۱- طرح ائتلاف دریایی آمریکا، اعلام نشده شکست خورد، چون اولا این طرح یک
طرح نمایشی برای اعاده حیثیت بر باد رفته آمریکا و ترساندن ملت ایران بود.
ثانیا کشورهای مختلف اروپایی و عربی به علت ترس و برخی کشورهای دیگر از
جمله کشورهای آسیایی مثل ژاپن با نگرانی از هرگونه رویارویی با ایران و تحت
تاثیر قرار گرفتن اوضاع اقتصادی و سیاسی کشورشان ناشی از هر گونه تنشی، از
طرح ائتلاف دریایی استقبالی نکردند.
۲- بعداز اعلام طرح ائتلاف دریایی
آمریکا، انگلیس و فرانسه و روسیه نیز هر کدام طرحهای جداگانهای برای
تامین امنیت کشتیرانی در دریاها بدون حضور آمریکا به علل همان ترس و یا
نگرانی از پیامدهای همراهی با آمریکا پیشنهاد دادند. این یعنی از یکسو
اختلاف بین کشورهای جهان و از سوی دیگر اتحاد در جامعه جهانی برای دوری از
طرحهای آمریکا در منطقه.
۳- یک روز بعد از اعلام طرح انگلیس باعنوان
«نیروی دریایی مستقل اروپا»، وزیر امور خارجه فرانسه با همراهی آلمان نسخه
معتدلتری را پیشنهاد کرد که براساس آن اولا به گفته ژان لودریان این طرح
با طرح آمریکا که مبتنی بر اعمال فشار حداکثری ضد ایران است، مغایرت دارد و
برعکسِ طرح آمریکا، به تضمین امنیت کشتیرانی از طریق دیپلماسی میاندیشد.
ثانیا به گفته اگنس فون درمول، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه این طرح فقط
یک پیشنهاد برای درک بهتر اوضاع در دریا به منظور تسهیل تردد کشتیها است
نه طرحی عملیاتی و نظامی!. ثالثا اذعان وزیر خارجه فرانسه به تناقض بین
رویکردهای آمریکا و اروپا، از ترس اقتدار جمهوری اسلامی و مقاومت منطقه است
که شکست هرگونه ائتلاف جدیدی علیه ایران را تسهیل کرد و نشان داد دیگر
نمیتوانند با دیپلماسی و مذاکرهِ پشت پرده با برخی مقامات مرعوب ایرانی به
اهداف خود در همراهی با آمریکا برسند و درک کردهاند برخلاف مسیر برجام،
از امروز به بعد ورق برگشته و با مقاومت ملت ایران و پاسخ قاطع نیروهای
مسلح جمهوری اسلامی طرف هستند.
۴- در طرح انگلیس نیز که به «ائتلاف
دریایی اروپایی» معروف و توسط وزیرخارجه این کشور در نشست اخیر بروکسل مطرح
شد، گفته شده اتحادیه اروپا، ناتو و یا آمریکا مشارکت مستقیم نخواهند
داشت!.
۵- اما ائتلاف دریایی روسی که به نظر میرسد منطقیتر باشد و
تحت عنوان «طرح امنیت جمعی در خلیج فارس» رونمایی خواهد شد،«یک سیستم
امنیتی منطقهای جامع با رویکرد گام به گام، چندجانبهگرایی و پایبندی کامل
به قوانین بینالمللی و مشارکت یکسان همه کشورهای منطقه» زمینهساز
برگزاری کنفرانسی بینالمللی درباره امنیت و همکاری در خلیج فارس است.
