حزب «منتقدین نظام تربیتی» را تشکیل داده و به تأمل و ارائه راهکار برای حل معضل حجاب می پرداختند؟
می گویند «کار فرهنگی خوب است، ولی نباید برخوردهای قضایی را هم تعطیل کرد»؛ آیا شما کار فرهنگی کرده اید که می خواهید برخورد امنیتی کنید؟ اگر شما واقعاً منتقد دولتید، آیا آنقدری که به اظهار نظر رئیس جمهور راجع به برخورد امنیتی، که اصلاً هیچ اثر قانونی ای هم ندارد و مراجع برخورد تحت اختیار رئیس جمهور هم نیستند، اعتراض می کنید، به ضعف کار فرهنگی در دولت هم اعتراض می کنید؟ آیا بپذیریم که شما درد دین جامعه را دارید؟ احمدی نژاد در ادامه می گوید:
2- ملت ایران با فرهنگ ترین ملتهاست و همه ارزش ها را همین ملت حفظ کرده. چرا تا یک مشکلی به نظر ما پیش می آید، شروع می کنیم جوان ها و ملت را همه را زیر سوال بردن؟
در جواب این حرف می گویند«بله، ملت با فرهنگ و متمدن اند و به همین دلیل هم باید از رسوخ فرهنگ بیگانه و مضر در آن جلوگیری کرد». کسانی که این حرف را می زنند، شاید کمترین اطلاع راجع به مدیریت و مهندسی فرهنگی ندارند. سوالی که باید از معترضین پرسید، این است که چرا هیچ یک از آنها حتی یک مقاله در مورد چگونگی مهندسی فرهنگی ندارند و کسانی که در این زمینه ها صاحب کتبی هستند، هیچگاه اینگونه اظهار نظر نمی کنند؟ این افراد ساده لوحانه مشکل فرهنگی را با «بیماری جسمی» مقایسه می کنند؛ فرد وقتی مریض می شود، خودش متوجه است که دچار آسیب شده و علت آسیب، امری خارجی است و باید درمان شود. اما انسان وقتی فرهنگی را می پذیرد، با این تصور آن را پذیرفته که قبلاً بیمار بوده و این فرهنگ جدید، عامل اصلاح و درمان اوست. لذا افراد غربزده، هیچگاه به غربزدگی شان بعنوان یک بیماری نمی نگرند و علاقه ای هم ندارند کسی آنها را بیمار بداند و سعی به درمانشان کند.
معترضین، کاملاً بسیط و سطحی تصور می کنند یک «بدحجاب» دچار بیماری شده و باید او را درمان کرد، ولو خودش هم نخواهد! یعنی از ابتدا دیدشان به او، مانند یک آدم معتاد است. درحالی که خبر ندارند که این برخوردشان، اتفاقاً موجب موضع گیری شدیدتر او می شود. رئیس جمهور ادامه می دهد:
3- ما می گوییم با مردم خوب برخورد کنید، به مردم توهین نکنید، انقدر سخت نگیرید. البته با جرائم سازمان یافته هم مبارزه کنید (نقل به مضمون)
او درست به نکته ی ذکر شده اشاره دارد؛ وقتی با کسی که آگاهانه یک فرهنگ را پذیرفته، مانند یک بیمار یا معتاد برخورد شود، او این برخورد را توهین به خود می پندارد و بدیهی است که در مقابل این توهین مقاومت و لج بازی کند.
4- ما می گوییم با توده های مردم باید با محبت رفتار شود. مبنای رفتار حکومت با مردم، محبت و مهربانی است. کار فرهنگی با برخورد و بگیر ببند جمع نمی شود. ما می گوییم به دخترها و پسرها انقدر گیر سه پیچ ندهید! با آنها مهربانی کنید، اینها بچه های خودمانند، والا بچه های خودمانند! من می گویم شما به همین جوانها احترام بگذارید، ببینید همین جوانها چکار می کنند.
