«دولت اختتامیه» مفهومی است که میتوان کارنامه روحانی در چند سال گذشته را با آن جمعبندی کرد. دولتی که از نظر رویکردها و خصوصا از نظر کارکردها و عملکردها و توانایی حکمرانی، انگار در حال ایفای نقش آخرین دولت ج.ا.ا است. مثل نقشی که شاه سلطان حسین در پایانبخشی به حکومت مقتدر صفویه و مانند گورباچف در خاتمهبخشی به ابرقدرت شرق؛ شوروی داشت.
رشد اقتصادی منهای ۱۲ درصد در سال ۹۷ که در نیم قرن گذشته بیسابقه بوده است
تورم تا مرز ۱۰۰ درصد و بالای ۱۰۰ درصد در مواد غذایی و خوراکی و مسکن و خودرو
گرانی چند صد درصدی دلار و طلا و سکه که چند برابرِ پیشبینی اغراقآمیز انتخاباتی درباره پیروزی رقیبش (رئیسی) در انتخابات ۹۶ است
چوب حراج زدن به ذخایر طلا و منابع ارزی کشور با دلار ۴۲۰۰
نارضایتی اجتماعی بیسابقه در طول دوران ج.ا.ا تا مرز ۹۰ درصد
تضعیف اقتدار ملی از مسیر انفعال در سیاست خارجی از منا تا برجام
ایجاد مرجعیت برای حل مسائل کشور به خارج و نزد دشمنترین دشمنان ج.ا.ا حتی تا سطح آب خوردن برای اولین بار و به شکل پرقدرت و پرحجم
تضعیف بنیه و توان ملی از راه زائل کردن موقعیت و قدرت هستهای کشور
جسور و گستاخ کردن دشمنان با شرطیسازی آنها که هر تهدید و فشارشان به امتیازدهی و عقب روی بیشتر ایران منجر خواهد شد و...،
اینها تنها بخشی از کارکرد و خروجی این چند سال روحانی است. اگر ج.ا.ا همچنان هست و اگر ایران همچنان پابرجاست، از هر چه باشد، از حسن حکمرانی حسن روحانی نیست.
روحانی البته نشان داده است که استعداد بالاتری از ایفای نقش دولت اختتامیه ج.ا.ا دارد. به نظرم دولت روحانی همچنان دولت اختتامیه است اما نه مستعد خاتمهدهنده به ج.ا.ا بلکه مستعد اختتامکننده موجودیتی به نام ایران که از دوره باستان و از زمان هخامنشیان و اشکانیان و...، آجر روی آجر گذاشته شده است تا این بنا علیرغم یورشهای گوناگون از یونانیان تا مغولان و...، پابرجا بماند.
آنچه تا کنون مانع نقش آفرینی دولت روحانی در اختتامبخشی به ج.ا.ا و ایران شده است، دو چیز است: استحکام موجودیتی به نام ایران و نیز استحکام بنای ج.ا.ا و دیگری نداشتن وکالت بلاعزل و تامالاختیار روحانی از مردم ایران.
برایم روشن است که اگر ملت ایران یک وکالت بلاعزل به روحانی بدهد (اکنون روحانی چنین چیزی را طلب کرده است)، او این ظرفیت و استعداد را دارد که دولت اختتامیه ایران باشد. یا دستکم تلاشش را میکند و هر آنچه را در چنته دارد، در این باره رو خواهد کرد. البته کار به همینجا نیز متوقف نیست بلکه در ازای آن(فروپاشی ایران) چیزی از دشمنان ایران و ایرانی نیز نخواهد ستاند تا به قول معروف اثبات کند که در چارچوب برجام بوده و از آن خارج نشده است!
جناب خاتمی البته راهی دیگر برای پایان دادن به موجودیت متحد ایران به نام فدرالیسم را در پیش گرفته است که البته در برابر مسیر روحانی، زمانبر و پرچالشتر و صعبتری است.
بنابراین به خاتمی میتوان توصیه کرد که مسیر پیشین و کمک کردن به بر سر کار آمدن دولتی به نام روحانی و تداومش، برای ویرانی ایران بصرفهتر و شدنیتر است و همین مسیر را ادامه دهند و راههای جایگزین را فعلا ذخیره کنند.