۶- اولا به نظر میرسد مخاطب طرحهای انگلیس و فرانسه و روسیه بیش از اینکه
جمهوری اسلامی باشد، ترامپ است. چرا که وقتی پای منافع استراتژیک و مرگ و
حیات در میان باشد حتی متحدان آمریکا نیز به علت هراس از اقتدار نظامی
جمهوری اسلامی در دریا و همچنین حفظ منافعشان از هرگونه رویارویی با ایران
پرهیز میکنند و آنها نگرانند که پای ائتلاف نظامی تحت فرماندهی آمریکا به
رویارویی احتمالی با ایران کشیده شود. ثانیا با توجه به برگزیت و احتمال
خروج با توافق و یا بدون توافق انگلیس از اتحادیه اروپا، پیشنهاد تشکیل
نیروی دریایی اروپا از سوی این کشور بیمعنا میشود و حتی طرح فرانسه نیز
ائتلافی ضعیفتر از ائتلاف دریایی ضد راهزنی دریایی در آبهای سواحل سومالی
است، هرچند در این منطقه نیز شاهد قدرتنمایی ایران در مقابله با دزدان
دریایی بودند. ثالثا پیشنهادهای انگلیس و فرانسه در حالی مطرح شده که کاخ
سفید با وجود برخورداری از ناوگان بزرگ دریایی در جهان از رویارویی نظامی
با جمهوری اسلامی ایران میترسد و بعد از دیدن اقتدار بدون ملاحظه ایران و
نیروهای مقاومت در منطقه در هفتههای اخیر، از ائتلاف دریاییاش عقبنشینی
کرد و ابتدا هدف از آن را جمعآوری اطلاعات و جاسوسی اعلام نمود و بعد
ترامپ با همان نگاه تاجرمابانه خود گفت «چرا ما باید برای چین و ژاپن،
عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کشورهای اروپایی که خیلی ثروتمند
هستند، نگهبانی بدهیم و ناوهای خود را به آنجا ببریم؟. آنها
صورتحسابهایشان را پرداخت نمیکنند و بسیار بد کلاه ما را برداشتهاند!».
رابعا هرچند این سخنان ترامپ به نوعی سرپوش گذاشتن به شکست ایجاد ائتلاف
دریاییاش و تنها ماندن قابل ارزیابی است اما نشان میدهد علاوه بر
ناتوانی آمریکا، اروپاییها نیز بدون آمریکا در تشکیل نیروی دریایی اروپایی
ناتوانند و آمریکا هم به دلیل نفوذ خود در اروپا اجازه تشکیل چنین اقدامی
را به آنها نمیدهد. خود اروپاییها هم میدانند اکنون دیگر قرن ۱۸ و ۱۹
نیست و نیروی نظامی مستقل آنها دیگر کارآیی حتی حداقلی نیز در تنگه هرمز و
در برابر جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت و نمیتواند بصورت نظامی عرض
اندام کند. خامسا ترامپ بعداز عدم استقبال کشورهای جهان از ائتلاف
دریاییاش برای تحتالشعاع قرار دادن تحقیرش ادعا کرد«آمریکا نیازی به تنگه
هرمز ندارد و نمیخواهد پلیس و نگهبان آنجا باشد. آمریکا نفت کمی را از
طریق تنگه هرمز وارد میکند و دیروز دیدم هیچ نفتکش آمریکایی آنجا نیست
بیشتر نفتکشهای چین و ژاپن و...هستند»!.گرچه ادعاهای ترامپ اهداف
تبلیغاتی- رسانهای و سیاسی دارد، اما با یک فریبکاری و نیرنگ همراه است
چراکه آمریکا به دلایل ژئوپولیتیک پایگاههای نظامی متعددی در خلیج فارس
دارد و به سهولت نمیتواند نسبت به سرنوشت آنها بیتفاوت و یا حاضر به ترک
منطقه باشد.