اگر کسی ذره ای راجع به مدیریت فرهنگی اندیشیده باشد، متوجه می شود که جملات فوق، نه تنها دقیق ترین و سنجیده ترین حرف ها در مورد مسأله اند، بلکه تفکری اند که عدم آن در این سالها بوده که موجب تشدید تنش ها و عدم نتیجه دهی کارها شده. مشکل عموم معترضین این است که نوعی «احساس تنفر» نسبت به دختران بدحجاب و پسران غربزده دارند. آنها نه تنها امیدی به این جوانان ندارند، بلکه آنها را «دشمن» و «عامل فساد» می پندارند و لذاست که فتوا به برخورد نظامی و دستگیری آنها می دهند. آخر چطور می شود هم یک نفر را دشمن بدانی و بخواهی با او مبارزه کنی، هم بخواهی (با کار فرهنگی) او را به عقیده ات جذب کنی؟! بله، یک موقع است که شما مرحوم ابوترابی بزرگ هستی و صبح بر دستان شکنجه گرت بوسه می زنی و از او عذرخواهی می کنی که دیشب بخاطر تو از زن و بچه اش وامانده است، آنوقت است که می توانی هم یک نفر را دشمن بدانی و هم بر او اثر بگذاری. ولی وقتی با دستگیری او در وسط مردم، روانه بازداشتگاه کردنش، درست کردن سابقه ای قضایی برایش و نهایتاً احضار والدینش، جوان را که در اوج غرور است، خرد می کنی، دیگر انتظار پذیرفتن حرفت توسط او به نظر کمی ساده لوحانه می رسد!
5- اما حالا شب عیدست، بگذارید یک شوخی هم بکنیم (اینها نمی خواهم بشنوند!) آقا می شود هر موقع 22 بهمن است، انتخابات است، ما دوربین را ببریم روی همه تیپ ها، همه را بیاوریم جلو. اما به محض آنکه این دوران گذشت، همین تیپ ها را آنور یقه شان را بگیریم! نمی شود؛ این تناقض است و تناقض یک روزی کار دست آدم می دهد.
این کنایه ی ابلغ من التصریح رئیس جمهور بقدری محکم بود که هیچ یک از معترضین نیز جرأت تعرض به آن را پیدا نکرد!
6- حالا باز هم شوخی کنیم؛ راستی، کدامیک از من و شما در زندگی مان گناه نکردیم؟ گناه خیلی بد است و من راضی به هیچ گناهی نیستم، اما چه کسی آمده با شما برخورد کرده؟ چون من و شمائیم، اشکال ندارد؟ فقط با دیگران باید برخورد بشود؟ طوری نکنیم که دیگران بگویند «واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند، چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند»
در اعتراض به این سخن رئیس جمهور، بسیاری تنها جمله ی اول آن را شنیده اند و گفتند «خب اینکه همه گناه می کنند، دلیل نمی شود با هیچ کس برخورد نشود». درحالی که منظور واضح رئیس جمهور، این حرف ساده بود که «وقتی می توان با مردم برخورد کرد که قبلاً با مدیران و مسئولین جامعه هم برخورد شده باشد». نمی شود از عیوب و نقایص بزرگ و اثرگذار مسئولین چشم پوشی کرد و مردم را بخاطر اشکالات فرهنگی شان دستگیر کرد. آقای مطهری و دوستانش که با نظارت بر مجلس مخالفت می کنند، چطور دم از نظارت و دستگیری مردم در کوچه و خیابان می زنند؟ موقعی می توانیم به مردم یک ضربه شلاق بزنیم که قبلش به مسئولینمان ده ضربه زده باشیم. نه اینکه از هزار ضربه مسئولین چشم پوشی کنیم و بر یک ضربه مردم تأکید بورزیم. و نهایتاً:
7- حالا ته خط؛ واقعاً رئیس جمهور حق اظهار نظر راجع به مسائل کشور را ندارد؟ باید سوال کنیم چرا این حرف را زدی؟ خب اینطور که استدلال کنیم، می توان گفت آقا شما هم که این حرف را زدی باعث فلان اتفاق شد. مگر مملکت با یک حرف زیر و رو می شود؟