حسین شریعتمداری سردبیر روزنامه کیهان در گفتگویی کوتاه با هماندیشی در خصوص لزوم همفکری و نشستهای هماندیشی یاران انقلاب و همچنین نقش امام خامنهای در بیداری اسلامی به نکاتی اشاره کرد که در ادامه میآید.
هم اندیشی: نظر شما در مرود لزوم نشستهای هم اندیشی عناصر انقلابی و فعالان در عرصه فرهنگ و سیاست که دارای دغدغه واحد در حوزه انقلاب و اسلام هستند چیست؟
حسین شریعتمداری:
اساسا اینگونه نشستها هم به تصحیح نظرات و هم به گسترش نظرات خوب کمک میکند. و هم اینکه دلها را به هم نزدیک میکند. من فکر می کنم که هماندیشی واژه دقیقی برای تعریف ما هست.
باید گفت که انسانها وقتی از هم دور هستند به تدریج بین آنها فاصله میافتد و وقتی که به هم میرسند یک دنیا حرفهای ناگفته دارند.
گاهی اوقات به نظر میرسد که برای این که این افکار و نظرات کنار هم گذاشته شود تا با همدیگر همدل شوند کمی سخت و ناممکن باشد. ولی اگر به صورت مداوم و تدریجی این نشستها و همفکریها وجود داشته باشد انسانها خیلی بیشتر به هم نزدیک می شوند.
ما بسیاری از اوقات دیدهایم که بعضی از خط کشیها مجازی است. یعنی آدمهایی با هم دشمنی دارند که در واقع اگر آن خطوط مجازی برداشته شود مشاهده میشود که دشمنی در بین نبوده و برعکس کسانی را به دوستی بر میگزینند که اگر آن توهم برداشتهشود متوجه میشوند که جای این دوستی ها با آنها نیست.
خاطرهای را برای شما تعریف کنم که مرتبط با این بحث است. به اتفاق شهید آوینی و آقای مجید مجیدی و آقای سید مهدی شجاعی و آقای شایانفر و آقای نصیری و چند نفری بودیم که یک نشستی تحت عنوان انجمن "نویسندگان و هنرمندان مسلمان" و بنده دبیر آن بودم.
زمانی یک امکاناتی برای این انجمن تامین شد. ما گفتیم که معلوم نیست که همیشه دور هم باشیم و کار خاصی هم که انجام نمیدهیم و بر این شدیم که تصمیم گیری جدی بکنیم.
در مورد این امکانی که به ما داده بودند بنده رفتم از حضرت آقا سوال کردم که چه کنیم. ایشان فرمودند که نشستهای خودتان ار تعطیل نکنید. خود این نشستن شما موضوعیت دارد. درست است که هرکدام به صورت جدا کارآیی دارید ولی وقتی دور هم و باهم می نشینید و تبادل نظر می کنید. سر ریز آن را هرکدام در حوزه کاری خودش استفاده می کند.
هماندیشی: نقش و جایگاه حضرت آقا در بیداری اسلامی منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
حسین شریعتمداری:
بیداری اسلامی منطقه بدون تردید الگو گرفته از انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی نیز یک امر فضایی نیست و یک محل نمود و بروز دارد. محل آن نیز جمهوری اسلامی ایران است.
رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران نیز ابتدا با امام بوده و اکنو نیز حضرت آقا هست. اگر این الگو در بستر اصلی خودش نبود قطعا به عنوان الگو قرارنمیگرفت.
آقای "فهمی عبیدی" که نویسنده مصری است و چندی پیش ایران بود و با هم صحبتی داشتیم، بنده یک مزاحی با ایشان داشتم. من به ایشان گفتم به -صورت شوخی- که کمی در این حرکت انقلابیتان دیر عمل نکردید؟!
ایشان گفت که شما چه مقایسهای میکنید؟! شما میدانستید چه نمیخواهید و ما هم همینطور، میدانستیم که چه نمیخواهیم و هر دو ما در این مورد مشترک بودیم.
ولی شما می دانستید که چه میخواهید چون رهبر داشتید ولی ما نمیدانستیم که چه میخواهیم.
از طرف دیگر شما میدانستید آنچرا که می خواهید چگونه بخواهید، چون شخصیتهای بزرگی مثل امام خمینی و امام خامنهای بر سر این کشور و انقلاب بوده و هست ولی ما این را هم نمیدانستیم که چگونه بخواهیم.
این که عرض میکنم عین تعبیر ایشان است که گفت:" رهبریهای حضرت امام و امام خامنهای در این 33 سال به ما نشان داد که چه بخواهیم و چگونه بخواهیم."
شما این را میدانید که تمام تحرکات و فعالیتهای دشمنان انقلاب و اسلام این است که این الگو بودن انقلاب ایران را محو و حذف کنند و آن را از ایران بگیرد.
برای اینکه بتوانند به این هدفشان برسند، باید اساس این الگو را خراب و حذف کنند و اساس آن چیزی جز ولایت فقیه نیست. اگر ولایت فقیه نباشد ایران یک الگوی معمولی و بدون نتیجه و مثل بقیه الگوها خواهدبود.
در سربزنگاهها و موجب نجات در مواقع خطر در مسیر این انقلاب ولایت قیه بوده و ما این را به عینه حس کردهایم.
بحثی در مجلس مطرح بود و در آن زمان آقای ابراهیم حاجمحمدزاده نماینده سپاه و مسئول دفتر سیاسی سپاه و عضو دفتر فرماندهای سپاه بود. ایشا از طرف سپاه به مجلس میرفت و در مجلس اساس نامه سپاه را بررسی می کردند.
ایشان یک جمله معروفی داشت و می گفت که :" اگر حکومتی ولو بنام اسلام تشکیل شود و ولی فقیه در راس آن نباشد ما حمایت از آن حکومت را خیانت می دانیم."
چند وقت پیش آقای نتانیاهو با عصبانیت حرفی را زد که از طریق رسانه های معروف دنیا پخش شد و فیلم آن موجود است که " من هر طرف نگاه می کنم خمینی و خامنه ای را می بینم"
به نظر آنچه مفید و مختصر بود را گفتم.