۷- اگر چه انگلیسیها تلاش دارند القا کنند که به علت دوری
ناوچههای انگلیسی از محل توقیف نفتکش این کشور در خلیج فارس، ایران موفق
شد آن را توقیف کند و اگر یگانهای دریایی انگلیس نزدیک بودند و باشند،
ایران نمیتوانست و در آینده نمیتواند دست به چنین اقدامی بزند، اما اولا
علیرغم ادعای دروغ انگلیسیها ناوچه نظامی آنها در محل حضور داشت و با آغاز
عملیات نیروهای سپاه برای ورود به نفتکش و توقیف آن حتی دو بالگرد
نظامیشان نیز از عرشه ناوچه به پرواز درآمدند اما با هشدار قاطع نیروهای
سپاه و از ترس هرگونه درگیری با نیروهای ایرانی، بالگردها دستور برگشت به
عرشه ناوچه و ناوچه نیز از لندن دستور ترک منطقه را دریافت کرد. ثانیا این
ادعای دروغ آنها تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر حقارت و ناتوانیشان در
رویارویی با نیروهای سپاه و جلوگیری از توقیف نفتکش خود در فضای سیاسی و
افکارعمومی هم داخل انگلیس و هم در عرصه بینالملل بود. ثالثا تلاشی برای
القای ضرورت ایجاد ائتلاف دریایی هرچند از قبل شکست خورده، با هدف ترساندن
ملت ایران و بهرهبرداریهای سیاسی- رسانهای تلقی میشود. رابعا مدیرعامل
شرکت انگلیسی استانا بولک مالک کشتی در گفتوگو با متیو چانس خبرنگار
بینالمللی سیانان اذعان کرده «این کشتی با پرچم انگلیس در حال تردد بوده
است»!.اریک هانل با رد کردن ادعاهای وزیر خارجه انگلیس در مجلس عوام این
کشور، اظهارات جرمی هانت را متعارض خواند که گفته بود «این نفتکش قوانین
بینالمللی را رعایت کردهاما وقت کافی در اختیار نیروی دریایی انگلیس قرار
نداده است، چون نیروی دریایی انگلیس پیشتر به این نفتکش هشدار داده بود که
قبل از رسیدن به آبهای ایران اگر اتفاقی افتاد فوراً خبر دهد»!.
۸-
اگر زمانی شاهان ترسو و بیلیاقت و فرومایه قاجار و پهلوی مجبور بودند برای
در امان بودن از انگلیسیها نماینده ویژه به لندن بفرستند و با عذرخواهی و
التماس و پذیرش مطالبات زیاده خواهانه آنها تن به ذلت و تسلیم بدهند،
اکنون این بریتانیای کبیر! مجبور است برای آزاد کردن نفتکش خود و جلوگیری
از عمیقتر شدن اوضاع و آشکارتر شدن احساس حقارت ملی بوجود آمده در داخل
این کشور، نماینده خود را به تهران اعزام و التماس کند و وزیرخارجهاش برای
رسیدن به نخستوزیری در رقابت با هم حزبیاش مجبور شد در مجلس عوام از
خوداری از هرگونه عملیات تلافی جویانه علیه ایران سخن بگوید و تاکید کند
«لندن از هرگونه درگیریِ با ایران که ممکن است برای انگلیس ویرانگر و
مشکلساز باشد، پرهیز میکند». این نشان میدهد اگر زمانی انگلیسیها در
گماردن مسئولان ایرانی دخالت میکردند، اکنون این جمهوری اسلامی است که بر
سرنوشت حتی انتخاب عالیترین مقام این کشور تاثیرگذار است. البته انگلیس با
متوسل شدن به نخستوزیر کشور همسایه و دوست ایران، تحقیر مضاعفی را تجربه
کرد، همانگونه که آمریکا با فرستادن نخستوزیر ژاپن این تحقیر را با مواضع
عزتمندانه رهبرمعظم انقلاب تجربه کرد. برخی منابع خبری اعلام کرده بودند
عادل عبدالمهدی با رهبر معظم انقلاب نیز دیدارمیکند، اما عدم انجام این
دیدار تحقیر انگلیسیها را آشکارتر کرد.
۹- اخطار و توقیف نفتکشهای
انگلیسی، و سرنگونی پهپاد آمریکایی به یک بحران سیاسی و حقارت ملی در
بریتانیای کبیر و ایالات متحده تبدیل شده است که زمانی برای استثمار ملتها
و مستعمره کردن کشورها هواپیماها و کشتیهای جنگی خود را عازم منطقه
میکردند و دولتهای منفعل و بریده از مردم از هیبت آنها میترسیدند و به
خاطر حفظ ثروت و قدرت خود تسلیم میشدند. اما امروز ملت بزرگ ایران با
اقتدار نیروهای مسلح و رهبری مقتدرانه و مدبرانه خود در حال تلافی تحقیرهای
تحمیل شده از سوی انگلیسیها و آمریکاییها در قرن گذشته هستند و این تازه
اول کار است. شکستهایی که آمریکا و انگلیس با پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی
و ناکام ماندن صدها توطئه و فتنههای گوناگون تاکنون از سوی ایران متحمل
شدهاند، در حقیقت مقدمهای برای شکستهای بزرگتر و اصلی آنها در گام دوم
انقلاب بود.